سینما: آینهای از حقیقتهای پنهان جامعه
یادداشت سارا متقی برای قرار تماشا
شاید اکثر افراد از سینما انتظار سرگرمی داشته باشند؛ به این معنی که ساعاتی از روز یا هفته یا ماه را صرف تماشای فیلم، سریال و... میکنیم و مقداری از وقت خود را به یک سرگرمی نسبتا بیفایده اختصاص میدهیم. اما آیا این تنها حقیقت ماجراست؟ آیا سینما صرفاً جنبه سرگرمی دارد؟ با توجه به محتوای اکثر محصولات سینمایی و تلویزیونی، مسأله به این سادگی نیست و قطعا چیزی فراتر از صرف وقت برای تفریح در این آثار نهفته است. در واقع، باید بپذیریم که در پس این ساعتها برنامه و فیلم و آثار هنری، حقیقتهایی نهفته است. حقیقتهایی درباره دیدگاه سینماگرانی که هرکدام در مقطعی از زمان و مکانی خاص زیستهاند و قطعا دیدگاه آنها متاثر از شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعهای است که در آن زندگی کردهاند.
حال این سوال پیش میآید: آیا دیدگاه خاص یک سینماگر میتواند منجر به شناخت کامل از جامعه زیستی او شود؟ آیا تمام آنچه که یک سینماگر در اثر خود نمایش میدهد، بازتاب واقعیات جامعهای است که در آن زندگی کرده است؟ مثلاً آیا آثار بزرگ چارلز دیکنز، آینهای از حقیقتهای جامعه زمان او هستند؟ پاسخ به این سوال میتواند مثبت باشد؛ زیرا درام، بازگوی حقایق منطقی از داستانهایی است که اگر بازخورد بیرونی نداشته باشند، باورپذیر نخواهند بود.
حال که به این نتیجه رسیدیم که سینما و آثار هنری بازگوکننده حقایق یک جامعه از جنبههای مختلف هستند، میتوان برای درک این حقایق به آنها رجوع کرد. مثلاً با دیدن فیلمی میتوان تفکر اقتصادی یک جامعه را شناخت، تاریخ آن را درک کرد، یا به دیدگاه انسانشناسانه، نحوه قضاوت در آن جامعه، رسانه و برخورد حکومت با افکار عمومی، نوع حکومت، مبارزات مردم با ظلم در طول تاریخ و... پی برد. بنابراین، امروز میتوان با تماشای تعداد زیادی فیلم و آثار هنری، به درک بهتری از حقایق یک جامعه دست یافت.
اما فایده این مسأله چیست؟ قرار است با این حقایق چه کنیم؟
اولاً، زبان درام و قصهگویی گویاترین زبان برای برقراری ارتباط با ذهن بشر است. همانطور که میدانیم، خداوند نیز در قرآن با همین زبان با بشر سخن گفته است. بنابراین، این زبان بهترین وسیله برای درک حقایق است.
دوم اینکه، با درام و قصه میتوان ذهن بشر را هدایت کرد و دید وسیعتری نسبت به عالم به او بخشید. اینگونه است که ذهن انسان برای انتخاب یک زندگی بهتر آماده میشود و سعادت نسل بشر تحقق مییابد.
حال، وظیفه ما در این میان چیست؟ میدانیم که تحت تأثیر رسانههای حکام بزرگ در دنیا، مردم کشور ما شناخت درستی از واقعیتهای زندگی مردم در کشورهای مختلف ندارند و این کشورها را مدینه فاضلهای میپندارند که هیچ مشکلی ندارند. این امر باعث سرکوب حس امید و میهندوستی در میان مردم کشورمان میشود. اما میتوان با تماشای تعداد زیادی فیلم و بحث در مورد آنها این درک را به مردم منتقل کرد که این جوامع نیز مشکلات فراوانی دارند که شاید حتی در کشور ما این مشکلات کمتر وجود داشته باشد یا اصلاً وجود نداشته باشد.
این گونه است که امید در دل مردم روشن میشود؛ شاید آنان در بهترین مکان دنیا زندگی میکنند و انگیزه آنها برای کار، تولید و محافظت از کشورشان دوچندان میشود. به این ترتیب، راه سعادت خود را بهتر مییابند.
بنابراین، میتوان در موضوعات مختلفی مانند حکومت و دولت، امور اقتصادی، سیستم قضائی، سیستم سلامت، رسانه و نحوه کار با آن، هدایت افکار عمومی، جنگ و مبارزات مردم، چپاول ثروت ملتها توسط حکام ظالم در طول تاریخ، نگرش جوامع نسبت به زنان، وضعیت زندانها و امنیت کشورهای مختلف، شکافهای اجتماعی و طبقاتی، فقر و بیعدالتی، فساد، فحشا و بیاخلاقی و وجود مافیا و زورگویی و... به سینما رجوع کرد و با مقایسهای مختصر به درک بهتری از جامعه خود رسید. اینگونه، با قضاوتی عادلانه متوجه خواهیم شد که حقیقت آن چیزی نیست که به ما القا شده است، بلکه آن چیزی است که دراماتورژهای خود آن جوامع به ما نشان میدهند. ما با تماشای این آثار به این حقایق پی خواهیم برد و با امید به وضعیت کشور خود، با سرعت و تلاش بیشتری به سمت پیشرفت و سعادت بشر حرکت خواهیم کرد.
#یادداشت
#مسئله_سینما #سینما_شناسی #شناخت_سینما #سینما_چیست
#رویداد_اندیشه_ورزی
ارتباط با ما : 09370933432
🆔@andishkadeh_sup
وقتی سینما کلید حل بحران آب میشود؛ از ژان دو فلورت تا رنگو
یادداشت محمد قاسم تولایی فرد
مقدمه: مسئله آب در ایران، سالهاست که در کانون توجه رسانهها، مسئولان و نخبگان قرار دارد. برخی آن را به خشکسالی نسبت میدهند، برخی به سوءمدیریت، و برخی به مصرف بیرویه. اما شاید کمتر کسی به این پرسش اندیشیده باشد که: «آیا اساساً الگوی مدیریت منابع آب در ایران، بر مبنای درستی بنا شده است؟» آیا ممکن است ریشه بحران نه در کمبارشی یا ضعف مدیریتی، بلکه در تقلید بیچون و چرا از یک الگوی غلطِ غربی باشد؟ الگویی که در ظاهر علمی و عقلانی است، اما در واقع محصول منطق قدرت در نظام سرمایهداری است. این یادداشت بر آن است تا با بهرهگیری از زبان سینما، به بازخوانی ریشههای بحران آب بپردازد.
متن کامل یادداشت بزودی منتشر خواهد شد.
#یادداشت #آب
#داستان_مدیریت_آب
#حکمرانی_آب
ارتباط با ما : 09370933432
🆔@andishkadeh_sup
وقتی سینما کلید حل بحران آب میشود؛ از ژان دو فلورت تا رنگو
محمد قاسم تولایی فرد
مقدمه:
مسئله آب در ایران، سالهاست که در کانون توجه رسانهها، مسئولان و نخبگان قرار دارد. برخی آن را به خشکسالی نسبت میدهند، برخی به سوءمدیریت، و برخی به مصرف بیرویه. اما شاید کمتر کسی به این پرسش اندیشیده باشد که: «آیا اساساً الگوی مدیریت منابع آب در ایران، بر مبنای درستی بنا شده است؟» آیا ممکن است ریشه بحران نه در کمبارشی یا ضعف مدیریتی، بلکه در تقلید بیچون و چرا از یک الگوی غلطِ غربی باشد؟ الگویی که در ظاهر علمی و عقلانی است، اما در واقع محصول منطق قدرت در نظام سرمایهداری است. این یادداشت بر آن است تا با بهرهگیری از زبان سینما، به بازخوانی ریشههای بحران آب بپردازد.
الگوی سلطهمحور مدیریت آب در نظام سرمایهداری
در نظام سرمایهداری، آب نه بهعنوان یک موهبت طبیعی، بلکه بهمثابه ابزاری برای سلطه و تثبیت نابرابری طبقاتی دیده میشود. در این الگو، منابع آبی باید در معرض کنترل سرمایهدار یا دولتهای همجهت با منافع سرمایهداری باشند. از این رو، روشهایی مانند سدسازیهای گسترده در ارتفاعات، که مانع از گردش طبیعی آب در چرخه زیستمحیطی میشود، ترجیح داده میشوند.
در حالیکه طبیعت، آب را در دل زمین، به دور از دسترس مستقیم، و در چرخهای هوشمندانه ذخیره میکند، الگوی غربی ترجیح میدهد آب را در بالا دست حبس کند؛ جایی که بشود آن را به راحتی سهمیهبندی، انتقال، قیمتگذاری و کنترل کرد. در این میان، حیات تالابها، دریاچهها، و حتی باروری ابرها به حاشیه میرود؛ چرا که منطق حاکم، نه منطق طبیعت، بلکه منطق قدرت و سود است.
سینما، آینهای برای افشای این الگوی ناعادلانه
اینجا جایی است که سینما وارد میشود. سینما نهتنها ابزار سرگرمی، بلکه یکی از دقیقترین روشها برای تحلیل دراماتیک الگوهای حکمرانی است. فیلمهایی چون ژان دو فلورت، رنگو، مد مکس و محله چینیها بهطرزی هنرمندانه نشان میدهند که مدیریت منابع آبی، چگونه میتواند به ابزاری برای حذف، انحصار و سلطه بدل شود.
در فیلم ژان دو فلورت ، شاهد داستان کشاورزی هستیم که با امید به زندگی بهتر، وارد روستایی میشود. اما همسایگان سرمایهدارش با مسدود کردن چشمهی آب، او را از پا درمیآورند. آب در این فیلم، مظهر حیات است؛ اما زمانیکه در اختیار قدرتمندان قرار میگیرد، به ابزاری برای حذف امید و زندگی تبدیل میشود.
در انیمیشن رنگو نیز شاهد شهری هستیم که منابع آب در اختیار اقلیت قدرتمند است. مردم تشنهاند و حیات اجتماع در گرو افشای حقیقت درباره منبع آب است. در اینجا هم مدیریت آب، نه بر پایه عدالت، بلکه بر مبنای فریب، احتکار و ایجاد نابرابری شکل میگیرد.
فیلم محله چینیها بهوضوح نشان میدهد که پشت پرده پروژههای آبی شهری، نه علم و توسعه، بلکه فساد، طمع و دسیسههای سیاسی نهفته است.
و در مد مکس، ما با آیندهای وحشتناک و غیرانسانی مواجهیم که آب به منبع اصلی قدرت بدل شده و جنگ برای کنترل آن، بنیان تمدن را متلاشی کرده است.
بازنگری در مبنای فکری الگوی آب در ایران
این فیلمها به ما کمک میکنند بفهمیم آنچه بهعنوان «مدیریت علمی منابع آب» در ایران بهکار گرفته میشود، در بسیاری موارد صرفاً تقلیدی از الگوی مسلط سرمایهداری جهانی است؛ الگویی که بهجای فهم طبیعت، آن را مهار و محدود میکند.
شاید ما در ایران نه دچار خشکسالی باشیم، نه دچار سوءمدیریت؛ بلکه با یک مشکل عمیقتر مواجهایم: پذیرفتن یک الگوی ناعادلانه، غیرعقلانی و سلطهگر که ریشه در منطق سرمایهداری دارد. الگویی که نه با اقلیم ما سازگار است، نه با حکمت طبیعی، و نه با مبانی تمدنی ایران اسلامی.
بهجای سدسازیهای عظیم، شاید باید به تقویت سفرههای زیرزمینی فکر کرد. بهجای مدیریت بالا به پایین و تمرکزگرا، باید به حکمرانی مشارکتی و بومی اندیشید. اما این تغییر، نیازمند یک انقلاب در فکر و تصور است. و چه چیزی بهتر از سینما میتواند جرقهی این تغییر را بزند؟
سینما، راهی برای بیداری سیاستگذار
سیاستگذار ایرانی، برای تدوین یک الگوی بومی و عادلانه در مدیریت آب، بیش از هر چیز نیازمند فهم چرایی شکست الگوهای تقلیدی است. و این فهم، گاه نه در اتاقهای کنفرانس، بلکه در تاریکی یک سالن سینما حاصل میشود؛ جایی که منطق دراماتیک، حقیقت پنهانشده در لایههای توسعهی غربی را آشکار میسازد.
تماشای آگاهانه و تحلیلمحور فیلمهایی مانند ژان دو فلورت، رنگو، مد مکس و محله چینیها، فرصتی برای بازاندیشی در بنیانهای حکمرانی آب در ایران است. این فیلمها میتوانند مسئولان، نخبگان، قانونگذاران و حتی مردم عادی را به تردید، تفکر و مطالبهگری سوق دهند.
جمعبندی
مشکلات آب در ایران، ریشه در بیتوجهی به حکمت طبیعت دارد. اما آنچه این بیتوجهی را توجیهپذیر کرده، سلطه گفتمان بهظاهر علمی و در واقع سیاسی غربی است. سینما، بهعنوان رسانهای داستانمحور، توانایی دارد این گفتمان را به چالش بکشد و ما را به تماشای یک حقیقت عمیقتر دعوت کند: اینکه کلید حل بحران آب، شاید نه در ساخت سد جدید، بلکه در درک یک داستان قدیمی نهفته باشد. داستانی که از کوهستانهای خشک پرووانس فرانسه در ژان دو فلورت آغاز میشود و تا بیابانهای بیپایان مد مکس امتداد مییابد.
بیایید پای درس سینما بنشینیم تا الگوی مدیریت منابع آبمان را بازنویسی کنیم.
در فصل جدید قرار تماشا میخواهیم داستان مدیریت منابع آبی را تماشا کنیم و با منطق دراماتیک مقدمات اندیشه ورزی پیرامون مسئله مدیریت منابع آبی در ایران را فراهم کنیم.
#یادداشت #آب
#داستان_مدیریت_آب
#حکمرانی_آب
ارتباط با ما : 09370933432
🆔 @andishkadeh_sup
دانش آموزان مدرسه شیخ بهایی امروز #بذر_امید را تماشا کردند.
بعد از تماشا نظرشان را برای ما نوشتند.
سلام
#بذر_امید در مدرسه قدس اکران شد. بچه ها بعد از تماشای فیلم نظراتشون رو برای ما نوشتند. این ها گوشه از یادداشت بچه هاست. چقدر تولید محتوا و ارائه درست محتوا میتونه به امیدآفرینی کمک کنه. امیدواریم بتونیم قسمت های جدید بذر امید رو تولید کنیم و به یک جریان امید آفرینی پایدار برسیم.
واقعا برگزاری قرار تماشا در مدارس ضرورت دارد. با تحلیل یادداشت های دانش آموزان کاملا ضرورت این رویداد مشخص خواهد شد.
#سینما #مستند #آموزش_پرورش
ارتباط با اندیشکده تبیین:
📞 09370933432
🆔 @andishkadeh_sup