eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
7هزار دنبال‌کننده
877 عکس
395 ویدیو
13 فایل
✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی و...] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده #غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 ارتباطِ عاشقانه با خدا ؛ یعنی این ... |محمد تازه می‌خواست ازدواج کنه. به شوخی بهش گفتم: خیلی دیر جنبیدی. تا بخوای ازدواج کنی و ان‌شاالله بچه‌دار بشی و بعد بچه بعدی دیگه سنت خیلی میره بالا! یه نگاه بهم کرد و این دفعه هم مثل همیشه یه حرفی زد که کلی رفتم توی فکر. بهم گفت: سید! خدا جبران کنندس. گفتم: یعنی چی؟ گفت: فکر می‌کنی برای خدا کاری داره بهم دوقلو بده؟ سیدجان، اگه نیت خدایی باشه خدا جبران کنندس... وقتی خدا بهش دوقلو عنایت کرد، تازه فهمیدم چی گفته بود... 👤خاطره‌ای از زندگی روحانی شهید محمد پورهنگ 📚منبع: رجانیوز به‌نقل از دوست شهید ▫️۳۱شهریور؛ سالروز شهادت روحانی مدافع‌حرم محمد پورهنگ گرامی‌باد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دختر شهید روز اول مهر ؛ همه رو آتش زد اومدم بگم: بابا! خبرداری من کلاس اولم؟ ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 ناراحت نباشید؛ من به آرزویم رسیدم... 🌼 |یادمه اون زمانی که مردم نسبت به اسلام و دین و انقلاب آگاهی کافی نداشتند؛ بهادر روحانی به روستا می‌آورد تا مردم رو با اسلام و انقلاب آشنا کنه... 🌼 | جایش رو برا حضور توی جبهه با کسی عوض کرد تا بتونه توی جبهه شرکت کنه. آرزویش شهادت در راه خدا بود. خواب دیده بود که مردم عکسش رو توزیع می‌کنند. این قضیه رو برا خانواده تعریف کرد. عمویش گفت: شما رئیس‌جمهور میشی... اما بهادر گفت: نه! من به آرزویم که شهادته می‌رسم... همینطور هم شد. به آرزویش شهادت در راه خدا رسید... بعد از شهادت هم خوابش رو دیدم. اومد و بهم گفت: ناراحت نباشید؛ من به آرزویم رسیدم... 👤خاطره‌ای از زندگی شهید بهادر غلامعلی‌زاده 📚منبع: نویدشاهد "بنیادشهید و امور ایثارگران" ▫️۱مهرماه؛ سالروز شهادت بهادر غلامعلی‌زاده گرامی‌باد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
این روزها از لبنان؛ محله ضاحیه براتون مطلب میذارم نائب‌الزیاره‌تون هستم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 این رفتارهاست که انسان رو به شهادت نزدیک می‌کنه... |دبیرستان رشته‌ی ریاضی می‌خوند و با برنامه‌های قرآنی سرش از همیشه شلوغ‌تر بود. وقتی هم خسته و هلاک به خونه بر می‌گشت، مامان دوست داشت کنارش بشینه تا ببیندش. محسن تا وقتی پیش مامان نشسته بود، پاش رو دراز نمی‌کرد. حتی گاهی کم کم پلک‌هاش روی هم می‌رفت و سرش کج می‌شد. مامان بهش می‌گفت: محسن! خب بخواب همین‌جا ده دقیقه؛ می‌خوام صورت ماهت رو ببینم. محسن دوباره هشیار می‌شد و می‌گفت: نه! بی ادبیه من پام رو این جا [جلوی شما] دراز کنم... 👤خاطره‌ای از دوران نوجوانی شهید محسن حسنی‌کارگر 📚منبع: کتاب "محسن" ؛ صفحه ۳ ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا