eitaa logo
شعر هیأت
11.1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
200 ویدیو
17 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹سورۀ اخلاص🔹 ناگهان در یک سحر ایمان خود را یافتم جان سپردم آن‌قدر، تا جان خود را یافتم سورۀ اخلاص را می‌خواستم پیدا كنم لای شب‌بوها، شبی، قرآن خود را یافتم... یک شب «قدر» آسمان گل كرد در آیینه‌ام ذکر «یا منّان» و «یا رحمان» خود را یافتم ذكر می‌گفتم ولی حالی پریشان داشتم در شب «الغوث‌ها» درمان خود را یافتم شانه‌ام لرزید و برپا شد قیامت در دلم تا به سر قرآن گرفتم، جان خود را یافتم... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3881@ShereHeyat
🔹به لطف علی🔹 بخوان که اشک بریزم کمی به حال خودم دل شکستۀ من! ای شکسته بال خودم بخوان به لهجۀ اشک و بخوان به لحن سکوت چقدر خسته‌ام از لحن قیل و قال خودم اگر رسید صدایت به شور عشق بگو مرا رها نکند لحظه‌ای به حال خودم شب معاشقه قرآن به سر بگیر و بخوان که رزق گریه بگیرم برای سال خودم قرار بود من و تو به آسمان برسیم مرا ببخش که این‌گونه خود وبال خودم شبی به لطف علی می‌رسم به صحن نجف تمام عمر، خوشم با همین خیال خودم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2250@ShereHeyat
کو شب قدر که قرآن به سر از تنگ‌دلی هی بگویم بِعلیٍّ بِعلیٍّ بِعلی مطلعُ الفجر شب قدر، سلام تو خوش است اُدخلوها بسلامٍ ابدیٍ ازلی ای خوشا امشب و بیداری و الغوث الغوث خوش‌ترش خواب تو را دیدن و بیداردِلی کسی آن سوی حسینیّه نشسته‌ست هنوز همه رفتند، شب قدر تمام است؛ ولی، باز قرآن به سرش دارد و هی می‌گوید بحسین بن علیٍ بحسین بن علی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/411@ShereHeyat
🔹انا الیه راجعون🔹 آری همین امروز و فردا باز می‌گردیم ما اهل آنجاییم، از اینجا باز می‌گردیم با پای خود سر در نیاوردیم از این اطراف با پای خود یک روز اما باز می‌گردیم چون ابرها صحرا به صحرا بُرد ما را باد چون رودها صحرا به صحرا باز می‌گردیم این زندگی مکثی‌ست مابین دو تا سجده استغفراللهی بگو، ما باز می‌گردیم بین جماعت هم نماز ما فُرادا بود عمری‌ست تنهاییم و تنها باز می‌گردیم* ما عاقبت «انا الیه راجعون» بر لب از کوچۀ بن‌بست دنیا باز می‌گردیم 📝 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ * «وَ لَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى‌ کَمَا خَلَقْنَاکُمْ‌ أَوَّلَ‌ مَرَّةٍ؛ همانا تنها به سوی ما آمدید، آن‌سان که در آغاز آفریدیمتان.» سوره انعام، آیه۹۴ 🌐 shereheyat.ir/node/1418@ShereHeyat
🔹دفتر هستی🔹 تویی پیداتر از پیدا نمی‌یابیم پیدا را چرا مانند ماهی‌ها نمی‌بینیم دریا را نشانت می‌دهد جنگل، بیابان، رود، کوهستان گمانم یک نفر آیینه‌کاری کرده دنیا را نسیمی می‌وزد وقت اذان از دورهای دور به آرامی نوازش می‌کند پلک سحرها را تجلّی می‌کند حتی همین بید حیاط ما اگر من هم بلد باشم تکلّم‌های موسی را تو نامت را نوشتی جای جای دفتر هستی ولی ما نابلد بودیم و گم کردیم معنا را 📝 @ShereHeyat
📜 تازیانه‌های عدل (سرگذشت نجاشی شاعر) 🔹قیس بن عَمرو معروف به نجاشی، از اصحاب امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) و از شعرایی است که در جنگ صفین حضور پررنگی داشت. سرودن شعر در فضایل حضرت، هجو دشمن، تقابل با شاعران جبهه مقابل و تکمیل نامه‌های مرسوله به معاویه با شعر،‌ فعالیت‌های ادبی او در جنگ صفین است. از او به شاعری ثابت‌قدم یاد شده که با روی نیزه رفتن قرآن‌ها رخنه‌ای در ایمانش ایجاد نشد و ماجرای حکمیت او را به مسلخ و مسلک خوارج نکشاند. او که با اظهار تأسف از نتیجه حکمیت این‌گونه سرود: كَفَى حُزناً انَّا عَصَينا اِمامَنا عَلِيّاً وَ اَنَّ القَومَ طاعُوا معاوية و اَنَّ لِاَهلِ الشّامِ فی ذاكَ فَضلَهُم عَلَينا بِما قالوهُ فَالعَينُ باكيَة... اين اندوه برای ما بس است که ما از امام خود علی(علیه‌السلام) سرپيچی کردیم و آن گروه از معاويه اطاعت کردند. شاميان از اين جهت بر ما برتری دارند و چون این را به رخ ما کشیدند جا دارد که چشم بگريد... 🔸 اما مسیر حق همواره پر است از پیچ و خم‌ها و گردنه‌های صعب‌العبوری که لغزش در آن‌ها می‌تواند فرد خبره و کارآزموده‌ای مانند نجاشی را نیز به قعر درّه بیفکند. ماجرا از این قرار است که در روز اول ماه رمضان، نجاشی از گذری در شهر کوفه عبور می‌کرد. دوست شاعرش ابوسمّال به او تعارف کرد تا به منزلش رفته و از کبابی که در حال پختن است شکمی سیر بخورند. در ابتدا نجاشی از حلول ماه رمضان خبر داد و او را سرزنش کرد اما در نهایت به اصرارهای وسوسه‌انگیز ابوسمّال تن داد. به خانه‌اش رفتند و پس از اَکل مُفطِرات به شُرب مُسکِرات مشغول شدند. در حالتی که مستی به آن‌ها غلبه کرده بود، دهان به خواندن اشعار مفاخره‌آمیز باز کردند و قهقهه مستانه‌شان تا خانه‌های اطراف رفت. در همسایگی ابوسّمال یکی از شیعیان امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) زندگی می‌کرد. او نزد حضرت رفت و ماجرا را برای ایشان بازگو کرد. حضرت جمعی را به خانه ابوسّمال فرستاد تا آن دو نفر را گرفته و نزد ایشان بیاورند. آن دو که به حالت هوشیاری رسیده بودند، از سروصدا متوجه داستان شدند. صاحب بیت با شناختی که از مسیرهای فرعی داشت گریخت اما نجاشی به دست مأموران افتاد. امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) پس از زدن صد ضربه شلاق (هشتاد ضربه حدّ شرب خمر و بیست ضربه تعزیر روزه‌خواری) او را در منظر عموم نگه داشت تا درس عبرتی برای همه باشد. 🔹 عشیره و هم‌قبیله‌ای‌های نجاشی که شاهد ماجرا بودند از اجرای این حکم به شدت ناراحت شده و آن را ظلمی در حق شاعر خدومی مانند او تلقی کردند. یکی از آن‌ها به نام طارق بن عبدالله به حضرت اعتراض کرد که: نجاشی فردی اهل طاعت است و نباید برای ارتکاب چنین خطایی به شیوۀ اهل معصیت مجازات شود و باید در مجازات او جانب تخفیف رعایت می‌شد. امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) با اشاره به آیهٔ۴۵ سورهٔ بقره «وَ اَنَّها لَكبيرَةٌ اِلاَّ عَلَى الخَاشِعينَ‌؛ قطعا این موضوع برای همه سخت است مگر برای اهل خشوع.» به او گوشزد کردند: مگر نه اینکه او یکی از مسلمانان است که هتک حرمت دین کرده و مرتکب حرام شده؟ ما هم حدی را که کفارهٔ گناه او است بر او جاری کردیم. سپس آیهٔ۸ سورهٔ مائده را قرائت کردند: «و لا يَجرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَومٍ عَلَى‌ اَلّا تَعدِلُوا اِعدِلُوا هُوَ اَقرَبُ لِلتَّقوَى‌؛ دشمنی با عده‌ای شما را به ترک عدالت نکشاند، عدالت را رعایت کنید که به تقوا نزدیک‌تر است.» طارق تظاهر به پذیرفتن کرد اما در دل همچنان معترض بود. شب که شد به همراه نجاشی به سمت شام نزد معاویه رفتند و به گذشتهٔ درخشان خود پشت پا زدند. نجاشی که پیش از این مدافع امام علی(علیه‌السلام) بود، این بار سرود: اَلا مَن مُبلِغُ عَنّی عَلیّا بِاَنّی قَد اَمِنتُ فَلااَخافُ عَمَدتُ لِمُستَقَرِّ الحَقِّ لَمّا رَاَيتُ قَضيّةً فيهَا اختلافُ‌ چه کسی از من به علی می‌رساند که من در جای امنی هستم و ترسی ندارم. وقتی با ماجرایی مواجه شدم که در آن اختلاف است پس به سوی مسیر درست رفتم. 🔸 پذیرفتن عدالت امام علی(علیه‌السلام) سنگین است، اما پس زدن محبت او سنگین‌تر. آن دو تن گرچه نسبت به حضرت سخنان کنایه‌آمیزی بر زبان آوردند اما در مقابل معاویه با شجاعت تمام از ایمان امام علی(علیه‌السلام) و اصحاب او دم زدند و به او گفتند: آمدنمان به اینجا نه برای آن است که تو را پذیرفته‌ایم، نه؛ آمدیم چون تاب تحمل عدل علی(علیه‌السلام) را نداشتیم. ✍🏻 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📚 منابع: - الغارات، ج۲، ص۵۳۳. - ترجمهٔ الغارات، ص۱۳۳. - وقعة صفین، ص۴۵۳. - الشعر و الشعرا، ج۱، ص۳۱۷. - شرح نهج‌البلاغه (ابن ابی‌الحدید)، ج۴، ص۸۷. - خزانةالادب و لب لباب لسان‌العرب، ج۱۰، ص۴۲۰. 🌐 shereheyat.ir@ShereHeyat
| 💠 (علیه‌السلام) «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یُنْسَأَ فِی أَجَلِهِ وَ یُزَادَ فِی رِزْقِهِ فَلْیَصِلْ رَحِمَهُ» کسی که دوست دارد اجلش به تأخیر افتد و رزقش زیاد شود، صلهٔ رحم انجام دهد. 📗 عیون اخبارالرضا(علیه‌السلام)، ج‏۲، ص۴۴ 🔹عمر طولانی🔹 ای نیّت تو رو به خدای آوردن برخیز! به قصد رونمای آوردن تأخیر اجل باشد و روزی زیاد اجر «صلۀ رحم» به جای آوردن 📝 @ShereHeyat
زندگی جاری‌ست، در سرود رودها شوق طلب زنده‌ست گل فراوان است، رنگ در رنگ این بهار پر طرب زنده‌ست خاک، حاصلخیز، باغ‌های روشن زیتون بهارانگیز دشت‌ها شاداب، در شکوه نخل‌ها ذوق رطب زنده‌ست چون شب معراج، قبله‌گاه دور دست ما گل‌افشان است وادی توحید، در وفور چشمه‌های فیض رب زنده‌ست آفتاب فتح، بر فراز خانهٔ پیغمبران پیداست صبح نزدیک است، صبح در تصنیف‌های نیمه‌شب زنده‌ست لحظه‌ها سرشار، جلوه‌های عشق در آیینه‌ها زیباست عاشقان هستند، شعرهای عاشقانه لب به لب زنده‌ست خیمه در خیمه، لالهٔ داغ شهیدان روشن است اما گریه‌ها خندان، شادمانی‌ها در این رنج و تعب زنده‌ست مادران خاک، جانماز خویش را گسترده تا آفاق دست‌های شوق، در قنوت گریه‌های مستحب زنده‌ست شرق بیدار است، در جهان از هم صدایی‌ها خبرهایی‌ست نام این صحرا، روی رنگ و بوی گل‌های ادب زنده‌ست فصل طوفان است، سنگ‌ها در دست‌ها آواز می‌خوانند قدس تنها نیست، در سراپای جهان این تاب و تب زنده‌ست باد می‌آید، بوی گل‌های حماسی می‌وزد در دشت زندگی زیباست، عشق در جان جوانان عرب زنده‌ست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1489@ShereHeyat
🔹قبله‌گاه نخستین🔹 سلام خاک رسولان! سلام ارض فلسطین! چقدر زخم به تن داری ای ستارۀ خونین تو رازدار پیام آوران مهد تمدن تو آرمان مسلمان تو قبله‌گاه نخستین به ذره ذرۀ خاکت هزار راز نهفته‌ست کشیده‌اند به دورت ز ترس این همه پرچین.. قسم به کعبه که آزاد می‌شوی تو به زودی قسم به آیۀ زیتون، قسم به آیۀ والتین مقاومت کن و بار دگر حماسه به پا کن و گفته‌اند ملائک هزار مرتبه آمین قسم به قدس که یک روز، روز فتح می‌آید قسم به خاک رسولان... سلام ارض فلسطین! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5031@ShereHeyat
🔹آرمان ما🔹 سلام بر دل پر خون مسجدالاقصی به مسجدی که خداوند گفت «بارَکنا» سلام ما به تو و دست‌های بسته‌شده سلام ما به تو، ای حرمت شکسته‌شده اگرچه شعله به پا کرده فتنه هر طرفی اگرچه تفرقه در هر کنار بسته صفی اگرچه کفر به نیرنگ و جنگ بسته کمر اگرچه تکفیر از پشت می‌زند خنجر نبرده‌ایم ز خاطر دمی تو را ای قدس! تویی هنوز تویی آرمان ما ای قدس! بگو به دشمنمان انتقام سنگین است و فتح آخر ما قبلۀ نخستین است بگو سپاه علی سوی خیبر آمده است بگو که دورۀ کودک‌کشی سر آمده است قسم به غیرت این کودکان سنگ به دست که نیست حاصل صهیونیان به غیر شکست دگر به محکمه‌های جهان امیدی نیست بیا به معرکه اکنون که فرصتی باقی‌ست دمی که تیغ قیام از نیام برخیزد به عزم ما همه دیوارها فرو ریزد زمانه فتنۀ شام است و ما سحرزادیم زمین اگر همه خاموش مانده، فریادیم به رغم توطئۀ نابرادران، هستیم و در کنار تو ای قدس، همچنان هستیم مباد آن‌که رفیقان نیمه‌راه شویم شب است و فتنه، مبادا که روسیاه شویم ببین که در غم تو لحظه‌ای نیاسودیم هنوز چشم به راهان صبح موعودیم نبرده‌ایم ز خاطر دمی تو را ای قدس! تویی هنوز تویی آرمان ما ای قدس! 📝 @ShereHeyat
🔹ارث صالحین🔹 چه سال‌ها در انتظار ذوالفقار حیدری تویی که در احاطۀ یهودیان خیبری کبوتران صلح در هوای تو فدا شدند تو در همیشۀ جهان، برای عشق سنگری رواق توست سجده‌گاه خلوت پیمبران و از گلاب اشک‌های انبیا معطری تو دیده‌ای شکوه بی‌مثال مُلک عشق را برای آن شکوه هم، تو زینتی، تو زیوری چه خانۀ یگانه‌ای! چه بیت عاشقانه‌ای! که دم به دم، نفس نفس دل از مسیح می‌بری میان طعنه‌های خلق، جان‌پناه مریمی برای هجرتی عظیم، تکیه‌گاه هاجری نماز روی فرش تو عروج می‌کند به عرش بُراق شاهد است از تمام آسمان سری خدا به طالع زمین نوشته‌ «ارث صالحین» تو از زبور قصه را شنیده‌ای و از بری تویی که حسن مطلع و تویی که حسن مقطع و تو قبله‌گاه اول و تو سجده‌گاه آخری 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5512@ShereHeyat
ماییم و شکوهِ نصر ان‌شاء‌الله قدس است و شکستِ حصر ان‌شاء‌الله یک جمعۀ نزدیک، نُصَلّی فِی القدس همراه امام عصر ان‌شاء‌الله 📝 @ShereHeyat