#سه_تا_خاصیت_مهم_مصطفی
1⃣یکی این که اصلا غیبت نمیکرد
2⃣ دوم این که دست و دل باز بود
3⃣و سوم این که دو به هم زن نبود
@Modafeaneharaam
📌بزرگترین متهم صدر اسلام
🔹بزرگترین متهم و مظلوم صدر اسلام حضرت ابوطالب است. تعداد زیادی حدیث جعل کردند، چقدر تحلیل آبکی درست کردند که ابوطالب پدر علیبنابیطالب و تنها حامی رسول خدا را مشرک و جهنمی تلقی کنند!
🔹الهی فدای علیبنابیطالب بشوم، یا علی! کسی همسر تو باشد مظلوم است، کسی فرزند تو باشد مظلوم است، کسی پدر تو باشد مظلوم است، اصلاً کسی از کنار تو رد میشود مظلوم است؛ خدا شاهد است این آتش مظلومیت أمیرالمؤمنین(ع) به دوستانش نیز میرسد.
🔹 وقتی ابوطالب از دنیا رفت آن سال را عام الحزن یعنی سال حزن نامیدند.آن سال! واقعاً کمر رسول خدا(ص) را شکست.
🔹حضرت علی(ع) از رسول خدا ص پرسیدند: یا رسول الله! إنّک لتحبّ عقیلاً؛ شما عقیل را دوست دارید؟ رسول خدا (ص) فرمودند: ای والله! انّی لاحبّه حبّین؛ من دو برابر او را دوست دارم، یا به دو دلیل او را دوست دارم، یا دو جور دوستش دارم؛ حبّاً له و حبّاً لحبّ ابیطالب له؛ یک بار خودش را دوست دارم، یک بار به دلیل اینکه ابوطالب او را دوست داشت دوستش دارم؛ یعنی مقام حضرت ابوطالب چقدر بالاست!
🔹امیرالمؤمنین در یک میدانی در کوفه نشسته بود، مردم هم اطرافش بودند؛ یک شخص نفهمی بلند شد گفت: ای امیرمومنان! شما در یک همچین مقام و موقعیتی هستی؛ در حالیکه پدر تو در عذاب جهنم است! (انّک بالمکان الذی انزلک الله، و أبوک معذّبٌ فی النار!»)
امیرالمومنین(ع) در پاسخ فرمودند: این چه حرفی است که میزنی؟ خدا دهنت را خرد کند؛ قسم به آن کسی که پیامبر را به نبوت مبعوث کرد، اگر پدر من همۀ گنهکارهای روی زمین را شفاعت بکند، خدا شفاعتش را خواهد پذیرفت! (فقال له: مَه فذل الله فاک. و الذی بعث محمداً بالحقّ نبیا، لو شفع أبی کل مذنبٍ علی وجه الارض لشفّعه الله)
آیا پدر من معذب در جهنم است درحالیکه پسرش تقسیمکنندۀ بهشت و جهنم است؟ بعد دوباره به خدا قسم میخورند و میفرمایند: نور ابوطالب در روز قیامت در اثر شدتش تمام نورهای اولیای خدا، جز پنج تن آل عبا را خاموش میکند! (أ أبی معذّبٌ فیالنار و ابنه قسیم الجنة و النّار؟ إنّ نور ابیطالب یوم القیامه لیطفیء انوار الخلائق الا خمسة انوار)
🔹ابوطالب مظلوم و مورد کینۀ کفار و منافقان واقع شده بود، چون در صدر اسلام دفاع جانانهای از پیغمبر میکرد.
@Modafeaneharaam
#استوری | #اهل_بیت_النبوه
این چه حکایتی است که اصلاً برای ما
مبعث بدون شاه خراسان نمیشود...
🌺 عید سعید مبعث را محضر ولی نعمتمان حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام تبریک میگوییم.
@Modafeaneharaam
#استوری | با یک گل بهار نمیشه
پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله:
فرزندانتان را زياد كنيد، كه من فردا با فراوانىِ شما بر ديگر امّت ها افتخار مىكنم.
@Modafeaneharaam
📌#روایت_کرمان
مرد کوچک
جانباز دوازده سالهی خانواده اکبرزاده...
☘ساچمهها توی پایش نشستهاند اما لطف خدا از پا نیفتاده. به گفتهی پزشک معالج باید صبر کنند ابوالفضل بزرگ شود و بعد ساچمهها را درآورند.
اما پزشک معالج نمیدانست او خیلی زود بزرگ شده است. خیلی زود مرد خانه شده است.💥 همان روزِ انفجار که کمی از پدر دورتر افتاد ولی خودش را بالای سر پدرش رساند؛ 🥀شهادتش را به چشم دید. دستهای لرزانش را مردانه روی شمارههای تلفن گذاشت؛ به اولین کسی که گوشی را جواب داد، مردانه خبر شهادت پدرش را داد و خودش توی آمبولانس نشست.🚑
خودش را بردند بیمارستان و پدرش را ...
✨به پزشک معالج بگویید ابوالفضل یک شبه بزرگ شده؛ خیلی زودتر از قدش، ساچمهها برایش کوچکند!
فرزند شهید رضا اکبرزاده
📝زهره نمازیان
@Modafeaneharaam
باسلام عیدتون مبارک✨
قبول باشه از تمام بزرگوارانی که به نذری #نیمه_شعبان کمک کردند ❤️
انشاالله خدا به مالشون برکت بده به حق امام زمان
تا الان مبلغ ۱,۷۰۰,۰۰۰ یک میلیون و هفتصد هزار تومان جمع آوری شده ✅🌸
هنوز هم منتظر کمکهای شما دوستان هستیم حتی شده هزارتومان
میتونید که قراره این نذری رو بین دختران ناتوان ذهنی توزیع کنیم💔
شما هم میتونید در این شادی سهیم باشید🌹
شماره کارت👇کلیک کنید کپی میشه
6280231364795244بنازم زارع اجرتون با خود امام زمان 💚 @Modafeaneharaam
📌#روایت_کرمان
«فرفره»
🍂ناباورانه زانو زده بودم جلوی تلویزیون خوابگاه که موبایل توی دستم لرزید:«سلام، بله اگه میخواهین بیایین باهنر» پیامک را که دیدم،داد زدم:«فاطمه بدو!استاد میگه بیایین»دویدم سمت کمد لباس ها، فرم اتاق عمل را که گذاشته بودم بشویم، مچاله کردم داخل کوله و نفهمیدم چه پوشیدم و چطور پوشیدم ولی دو دقیقه بعد هردو آماده بودیم و دم در خوابگاه منتظر آژانس، که پیامک دوم آمد:«خانم سلمانی،وضعیت جراحت ها خیلی بده،خودت آب قندی نشی!» و وسط 😭گریه هایم خندیدم که استاد آن روز را هنوز فراموش نکرده، روزی که رفته بودیم سرجراحی سزارین و جنین هشت ماهه، مرده متولد شد و احیا هیچ فایده ای نداشت و همانجا نمیدانم چه شد که بی حال و بی حس افتادم و چشم که باز کردم استاد با لیوان آب قند بالای سرم بود.حالا نگران بود حالم بد شود و حق داشت.خودم هم نگران بودم، نه استاد و نه من فکرش را نمی کردیم با دیدن آن همه صحنه های دلخراش، بتوانم سرپا باشم و بقول استاد:«مثل فرفره» دور مجروحین بچرخم و یک نفس کارکنم؛ انگار راه صدساله را یک شبه رفته بودم.✨
📝راوی:رقیه سلمانی_دانشجوی ترم۴ اتاق عمل
✍نویسنده: مهدیه سادات حسینی
@Modafeaneharaam