#مقام_معظم_رهبری
✅ نعمت بزرگ....
بعضی از زنها تاب سختیهای زندگی مردشان را نمیآورند. غرغر میکنند که این چه وضعی است و اینها. اما هستند خانمهایی که نه تنها نق نمیزنند، بلکه حتی دلگرمی هم میدهند، به مرد میگویند ناراحت نباش، چیزی نیست. صبر میکنیم، میگذرد. چنین زنهایی واقعاً قیمت دارند. الحمدلله از این جهت خدای متعال به من هم لطف کرده است. عیال من چنین خانمی است.
وقتی در زندان بودم، به دیدن من که میآمد، از اوضاع و احوال میپرسیدم، میگفت اصلاً و ابداً ناراحتی و مشکلی ندارم، با اینکه ما بچه کوچک هم داشتیم. بعدها که من از زندان بیرون آمدم، فهمیدم که چه مشکلاتی داشته، مریض بوده، بیپول بوده، سختی فراوان کشیده، اما اصلاً و ابداً یک ذرهاش هم در زندان به من منتقل نمیشد. خدا میداند که بعضی از این حوادثی را که برای ایشان پیش آمده بود؛ من بعد از انقلاب فهمیدم، یعنی همینطور در خلال صحبت به مناسبتی پیش آمد که گفتند.
وقتی هم گفتند، من دیدم واقعاً طاقت نمیآورم، میگفتم چطور اینها را آن موقع به من نمیگفتی. مرحوم مادرم به خانم من میگفت که تو چرا ساکتی، چیزی بگو، آه و ناله کن، چون تو همهاش احساس راحتی میکنی، او هم دلگرم میشود و به دنبال این کارها میرود! به هر حال، ایشان نعمت بزرگی است؛ خدا را شکر میکنم.
📚کتاب یاد و یادگار
#سبک_زندگی_اسلامی
#خانواده_مستحکم
#آداب_همسرداری
کانال "دوتا کافی نیست "
@dotakafinist1
#تجربه_من
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#تحصیل
من ۱۸ سالم تموم نشده بود که همسرم اومدن خواستگاری، من پیشدانشگاهی بودم و کنکور داشتم اما پدرومادرم به شیوه حضرت رسول عمل کردند و موافقت کردند.
شش ماه مونده بود به کنکور که محرم شدیم و دوماه قبل از کنکور هم عقد کردیم و حتی جشن نامزدی هم گرفتیم
همه میگفتن پس درست چی؟! کنکور نمیدی؟! دانشگاهت چی میشه؟! ولی من خیلی تعجب میکردم که اینا چه ربطی بهم داره و میگفتم کنکور میدم دیگه
کنکور هم دادم و علوم تربیتی دانشگاه الزهرا روزانه قبول شدم، خیلییی خوشحال شدم وقتی تونستم لبخند رضایت پدرومادرم و خوشحالی همسرم رو ببینم.
یک سال که از عروسیمون گذشت با خواست خودمون باردار شدم، ترم چهارم رو در بارداری تموم کردم کمی سخت بود اما خدا رو هزار مرتبه شکر که کمکم کرد و دعای خیرم همیشه بدرقه راه استادان عزیزم هست که خیلی با من راه اومدن و بهم کمک کردن.
دخترم در ۲۰سالگی من به دنیا اومد. و دوباره اظهار نظر اطرافیان شروع شد درست چی؟! زود نیست؟! چرا انقدر زود؟! و من دوباره متعجب
میگفتم یک سال مرخصی میگیرم و بعد ادامه میدم و درسم رو تموم میکنم.
هر کی هم میگفت چرا انقدر زود میگفتم دوست دارم مامان جوونی باشم و فاصله سنیم با بچم کم باشه.
خدا رو هزار مرتبه شکر بابت نعمتهاش انشاءالله از مهر که دخترم ۱سال و یک ماهش میشه میرم دانشگاه و مطمئنم خدا به هردومون کمک میکنه
تجربه من در یک جمله کوتاه خلاصه میشه: نه ازدواج و بچه میتونه مانع درس بشه و نه درس مانع اینها
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#ارسالی_مخاطبین
ارث فرزندان من، عشق حسین بن علی است
از خدا در روضه ها، نسل حسینی خواستم
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم»
#برکت_خانه
#نسل_حسینی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1