eitaa logo
دیده‌بان اصفهان
530 دنبال‌کننده
650 عکس
153 ویدیو
5 فایل
یکی از فعالیت های اندیشکده تبیین دیده‌بانی است. حال چرا دیده‌بانی؟ اگر جنگ رسانه‌ای برای ما معنا داشته باشد شما بگویید بدون دیده‌بانی انتظار پیروزی ممکن است؟ اصلا جنگ بدون دیده‌بانی معنایی دارد؟ ارتباط با ما: 09370933432 @andishkadeh_sup
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله... فقط بخواه یه کاری انجام بده شهید رجایی شهید رییسی رجال سیاسی ما چه ویژگی داشتند که در تاریخ نظام اسلامی ایران ثبت شدند ؟! _______________ کاری کردن ! مولا امیرالمومنین علی علیه السلام میفرمایند : ارزش آدم ها به آن چیزی است که دوست دارند . بیایید با خودمان خلوت کنیم ... ما چه چیزی را دوست داریم ؟! ما چه هدفی برای زندگی داریم ؟! این سوال که میگوید خودت را پنج سال آینده کجا میبینی عیناً حقیقت است که ای بشر الان چگونه زندگی می‌کنی ؟ چه یاد میگیری ؟ متر و معیار تصمیم و رفتارهایت چیست ؟ همه این سالها که گذرانده ای و بین مردم بوده ای و فکر کرده ای چه آموخته ای ؟ آیا این آموخته هایت به آینده ات تبدیل شده است ؟ آیا توانسته ای بهتر تصمیم بگیری ؟ این خلاصه خود بودن است راستش را بگو ، چقدر زندگی را مال خودت کرده ای ؟ چقدر از زندگی برای رسیدن به اهدافت استفاده کردی چقدر در اتفاقات حل نشده ای و آنچه علم داشتی را عمل کرده ای ! خلاصه سعادت همین است آموختن از پرودگار در هر شرایط و از هر چیزی و عمل کردن به آن ... عمل کردن به آن ... عمل کردن به آن ... فرقی هم ندارد کجایی و چه مسئولیت کوچک یا بزرگی داری ! خلاصه سعادت همین است خلاصه‌ ظهور همین است نوش جانتان اگر حق برای ما ظاهر شود و حق زندگی کنیم میتوانیم شاهد حقیقت باشیم ، میتوانیم خودمان شهید حقیقت باشیم اتفاق زمانی سخت میشود که آمال و آرزوهای دور و دراز در سر داریم که فلان کار را انجام دادن خوب است ‌، آن کار را انجام ندادن خوب است ولی امان از آن شدن . آن ما کجاست ؟!
فقط کافی بود می‌فهمیدم. یا شاید می‌فهمیدیم... بعد از کلی کلنجار رفتن با احساساتم که منطقی فکر کن... مگر قرآن نخواندی؟ مگر تاریخ را ندیدی؟ خب او آمده بود ماموریتش را در این عالم انجام بده و برگرده به همان جایی که بهش تعلق داشت...
خطر حزب‌الهی‌ها یادداشت خواندنی و بسیار مهم وحید یامین پور ما در ۸ سال دولت حسن روحانی آرام آرام داشتیم به تنبلی و انزوای عافیت‌طلبانه عادت میکردیم. به اینکه مسئولیت هیچ چیزی را نپذیریم. به اینکه نقد کنیم و نقد کنیم و نقد کنیم. پا روی پا بیندازیم و ریشخند بزنیم و زندگی خودمان را سپری کنیم. اولش با دیدن کسانی مثل آخوندی و جهانگیری و فریدون و ظریف، آه می‌کشیدیم اما بتدریج پوزخند زدیم و طعم بی‌مسئولیتی و بی‌تکلیفی زیر زبان‌مان مزه کرد. طعم نقد و مطالبه. مطالبه‌گری مکر بزرگی است. مکر نفس است. تسویل و تسویف است. جز آنها که از عمق جان میسوزند و کاری جز فریاد زدن از دستشان برنمی‌آید، الباقی مطالبه‌گران، بادی به غبغب می‌اندازند و بدون قبول هیچ مسئولیتی فریاد می‌زنند. در سایه‌ی مکر نفس ژست مستقل بودن و جسارت و شهامت داشتن میگیرند و ترس خود از پذیرفتن مسئولیت اوضاع را پنهان می‌کنند. در میان این خوش‌خوشان تنبلی و مطالبه‌گری ناگاه فتنه ۹۸ رخ داد و دیدیم کسی جز ما نیست که سنگ زیرین آسیاب باشد. رئیس دولت خودش صبح جمعه از خواب بیدار شد و ما باطن حقیقی مطالبه‌گری عافیت‌طلبانه را در خیابانهای آتش گرفته و خشم حاشیه‌ها و استیصال کارگران دیدیم. با توبه از روحانی، رئیسی آمد. اما برخی از جماعت خو کرده به مطالبه‌گری از غار خود بیرون نیامدند. رهبری مدتها بود که جوانان حزب الهی را از مطالبه‌گری به جهادتبیین و حرکت خودجوش فراخوانده بود، اما کمتر لبیک شنیده بود. بسیاری از گرم و نرم مطالبه بیرون نیامدند و شانه زیر بار مسئولیت ندادند و ترجیح دادند با همان زبان با رئیسی سخن بگویند. خلوص‌گراییِ حزب‌الهی نقاب خوبی است برای پنهان شدن و مطالبه‌کردن؛ و توأمان ما را از زحمت پذیرش تکلیف و نتیجه میرهاند. به جای رنج پاسخگویی، به ما لذت متبخترانه و غرورآمیزِ مطالبه را ارزانی می‌دارد. آخوندی و فریدون و جهانگیری و ظریف... دولت سوم روحانی پشت در است. و این برای جماعت مطالبه‌گر مسئولیت ‌گریز عافیت طلب خبر بدی نیست. آنها تکلیف خود را انجام میدهند، بقیه‌اش به آنها مربوط نیست. ✍️ وحید یامین‌پور
این بود روایت تمام عیار شما!!؟ از همان روزی که اسامی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری اعلام شد،شاهد این بودیم که صدا و سیما به سرعت و کنش خود افتخار میکرد و میگفت ما تمامی شرایط و بستر تبلیغات نامزدها را فراهم کرده‌ایم،بدون ذره ای تأخیر... ما ابداعی جدید در این خصوص داریم و آن تشکیل میز گردهای مختلف برای نامزدهاست ... ما هم گفتیم احسنت که اینقدر سرعت عمل داشتید و قاب تلویزیون را برای روایت تمام عیار نامزدها، برای ما مخاطبان تنظیم کردید. اتفاقی که دیشب در میزگرد فرهنگی آقای پزشکیان رخ داد روایت تمام عیار از کل ماجرا بود؟؟ علتِ قطع میکروفن و اینکه اجازه ندادید با منطق و استدلال این مسئله جلوی چشمان مخاطبان حل شود چه بود؟؟ اگر کارشناسی آورده‌اید که علم و دانایی طرف مقابل را محک بزند،پس چرا اجازه سخن گفتن به او ندادید. این بود روایت تمام عیار شما!!؟ درست است! در شأن ما نیست گفت و گویی ببینیم که شخصی با بی منطقی، به کارشناسی که قرار است برنامه‌های او و دانایی او را محک بزند،صحبت میکند و شما برنامه را خاتمه میدهید و اجازه‌ نمی‌دهید مسئله روایت شود!! این چه معنایی میتواند داشته باشد جز اینکه شما حتی به کارشناس خود احترام نمی گذارید،چه برسد به مردم... وقتی فردی مستقیما روبه کارشناس میکند و میگوید دروغ می‌گویی!تو با من مشکل شخصی داری،این صحبت منطقی‌ست؟! یا پرت کردن حواس مردم از مسئله‌ی اصلی‌... پاسخ خیلی ساده است، فقط کافیست سندی را ارائه دهی تا اگر فلان حرف صحت نداشته باشد،مشخص شود،اما بیان جملات بی‌ربط و تهمت گونه چه معنایی میتواند داشته باشد؟؟ وظیفه‌ی مجری این بود که منطق را میان گفت و گو برقرار کند نه اینکه میکروفن ها قطع شود و ملت را شاهد رفتاری قرار میدهد که جز فریب معنای دیگری نمی‌تواند داشته باشد!! من سوالی دارم!؟ چرا کارشناس در برنامه‌تان آورده‌اید!؟ مگر نه اینکه میخواهید او توان و علم طرف مقابل را بسنجد و برای ما مخاطبان روشنگری کند!؟؟ اگر طرف مقابل حرفی میزند،این وظیفه کارشناس است که بگوید آیا این حرف او علمی و مستند است یا خیر تا مخاطب بتواند فهم کند و بداند چگونه انتخاب کند! شما وقتی اجازه نمی‌دهید کارشناس،صحتِ کلامِ طرف مقابل را برای ما مخاطبان توضیح دهد، این توهین به ملت است و بستری تمام عیار برای روایت دشمن... میتوانم با صراحت بگویم که به ملت توهین کردید و حق انتخاب عادلانه و صحیح را گرفتید... این بار اول نیست که قاب ملی اجازه میدهند،حرفی بی‌ربط و غیرقابل مستدل برای مردم روایت شود و پاسخ حقیقی در آن لحظه برای مردم گفته نشود،همانند آن نموداری که نشان از خود تحقیری میداد و فقط کافی‌ بود کلام وزیر امور خارجه آمریکا بیان شود تا ریشه‌ی این صحبت های بی‌ربط، آشکار شود... من خواهش میکنم بستری را فراهم کنید که حقیقت برای مردم روایت شود نه اینکه جلوی آن گرفته شود.
حال چرا امام حسین می خواهد حکومت یزید از بین برود ؟ چون این حکومت، اسلام را از بین می برد. اسلام را می کشد. امام حسین با بیعت نکردن نکته ای را برای مسلمین تبیین می کنند. و آن نکته این است که حاکم و حکومت می تواند اسلام را از بین ببرد پس هر کسی نمی تواند حاکم جامعه مسلمین باشد. هر کس نگران اسلام است هر کس می خواهد دین را یاری کند هر کس می خواهد از دین خدا دفاع کند باید بداند هر کسی نمی تواند حاکم باشد و هر حکومتی شایسته برقراری نیست. چرا که تنها چیزی که می تواند اسلام را از بین ببرد قدرت حاکم و حکومت است. پس اگر کسی خواست از اسلام دفاع کند باید از حاکم شدن کسی که می خواهد اسلام را از بین ببرد جلوگیری کند و اگر دشمن اسلام به حکومت رسید آن حکومت باید سرنگون شود. دفاع از اسلام نیازمند کنش سیاسی است چرا که فقط سیاستمداران می توانند اسلام را از بین ببرند. پس برای دفاع از اسلام باید با سیاستمداران دشمن اسلام مبارزه کرد.
مقام معظم رهبری چگونه کارگزار تربیت می کند؟ یادداشت اندیشکده تبیین پرواز مسعود پزشکیان به قطر در اندک زمانی بعد از حمله موشکی ایران به اسرائیل و پرواز وزیر امور خارجه عباس عراقچی به لبنان در حالیکه بیروت زیر آتش سنگین رژیم صهیونیستی است نشان می دهد که آیت الله خامنه ای در طول این سال ها تلاش کرده است همه کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران انقلابی باشند و انقلابی بودن یک ویژگی حزبی و خاص نباشد. عضویت در جبهه انقلاب مخصوص بعضی از اشخاص و جریان ها نیست. حال دیگر تعداد محدودی غرب گرا نمی توانند غرب را به عنوان یک تمدن مترقی به کارگزاران و سیاست گذاران جمهوری اسلامی ایران معرفی کنند. و این بزرگترین دستاورد طوفان الاقصی است. بعد از طوفان الاقصی سرعت شکل گیری تمدن اسلامی چندین برابر شده است. قطعا دیگر دانشجویان جهان اسلام مرید علوم انسانی غرب نخواهند شد. علومی که تلاش می کند فریب دهد تا زمینه های استعمار ملت ها فراهم شود. و ملت ها بچه های حرف گوش کن باشند تا سلطه گران بدون مزاحمت به اهداف شومشان برسند. اعتبار غرب برای دانشجویان جهان اسلام از بین رفته است و این یعنی امکان نفوذ غرب در اذهان جوانان جهان اسلام به پایین ترین حد ممکن رسیده است. و این نفوذ دیگر با فریب علمی ممکن نیست بلکه فقط با تهدید و تطمیع امکان دارد. که با شکل گیری جبهه مقاومت، روح جهاد اسلامی و استقلال طلبی زمینه های تطمیع و تهدید به شدت کاهش یافته است. باید دقت کنیم دولت فعلی جمهوری اسلامی دولت بعد از طوفان الاقصی است. اگر از این موقعیت تاریخی غفلت کنیم فرصت همکاری با این دولت انقلابی را از دست خواهیم داد. باید بدانیم غرب برای این دولت آبرویی ندارد اگر غفلت کنیم و با دولت همکاری نکنیم ممکن است میدان را برای تعدادی جاهل یا مغرض فراهم کنیم تا دوباره به دولت نزدیک شوند و غرب را آرایش کنند. باید دلسوز دولت باشیم چرا که این دولت به کمک جوانان حزب اللهی به شدت نیاز دارد. و آغوش این دولت برای پذیرش نظریه های تمدن ساز انقلاب اسلامی بسیار باز است چرا که هشیار شده است بیدار شده است. ای کاش قدر این بیداری را بدانیم و خود برتر بینی را کنار بگذاریم. بزودی نخبگان جریان اصلاحات می فهمند بزرگان این جریان چقدر ساده انگارانه به مسائل جهان نگاه می کرده اند. چقدر تکیه به علم روز و حقوق بشر و مسیر کشور های پیشرفته بیراهه بوده است می فهمند تعدادی از اعضای هیئت علمی دانشگاه ها چقدر خوش خیال بوده اند. جوانان جریان اصلاحات غرور و جاه طلبی پیرمردان دانشگاهی را ندارند و راحت و ساده تر نظریه درست را می پذیرند چرا که حق طلب هستند اما ممکن است تعدادی شبه متفکر برای اعتراف به یک عمر خوش خیالی و فریب خوردن خود شجاعت و آزادگی کافی را نداشته باشند. همان ها که سالها جمهوری اسلامی را در زمینه تعاملش با جهان تخطئه کرده اند و غرب را برای جامعه آرمان شهری تصویر کرده اند که ما باید به سرعت بدویم تا شاید به گرد پای انها برسیم.علوم فنی و تجربی خوانده هایی که گمان میکرده اند که همانگونه که غرب در مسیر پیشرفت تکنولوژی کارآمد بوده در سایر زمینه ها هم شایسته تاسی است و علوم انسانی خوانده هایی که نقطه شروع بحث هایشان این است که ما کشور جهان سومیم ودر بدبختی دست و پا میزنیم و غرب کشور های جهان اول و توسعه یافته غرق در تمدن و اخلاق و انسانیت اند. پیش به سوی تمدن اسلامی آیت الله خامنه ای: برای ایجاد یک تمدن اسلامی - مانند هر تمدن دیگر - دو عنصر اساسی لازم است: یکی تولید فکر، یکی پرورش انسان. حال که تربیت نیروی انقلابی به برکت جمهوری اسلامی ایران و رهبری آیت الله خامنه ای به یک فرآیند تبدیل شده است، طوفان الاقصی بعد از انقلاب اسلامی شاید مهم ترین اتفاق برای زمینه سازی تولید فکر است. چرا که نظام استکبار، علمی را در جهان ترویج داد که بزرگترین مانع برای تفکر بشر شد و زمینه تفکر صحیح را از بین برده بود. ضدیت و مخالفت این علم با عقل و علوم عقلی را نیز از همین زاویه باید تحلیل نمود حال طوفان الاقصی اثبات کرد علوم انسانی در غرب به هیچ وجه به اصلاح بشر کمکی نخواهد کرد و اساسا کاری از دستش بر نمی آید. طیفی از متفکران جهان هم اکنون به خود آمده اند که شاید کسانی خواسته اند آن ها از اساسی ترین مسائل بشر غافل باشند. حال که طوفان الاقصی این فریب بزرگ را بر باد داده است زمینه برای تفکر تمدن ساز بیش از پیش فراهم شده است. چرا که تمدن غرب یک جنگل است با ظاهر تمدن. و متفکران جهان فهمیدند این علوم غربی تمدن ساز نیست بلکه فریب بزرگ و پر زرق و برقی بود که جنگل بودن جوامع غربی را پنهان داشته بود.تا این توهم در اذهان پدید بیاید که برای سعادت ملت ها هیچ راهی جز تاسی از این تمدن و ظواهر و لوازم آن وجود ندارد. باید قدر این طوفان را بدانیم.
*ضرورت بازگشت به واقع‌بینی و عمل‌گرایی* 🖋یادداشت دکتر شهاب اسفندیاری رئیس دانشگاه صدا و سیما وضعیت کنونی ما ناشی از غلبه‌ی پیش‌فرض‌های آرمانی- ایدئولوژیک و فاصله گرفتن از نگاه پراگماتیک (عمل‌گرایانه) است. به نظرم باید در پرتو وقایع امروز به روندی که از حدود سه دهه قبل شروع شد بار دیگر بنگریم. شاید متوجه شویم که بسیاری پیش‌فرض‌های ایدئولوژیک و آرمانی ما غلط بود. ‏ما باید بسیار عملگرایانه‌تر و واقع‌بینانه‌تر اقدام می‌کردیم. ما با آرمان‌گرایی افراطی به سوی «تنش‌زدایی» گام برداشتیم. ما با رویکردی کاملا «ایدئولوژیک» به مفاهیمی مانند «نظم نوین جهانی»، «پایان تاریخ»، «جهانی شدن» و «جامعه‌ی بین‌الملل» ایمان آوردیم. ‏ما اهرم‌های قدرت خود را یکی پس از دیگری خنثی کردیم، بدون آن که هیچ تضمین امنیتی دریافت کنیم. دست‌های بلند خود در جهان را کوتاه کردیم، تا امروز شروری به نام نتانیاهو به دست‌های بلند اسرائیل به ما فخر بفروشد و عزیزترین فرماندهان ما را تک تک هدف قرار دهد. ‏ما کمک کردیم گروگان‌های غربی آزاد شوند، به خیال اینکه ما را در «جامعه‌ی بین الملل» در آغوش می‌گیرند. اصلا واقع‌بینانه نبود. آنها در مقابل، به قول دکتر پزشکیان، ما را آدم هم حساب نکردند. با قانون داماتو علیه ما تحریم هم تصویب کردند. از گفتگوی تمدن‌ها سخن گفتیم و کمک کردیم القاعده را شکست دهند، اما محور شرارت شدیم. چقدر نگاه آرمانی داشتیم! حالا هم که خود معترفیم که آن اسب قبلی که خریداری کردیم و پولش را هم دادیم هنوز به ما تحویل نداده‌اند، باز مشتاق خرید از آن کلاهبردارها هستیم! آخر آرمان‌گرایی تا کجا؟ بزرگ‌ترین ضربه‌ی استعمارگران به ما، نه ضربه به جسم ما و نه تصرف سرزمین‌های ما، بلکه تصرف ذهن‌ها و دل‌های ما است. آنها حتی ناخودآگاه ما را اشغال می‌کنند تا نتوانیم در رؤیاهای خود به گزینه‌های متفاوتی فکر کنیم. در واقع قوه‌ی خلاقه‌ی ما را از کار انداخته‌اند. آزاد کردن ذهن‌های اسیر از آزاد کردن سرزمین‌های اشغال‌شده بسیار دشوارتر است. خدا رحمت کند حاج قاسم را که فکر و ذهن‌ش به تصرف درنیامده بود. با هدایت رهبری حکیم و با نگاهی کاملا واقع‌بینانه و پراگماتیک، محور مقاومت را، از لبنان تا عراق و سوریه و یمن، تقویت کرد. چقدر آرمان‌گراها با او مخالفت کردند. آنها که دنبال «نرمالیزاسیون» و ادغام در بازارهای جهانی بودند و با نگاهی ایدئولوژیک گمان می‌کردند امنیت ما با تجارت حفظ می‌شود. چه بسا اگر به توصیه‌های آنها عمل می‌کردیم امروز مانند لیبی از ایران هم اجزایی پراکنده و درگیر جنگ مانده بود. امیدوارم اکنون که دیگر نقاب «جامعه بین‌الملل» فروافتاده و ماهیت این وحوش و درندگانی که در جهانِ پیرامون ما هستند. ‏به برکت خون سید مقاومت امروز چشم بسیاری بر «واقعیت دنیای امروز» روشن شده. حتی آن آقای جامعه‌شناس که سال‌ها در ستایش از «آنها» و فلاکت «ما» می‌گفتند و لزوم پیوستن ما به آنها، اخیرا از «سلطه‌گر بودن و خوی استعماری داشتن نظام بین‌المللی غرب محور» سخن می‌گویند. الحمدلله. بزرگوار دیگری که سال‌ها در جبهه‌ی اصلاحات به اتفاق دوستان و هم‌فکران همه‌ی مشکلات را متوجه داخل می‌کردند، انگار که آن بیرون یک «باغ زیبا» است، اخیرا نوشته‌اند: «پشت چهره‌ی آرایش شده‌ی نظام سلطه خشونتی مرگ‌بار و متکی بر تبعیض پنهان شده» و «پشت این تمدن بزرگ نظام جنگل است». پنهان شدن این واقعیت‌ها از فکر و ذهن جوانان و حتی نخبگان ما طی سه دهه‌ی گذشته تصادفی نبوده است. یک پروژه‌ی نظام‌مند سال‌ها روایتی آرمانی از غرب را در جامعه‌ی ما پمپاژ کرده است. خسارت‌های سنگین این پروژه امروز عیان شده. وقت آن است که همه به واقعیت و عمل‌گرایی بازگردیم.
در باب یک آلرژی غیر فصلی یادداشت عادل شکیبایی دانشجوی دکتری اقتصاد قیمت های دستوری یکی از کلید واژه های حساسیت برانگیزی است که هر موقع خواستید یک اقتصاد دان را عصبانی کنید کافی است چیزی بگویید که بوی حمایت از آن را داشته باشد و همین احساس حمایت از قیمت های دستوری برای یک اقتصاد دان یا حتی خوان کافی است تا اینکه کاملا کلام تان را غیر علمی ،گمراه کننده و در راستای زیان بشریت تلقی کند. ترکیب واژگانی این دوکلمه هم به گونه ایست که به ذهن ما اینطور متبادر می کند که یک حکومت سیاه، خودکامه و توتالیتر در راستای منافع پلید و کثیف خود حتی به قیمت ها هم می خواهد دستور بدهد تا آنها هم طبق میل او باشند و آزادی قیمت ها را هم نمی تواند تاب بیاورد اما آیا تا کنون به این نکته توجه کرده ایم که اساسا چرا قیمت دستوری پدید می آید و هدف آن چیست؟ در این یادداشت به این سوال پاسخ می دهیم که آیا حاکمیت در موارد خاصی از قیمت دستوری چیزی جز حمایت از مصرف کنندگان و مردمش می خواهد و در نظر دارد؟پس با هم برخی از مصداق شرایطی که گفته شد را بررسی کنیم در شرایطی که رقابت نمی تواند موجب کاهش قیمت ها شود که نمونه آن فراوان اتفاق می افتد بطور مثال در شرایط لابی گسترده تولید کنندگان و یا در حالتی که بنا به دلایلی انحصاری در اقتصاد و طرف عرضه شکل گرفته است اگر قیمت دستوری باشد مردم بیشتر متضرر می شوند و یا اگر قیمت کاملا آزاد باشد؟به عنوان مثال صنعت خودرو را در کشورمان در نظر بگیریم که تماما دولتی و انحصاری است و شرایطی برای رقابت در آن به دلایلی به وجود نیامده است حال اگر خودرو ساز علاوه بر در دست داشتن بیشتر بازار فروش، اجازه قیمت گذاری را هم داشته باشد اگر قیمتی گزاف را برای محصولش انتخاب کرد مردم چه می توانند بکنند؟آیا در این شرایط اگر حاکمیت برای خودرو قیمت بگذارد به نفع مردم نیست؟ که حداقل از نظر قیمت تحت استعمار تولید کننده قرار نگیرند؟یا به عنوان مثالی دیگر فرض کنیم در یک بازار رقابتی مثل تعاونی های مسافر بری بین شهری اگر قیمت مشخصی وجود نداشت آیا امکان تبانی این شرکت ها با یکدیگر و اعلام قیمت های بسیار بیشتر برای مردم وجود نداشت؟ در آن موقع مردم به چه کسی می‌توانید شکایت کنند و کسانی که به علت هزینه زیاد از سفر محروم میشوند را چه کسی گردن می گیرد؟ این را میدانم که قیمت دستوری در شرایطی زیان های بیشتری میتواند در پی داشته باشد و بهتر است خود عرضه و تقاضا قیمت را تعیین کنند اما اینکه ماهیت قیمت گذاری دستوری را اقدامی خائنانه و در جهت ضربه زدن به مردم بدانیم به نظر می رسد صحیح نباشد.در شرایطی که قدرت خرید مردم کافی نیست و تورم شدیدی در کشور وجود دارد این مدل قیمت گذاری با هدف فشار کمتر به مردم وضع می شود و حاکمیت و مسئولین در شرایطی که بیشترین ناسزا ها و تهمت ها را از این مدل قیمت گذاری از رسانه های و صاحبنظران می شنوند باز هم به جهت رفاه مردم وضع آن را به جان می خرند و نباید بی باکانه به آن تاخت البته که خروج از شرایط انحصاری فواید بیشتری برای مردم در پی خواهد داشت.
مقام معظم رهبری چگونه کارگزار تربیت می کند؟ یادداشت اندیشکده تبیین پرواز مسعود پزشکیان به قطر در اندک زمانی بعد از حمله موشکی ایران به اسرائیل و پرواز وزیر امور خارجه عباس عراقچی به لبنان در حالیکه بیروت زیر آتش سنگین رژیم صهیونیستی است نشان می دهد که آیت الله خامنه ای در طول این سال ها تلاش کرده است همه کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران انقلابی باشند و انقلابی بودن یک ویژگی حزبی و خاص نباشد. عضویت در جبهه انقلاب مخصوص بعضی از اشخاص و جریان ها نیست. حال دیگر تعداد محدودی غرب گرا نمی توانند غرب را به عنوان یک تمدن مترقی به کارگزاران و سیاست گذاران جمهوری اسلامی ایران معرفی کنند. و این بزرگترین دستاورد طوفان الاقصی است. بعد از طوفان الاقصی سرعت شکل گیری تمدن اسلامی چندین برابر شده است. قطعا دیگر دانشجویان جهان اسلام مرید علوم انسانی غرب نخواهند شد. علومی که تلاش می کند فریب دهد تا زمینه های استعمار ملت ها فراهم شود. و ملت ها بچه های حرف گوش کن باشند تا سلطه گران بدون مزاحمت به اهداف شومشان برسند. اعتبار غرب برای دانشجویان جهان اسلام از بین رفته است و این یعنی امکان نفوذ غرب در اذهان جوانان جهان اسلام به پایین ترین حد ممکن رسیده است. و این نفوذ دیگر با فریب علمی ممکن نیست بلکه فقط با تهدید و تطمیع امکان دارد. که با شکل گیری جبهه مقاومت، روح جهاد اسلامی و استقلال طلبی زمینه های تطمیع و تهدید به شدت کاهش یافته است. باید دقت کنیم دولت فعلی جمهوری اسلامی دولت بعد از طوفان الاقصی است. اگر از این موقعیت تاریخی غفلت کنیم فرصت همکاری با این دولت انقلابی را از دست خواهیم داد. باید بدانیم غرب برای این دولت آبرویی ندارد اگر غفلت کنیم و با دولت همکاری نکنیم ممکن است میدان را برای تعدادی جاهل یا مغرض فراهم کنیم تا دوباره به دولت نزدیک شوند و غرب را آرایش کنند. باید دلسوز دولت باشیم چرا که این دولت به کمک جوانان حزب اللهی به شدت نیاز دارد. و آغوش این دولت برای پذیرش نظریه های تمدن ساز انقلاب اسلامی بسیار باز است چرا که هشیار شده است بیدار شده است. ای کاش قدر این بیداری را بدانیم و خود برتر بینی را کنار بگذاریم. بزودی نخبگان جریان اصلاحات می فهمند بزرگان این جریان چقدر ساده انگارانه به مسائل جهان نگاه می کرده اند. چقدر تکیه به علم روز و حقوق بشر و مسیر کشور های پیشرفته بیراهه بوده است می فهمند تعدادی از اعضای هیئت علمی دانشگاه ها چقدر خوش خیال بوده اند. جوانان جریان اصلاحات غرور و جاه طلبی پیرمردان دانشگاهی را ندارند و راحت و ساده تر نظریه درست را می پذیرند چرا که حق طلب هستند اما ممکن است تعدادی شبه متفکر برای اعتراف به یک عمر خوش خیالی و فریب خوردن خود شجاعت و آزادگی کافی را نداشته باشند. همان ها که سالها جمهوری اسلامی را در زمینه تعاملش با جهان تخطئه کرده اند و غرب را برای جامعه آرمان شهری تصویر کرده اند که ما باید به سرعت بدویم تا شاید به گرد پای انها برسیم.علوم فنی و تجربی خوانده هایی که گمان میکرده اند که همانگونه که غرب در مسیر پیشرفت تکنولوژی کارآمد بوده در سایر زمینه ها هم شایسته تاسی است و علوم انسانی خوانده هایی که نقطه شروع بحث هایشان این است که ما کشور جهان سومیم ودر بدبختی دست و پا میزنیم و غرب کشور های جهان اول و توسعه یافته غرق در تمدن و اخلاق و انسانیت اند. پیش به سوی تمدن اسلامی آیت الله خامنه ای: برای ایجاد یک تمدن اسلامی - مانند هر تمدن دیگر - دو عنصر اساسی لازم است: یکی تولید فکر، یکی پرورش انسان. حال که تربیت نیروی انقلابی به برکت جمهوری اسلامی ایران و رهبری آیت الله خامنه ای به یک فرآیند تبدیل شده است، طوفان الاقصی بعد از انقلاب اسلامی شاید مهم ترین اتفاق برای زمینه سازی تولید فکر است. چرا که نظام استکبار، علمی را در جهان ترویج داد که بزرگترین مانع برای تفکر بشر شد و زمینه تفکر صحیح را از بین برده بود. ضدیت و مخالفت این علم با عقل و علوم عقلی را نیز از همین زاویه باید تحلیل نمود حال طوفان الاقصی اثبات کرد علوم انسانی در غرب به هیچ وجه به اصلاح بشر کمکی نخواهد کرد و اساسا کاری از دستش بر نمی آید. طیفی از متفکران جهان هم اکنون به خود آمده اند که شاید کسانی خواسته اند آن ها از اساسی ترین مسائل بشر غافل باشند. حال که طوفان الاقصی این فریب بزرگ را بر باد داده است زمینه برای تفکر تمدن ساز بیش از پیش فراهم شده است. چرا که تمدن غرب یک جنگل است با ظاهر تمدن. و متفکران جهان فهمیدند این علوم غربی تمدن ساز نیست بلکه فریب بزرگ و پر زرق و برقی بود که جنگل بودن جوامع غربی را پنهان داشته بود.تا این توهم در اذهان پدید بیاید که برای سعادت ملت ها هیچ راهی جز تاسی از این تمدن و ظواهر و لوازم آن وجود ندارد. باید قدر این طوفان را بدانیم.
*ضرورت بازگشت به واقع‌بینی و عمل‌گرایی* 🖋یادداشت دکتر شهاب اسفندیاری رئیس دانشگاه صدا و سیما وضعیت کنونی ما ناشی از غلبه‌ی پیش‌فرض‌های آرمانی- ایدئولوژیک و فاصله گرفتن از نگاه پراگماتیک (عمل‌گرایانه) است. به نظرم باید در پرتو وقایع امروز به روندی که از حدود سه دهه قبل شروع شد بار دیگر بنگریم. شاید متوجه شویم که بسیاری پیش‌فرض‌های ایدئولوژیک و آرمانی ما غلط بود. ‏ما باید بسیار عملگرایانه‌تر و واقع‌بینانه‌تر اقدام می‌کردیم. ما با آرمان‌گرایی افراطی به سوی «تنش‌زدایی» گام برداشتیم. ما با رویکردی کاملا «ایدئولوژیک» به مفاهیمی مانند «نظم نوین جهانی»، «پایان تاریخ»، «جهانی شدن» و «جامعه‌ی بین‌الملل» ایمان آوردیم. ‏ما اهرم‌های قدرت خود را یکی پس از دیگری خنثی کردیم، بدون آن که هیچ تضمین امنیتی دریافت کنیم. دست‌های بلند خود در جهان را کوتاه کردیم، تا امروز شروری به نام نتانیاهو به دست‌های بلند اسرائیل به ما فخر بفروشد و عزیزترین فرماندهان ما را تک تک هدف قرار دهد. ‏ما کمک کردیم گروگان‌های غربی آزاد شوند، به خیال اینکه ما را در «جامعه‌ی بین الملل» در آغوش می‌گیرند. اصلا واقع‌بینانه نبود. آنها در مقابل، به قول دکتر پزشکیان، ما را آدم هم حساب نکردند. با قانون داماتو علیه ما تحریم هم تصویب کردند. از گفتگوی تمدن‌ها سخن گفتیم و کمک کردیم القاعده را شکست دهند، اما محور شرارت شدیم. چقدر نگاه آرمانی داشتیم! حالا هم که خود معترفیم که آن اسب قبلی که خریداری کردیم و پولش را هم دادیم هنوز به ما تحویل نداده‌اند، باز مشتاق خرید از آن کلاهبردارها هستیم! آخر آرمان‌گرایی تا کجا؟ بزرگ‌ترین ضربه‌ی استعمارگران به ما، نه ضربه به جسم ما و نه تصرف سرزمین‌های ما، بلکه تصرف ذهن‌ها و دل‌های ما است. آنها حتی ناخودآگاه ما را اشغال می‌کنند تا نتوانیم در رؤیاهای خود به گزینه‌های متفاوتی فکر کنیم. در واقع قوه‌ی خلاقه‌ی ما را از کار انداخته‌اند. آزاد کردن ذهن‌های اسیر از آزاد کردن سرزمین‌های اشغال‌شده بسیار دشوارتر است. خدا رحمت کند حاج قاسم را که فکر و ذهن‌ش به تصرف درنیامده بود. با هدایت رهبری حکیم و با نگاهی کاملا واقع‌بینانه و پراگماتیک، محور مقاومت را، از لبنان تا عراق و سوریه و یمن، تقویت کرد. چقدر آرمان‌گراها با او مخالفت کردند. آنها که دنبال «نرمالیزاسیون» و ادغام در بازارهای جهانی بودند و با نگاهی ایدئولوژیک گمان می‌کردند امنیت ما با تجارت حفظ می‌شود. چه بسا اگر به توصیه‌های آنها عمل می‌کردیم امروز مانند لیبی از ایران هم اجزایی پراکنده و درگیر جنگ مانده بود. امیدوارم اکنون که دیگر نقاب «جامعه بین‌الملل» فروافتاده و ماهیت این وحوش و درندگانی که در جهانِ پیرامون ما هستند. ‏به برکت خون سید مقاومت امروز چشم بسیاری بر «واقعیت دنیای امروز» روشن شده. حتی آن آقای جامعه‌شناس که سال‌ها در ستایش از «آنها» و فلاکت «ما» می‌گفتند و لزوم پیوستن ما به آنها، اخیرا از «سلطه‌گر بودن و خوی استعماری داشتن نظام بین‌المللی غرب محور» سخن می‌گویند. الحمدلله. بزرگوار دیگری که سال‌ها در جبهه‌ی اصلاحات به اتفاق دوستان و هم‌فکران همه‌ی مشکلات را متوجه داخل می‌کردند، انگار که آن بیرون یک «باغ زیبا» است، اخیرا نوشته‌اند: «پشت چهره‌ی آرایش شده‌ی نظام سلطه خشونتی مرگ‌بار و متکی بر تبعیض پنهان شده» و «پشت این تمدن بزرگ نظام جنگل است». پنهان شدن این واقعیت‌ها از فکر و ذهن جوانان و حتی نخبگان ما طی سه دهه‌ی گذشته تصادفی نبوده است. یک پروژه‌ی نظام‌مند سال‌ها روایتی آرمانی از غرب را در جامعه‌ی ما پمپاژ کرده است. خسارت‌های سنگین این پروژه امروز عیان شده. وقت آن است که همه به واقعیت و عمل‌گرایی بازگردیم.
هدایت شده از قرارِ تماشا
وقتی سینما کلید حل بحران آب می‌شود؛ از ژان دو فلورت تا رنگو یادداشت محمد قاسم تولایی فرد مقدمه: مسئله آب در ایران، سال‌هاست که در کانون توجه رسانه‌ها، مسئولان و نخبگان قرار دارد. برخی آن را به خشکسالی نسبت می‌دهند، برخی به سوءمدیریت، و برخی به مصرف بی‌رویه. اما شاید کمتر کسی به این پرسش اندیشیده باشد که: «آیا اساساً الگوی مدیریت منابع آب در ایران، بر مبنای درستی بنا شده است؟» آیا ممکن است ریشه بحران نه در کم‌بارشی یا ضعف مدیریتی، بلکه در تقلید بی‌چون و چرا از یک الگوی غلطِ غربی باشد؟ الگویی که در ظاهر علمی و عقلانی است، اما در واقع محصول منطق قدرت در نظام سرمایه‌داری است. این یادداشت بر آن است تا با بهره‌گیری از زبان سینما، به بازخوانی ریشه‌های بحران آب بپردازد. متن کامل یادداشت بزودی منتشر خواهد شد. ارتباط با ما : 09370933432 🆔@andishkadeh_sup
هدایت شده از قرارِ تماشا
جمع‌بندی مشکلات آب در ایران، ریشه در بی‌توجهی به حکمت طبیعت دارد. اما آنچه این بی‌توجهی را توجیه‌پذیر کرده، سلطه گفتمان به‌ظاهر علمی و در واقع سیاسی غربی است. سینما، به‌عنوان رسانه‌ای داستان‌محور، توانایی دارد این گفتمان را به چالش بکشد و ما را به تماشای یک حقیقت عمیق‌تر دعوت کند: اینکه کلید حل بحران آب، شاید نه در ساخت سد جدید، بلکه در درک یک داستان قدیمی نهفته باشد. داستانی که از کوهستان‌های خشک پرووانس فرانسه در ژان دو فلورت آغاز می‌شود و تا بیابان‌های بی‌پایان مد مکس امتداد می‌یابد. بیایید پای درس سینما بنشینیم تا الگوی مدیریت منابع آبمان را بازنویسی کنیم. در فصل جدید قرار تماشا میخواهیم داستان مدیریت منابع آبی را تماشا کنیم و با منطق دراماتیک مقدمات اندیشه ورزی پیرامون مسئله مدیریت منابع آبی در ایران را فراهم کنیم. ارتباط با ما : 09370933432 🆔 @andishkadeh_sup