#حضرت_علی_اکبر علیهالسلام
#غزل
🔹عاشورای پیغمبر🔹
صدا نزدیک میآید، صدای پای پیغمبر
جوانی میرسد از راه با سیمای پیغمبر
معطّر میکند هر کوچه را عطر سلام او
میافتد هر کسی یاد جوانیهای پیغمبر
جوانان انس میگیرند با دنیای او، یعنی
جوانان انس میگیرند با دنیای پیغمبر
به اعجاز اذانش جان گرفته رکن حنّانه
نهفته بین لبهایش دم عیسای پیغمبر
نگاهش ساحل یاسین، دلش دریای الرّحمن
به او بخشیدهاند از لهجۀ گیرای پیغمبر
مدینه، کربلا؛ آیینههایی رو به یکدیگر
و اکنون روز عاشوراست، عاشورای پیغمبر
به معراج عطش راهی، بُراق زخم را زین کرد
تداعی شد در آن دم لیلةالاسرای پیغمبر
زمین افتاد از مرکب، شکست آیینۀ احمد
شکست و ارباً اربا شد قد و بالای پیغمبر
صدای زخمی «هذا... رسول اللّه» میآمد
دلش میخواست برمیخاست پیش پای پیغمبر
علی سیراب شد سیراب شد، از خاتم بابا
علی سرمست شد سرمست، از صهبای پیغمبر
کنار پیکر بیجان او اشک پدر میریخت
برایش باز احیا شد غم عظمای پیغمبر
عبایی دست و پا کرد و غمش را بین آن پیچید
در این طوفان شکسته قامت طوبای پیغمبر
::
دلم در کربلا، پایین پا، حال خوشی دارد
نشسته باز زیر قُبّةُ الخضرای پیغمبر
📝 #عباس_همتی
🌐 shereheyat.ir/node/2214
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#عاشورا
#غزل
🔹آخرین نگاه🔹
پیش از غروب بود، که آب از سرم گذشت
آهی کشیدم و نفس آخرم گذشت
من التماس ماندن و او شوق وصل بود
چون اشک از برابر چشم ترم گذشت
پنجاه و چار سال به او چشم دوختم
فرصت نشد که خوب به او بنگرم، گذشت...
یک آن تمام خاطرههایی که داشتیم
با آن نگاه آخرش از خاطرم گذشت
دلشوره داشتم که پس از او چه میشود؟
او رفت و باد از طرف معجرم گذشت
آتش گرفت خیمۀ قلبم، چه آتشی!
کار از به باد رفتن خاکسترم گذشت
دیدم بریدن نفس قتلگاه را
دیدم که روی خاک... نشد باورم، گذشت...
تا بود، آب در دل خیمه تکان نخورد
تا رفت، آب از سر اهل حرم گذشت
📝 #عباس_همتی
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#دیر_راهب
#غزل
🔹عطر مسیحا🔹
راه گم کردی که از دیر نصاری سر در آوردی
یا به دنبال مسلمانی در این اطراف میگردی
با سکوتت پاسخم را میدهی هرچند حق داری
خستهای، پیداست قدر چند منزل راه طی کردی
خط به خط پیشانی خونرنگ تو تفسیر صدها زخم
زیر این کوه مصیبت خم به ابرویت نیاوردی
در شهیدستان چشمت میتوان تاریخ غم را دید
من یقین دارم که با یحیی در این غمنامه همدردی
در حضور تو چشیدم لذت پروانه بودن را
نیمهشب تابیدی و بر دیر ظلمت سایه گستردی
شستوشو دادی دل آیینهام را، با نگاهی گرم
مشکل از دل بود میدیدم پر از خاکی پر از گردی
هدیه آوردی برایم هر نفس عطر مسیحا را
با دم توحیدیات در من دمیدی، زندهام کردی
📝 #عباس_همتی
🌐 shereheyat.ir/node/4237
✅ @ShereHeyat
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#مسمط
🔹رازدار سِرّ مگو🔹
حرف او شد که شد دلم روشن
در دلم شوق اوست کرده وطن
جامۀ کهنهای به تن، دل من
از در خانۀ امام حسن
سرخوش و نونوار میآید
با فقیران نشسته روی حصیر
برکت میدهد به نان و پنیر
به نگاهش دل یتیم، اسیر
هیچ فرقی نمیکند که فقیر
از کدامین دیار میآید
باز تا بخششی دوباره کند
اهل آن نیست استخاره کند
سنگ را مهر او ستاره کند
به نگاهی اگر اشاره کند
ابر پروانهوار میآید
مثل آیینه است آیینش
رمضان الکریم مسکینش
شمس از سکههای زرینش
از ریاحین باغ و التّینش
عطر و بوی بهار میآید
دلشکستهست از زمانۀ خود
تکیه داده به نخل خانۀ خود
غرق در شور بیکرانۀ خود
هر شب از خلوت شبانۀ خود
ماه شبزندهدار میآید
هرچه دِرهم تصدّق سر او
غرق زخم است روح و پیکر او
زرهش هست یکه سنگر او
تک و تنهاست گرچه، لشکر او
به نظر بیشمار میآید
چه کند؟ تیغ را غلاف کند؟
گوشۀ خانه اعتکاف کند؟
یک نفر نیست اعتراف کند؟
او اگر نیّت مصاف کند
چه کسی پای کار میآید؟
زخم اگر بشکفد به جامۀ صلح
یا که خونین شود عمامۀ صلح
مصلحت هست در ادامۀ صلح
دارد از پای عهدنامۀ صلح
با شکوه و وقار میآید
خونجگر از کلام بعضیها
ناامید از مرام بعضیها
زهر خورد از طعام بعضیها
زخم خورد از سلام بعضیها
همچنان بردبار میآید
گرچه دشمن کمر به قتلش بست
حرمتش را اگرچه دوست شکست
رشتۀ طاقتش نرفت از دست
از قعودی که ریشهاش صبر است
چه قیامی به بار میآید
او فدا شد فدای عاشورا
در صدایش صدای عاشورا
بانی ماجرای عاشورا
صلح او رهگشای عاشورا
نوبت کارزار میآید
📝 #عباس_همتی
🌐 shereheyat.ir/node/1700
✅ @ShereHeyat
#زیارت_اربعین
#غزل
🔹شاهراه آسمان🔹
در شاهراه آسمان پا میگذارم
این کفشها دیگر نمیآید به کارم
اینجا عمود یک، عمود بیقراریست
تا کربلا زخم تنت را میشمارم
آوردهام آه دل جاماندهها را
سنگین شده از بغض و حسرت کولهبارم
خرما تعارف میکند لبخند شوقی
از پینههای دستهایش شرمسارم
آوارهتر از رودها، صحرا به صحرا
خود را به امواج خروشان میسپارم
آری ثواب حج برای این قدمهاست
در این صفا و مروه طی شد روزگارم
در ازدحام شوق، در خلوتگه انس
من هم دلم را با تو تنها میگذارم
ذکر مصیبت میکند لبهای خشکت
با داغ آن لبها همیشه سوگوارم
در کربلایت طاقت ماندن نمانده
از کربلایت پای برگشتن ندارم
من آمدم، بیشک تو هم میآیی آخر
ای مهربان! ای روشنیبخشِ مزارم!
از راه برمیگردم اما از تو هرگز
من خانهزاد اشکم، اهل این دیارم
📝 #عباس_همتی
🌐 shereheyat.ir/node/3263
✅ @ShereHeyat
#امام_رضا علیهالسلام
#غزل
🔹خورشید بیبدل🔹
تو آن امام غریبی، تو آن امام رئوف
در این کرانه به خورشید بیبدل معروف
غزال خسته کنارت دو بیت اشک گریست
نگاه مهرنوازت که شد به آن معطوف
به یک اشارۀ ابرو، نَهَیتَ عَن مُنکَر
به مهربانیِ لبخند، اَمَرتَ بِالمَعروف
تو نور در دل من ریختی، نفهمیدم
نبود سنخیتی بین ظرف با مظروف
چقدر آینه بیتوته کرده در حرمت
چقدر دل که در این بارگاه کرده وقوف
من ایستاده... در آغوش خویش میکِشیام
خوشم که هیچ غمی نیست در جوار رئوف
من از نگاه تو خواندم «فَمَن یَمُت یَرَنی»
تو را همان دم آخر، فِی الاحتِضار اَشوف
برای وصف تو تنها سکوت باید کرد
چه الکن است در این آستان زبان حروف
دو خط روایت ابن شبیب را خواندم
و پا به پای دلم سوخت برگ برگ لهوف
کبوترانه دلم پر کشید تا گودال
که دعبل آمد و سرداد روضۀ مکشوف
چه کشتهای، چه غریبی، مُخَضَّبٌ بِدِماء
چه مقتلی، چه شهیدی، مُقَطَّعٌ بِسُیوف
📝 #عباس_همتی
✅ @ShereHeyat
#حضرت_معصومه علیهاالسلام
#مثنوی
🔹مهر رضایت🔹
مِنّی اِلَیْکِ... نامهای از غربت ایران
در سینه دارم حرفهایی با تو خواهرجان!
ای باطنت با ظاهرت یکدست آیینه
در لحظههای سخت سرشار از طمأنینه
همپای اشکت میچکد تسبیحِ در دستم
هر نیمهشب دلتنگ یارب یاربت هستم
هر وقت از دست زمانه غصه میخوردی
بغض نهانت را سوی سجاده میبردی
در وصف تو حرفی نمیدانم از این بهتر
معصومهای معصومهای معصومه، ای خواهر
روی جوادم را ببوس و همزبانش باش
جان تو و جان جواد آرام جانش باش
حال تو را دارم به چشم خویش می بینم
اشک تو را همواره بیش از پیش میبینم
دیگر گذشت آنچه گذشته، بشنو از ما بعد
لاخیر فی الدنیا و ما فیها، و امّا بعد...
یا فاطمه! اینبار هم دست علی بستهست
احیای امر دین به این تدبیر پیوستهست
هجرت کن از شهر و دیار خود به این وادی
منزل به منزل بگذر از صحرا و آبادی
دست خدا پشت و پناه توست در این راه
آری به حکم «مَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»
هر نقشۀ دشمن، به هر ترفند ناکام است
هجرت همان رزم است رزمی که به هنگام است
خواهر بیا تا رنگ و بو گیرند باورها
همراه جمعی از برادرها و خواهرها
اسلام در دشت و بیابان سبز خواهد شد
با مقدم سادات، ایران سبز خواهد شد
هرچند هستیم از غم دیدار هم لبریز
برخیز تا قسمت چه باشد خواهرم برخیز
تا باز هم روشن ببینم چشمهایت را
پایان رقعه میزنم مهر رضایت را
«الله زَیْنٌ و انا عبد»
📝 #عباس_همتی
🌐 shereheyat.ir/node/1768
✅ @ShereHeyat
شعر هیأت
📜 عَلِّمُوا اَولادَکُم شِعرَ العَبدی «اهمیت شعر در آموزش معارف دینی به فرزندان» 🔹همانگونه که والدی
2️⃣ معنای ظاهری «فانه علی دین الله» حکایت از این دارد که این اشعار در مورد موضوعات دینی سروده شدهاند. اما عمیقتر که بنگریم میتوانیم نکتهٔ دقیقتری را برداشت کنیم و آن در امان بودن سرودههای این دو بزرگوار از گزند آسیبهای شعر دینی است. مگر شعر دینی آسیب هم دارد؟ بله دارد. شیوهٔ سرودن عبدی اینگونه بود که از امام حدیثی را میآموخت، آن را به نظم میکشید و به حضرت عرضه میکرد. مثل آنجا که از تفسیر آیه ۴۶ سوره اعراف «و عَلی الاَعرافِ رِجالٌ یَعرِفونَ کُلًّا بِسیماهُم» از امام سؤال کرد که حضرت آن را به وجود مقدس نبی اکرم (صلواتاللهعلیهوآله) و اوصیای ایشان تفسیر فرمودند؛ عبدی از حضرت اجازه گرفته و فیالمجلس قصیدهای در این باره میسراید.(۵)
همین اشراف امام بر شعر باعث میشد که ایرادات احتمالی شعر چه از لحاظ مضمونی و چه از لحاظ ادبی، مشخص و در بازنگری برطرف شوند. کم نیستند اشعاری که به دلیل نداشتن مهارت لازم یا بیدقتی شاعر، مضمونی برخلاف مبانی دینی را به مخاطب القا میکنند. مثل آن شاعر که ابیاتی در مدح امام باقر(علیهالسلام) سرود اما حضرت شعر او را نپسندید و فرمود: «گویا تو داری اموات را مدح میکنی».(۶)
3️⃣ در میان شاعران مذهبی، به شعر این دو نفر برای آموزش به فرزندان سفارش شده است. زیرا شعر مذهبی برای این قشر، معیار خاص خود را دارد که در شعر این دو شاعر یافت میشود. مثلا از اوزان خوشآهنگ و کوتاه استفاده شده که هم جذاب است و هم برای حفظ کردن مناسب است: «لَقَد اُعطیتَ ما لم یُعطِ خَلقاً - هَنیئاً ذا امیرالمؤمنینا».(۷) تعداد ابیات اشعار آنقدر زیاد نیست که حفظ آن را سخت کند. کلمات و عباراتِ به کار رفته در شعر برای مخاطب نوجوان ملموستر است و از کلمات و ترکیبات غریب استفاده نشده است. استفاده از شیوهٔ پرسش و پاسخ نیز یکی دیگر از شگردهای عبدی در شعر است که مناسب ذهن کنجکاو و پرسشگر نوجوانان است.(۸) یا مثلا نوع عاطفه، نگاه شاعر، عناصر فنی به کار گرفته شده و مطالب معرفتی بیان شده، برای مخاطب نوجوان قابل فهم است.
4️⃣ لحاظ سهلالوصول بودن شعر توجیه مناسبی برای کم گذاشتن از لحاظ فنی نیست. بلکه راه صحیح به کار بردن عناصر فنی شعر هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی در حد درک نوجوان است تا شعر از نگاه ناقدان متهم به عوامانهسرایی نشود. گواه این مطلب، سخن سیدحِمیَری در مورد عبدی است. سید که از جانب امام صادق(علیهالسلام) ملقب به عنوان «سیّدالشعرا» شده است، در مورد عبدی میگوید: «من از همه شاعرتر هستم غیر از عبدی».(۹)
عبدی در سرودن شعر مذهبی از بهکارگیری عناصر شعری غافل نبوده مثلا در بیت: «صَفّاهُمُ اللهُ تَعالی وَ ارتَضی – وَ اختارَهُم مِنَ الاَنام وَ اجتَبی» با به کار بردن سه فعل «صَفّاهُم، اِرتَضی و اِجتَبی» باعث شده تا وجود مقدس نبی اکرم(صلواتاللهعلیهوآله)، امیرالمؤمنین و امام حسن(علیهماالسلام) بهصورت ناخودآگاه در ذهن خواننده تداعی شوند.(۱۰)
✍🏻 #عباس_همتی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۳۳۱.
۲. إختيار معرفة الرجال (رجال الكشی)، ص۴۰۲، ح۷۴۸.
۳. بررسی شعر و اندیشه دینی در زبانهای زنده جهان، ص۱۷۰و۱۷۱ (گفتگو با حجةالاسلام سیدمحمد مهاجرانی).
۴. الغدیر، ج۲، زندگینامه عبدی.
۵. مقتضب الأثر فی النص على الأئمة الإثنی عشر، ص۴۸.
۶. بحارالانوار، ج۴۶، ص۳۴۵، ح۲۹.
۷. به تو چیزی عطا شده است که به هیچکس عطا نشده است و آن صفت امیرالمؤمنین است.
۸. برگرفته از کتاب سفیان ابن مصعب عبدی، نوشته سیدهاشم محمد.
۹. اغانی، ج۷، ص۲۹۰.
۱۰. بررسی شعر و اندیشه دینی در زبانهای زنده جهان، ص۱۷۷ (گفتگو با حجةالاسلام سیدمحمد مهاجرانی).
🌐 shereheyat.ir/node/5347
✅ @ShereHeyat
#جعفر_طیار علیهالسلام
#قصیده
🔹دو بال سرخ🔹
پرنده پر زد و پرواز کرد از چینۀ دیوار
از آب و دانهاش دل کند و شد از آسمان سرشار
اگر مشتاق تو آغوش باز آسمان باشد
برای پر کشیدن ذوق و شوقت میشود بسیار
تمام کوهها و دشتها زیر پرت باشند
خوشا پرواز، پروازی رها بالای گندمزار
که لطف دیگری دارد از آن بالا نظر کردن
به پستیهای این دهکورۀ تاریک بیمقدار
خدا در هر مکان حس میشود اما از آن بالا
خدا نزدیکتر، نزدیکتر هم میشود انگار
خدا پرواز بر بام بهشتش را عنایت کرد
به مقطوعالیدینِ جنگ موته، جعفر طیار
همان ماهی که کسب فیض کرد از محضر خورشید
که حتی شب به نورانیت او میکند اقرار
سخاوتهای آن دست کریمش نُقل هر محفل
کرامتهای او بودهست نَقل کوچه و بازار
کسی در فکر تطمیعش نیفتادهست، نه هرگز
که عبد مصطفی کی بوده عبد درهم و دینار؟
شبیه مصطفی خَلقش، شبیه مصطفی خویَش
نبی بودهست در صورت، نبی بودهست در رفتار
«فَمَن... يَرجُو لِقَاءَ رَبِّهِ» در شأن او بوده
«فَمِنهُم مَن قَضَی نَحْبَه» از او میگفت دیگر بار
اگر در راه حاجاتت هزاران پیچ و خم دیدی
مسیر استجابت با نمازش میشود هموار
تمام لحظهها سمت خدا بار سفر بستهست
چه فرقی میکند جزو مهاجر بود یا انصار؟
که هجرت کرده است از خود، جهاد اکبرش این است
تمام لحظهها با نفس امّارهست در پیکار
زمان رجعتش از وادی غربت مصادف شد
به فتح قلعۀ خیبر، به دست قامع الکفار
قصیده بر ضریح چشمهایش میزند بوسه
به استقبال آن دلداده میآید پیمبروار
هلا برخیز حَسّان! طبع شعرت را شکوفا کن
بخوان از پاکی طیّار و از بیباکی کرّار
از آن سو کوه میآمد از این سو مرد دریادل
بلال! الله اکبر سر بده در لحظۀ دیدار
ولی دلخونم از تحریف، از تحریفِ زیبایی
ولی دلگیرم از تاریخ، از تاریخ پنهانکار
معاذ بن جبل عقد اخوّت خوانده با جعفر؟!
معاذ اللّه از این نسبت، از این گفتار استغفار
تو تنها با علی بودی برادر، با علی تنها
حریم «خلوت دل نیست جای صحبت اغیار»
به جنگ موته رفتی و علی چشم انتظار تو
خبر آمد، خبر چون شعلهای افتاد در نیزار
خبر خونین، خبر سنگین، خبر اشک و خبر تلخ است
خبر آمد، خبر در خاک و خون غلتیدن سردار
که اوج روضه این شد با دهان روزه جان دادی
خبر پیچید با جام شهادت کردهای افطار
دم رفتن همه دیدند پرچم را به دستانت
خبر میگرید از افتادن دستان پرچمدار
دو بال سرخ از یاقوت داری جای دستانت
فدای آن همه از خود گذشتن، آن همه ایثار
چه کرده با علی داغت! برادر بیبرادر شد
شکسته قامتش، هفت آسمان شد بر سرش آوار
الهی اینچنین داغی نبیند هیچکس هرگز
الهی اینچنین داغی نگردد باز هم تکرار
نباشی گرگها بیشک نقاب از چهره میگیرند
پس از تو عرصه بر شیر خدا هم میشود دشوار
نبودی، روزهای بعد تو تاریک شد تاریک
حقیقت همچنان خورشید بود، انکار شد انکار
علی آن روزها در غصۀ هجران تو میسوخت
شهادت میدهد روز قیامت آن در و دیوار
📝 #عباس_همتی
🌐 shereheyat.ir/node/5362
✅ @ShereHeyat
گل پژمردهام! باغ و بهارم!
تو رفتی و خزان شد روزگارم
تو را ای گل! به خاک تیره... هرگز
به دستان پیمبر میسپارم
📝 #عباس_همتی
🏷 #فاطمیه
✅ @ShereHeyat
«در» روزۀ آن سه روز در یادش ماند
آنجا که رسول «هَل اَتی» را میخواند
«در» دفتر خاطرات بود اما آه
آتش همۀ خاطرهها را سوزاند
📝 #عباس_همتی
🏷 #فاطمیه
✅ @ShereHeyat
ما در دل خود مهر تو اندوختهایم
با آتش عشق تو بر افروختهایم
یا فاطمه! ما را برهان از دوزخ
یک عمر درِ خانۀ تو سوختهایم
📝 #عباس_همتی
🏷 #فاطمیه
✅ @ShereHeyat