eitaa logo
شعر هیأت
11.1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
200 ویدیو
17 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌‌السلام 🔹اشک یتیم🔹 کنار من، صدف دیده پر گهر نکنید به پیش چشم یتیمان، پدر پدر نکنید توان دیدن اشک یتیم در من نیست نثار خرمن جان علی، شرر نکنید اگرچه قاتل من سخت کرده بی‌مهری به چشم خشم، به مهمان من نظر نکنید اگرچه بال و پر کودکان کوفه شکست شما چو مرغ، سر خود به زیر پر نکنید از آن خرابه که شب‌ها گذرگه من بود بدون سفرۀ خرما و نان گذر نکنید به پیرمرد جذامی سلام من ببرید ولی ز مرگ من او را شما خبر نکنید 📝 🌐 shereheyat.ir/node/422@ShereHeyat
بیا سنگینیِ بارِ گناهم را نبین امشب مقدّر کن برایم بهترین‌ها را همین امشب برای استجابت فرصتی بهتر نخواهم یافت گره خورده‌ست احیا با امیرالمؤمنین امشب تمام عمر با خود، گرمِ جنگی تن به تن بودم به دیدارت می‌آیم از جدالی سهمگین امشب پناهِ من همین سجاده و تسبیح و قرآن است نگاهی کن به این درماندۀ گوشه‌نشین امشب شب قدر است و جا خوش کرده بغضی در گلوی من مقدّر می‌شود آیا برایم اربعین امشب؟ به فردایم امیدی نیست، اکنون دستگیری کن همین حالا، همین حالا، همین امشب، همین امشب 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4657@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹سعادتمند🔹 به قرآنی که داری در میان سینه‌ات سوگند که هرگز از تو و از خاندانت دل نخواهم کند و ایمان دارم ‌ای مهرت قیامت‌ها به پا کرده گنهکارانِ چون من عاشقت را زود می‌بخشند پر از حس غریب روزهای آخر سالَم پر از دودی که برمی‌خیزد از خاکستر اسفند دلم امشب شبیه کوچه‌های تا حرم تنگ است دلم در حسرت ایوان دلباز شما تا چند؟ و غمگینم به قدر شانۀ سنگین گاری‌ها که ساکم را به سختی تا خیابان تو آوردند و مسکینم به قدر آن گدایانی که در غربت... فقط امّید دارم از تو ‌ای شاه نجف لبخند نشستم گوشۀ صحنت برایت شعر می‌خوانم اگر این لحظه‌ها حس می‌کنم هستم سعادتمند 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3711@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹باید تو بخواهی🔹 بی نور تو من راه به توحید ندارم با نور تو من حسرت خورشید ندارم باید تو بخواهی که به سمت تو بیایم من که به خودم ذره‌ای امید ندارم راهی شده‌ام سمت نجف با قدم دل اندوه به تن کرده‌ام و عید ندارم وقتی که به گودی گلو می‌رسد این جان بالای سرم هستی و تردید ندارم من عاشق دیدار توام روز قیامت لطفی کن از آن دور که من دید ندارم :: امشب شب قدر است شب تلخ یتیمی‌ست اندوه به تن کرده‌ام و عید ندارم 📝 @ShereHeyat
🔹سحرهای تازه🔹 بیا بشنو امشب خبرهای تازه خبر می‌دهند از سفرهای تازه بیا فکر کن بعد از این ای کبوتر به پرواز با بال و پرهای تازه.. بیا عاشقی کن همین لحظه‌ها را که معشوق دارد نظرهای تازه که امشب بگیرند حکم شکفتن در این باغ، خونین‌جگرهای تازه.. تو هم کربلایی شو ای دل بیارای شبت را به شمس و قمرهای تازه از این کهنگی‌ها رها باش و در خود ببین بعد از امشب، سحرهای تازه 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹آقا بیا🔹 به حق خدای شب قدرها بیا ای دعای شب قدرها حضور تو تنها نفس می‌دهد به حال و هوای شب قدرها پر از التماس است و آقا بیاست به عمق صدای شب قدرها الهی نگاهی کن از روی لطف به آقا بیای شب قدرها برای تمنای روز ظهور می‌افتم به پای شب قدرها کمی نقد عشق و عنایت بریز به دست گدای شب قدرها مریض فراقیم یابن‌الحسن تو هستی دوای شب قدرها به حق علی و به حق حسین به این ناله‌های شب قدرها مرا یک سحر کاش مهمان کنی نجف کربلای شب قدرها 📝 🌐 shereheyat.ir/node/433@ShereHeyat
هدایت شده از KHAMENEI.IR
27.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚙️ هم‌اکنون؛ رهبر انقلاب: در این شب‌ها فرصت دعا و تضرع را از دست ندهید/ جوانها میتوانید با یک توجه با یک دعا با یک اخلاص سرنوشت زندگی خودتان بلکه سرنوشت زندگی یک ملت را تغییر بدهید ✏️ اول فروردین ۱۴۰۴؛ سخنرانی نوروزی در جمع اقشار مختلف مردم، حسینیه امام خمینی(ره) تهران 📲 پخش مستقیم👇 Farsi.Khamenei.ir/live
🔹ماه صیام🔹 سعی کن در عزت سی‌ پارهٔ ماه صیام کز فلک از بهر تعظیمش فرود آمد پیام... چون درِ دوزخ، دهان گر چند روزی بسته شد باز شد چندین در از جنت به روی خاص و عام خال روی مه‌جبینان گر ز مشک و عنبر است از شب قدر است خال چهرهٔ ماه صیام نیست در سالی دو عید افزون و از فرخندگی عید باشد مردمان را سی شب این ماه تمام لذت افطار در دنبال باشد روزه را صبح اگر بندد دری ایزد، گشاید وقت شام روزه سازد پاک «صائب» سینه‌ها را از هوس زآتش امساک می‌سوزد تمناهای خام 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1483@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹کلامُ الامیرِ امیرُ الکلام🔹 شگفتا کرامات ماهی تمام چه ماهی که خورشید صبح است و شام چه ماهی که فرزند اُم‌ُّالقُری چه ماهی که لبخند بیت‌الحرام چه ماهی چه مردی سلامٌ علیه چه مردی چه ماهی علیه‌السلام چه حسن شروعی‌ست ماه رجب چه حسن ختامی‌ست ماه صیام همه عمر او یک نماز است و بس سکوتش قعود و خروشش قیام دم از حق زده دم به دم تیغ او اگر در مصاف است اگر در نیام چه ژرف است آری چه ژرف و شگرف کلامُ الامیرِ، امیرُ الکلام در اوصاف آن حسن بی‌خاتمه رسید این ترنم به حسن ختام به لب دارم این نغمه را دم به دم به سر دارم این سایه را مستدام امیری حسینٌ و نعم الامیر امامی علیٌ و نعم الامام 📝 🌐 shereheyat.ir/node/435@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹أین عمار🔹 مَردمِ كوچه‌های خواب‌آلود، چشم بیدار را نفهمیدند مرد شب‌گریه‌های نخلستان، مرد پیكار را نفهمیدند وصله‌های لباس و پاپوشش، و یتیمان مست آغوشش راز آن كیسه‌های بر دوشش، در شب تار را نفهمیدند مردمِ دل‌بریده از بعثت كه فقط فكر آب و نان بودند مثل اشراف عهد دقیانوس، قصهٔ غار را نفهمیدند با تبر باغ را درو كردند، حالی از باغبان نپرسیدند خم به ابرویشان نیاوردند، در و دیوار را نفهمیدند نیمه‌شب بود و سایه‌ها آرام، كوچه را خیس اشک می‌كردند گفت مولا كه زود برگردیم، تا غم یار را نفهمیدند لات‌هایی كه عبدود بودند، ابتدا با هبل بلی گفتند بعد از آن هم كه یاعلی گفتند، «أین عمّار» را نفهمیدند آخر قصه‌اش بهاری بود، سورهٔ انفطار جاری بود عالمان قرائت و تفسیر، شوق دیدار را نفهمیدند كودكانی كه باخبر بودند، از همه روزه‌دارتر بودند بس كه لب‌تشنهٔ سحر بودند، وقت افطار را نفهمیدند 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1460@ShereHeyat
علیه‌‌السلام 🔹غریب🔹 مانند تو غریب، زمین و زمان نداشت انبوه دردهای تو را آسمان نداشت افسوس... با تمام بزرگی، زمین ما جایی برای ماندن تو در میان نداشت.. محراب مانده بود در آن صبح فتنه‌خیز می‌خواست نعره سر دهد امّا توان نداشت بعد از شهادت تو سخاوت به خاک رفت دستان مهربان تو را آسمان نداشت پیش از تو ای بهانۀ هر آفرینشی! هستی هنوز هستی خود را گمان نداشت آری عدالتی که بنا ریخت در جهان جز کینه از برای علی ارمغان نداشت گاهی کنار نخل و زمانی کنار چاه شب‌های سوگ فاطمه چشمت امان نداشت یا مرتضی! پس از تو جهان تیره‌روز شد زیرا بدون تو پدری مهربان نداشت من خاک را قدم زدم و هیچ جا دلم جز سایه‌سار مِهر علی سایه‌بان نداشت یا مرتضی! ببخش اگر در رثای تو شعر «خروش»، قدرت شرح و بیان نداشت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2505@ShereHeyat
علیه‌‌السلام 🔹مهمانِ علی🔹 هیچ کس نشناخت دردا! درد پنهان علی چون کبوتر ماند در چاه شب افغان علی چون علی نشناخت خود را در جهان، یک حق‌شناس ماند در آیینه سیمای درخشان علی از علی کی زودتر ای صبح، سر برداشتی؟ یک شب از بالین شب تا صبح پایان علی گرچه ای بغض، آبرویت را علی هرگز نریخت همچو سنگ آویختی دست از گریبان علی چاشنی دارد اگر مرگ و حیات از شور عشق آبرویش مایه دارد از نمکدان علی از دهانی بر دهانی می‌رود چون بوی گل قصهٔ از گوش‌های خَلْق پنهانِ علی در میان آید اگر پای عدالت، می‌نهد، داغ بر دست برادر، خشم سوزان علی پرچم فتحی درخشان بود در روز نبرد چون درفش صبح صادق، گَرد جولان علی کودک باهوشِ عقل و علم بازیگوش را با هزاران خون دل، پرورده دامان علی در کویر خاک، باغ لاله‌پوش کربلا هست چشم‌انداز سبزی از گلستان علی کعبه از شوق لقای او گریبان چاک زد هست یعنی کعبه هم از سینه‌چاکان علی! نقش آن چاک گریبان، ماند در بیت عتیق تا نشانی باشد از زخم نمایان علی ای غم! از درد علی، بویی نیاوردی به دست عودسان هر چند عمری سوختی جان علی نالهٔ مجروح دارد ساز غم، امشب مگر خورده زخم از ناترازان فرق میزان علی؟ داده بود انگشتری را بر گدای دیگری داد جان را بر شهادت، لطف حیران علی در میان تنگ‌دستی‌ها، شهادت مرده بود گر نبود او را دمادم روزی از خوان علی کی شهادت با علی یک‌دم جدایی داشته‌ست؟ بوده این مسکین تمام عمر، مهمان علی! با شهادت از رگ گردن علی نزدیک‌تر او در این حسرت که بیند روی تابان علی نیست چندان اعتباری گوهر جان را، «فرید»! تا بگویم ای سر و جانم به قربان علی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1452@ShereHeyat