eitaa logo
نویسندگان حوزوی
4.6هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
632 ویدیو
209 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🍃#شبکه_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه شما فاضل ارجمند 🌱 یادداشت شما با این مشخصات پذیرش می‌شود ۱. نام و نام خانوادگی... ۲. از استان ... ۳. نشانی کانال شخصی @Jahaderevayat 🚫 این صفحه تبلیغ و تبادل عمومی ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘سازش، سراب نجات، مسیر نابودی ✍️سید‌علی‌خوش‌نظر 🔻در روزگاری که جبهه مقاومت با صبر و پایداری در برابر فشارها و تهدیدها ایستاده، برخی گمان برده‌اند که می‌توان با لبخند دشمن و وعده‌های او، از دل بحران‌ها عبور کرد. تجربه‌ی تلخ و پرهزینه‌ی ، که با اعتماد به وعده‌های گمان به بهبود اوضاع کشورش برد، نمونه‌ای عینی از است. ماجرایی که با او از کشور و تسلیم دولت به دست گروهکی تندرو به رهبری جولانی، ختم شد. این نتیجه‌ی دل‌خوشی به آمریکاست 🔻در نقطه‌ای دیگر، که رؤیای زندگی در سایه‌سار وعده‌های اسرائیل را داشت، با وحشیانه‌ترین حملات هوایی و زمینی رژیم صهیونیستی مواجه شد؛ گویی تقدیر هر آن‌کس که دل به سازش با دشمن ببندد، ، و است 🔸در این میان، نقش نیز قابل تأمل است. مردمی که چشم به‌راه نتایج سازش نشستند، امروز نه از امنیت‌شان خبری هست، نه از زندگی با آسایش‌شان و نه از که در آن بشود با زیست تجربه‌ی آنان آینه‌ای است برای همه ما: آنان که دل به سازش بسته‌اند، در حقیقت بذر تباهی کاشته‌اند 🔻قرآن با صراحت هشدار داده است: «وَلَن تَرضىٰ عَنكَ اليَهودُ وَلَا النَّصارىٰ حَتّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم»(۱) یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی‌شوند، مگر آنکه تابع آیین‌شان شوی 🔻آری، ته خط سازش، نه صلح است و نه زندگی، بلکه است آنان آمده‌اند تا هویت ایمانی ما را از ما بگیرند؛ زبان و فرهنگ‌مان را نابود کنند؛ و ما را شبیه خود بسازند. آن‌ها با هیچ چیز کمتر از «» ما راضی نخواهند شد. باقی، بهانه است 🔸امروز بیش از همیشه باید بر آرمان ایستاد. سازش‌کاران نه‌تنها راه نجات را نمی‌شناسند، که دیگران را هم به ورطه می‌کشانند. @HOWZAVIAN_kerman
♦️جامعه از کارِ حوزه بی‌خبر است گفت‌وگویی متفاوت درباره روحانیت با یعقوب توکلی/ بخش اول 🔹حوزه‌های علمیه نتوانسته‌اند تصویر روشنی از کارویژه خود به جامعه ارائه دهند؛ مردم هنوز نمی‌دانند روحانیت دقیقاً چه می‌کند. 🔹ورود به مسیر طلبگی گاه با انگیزه‌های معنوی آغاز می‌شود، اما ساختار آموزشی حوزه، این انگیزه را در مسیر حفظ متون دشوار و گاه بی‌ارتباط با نیاز روز، فرسوده می‌کند. 🔹بخشی از بحران روحانیت، ناشی از بیگانگی ساختار حوزه با واقعیت‌های اجتماعی و نیازهای مردم است. 🔹طلبگی به‌جای آن‌که مسیری برای زیست دینی و معنوی باشد، به مانعی تبدیل شده که تنها با گذشتن از جوانی، امنیت روانی و فشارهای اجتماعی باید طی شود. 🔹گاه احساس می‌شود که خود حوزه نیز نمی‌داند در برابر هجمه‌های روشنفکری، دانشگاهی و حکومتی چه موضعی باید بگیرد. 🔹آیا نظام آموزشی و تربیتی حوزه به‌روز شده یا هنوز درگیر همان متون و سنت‌هایی است که حتی طلاب هم به دشواری از آن عبور می‌کنند؟ ♦️متن کامل را از اینجا بخوانید 🔴 پایگاه مطالعاتی-تحلیلی سدید 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
تبوک‌های تاریخ! سرم سبک شده بود و تلوتلو می‌خوردم. ریحانه‌سادات از خانه دوبلکسی که در پاگردهای پله‌ها درست کرده بود سرک کشید. - مامانی مگه شیفت شب نبودی، چرا نمی‌خوابی؟ درگاه را عصا کردم و رویش ولو شدم. طرز ایستادنم خیلی به کسانی که دو دستشان را باز می‌کنند و منتظر پریدن یک فرشته زمینی کوچولو هستند نمی‌خورد؛ اما فرشته‌ها به ظاهر آدم‌ها کار ندارند. یک آغوش محبت می‌خواهند که می‌دانند در عطاری مادر حتماً پیدا می‌شود! یک دستم را دور کمرش حلقه کردم و دیگری را محکمتر به درگاه چسباندم. سرش را بلند کرد. - مامانی خونه‌مو دیدی چقد خوشگله؟ می‌خوام عصری که روضه داریم همه دوستامو بگم بیان توی خونه‌م بازی کنن. نگاه خریداری به خانه‌اش کردم. سه پاگرد و پلّه‌های بینشان را با تکّه‌های موکت فرش کرده بود و یک پشتی ترکمن هم حائلِ در کرده بود و دیگر از گرمای پوست‌کن خبری نبود. چرا باشد؟ وقتی هر چه کولرها زور می‌زدند خنکی‌شان سُر می‌خورد سمت پلّه‌ها! یاد کودکی خودم افتادم و خانه کوچک پاگرد منزل پدری که همه زندگی‌ام شده بود. یک بوسه آبدار از لُپ لبوشده‌اش گرفتم. «باشه عزیزم» را که گفتم مرا رها کرد و دوید به خرگوش پشمالویش خبر دهد. رفتم اتاق تا کمی استراحت کنم؛ اما مگر می‌شد. با اینکه کمی از دغدغه‌ام را روی صفحه لپ‌تاپ ریخته بودم؛ ولی ول‌کن نبود. با چشم‌هایی که نفس‌های آخر را می‌کشیدند، گوشی را دید زدم. ایتا سبز شده بود؛ از گروه‌های نویسندگی گرفته تا پیام‌های شخصی شناس و ناشناس. تازه «یکی دو قدم تا انقراض» را در کانال گذاشته بودم که چند نفری اسکرین‌شات کانالشان را فرستادند که یعنی ما هم ناشرش هستیم! گروهی را که قرار بود قرارگاه مقاومت باشد باز کردم. یکی از بانوان شروع کرده بود به تراشیدن. یکی، دوتا، سه تا... پشت سر هم می‌تراشید و در گروه می‌گذاشت؛ بهانه‌هایی که فقط برای خاموش شدن وجدان ساخته شده بودند. سرم داغ کرد. رو کردم به حاجی. - چرا ما متوجه وخامت اوضاع نیستیم؟ حاجی که محو خواندن کتاب بود، بی‌خبر از همه جا دنبال وخامتی می‌گشت که درباره‌اش گفته بودم! لبخندی زدم و گفتم: «چی می‌خونی؟» سرش را برگرداند. - در مورد تاریخ صدر اسلامه. چشم‌هایم برق زد. - کدوم قسمتش؟ - آخرای عمر پیامبر؛ غزوه تبوک. خیلیم تأسف‌باره. خجالتم نمی‌کشیدن! پیامبر دستور جهاد دادن؛ جهادی که بر همه واجب بوده؛ حتی کسایی که توان جنگ نداشتن، دستور داشتن یک نفر رو از نظر مالی آماده جهاد کنن؛ اما اونا هزارجور بهانه آوردن، از گرما و دوری راه گرفته تا تنهایی زن و بچه و وضع اقتصادی خانواده و زمان برداشت محصول. - وای! خدای من! حاجی سرش را بلند کرد و زل زد به من. آهی کشیدم و زیر لب گفتم: «چقد تاریخ تکراریه!» سرش را تکان داد و دوباره در کتاب غرق شد. ✍️ پهلوانی قمی @AFKAREHOWZAVI
مدل بازدارندگی ترکیبی ایران؛ از موشک تا رسانه، از میدان تا ذهن ❇️ عملیات ۲۳ خرداد فقط پرتاب چند موشک نبود؛ ایران یک مدل بازدارندگی ترکیبی را رونمایی کرد؛ مدلی که همزمان از قدرت سخت، جبهه مقاومت، رسانه، دیپلماسی و ذهن ملت‌ها استفاده می‌کند. ❇️ اسرائیل در حالت آماده‌باش کامل، باز هم له شد؛ این یعنی بازدارندگی سخت ایران مؤثر است. اما مهم‌تر از موشک‌ها، اثر روانی و رسانه‌ای عملیات بود: همه فهمیدند ایران «می‌تواند و می‌زند». ❇️ گروه‌های مقاومت هم‌زمان فعال شدند؛ این یعنی هر حمله به ایران، واکنش چندضلعی دارد؛ از غزه تا جنوب لبنان. این بازدارندگی نیابتی است. ❇️ روایت عملیات در رسانه‌ها به‌قدری قدرتمند بود که حتی منتقدان جمهوری اسلامی به دقت و صلابت آن اعتراف کردند؛ این یعنی تسخیر افکار عمومی پیش از آن‌که دشمن حرفی بزند. ❇️ و نهایتاً، وقتی ملت‌ها ایران را «حامی مظلوم» دیدند نه مهاجم، بازدارندگی مفهومی هم رقم خورد. ❇️ بازدارندگی آینده، فقط با سلاح نیست؛ با تسخیر ذهن‌هاست و ایران امروز به‌جای تهدید، دارد نظم منطقه را بازتعریف می‌کند. ✍ 🔅 @HOWZAVIAN_khorasan
💥غیرت‌زدایی در ناموس با هدف غیرت‌زدایی در سیاست ✍️محمد حسین محمودی 🔻اولین نشانه‌ی انسانیت، غیرت‌ورزی نسبت به ناموس است. همان‌گونه که وطن و سلاح سرباز را به ناموس تشبیه کرده‌اند، چرا که ناموس‌، خط قرمز فطری بشر و اوج واکنش فطری اوست. هرآنچه به ناموس تشبیه شود، همان غیرت درونی را برمی‌انگیزد و انسان را به دفاع از حریم خود وا می‌دارد؛ چه آن حریم، خانه و خانواده باشد، چه خاک و وطن، چه دین و عقیده. 🔻اما امروز، وفاقیونِ تسلیم‌پذیر، در لباس صلح‌طلبی و عقلانیت، بی‌سر و صدا می‌کوشند نخستین سنگر غیرت را فرو بریزند: غیرت ناموسی. آنان می‌دانند تا وقتی این حس زنده است، نمی‌توان ملت را بی‌دفاع کرد، سلاح را گرفت، دشمن را وارد خانه کرد و به بهانه‌ی مذاکره، وطن را در سینی لبخند تقدیم بیگانه نمود. از این‌رو، سگ بی‌عفتی و وفاقِ بی‌غیرتی را به جان «یوسف‌ها» و «مریم‌ها»ی جامعه انداخته‌اند و «سنگ‌های حیا» را به بند کشیده‌اند. ✅و این همان فریاد یوسف است که هنوز از چاه تهمت و تحقیر، از چاه سانسور و چاه بی‌حیایی مدرن، به گوش می‌رسد: إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ (سوره یوسف، آیه 53) «به‌راستی که نفس، بسیار به بدی فرمان می‌دهد.» آری! در سایه‌ی رهاشدگی، بی‌حیایی، پایان‌ناپذیر است؛ و در غیبت غیرت، حرام، عادی و سپس واجب جلوه می‌کند. ✅و باز همان یوسف است که خطاب به جامعه‌ای پرمدعا، اما واداده، این‌گونه هشدار می‌دهد: إِنَّهُ مِنْ كَيْدِكُنَّ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ (سوره یوسف، آیه 28) «این، از مکر شما بود؛ بی‌گمان مکر شما بسیار بزرگ است.» و امروز مکر عظیم، تمدن برهنه‌پرور غرب است که با بزک «انتخاب شخصی»، «حق زن»، «آزادی» و «وفاق ملی»، به جنگ غیرت آمده و آن را واپس‌گرایی و افراطی‌گری می‌نامد. همان مکر پیچیده که در ظاهری حقوقی و کلامی دیپلماتیک، به دنبال برداشتن مرزهای اعتقادی است تا دیگر کسی جرأت "نه گفتن" به بیگانه را نداشته باشد. ⁉️ و اینک باید پرسید: وقتی بی‌غیرتی نسبت به ناموس، این‌گونه تبلیغ می‌شود، چه تضمینی هست که در ادامه، خاک و وطن نیز قربانی بی غیرتی و در نهایت تقدیم بیگانه نشود؟ https://eitaa.com/howzavian_ilam
. 💢 راه‌حل خروج از خودپرستی ✍️ علی کردانی خودپرستی همان ایجاد حصار و محدودیت در اطراف خود است. حصار خودپرستی که پیله شد؛ شخص جز تمایلات خود چیز دیگری نمی‌بیند و نمی‌خواهد. شاه‌کلید برون‌روی از خودپرستی، چیزی جز محبت نیست؛ چراکه در فرآیند واقعی محبت، رفتن به‌سوی غیر و مشابهت رخ می‌دهد و این‌گونه است که حصار خودخواهی به دیگرخواهی مبدل خواهد شد. 📌متن کامل یادداشت در خبرگزاری حوزه https://hawzahnews.com/xdSrr @howzavian_khuzestan
مرحوم فرج‌نژاد دانش خود را در مسیر مبارزه با صهیونیسم تجهیز کرد دکتر رفیع‌الدین اسماعیلی در سومین همایش ملی «دشمن‌شناسی و مقاومت؛ راهبرد حاکمیت تحقق دین خدا»: هدف از این همایش ایجاد و شناسایی شبکه گستره علاقه‌مندان به گفتمان دشمن‌شناسی است. ایشان از اواسط دهه 70 بحث دشمن‌شناسی و مقابله با صهیونیسم بین‌الملل و موضوع یهود در دستور کار خود قرار داد و علاوه بر اینکه وارد حوزه علمیه شد و دروس حوزوی را یاد می‌گرفت، دانش خود را در مسیر مبارزه با صهیونیسم تجهیز کرد. استاد فرج‌نژاد، در تمامی سخنان و یادداشت‌ها و فعالیت‌هایش، یک محور اصلی یعنی مبارزه با صهیونیسم را دنبال می‌کرد و علاقه داشت با مشارکت نخبگان، دشمن‌شناسی و بصیرت‌افزایی در جامعه توسعه یابد. ایشان معتقد بود صهیونیسم به‌دنبال نظم جدیدی در آینده بشر است و به‌شدت دشمن‌شناسی در این مسیر اهمیت دارد و باید از طریق رسانه‌های مختلف این گفتمان را ترویج کرد. ویراستی مدادالفضلاء👇 https://virasty.com/HOWZAVIAN/1753013987179205756 https://eitaa.com/virastyha
🔸 طعمِ گسِ سیب‌زمینیِ خام ✍️ امیر خندان کمتر کسی طعم گس را دوست دارد. شاید به‌ندرت. حسِّ تلخ جمع شدن دهان بعد از خوردن یک خرمالوی نرسیده را شاید همه تجربه کرده باشیم. حسّی که یادآوری آن‌هم برایمان تلخ است چه رسد به تکرار آن. کمتر کسی خوردن سیب‌زمینی خام را تجربه کرده است. حس می‌کنم تجربه‌ی این حس آن‌قدر تلخ است که اصلاً کسی به آن فکر هم نمی‌کند. هرچند که برای سیب‌زمینی خام برخی فوایدی ذکر کرده‌اند ولی کمتر کسی این کار را تجربه می‌کند. چند سال پیش که مسئله‌ی اعزام به سوریه و مدافعان حرم پیش‌آمده بود، تعدادی از دوستانم در دوره‌ی آموزش نظامی کوتاهی شرکت کرده بودند. وعده‌هایی نیز داده بودند که هر کس در دوره با امتیاز بالا قبول شود، در اولویت‌های اعزام خواهد بود. توفیق حضور با جمع دوستان را نداشتم. در همان ایام باید با چندنفری می‌رفتیم مشهد. کاری گروهی بود که باید انجام می‌شد. بعد از سفر مشهد عکس‌ها و فیلم‌هایشان را دیدم. یکی از روزهای آموزش، از صبح غذایی به بچه‌ها نداده بودند. آن‌ها را با ادوات به گشت برده بودند. البته قبل از خروج از محل آموزش تمام وسایل با دقت زیرورو شده بود تا کسی حتی تکه شکلات یا خرمایی همراهش نباشد. حتی شب قبل به آن‌ها وعده‌ی غذای چرب و نرمی نداده بودند! بعد از گذشت یک روز و ندادن هیچ‌گونه غذا، بچه‌ها به محل آموزش برگشته بودند. سهم آن‌ها بعد از برگشت فقط یک عدد سیب‌زمینی نشسته و نپخته و یک عدد نان لواش شده بود! برخی از گرسنگی سیب‌ها را گاز زدن بودند. برخی با دندان پوست سیب‌ها را کنده بودند. یکی توانسته بود سیب را تااندازه‌ای خرد کند. یادم هست که حتی چاقو به آن‌ها نداده بودند. با دیدن عکس‌ها می‌خندیدیم. ابتکارات برخی خنده‌دار بود. این چند روز طعمِ تلخِ سیب‌زمینیِ خام زیر زبانم می‌چرخد. گرسنگی وقتی فشار بیاورد، داستان خوردن برگ درخت در یمن و آردهای مخلوط به خاک در غزه طبیعی خواهد بود. رفقایی که شاید تا عمر داشته باشند لب به سیب‌زمینی خام نزنند، از فرط گرسنگی یک روز عملیاتی، سیب‌زمینی خام را خورده بودند. داستان تلخ گرسنگی و ذبح انسانیت در غزه، دل هر آزاده‌ای را به درد می‌آورد. اگر صحنه‌ی مردن پیرمرد فلسطینی در صف غذا را می‌بینیم و حتی آهی از نهادمان برنمی‌آید، باید به انسانیت خود شک کنیم. باید شک کنیم که کدام مرام و مکتبی به ما آموخته است در برابر ظلم آشکار و محروم کردن عده‌ای از حق زیستن، این‌گونه یاور ظالم باشیم. داستان گرسنگی جایی سخت‌تر می‌شود که ببینی عزیزانت نیز از این درد رنج می‌برند. داستان تشنگی و گرسنگی طفل شیرخوار در برابر خانواده‌اش برای ما داستان آشنایی است. 🆔 @howzavian_isfahan