.
🔸خدا می داند خمینی چه کرد (۱)
✍️ حسن ابراهیم زاده
روزی که امام ، یکه و تنها فریاد برآورد «والله گنهکار است کسی که فریاد نزند» کسی باور نمی کرد ، فریاد چنین مردی در مدرسی کوچک و بر منبری کوچک کنگره های کفر و شرک و نفاق را به لرزه درآورد و با سیره و سخن خود تمام معادلات رایج جهان را برهم زند.
بی گمان اگر کسی بخواهد ویژگی های این مراد همه موحدان عصر کنونی و چهره جاودان تاریخ را برشمارد نخستین ویژگی ماندگاری وی را واژه ای می داند که از آغاز حیات تا وداع با عالم خاک همواره بر زبانش جاری و ساری بود، واژه ای که موجب شد تا کارتل و تراست های بین المللی عصر کنونی را که تصویر نوینی از کاروان ها و کاروانسراهای ابوجهل ها و ابوسفیان های عصر اهل بیت بود را در دهشت فرو برد و دو امپراطوری غرب کاپیتالیسم و شرق کمونیست که نماد امروزین دو امپراطوری روم وایران دیروز بود را به واکنش وا دارد .
واژه ای که پیامبر اکرم (ص) بر زبان آورد و حضرت حاضر نشد در برابر همه تهدیدها و تطمیع های بزرگان قریش از آن دست بردارد، واژه ی مقدس «خدا» بود .
امام «خدا محوری» را در برابر «انسان مداری» بلوک غرب و «جامعه محوری» بلوک شرق فریاد زد و در عصرِ فقدان معنویت، عصرِ جاهلیت مدرن، عصرِ [العیاذ بالله] اعلام مرگ خدا توسط مکاتب مشرک ودست ساز بشر، نه تنها بیداری اسلامی را در جهان اسلام و خداخواهی در جهان را فریاد زد، بلکه فطرت خداجوی همه انسانهای خسته از اسم ها و ایسم ها را زنده کرد و با تلنگری آنان را به تَبَرِّی از شرک نوین و رویکرد به قبله توحید فرا خواند و مراد همه ی موحدان عصر کنونی شد .
دست خداوندی چنان به حرکت درآمد که موسای زمان در حصار فرعون های عصر چون صدام و ایمن از تیررس سیا و موساد و کاگِبِ را به بالندگی رساند و روزی رسانه های جمعی [این سامری های زمان] به خود آمدند که جایگاه و شخصیت امام در جهان تثبیت شد .
حتی توجه و عنایت خدا به گونه ای رقم خورد که دو قطب قدرتمند جهان در برداشت نخست خود احساس می کردند انقلاب امام و مریدان او، انقلابی کلیشه ای و یا منطقه ای است و در معادلات رایج خرد بشر می گنجد، می توان آن را بر روی کاغذ ترسیم کرد و سپس تقطیع و از صفحه تاریخ زدود و یا حداقل همانند انقلابهای دیگر جهان، آن را به انحراف و انشعاب کشاند .
اما گذشت زمان و گذار انقلاب از گذرگاه های بس دشواری که هر یک از آنان انقلابی را به ورطه ی سقوط و یا سکوت و توقف وا می داشت، دنیا را متوجه این جمله معمار انقلاب کرد که این انقلاب هم در پیدایش و هم در ماهیت با همه انقلابهای دیگر متفاوت است، انقلابی است که ریشه های آن را باید در آسمان جستجو کرد .
اگر کاندلیزا رایس به صراحت اعلام میکند «تمام پیش بینی ها و معادلات ما در خصوص ایران اشتباه از آب در می آید»
و یا فیدل کاسترو در پاسخ به پرسشی در خصوص نامه امام به گورباچف به صراحت اعلام می کند «من جوابی برای آن نمی دانم» در حقیقت اعلام ناکارآمدی تمامی قطب های وابسته به ثروت و قدرت در برابر انقلاب مردی است که جز «خدا» چیزی را فریاد نزد ...
ادامه دارد ...
▫️مُجاب ، جریان شناسی انقلاب @mojab_ir
.
#نویسندگان_حوزوی_ایلام
https://eitaa.com/howzavian_ilam
.
۱۵ خرداد؛ نقطه عزیمت انقلاب اسلامی
✍ نجمه صالحی در سایت پژوهشگاه مطالعات اسلامی جامعه الزهرا نوشت:
در تاریخ سیاسی معاصر ایران، کمتر رخدادی را میتوان یافت که همچون قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، هم تأثیر اجتماعی عمیق و هم بُعد راهبردی بلندمدت داشته باشد. این قیام اگرچه در ظاهر بهسرعت سرکوب شد، اما در واقع نقطه عزیمتی شد برای حرکتی تاریخی که در نهایت به پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ انجامید.
پیش از ۱۵ خرداد، واکنشهای سیاسی به رژیم پهلوی اغلب محدود به نخبگان سیاسی، روشنفکران، یا گروههای نظامی بود. اما آنچه ۱۵ خرداد را متمایز میکرد، ورود تودههای مردم به عرصه کنش سیاسی بود؛ مردمی که عمدتاً از لایههای مذهبی و سنتی جامعه بودند و رهبری معنوی آنان را شخصیتی روحانی بر عهده داشت که پیش از آن کمتر در سیاست به شکل مستقیم ظاهر شده بود: امام خمینی(ره).
سخنرانی تاریخی امام در ۱۳ خرداد ۱۳۴۲، که به افشای صریح ماهیت ضداسلامی رژیم شاه و وابستگی آن به بیگانگان اختصاص داشت، نشان از آغاز گفتمانی جدید داشت؛ گفتمانی که دیگر به اصلاحات تدریجی قانع نبود و خواهان تحول بنیادین در ساختار قدرت بود. همین سخنان، موجب دستگیری ایشان و در پی آن، انفجار خشم مردمی در روز پانزده خرداد شد.
اگرچه این قیام با خشونتی بیسابقه سرکوب شد، اما نتایج آن ماندگار بود. پس از ۱۵ خرداد، مرجعیت شیعه وارد مرحلهای نوین شد؛ دیگر تنها نگاهدار دین در برابر هجمهها نبود، بلکه به نیرویی فعال در عرصه سیاست بدل گشت. این تحوّل را میتوان نقطه گذار از «مرجعیت» به «ولایت» دانست؛ مفهومی که در سالهای بعد، چارچوب نظری و عملی انقلاب اسلامی را شکل داد.
۱۵ خرداد را باید نه یک اعتراض زودگذر، که نخستین گام در مسیر سازماندهی انقلاب اسلامی دانست. این واقعه، هم تجربه بسیج عمومی را فراهم آورد و هم کارآمدی رهبری دینی را در هدایت جنبشها به اثبات رساند. مهمتر آنکه، از دل این قیام، نوعی خودآگاهی دینی و اجتماعی در جامعه پدید آمد که تا سال ۱۳۵۷ تداوم یافت و به عامل اصلی فروپاشی رژیم پهلوی تبدیل شد.
امروز، بازخوانی پانزده خرداد از آنرو اهمیت دارد که به ما یادآوری میکند انقلاب اسلامی، نه از مسیر رخدادهای دفعی، بلکه بر شانه خاطرهها، خونها و خیزشهایی چون قیام پانزده خرداد به ثمر نشست؛ قیامی که به تعبیر بسیاری، آغاز بیداری اسلامی در قرن چهاردهم هجری بود.
تاریخ ایران، همواره مدیون لحظههایی است که مردم تصمیم گرفتند از ترس عبور کنند؛ ۱۵ خرداد یکی از همان لحظات است: آغاز نابودی استبداد، و طلوع فصل استقلال و ایمان.
#پویش_نوشتن
#تبلیغ_مکتوب
#جهاد_روایت
💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
«امضای پرواز»
✍ #سیده_الهام_موسوی
امروز عرفه است...
روزی که نفسِ سرکش آرام میگیرد؛
روزی که معرفت، یعنی شناختِ «من» همان منی که گاهی زمینم میزند، و گاهی تا آسمانم میبرد.
امروز عرفه است...
روزی که حبیب دلها در صحرای عرفات، با خدای خود به نجوا مینشیند.
او که معصوم است، اما با تمام پاکیاش، نفس خود را در برابر عظمت پروردگار به زانو درمیآورد.
و بارها در دعا آمده: با صدای بلند گریستند...
اما ما چطور؟
این نفس سرکش، این دل گرفتارِ حب دنیا، این غرور بیمایه...
چگونه رام میشود؟ چگونه به زانو درمیآید؟
دعای عرفه فقط خواندنی نیست؛
هر بندش، آتشی است از معرفتِ حسین، که حقیقتی را فاش میکند که کمتر کسی بر آن واقف است.
دعای عرفه یعنی تسلیم؛
یعنی پرواز، به قیمت سر بریدن و سر بر نیزه شدن...
یعنی تکرار آن کلمات پرشور:
«بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی وَ نَفْسِی وَ مَالِی وَ أَهْلِی لَکَ الْفِدَاءُ...»
ساده است گفتنش،
اما وقتِ عمل، سختتر از جان کندن است از این تن خاکی.
چند بار در زیارت عاشورا این واژهها را تکرار کردهایم؟
اما آیا واقعاً، به حقیقت آن رسیدهایم؟
ظهور نزدیک است...
و چه میدانی؟
شاید این، آخرین عرفهی بیحضوری باشد...
آخرین عرفهی بدون امام قائم عجلاللهتعالیفرجه.
پس دعا را فقط نخوان...
از خدا بخواه؛
بخواه که دل را، اراده را، جان و مال و حیات را وقف راهش کند.
چه خوشسعادتیست اگر در همین روز،
در میان اشک و شوق،
برگهی پروازمان را امضا کنند...
و بنویسند:
به برکت دعای عرفه، عاقبتش ختم به شهادت شد.
چنانکه شهید حججی نوشت:
«خدایا! معرفتم ده تا حسینی شوم، و حسینی قربانیات... خدایا! شهیدم کن.»
خدایا...
به حرمت اشکهای حسین در عرفه،
به حرمت لبهای خشک کربلا،
به حرمت شهیدان راهت،
عاقبتمان را ختم به خیر کن؛
چنانکه لبخند بر لبان مادرم، حضرت زهرا (س)،
و دلِ امام غریبم، امام زمان (عج)، بنشیند...
«إِلَهِي اجْعَلْنِي أَخْشَاكَ كَأَنِّي أَرَاكَ، وَ أَسْعِدْنِي بِتَقْوَاكَ، وَ لا تُشْقِنِي بِمَعْصِيَتِكَ...»
#شوق_پرواز
#روز_عرفه
#جهاد_روایت
#جهاد_نوشتن
#نویسندگان_حوزوی_خوزستان
@howzavian_khuzestan
♨️بهترین کار در روز عرفه❗️
🔸ابراهيم بن هاشم می گوید:
عبداللّه بن جندب را در موقف (عرفات و روز عرفه) ديدم و وقوفى بهتر از وقوف او نديدم. يكسره، دستانش به سوى آسمان و اشكهايش جارى بود.به او گفتم:
" من، وقوفى نيكوتر از وقوف تو نديدم."
گفت:
به خدا سوگند كه من، جز براى برادرانم دعا نكردم؛ چرا كه امام كاظم عليه السلام به من خبر داد كه:
🔅«هر كس در غياب برادرش براى او دعا كند، از عرش به او ندا مى آيد كه: صد هزار برابرِ آن، از آنِ تو باد!».
از اين رو، خوش نداشتم كه صد هزار دعاى تضمين شده را به خاطر يك دعايى كه نمی دانم مستجاب خواهد شد يا نه، از دست بدهم.
📚کافی جلد ۲ صفحه ۵۰۸
📌مولا امام زمان عج تنها امید ماست.....آیا مولای غریبمان را همچون جدش تنها خواهیم گذاشت؟ او وارث غدیر است برای ظهورش دعا کنیم❗️
#عرفهروزدعابرایفرج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
___________
#نویسندگان_حوزوی_مازندران
🆔 @howzavian_mazandaran
روز عرفه در کلام و عمل؛
«عرفه» سجاده ای برای استجابت به وسعت زمین
✍زهرا مرادوند در خبرگزاری رضوی نوشت:
روز عرفه، فرصتی است برای سجادهنشینی بندگان در برابر معبود و شوق و اشتیاق وصال به پروردگار. در این روز، دعا و نیایش میتواند براتی برای رستگاری و آمرزش باشد.
ادامه یادداشت در خبرگزاری رضوی👇👇
https://www.razavi.news/vdcexe8zwjh8wni.b9bj.html
#نویسندگان_حوزوی_خراسان
🔅 @HOWZAVIAN_khorasan
🔰 در ترازوی عرفه
✍️ علیرضا ابوالفتحی در مجله مجازی نویسندگان آ_غربی نوشت:
❇️ برای انسان سالک، همیشه تأمل در خویش، گریزناپذیر مینماید. خاصه در عرفه که بمثابه ترازویی باید وزن وجودیمان را بر آن نهاده و کیفیت بازیگریمان را در نقشی که پروردگار بر صحنهی گیتی برایمان رقم زده، محاسبه کرد.
👌به خود تلنگر زدم آیا اصلاً به آن نقش اصلی که در دفتر تقدیرت ثبت شده، معرفت یافتهای؟ یا همچون متحیری سرگردان، مشغول اجرای نقشی پریشان و بیثمر هستی، نقشی که جز حسرت، بارشی ندارد؟
📌 و این تلنگر بنیادین که چون صاعقه بر جان مینشیند ادامه پیدا کرد: اگر تو به عنوان خلیفه الهی در این دنیای پیچیده، قرار است قطعهای از پازل عظیم طرح الهی را بچینی، تا هم رستگاری و فلاح و رشد خویش را بیابی و هم در شکوفایی رستگاری جهانیان سهمی داشته باشی، چگونه میتوانی به این مقام دست یابی؟
📌 آیا جز این است که قدم در راه گذاشتن و حرکت کردن که از هیچ انسانی جدا نیست و همه در حال تلاطم و حرکتند، مقتدا و راه بلد راه یافته میطلبد؟
مقتدا کیست ؟ جز همان اولیایی که نقشها را نه با خطوطی محو، که با مرکبی از نور ترسیم کردهاند و متناسب با استعدادهای نهفته در گوهر وجودمان، راه و نوع حرکت ما را نمایان ساختهاند؟!
✅ پس اگر مقتدا و هادی اینانند، باید از خود بپرسم تا کجا به آستان ثقیل ثقلین پناه بردهام تا میزانهای خود را سنگین کنم؟ تا کجا با مراجعه به این دو گوهر بیبدیل، به معرفت نفس خویش رسیدهام تا والاترین و ضروریترین و با اولویتترین نقش خویش را در صحنهی هستی به نیکویی به بازی گیرم؟
📌 صحنهای که طبیعتش، بیقرآن صامت که همین کتاب دست ماست و قرآن ناطق که مفسرین حقیقی آنند، عجیب گنگ و ناتوان از سخن مینماید. این قرآن کریم، خود زبان آفرینش است. کلامی است با عظمتی سترگ، که اسرار نهان خلقت را برایمان بازمیگشاید، انتظارات آفریدگار مهربان را از ما بیان میکند و غایت آفرینش را در پرتو حکمتش روشن میسازد.
✌️آیا عمری مهمان قصری چنین شگفت باشی و سپس بیآنکه صاحبخانه با تو سخنی گوید، رخت بربندی؟ آیا قرار نبود این بنا با ساکنش به گفتوگو بپردازد؟ و اگر این صحراها و جنگلها و کوههای خاموش و ستارگان چشمکزن به سخن درآیند، چه خواهند گفت؟ رازشان چیست؟ آنگاه بود که گویی ندایی در دلم پیچید: اگر طالب فهم مقصود و پیام و انتظار هستی، قرآن بخوان! تمامی اسرار در آن نهفته است.
📌عمیقتر شدم و از خود پرسیدم: اما آیا کشف نقش فردی و غرق شدن در عبادات خالصانه، کافی است؟ یا باید مأموریت اجتماعیای را که خدای متعال بر عهدهام نهاده نیز بیابم تا رستگاری و رشد حقیقیام تکمیل گردد؟ تلاقی عرفهی امسال با سالروز رحلتِ آن پیر روشنضمیر، امام خمینی (ره) که نقش بی بدیل خود را شناخت و در مقابل چشمان صانع الهی آن را خوب ایفا کرد و نیز تازگی منشور حکیمانهی مقام معظم رهبری به مناسبت یکصدمین سالگشت بازتأسیس حوزههای علمیه، تامل در این باره را بر جانم سنگینی کرد.
🤌 سوالم در درون امتداد پیدا نمود و با خود حدیث نفس کردم که در این نظام الهی که عصارهی همه خوندلها و مجاهدتهای تمامی اولیای خدا از آغاز تاریخ تاکنون است و با مجاهدتهای آن بزرگمرد الهی و استمرار هدایتهای داهیانهی خلف صالح او تاکنون به بار نشسته، من، متناسب با وسع و استعدادم، چه نقشی میتوانم در تکمیل پازل آن ایفا کنم؟ اگر در یاری این کشتی نجات بخش الهی کوتاهی کنم و نقش خویش را به درستی بازی نکنم، بیتردید از عبادتهای فردیام نیز بهرهای نخواهم برد. مگر نه آنکه تمامی این دعاها و مناجاتها، نردبانی است برای رسیدن به تحقق دولت کریمهی آن آقایی که جماد و نبات و حیوان، آسمانها و زمین، اقیانوسها و کهکشانها، همه و همه، ریشه و تنه و شاخهای هستند برای آنکه میوهی نهاییشان او باشد؟ میوهی آفرینش، اوست. وجود اوست که به این عالم، معنا و ارزش بودن بخشیده است. پس نباید فریب هیاهو و کثرتهای فریبنده را بخورم! همه طفیلی وجود آن حجت الهیاند. اگر او را از این گسترهی هستی بگیرند، دیگر ارزشِ بودن نخواهد داشت. او گوهرِگرانبهای صدفِ خلقت است.
😔 نزدیک اذان ظهر محضرش اقرار کردم : ما که جز آلودگی و شرمساری، سرمایهای نداریم! ای آنکه معنای خلقت و اصل اصولی! ای مولای من! از دردهایم چه بگویم که تو خود، از من به درد من آگاهتری! درد من سوختهی زار و نزار، ظاهراً نیازی به شرح و بیان این همه ندارد.
با این تامل پر سوال و این جان مشتاق، به سوی دعای عرفه میشتابم. شاید به فضل بیکرانش، دستم را بگیرد و در تمامی ساحتهای زندگیام، چه فردی و چه اجتماعی، به صراط مستقیم خویش رهنمون شود.
#پویش_نوشتن
#تبلیغ_مکتوب
#جهاد_روایت
💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
هم موسم بخشش است روز عرفه
هم لحظه ی رویش است روز عرفه
بیچاره کسی که جای خالق از خلق
محتاج گشایش است روز عرفه
#محمدجواد_منوچهری
#روز_عرفه
@shaeranehowzavi
از کنج خانه تا صحرای عرفات
✍🏻 زهرا کبیری پور
گروهها را باز میکنم، یکی در عرفات دعاگوست، دیگری در کربلا، یکی از مشهد دعایمان میکند و من کیلومترها دورتر از هرکدام، دلتنگ و خسته نشستهام و دستهای خالیام را بالا بردهام، تا از همین جایی که تعلقی روحانی ندارد، از کنج خانهام صدایت بزنم و با هر فراز عرفه، دلم را به پرواز درآورم تا پر بکشد و برود، کنج ضریح ششگوشه بنشیند...
اما نه...
اینجا برای شنیدن زمزمههای عرفه، راه دوریست.
باید دلم را بردارم، ببرم عرفات؛ کنار حاجیان در صحرایی که روزی حسین بن علی، از آنجا به سمت قتلگاهش قدم برداشت.
باید در میان خاک و آفتاب، بر بلندی عرفات بایستم، دستانم را به سوی آسمان بلند کرده و بگویم:
«إِلَهِي أَنَا الْفَقِيرُ فِي غِنَايَ، فَكَيْفَ لَا أَكُونُ فَقِيرًا فِي فَقْرِي؟! إِلَهِي أَنَا الْجَاهِلُ فِي عِلْمِي، فَكَيْفَ لَا أَكُونُ جَاهِلًا فِي جَهْلِي؟!»
دلم را برداشتهام، راهیاش کردهام.
نه بهسمت طواف خانه، نه بهسوی صفا و مروه، که بهسوی یاد تو، در میان کوچههای دل خودم.
اینجا خانهام، و خانهام بهاندازهی تمام عرفات، جای دعاست، اگر تو نگاه کنی.
عرفه یعنی تو باشی و من با هر دعایم، به تو نزدیکتر.
یعنی این اشکهایی که بر گونهام جاریست، غسلِ زیارت باشد برای دلی که هنوز در حسرت صحرای عرفات و آغوش کربلاست...
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
⚫️ نیابت در بحران؛ عقلانیت ایمانی در آیینهی شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیهالسلام
🖊حسین انجدانی
در منظومهی اعتقادی شیعه، ولایت نه یک عنوانِ صرف، بلکه جریان مستمرّی از حضور حجّت الهی در ساختار حیات امت است. و اگرچه در عصر حضور معصوم، این ولایت در قامت مستقیم امام تجلی مییابد، در زمانهای خاص، صورت نیابتی به خود میگیرد؛ بهگونهای که نایب امام، نهفقط حامل پیام، که ممثّل حجّت در ساحت تشخیص و اقدام است. از همین روست که در فهم کلامی شیعه، نیابت، صرف یک وکالت سیاسی نیست، بلکه مقامی از «سلوک امامت» در شرایط فقدانِ ظهور است.
حضرت مسلم بن عقیل علیهماالسلام، فرستادهی سیدالشهداء علیهالسلام به کوفه، تنها یک سفیر نبود؛ او نخستین آزمونِ عمومی امت، در تجربهی نیابتِ در آستانهی غیبت بود. امام، در نامهای که از مکه ارسال فرمود، ایشان را با تعبیری فراتر از عاطفه، بلکه با معیار حجیت توصیف کرد: «فَإِنْ کَتَبَ إِلَىَّ: أَنَّهُ قَدْ أَجْمَعَ رَأْىُ مَلَئِکُمْ، وَ ذَوِى الْفَضْلِ وَ الْحِجى مِنْکُمْ... اَقْدِمُ عَلَیْکُمْ». مسلم، چشم تشخیص امام بود در خلأ حضور، و این خود، معنایی از غیبت صغریِ قبل از غیبت کبری است: وضعیتی که امت باید به حجّت، از آن رو که حجّت است، اعتماد کند؛ حتی اگر تنهاست.
جناب مسلم با حضور در کوفه، نه تنها میزان وفاداری کوفیان، بلکه معیار درک امامت در غیبت حضوری را آزمود. و این آزمون، نه یک رویداد تاریخی، بلکه یک لحظهی معرفتی است. مسلم بن عقیل، نیابت در شرایط خلأ را مدیریت کرد؛ شرایطی که در آن، امام در مدینه است، و جماعتی در کوفه خود را خواهان او مینمایند؛ اما میان خواستن امام و تبعیت از حجت امام، فاصلهای عمیق است.
و همینجاست که امامشناسی، از دایرهی ادراکات عاطفی عبور کرده، به ساحت عقلانیتِ نایبمدار وارد میشود. کوفه، آزمون غریبی بود؛ مردمانی با زبانهای آراسته، اما دلهایی زبون؛ جماعتی که در دعوت، اهل رقابت بودند و در اقدام، اهل خیانت. و مسلم، آن نایب تنهای مظلوم، قامت حجّت را در بازار بیوفایی ایستاده نگاه داشت. تنهاییاش، تنهاییِ امام بود، و سکوتش، آزمونی برای قلبهایی که عهدهدار عهد بودند.
کوفه، آن روز، آزمون نبود؛ محک حقیقت بود. مسلم، نمایندهی امام نبود، بلکه تجلی معیار امامت بود. در چهرهی او، فقه نیابت به تصویر درآمد: صداقت، استقامت، وفاداری به عهد، ایستادن بر موضع حتی پس از فروپاشی پشتوانه اجتماعی. این همان خصیصهای است که نیابت را از وکالت متمایز میکند: وکیل، تابعِ رأی موکلان است؛ اما نایب، قائممقام امام است؛ حتی اگر خلق، از صحنه بگریزند.
لذا ایشان تنها «قربانی بیوفایی» نیست؛ بلکه «شهید حجت» است. و اگر عاشورا قلهی نبرد ایمان و کفر است، کوفه، بستر تمهیدی آن بود؛ و در این میان، شهادت مسلم، نقش سنگ بنای عاشورا را ایفا میکند: چراکه او، عاشوراییترین شهیدِ غیرکربلاست.
لذا شهادت ایشان، بيانگر و تبیینکنندهی چند اصل اساسی است:
یک. حجت، به استقبال مردم نمیرود؛ این مردماند که باید به سوی حجت آیند.
دو. نایب امام، مأمور به وظیفه است نه نتیجه؛ و این وظیفه، گاه در سکوت مسجد کوفه، و گاه در سیاهی شبِ دارالاماره رقم میخورد.
و سه. شهادت نایب، پیشدرآمد شهادت امام است؛ و این، سِرّی است در نسبتِ «نیابت و فاجعه»؛ هر نایب، پیشاهنگِ امام در مواجههی تاریخی امت با حجت است.
بنابراین، در عصر نیابتِ فقیه، حضرت مسلم، آینهای است برای فهم مسئولیت در زمان غیبت. آن روز، مسلم تنها ماند، چون مردم، وظیفهشناس نبودند؛ امروز، اگر نایب امام در میان ما تنها بماند، مقصر، فقدان امام نیست، بلکه غفلت ما از «فقه تبعیت» است.
در عصر غیبت، جایگاه ولیفقیه، در تراز همان نیابتی است که مسلم تجسم آن بود؛ نیابتی که از طرف امام است، نه از طرف مردم.
پس باید دانست: جناب مسلم، شهید ولایت است، پیشاهنگ عاشورا، آینهی غیبت و معیار تمییز امت در عصر فقدان ظهور. ایشان را نه در تاریخ، بلکه در عقلانیت دینی باید خواند؛ و شهادتش را نه صرفاً مظلومانه، بلکه درخشان و بُرهانآور باید دید. در کوچههای کوفه، نه فقط نایب امام افتاد؛ بلکه امت، در آزمونِ امامشناسی، شکست خورد.
و ما، مباد که دوباره، تاریخ را تکرار کنیم…
#مسلم_بن_عقیل
#نیابت_ولایت
#نویسندگان_حوزوی_تهران
@howzavian_tehran
26.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
عید قربان
با نماز و عبادتش
با ذکر و معنویتش
با قربانى وسخاوتش
بسترى براى جارى ساختن
مفهوم اطاعت، محبت، معرفت
سخاوت و و بندگی است.
عید سعید
🌸 #بـر_شمــا_مبــارکبــاد
🌟 #أللَّھُـمَعجِّلْلِوَلیِڪْالْفَرَج🌟
#جهاد_روایت
💎@howzavian | نویسندگان حوزوی