🏴«دود و دخیل»
✍️ طیبه فرید
اردیبهشت و جومه ی سیاه! باورُم نمیشه...
صدای سنج و دمامِ میشنُفی؟ دریا متلاطمه و ساحل گُر گرفته. آسمون آبی خلیج پر دوده.
سایه سنگین غم پهن شده رو سر شهر. روسر اسکله، رو سر جاشوها ،رو سر کشتی ها ،رو سر ماهی ها...
رو سر تازه عروسی که تو اردیبهشت جومه ی سیاه پوشیده! بِرِی دومادی که موبایلش زنگ نمی خوره! موبایلی که عکس عروسشه با کندوره سفید انداخته بود توی زمینه ش.
دیروز بندر رجایی قیومت بود. انگار زمین و زمان کِش اومده بود. تا شیراز ، تاکرمون، تا مشهد. یه ایران شده بود بندر رجایی. هی بندر می سوخت هی مردم می سوختن،هی بندر می سوخت هی...
ایی مردم هرجای عالم آه مظلومی بلند شد دلشون لرزید و به قدرِ وُسعشون دست و پا زدن!
هر کی ندونه امام رضا که می دونه خدا کرور کرور عاطفه خرجِ کارِ گِلِ ایی مردم کرد!
حالا دل ملتی که طاقت دیدن اشکِ یتیمای غزه و لبنانِ نداره عین اسفند روآتیش بی قراره. حالا یه بندر به اندازه یه ایران پناه می خواد. که سر بزاره روی پاشو گریه کنه...ایجور وختا سلطان سنگ صبور رعیته. امام رضا خودش می دونه دارم چی میگم...
نگا نکن مشهد او سر دنیانُ و بندر ایی سر دنیا.
آدم بندر، هر وخت کم میاره خودشو می رسونه به پنجره فولاد. میره سر میزاره روپای امام رضا ومی گه:
_دیروز بندر عباس قیومت بود...
صدای سنج و دمام بندریارو میشنفی آقاا؟
بند رجائی شده بود کوره بلا!
هنوزم بوی سوختن گِل آدم میاد. گلی که عاطفه قاطیشه!
امام رضا خیلی ساله صاحب ایی خاکه. حتما دست سلطان مرهمِ دلِ گِلِ سوخته رعیتیه که تیزی تقدیر گیر کرده به حریر زندگیش.نگاه نکن مشهد او سر دنیانُ و بندر ایی سر دنیا!
آدم بندر وختی دلتنگه از زیر آوارم به پنجره فولاد دخیل می بنده!
الدخیل یا سلطان یا ابالحسن..
#بندر_رجائی
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
پیشمرگ _ علی غفاری
▪️پیشمرگ را بالاخره امشب با تاخیر دیدم. روایتی از زندگی سعید قهاری که به عملیاتی پیچیده در سال ۱۳۷۲ میپردازد.
▪️پیشمرگ با آنکه قصهی جذابی دارد، اما دیر شروع میشود، و این ضعفیست که فیلمنامه نسبت به موضوع پیدا میکند. احساس میشود نویسنده و کارگردان بیش از حد بر روی اطلاعات مخاطب حساب باز کردهاند.
▪️کاتهای ناهماهنگ و میزانسنهای متعدد و عدم معرفی زمانمندِ کرکترها نیز باعث میشود تا مخاطب دیرهنگام پایبند فیلم شود. اما تمامی ضعفهای گفته شده با بازی خوب و حسابشدهی "مهدی نصرتی" در نقش قهاری کمرنگ میشوند.
▪️پیشمرگ از آن دسته از فیلمهایی است که حال آدم بعد از بیرون آمدن از سینما خوب است و مخاطب را تا ایامی با خود درگیر میکند که برای امنیت این مرز و بوم چه زحمتهای فراوانی کشیده شده است.
سینمای ما به چنین آثاری بسیار نیازمند است. پیشمرگ را حتما با خانواده مشاهده کنید، البته بدون حضور بچهها [بهعلت داشتن صحنههای جنگی]
.
✍امیرحسناوصالی
#نویسندگان_حوزوی_زنجان
@howzavian_zanjan
💢 شکلات شهادت؛ روایتی از یک نمازجمعه با طعم بهشت
آماده شده بودم که به نماز جمعه بروم. مثل همیشه لباسهای اتو کشیده خودم را پوشیدم. پیراهن آبی و شلواره سرمهای ست کردم. خود را در آینه دیدم مثل همیشه از ظاهرم راضی، از پلهها پایین آمدم.
حیاط مدرسه علمیه معصومیه، آن هم فصل بهار، شادابی درختان و باغچههای سرسبز آدم را سرحال میآورد. به سه بارگاه شهدای گمنام که در راه درب اصلی حیاط مدرسه واقع شده است، رسیدم و دست بر سینه سلامی خدمتشان عرض کردم. آقای نگهبان هم که همان نزدیکیها قرار داشت، به ایشان سلامی کردم و از مدرسه خارج شدم.
تقریباً از درب مدرسه معصومیه تا مصلی قدس حدود سه، چهار دقیقه پیاده راه است. قدمزنان در پیادهرو داشتم راه میرفتم، در حالی که چشمانم نظارهگر افرادی مثل خودم بود که داشتند همین مسیر را طی میکردند؛ قلبهای بیقراری که قرارشان را برای عبادت دستهجمعی در نماز جمعه گذاشتهاند. کمی که رفتم، یادم آمد قسمتی از فراز قرائت قرآن مصطفیاسماعیل را گوش دهم و صوت قرائت را گذاشتم و گوشی را در جیب پیراهنم، تا قرائت را به خوبی بشنوم.
از یکی از دربهای مصلی وارد نمازجمعه شدم. اوایل خطبه دوم بود. جایی را برای نشستن انتخاب کردم که بتوانم خطیب جمعه را از دور ببینم. به قولی هم صدا و هم تصویر را با هم داشته باشم.
لحظاتی کوتاه گذشت، دیدم یک شخص محاسن سپیدی که دو عصا در دست داشت، کنارم ایستاد و عصاهایش را روی زمین گذاشت. کنارم نشست.کمی توجه که به ایشان کردم، متوجه شدم که یک پا ندارند، از ران به پایین و به همین خاطر عصا دارند. در همین فکرها بودم که دیدم دست در جیب بردند و دو شکلات بیرون آوردند و به پسر کوچکی که در صف جلو نشسته بود، دادند و گفتند:«دومی هم برای آن برادر کوچکت که آن طرف نشسته است.»
بعد دست به من دادند و با هم سلام و علیک کردیم و با شخص آن طرف هم دست دادند و سلام علیک کردند.
زودتر سلام کردن نعمت بسیار بزرگی است که هر کسی این توان را ندارد که ابتدا او به دیگران سلام کند.
کنجکاوانه صورتم را نزدیک بردم و پرسیدم:«ببخشید حاج آقا، شما جانبازید؟»
با چشمانش لبخند زد و در جوابم گفت:«مردم میگن.»
تبسمی کردم و گفتم: «خب، مردم راست میگن؟»
گفتند: «من برای شهادت رفته بودم، نه جانبازی، اما خدا مرا نخرید.»
گفتم: «خدا به شما سلامتی دهد؛ انشاءالله با هم دیگه شهید بشیم.» خندیدند و گفتند:«انشاءالله.»
گفتم: «شما دعا کنید که این اتفاق بیفتد و یک شکلات هم لطفاً به من بدهید، بلکه شکلات شهادتم باشد.» باز خندیدند، دست در جیب بردند و شکلاتی به من دادند و گفتند: «تقدیم به شما.» من هم از او گرفتم و تشکر کردم.
تمام حواسم به ایشان بود. تسبیح در دست داشتند، ذکر میگفتند و گوش به خطبههای نماز میدادند.
من هم در این فکر بودم که بهخاطر این آقا و افرادی مثل ایشان است که من به راحتی و در کمال آرامش مشغول تحصیل در شهر مقدس قم هستم و میتوانم با پاهایم برای کسب علم به هر کجا که میخواهم بروم...
خطبه دوم که تمام شد، نماز میخواست شروع شود. من بلند شدم و در دلم گفتم: «ایشان نشسته نماز خواهند خواند.» اما دیدم که ایشان دو عصا را در دست گرفتند و در کمال تعجب ایستادند و نماز را ایستاده اقامه کردند. برای رکوع روی عصا خم میشدند و برای سجده هم عصاها را روی زمین میگذاشتند و به سجده میرفتند. واقعاً چه میتوانم از این نماز با صفا بگویم یا بنویسم جز سکوت و آموختن از ایشان.
نماز جمعه و نماز عصر تمام شد. برای خداحافظی با ایشان دست دادم و گفتم: «حاجی جان! در این زمان کوتاه که خدا توفیق داد و در کنار شما نشسته بودم،خیلی از شما آموختم.»در ادامه از ایشان پرسیدم: «فامیل شریفتون چی هست؟» پاسخ دادند: «کوچیک شما محمودی.» گفتم: «بزرگوارید و خدا شما را حفظ کند. اگر اجازه بدهید یک عکس یادگاری با شما داشته باشم.» با لبخند گفتند:«باعث توفیقه.» یک عکسیادگاری با ایشان گرفتم و خداحافظی کردم.
تقریباً چند قدم آن طرفتر رفیقم آقا کمیل جهانی نشسته بود و قرار گذاشته بودیم که پس از نماز جمعه دروس را با هم مباحثه و مروری داشته باشیم. بعد از سلام و حال و احوال پرسی که داشتیم، نگاهم را برگرداندم به سمت جانباز عزیز، ببینم رفتهاند یا نه! در کمال تعجب دیدم که در زمانی که نماز جمعه تمام شده و مردم هم دارند میروند، ایشان با دو عصا و با آن آرامشی که در صورتشان مشخص بود، ایستادهاند و دارند نماز میخوانند. فوری تلفنم را بیرون درآوردم و از لحظاتی نماز ایشان شروع به فیلم گرفتن کردم. به رفیقم کمیل گفتم:«کمیل جان، بیا شروع مباحثه را با لحظاتی نگاه کردن به نماز عاشقانه این جانباز رو سپید آغاز کنیم.» نمازی که در ظاهر چقدر مشقت و سختی دارد، ولی در باطن چه عشق و معرفتی در آن پنهان است!
✍ علی رستگار فارسی
#خط_تبیین
🆔 @howzavian_fars
رحا مدیا منتشر کرد؛
#بسته_محتوایی | مواضع نویسندگان حوزوی درباره صدسالگی حوزه
https://virasty.com/HOWZAVIAN/1745825055557833212
#ویراستی_ها
☑️ @VIRASTYHA
🔻حوزه علمیه؛ مسئول اول در تربیت مدیران انقلابی
🔹یکی از دغدغهها و به نوعی گلهمندیهای امام خمینی این بود که سپردن امور مهم و پستهای کلیدی به افرادی که اعتقاد راسخی به اسلام ناب نداشتند اشتباه بوده است و حضور این افراد باعث انحراف انقلاب از مسیر واقعی خود خواهد شد.
🔹از آنجا که برخی مسئولان حاضر در پستهای کلیدی را قشر طلبه، خصوصا روحانیون معمم تشکیل میدهند؛ یکی از رسالتهای مهم حوزه علمیه، تربیت نیروهایی است که علاوه بر روحیه تقوا و تهذیب نفس، معتقد به مبانی امامین انقلاب باشند که اگر به پستهای مهم راه پیدا کردند، هم باعث بدبینی مردم به دین و انقلاب نشوند و مسیری را طی کنند که همسو با آرمانهای انقلاب باشد و باعث انحراف نشود.
🔹حوزه علمیه همچنین میتواند با تبیین مبانی انقلاب و فرهنگسازی درست مدیریتی در موقعیتهای مختلف؛ از جمله جایگاه منبر و استادان حوزوی که کرسی تدریس در دانشگاه دارند نقشآفرینی موثری در آگاه سازی و تربیت مدیران غیر روحانی داشته باشند و فرهنگ باور به اهداف بلند انقلاب را نهادینه کند.
🔸یکی از معضلاتی که کشور در این زمینه با آن روبه رو است، رشتههای علوم انسانی حاکم بر دانشگاهها مثل علوم سیاسی، جامعه شناسی، روانشناسی و… است که عمدتا بر پایه تفکرات اومانیستی و غیر الهی است و عملا میتواند فرهنگ غرب را در دانشجویان نهادینه کند. طبیعی است که اگر دانشجوی امروز، با این تفکرات رشد یابد، وقتی فردا به جایگاهی برسد و سر از پستهای مهم در بیاورد، همان مسیری را خواهد رفت که امام راحل نسبت به آن دغددغه داشت و آن را آفتی برای انقلاب میدانست.
متن کامل👇👇
https://rahamedia.net/?p=11604
#نویسندگان_حوزوی_تهران
@howzavian_tehran
یادداشت؛ حوزهای که روایت نمیشود!
📝 در آستانه صدسالگی، حوزه باید نه تنها بازسازی علمی، که بازسازی تصویری و روایتی کند. این کار، از منبر نمیکاهد؛ از حجره نمیگریزد؛ بلکه آنها را به زبان این دوران ترجمه میکند. آنچه امروز نیاز است، فقط یک دوربین نیست؛ یک زبان است. زبانی برای گفتن حقیقت، بیفریاد و بیزخم، اما پرنور و صادقانه.
📎متن کامل یادداشت آقای میلاد حسن زاده
🔗کانال خبرگزاری رسا
#صدسالگی_حوزه_علمیه_قم
💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
.
♦️حوزه علمیه در تقابل تمدنی با غرب
✍️علی عسگری در خبرگزاری حوزه نوشت:
🔗متن کامل
https://hawzahnews.com/xdFxt
#صدسالگی_حوزه_علمیه_قم
💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
☀️جای پای حوزه علمیه در عصر الگوریتمها
♦️خبرگزاری تسنیم منتشر کرد
✍️یادداشتی به مناسبت یکصدمین سالگرد بازتأسیس حوزه علمیه قم
🔗متن کامل
https://tn.ai/3300764
#صدسالگی_حوزه_علمیه_قم
💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
💢حوزه علمیه در برابر مثلث استبداد، استعمار، استکبار
☀️حجت الاسلام موسی آقایاری در پرونده اختصاصی خبرگزاری حوزه، یادداشتی به مناسبت برگزاری یکصدمین سالگرد بازتأسیس حوزه علمیه قم نوشت.
🔗متن کامل
https://hawzahnews.com/xdFym
#صدسالگی_حوزه_علمیه_قم
💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
هشتم اردیبهشت سال ۱۳۵۱ شمسی سالروز رحلت عالمی بزرگوار و عارفی کم نظیر است که آیتالله العظمی گلپایگانی، زهد و تقوایش را عینالیقین برای خود برشمرد.
آیت الله العظمی مرعشی نجفی او را لنگر أرض و عارف الهی آیت الله سید عبدالکریم رضوی کشمیری وی را صاحب نفس زکیه دانسته است...
ادامه مطلب در حوزهنیوز
✍️هادی حمیدی
_______
#نویسندگان_حوزوی_مازندران
🆔 @howzavian_mazandaran
📌خبرگزاری تسنیم با مشارکت پایگاه خبری صدای حوزه و رسانهی رحا مدیا برگزار میکند؛
نشست گفتمانی
🔸حوزه آینده؛ فرصتها و چالشها
🎙پای گفتوگوی استادان و تحلیلگران برتر حوزوی درباره یکصدسالگی بازتأسیس حوزه علمیه قم و افقهای پیش رو
⏰زمان سه شنبه، نهم اردیبهشت، ساعت 14 تا 17:30
▪️مکان: قم، شهرک قدس، کوچه 31، پلاک 3، مرکز مطالعات راهبردی خبرگزاری تسنیم
🌐 رسانه حوزه انقلابی (رحامدیا)
🆔 @rahamedia
🔰جهاد تبیین حضرت معصومه(س)
🔹حضرت معصومه(س) را باید به عنوان دختر امام، خواهر امام و عمه امام و نیز به عنوان شفیعه عالمه و شجاع که ضرورت جامعه خود را جهاد تبیین میدانستند به جامعه اسلامی معرفی کرد. در عصری که سخن گفتن از ولایت و امامت هزینهای جز کشته شدن و یا زندانی شدن در برنداشت، دختر حضرت موسی بن جعفر(ع) امام و رهبر الهی را به مردم معرفی نمود و با این معرفی از طاغوت بنی عباس نهراسید.
یادداشت| حجتالاسلام امين بهرامی(شریعت شوشتری)
https://khouzestan.iqna.ir/fa/news/4215403
#نویسندگان_حوزوی_خوزستان
@howzavian_khuzestan