3.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اعتقاد کامل و راسخ به خدا چطور حاصل میشود؟!
@Modafeaneharaam
@Modafeaneharaam
امشب که زمین و آسمان میگرید
از غربت هادی، دو جهان میگرید
جا دارد اگر كه شیعه خون گریه کند
چون مهدی صاحب الزمان میگرید
🏴 سالروز شهادت مظلومانه دهمین اختر آسمان امامت و ولایت، هدایت کننده و راهنمای امت، حضرت امام علی نقی علیه السلام، را بر مولایمان حضرت صاحب الزمان عجّل الله فرجه و همهی شیعیان آن حضرت تسلیت عرض میکنیم.
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 #قرار_بیقرار 🌹 خاطرات شهید مدافع حرم #مصطفی_صدرزاده قسمت 6
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #قرار_بیقرار
🌹 خاطرات شهید مدافع حرم #مصطفی_صدرزاده
قسمت 7⃣8⃣1⃣
به تیپش که دقت کردم از دفعه قبل ساده تر بود. یک پیراهن سفید که تازه از جعبه درآورده بود و هنوز خط تا داشت، پوشیده بود. پیراهنش روی شلوار نظامی اش بود، با همان پوتین نظامی. شلوارش را گتر نکرده ولی زده بود توی ساق پوتینش. موهای سرش را هم با ماشین زده بود. با چهره خندان جلو آمد و سلام علیک کرد.
همان موقع ماشینِ مصطفی آقامحمدلو که هم دانشگاهی و دوست نزدیک مصطفی بود، به همراه سه تا از بچههای دیگر که فیلمبردار بودند آمد. این بچه ها دوست داشتند راجع به ایشان مستند بسازند. آنجا با آنها آشنا شدم. من هم دوربین داشتم و فیلم میگرفتم. دوستان تا از ماشین پیاده شدند شروع به فیلم برداری کردند. من در لنز آنها و آنها در لنز من بودند. مصطفی گفت:
« دوئل می کنید؟ »
گفتم:
« آره. اتفاقاً صحنه جالبیه هم برای من هم برای دوستان. »
همسر و فرزندانش داخل ماشین بودند. به مصطفی گفتم:
« بچه ها رو بگوبیان پایین! »
گفت:
« خوابن اگه زنگ نزده بودی منم خواب میموندم و عدسی هم می رفت روی هوا! »
یک برادر صابری داشتیم که ما جزو نیروهایش بودیم. وقتی آمد تنها چیزی که گفتم این بود که:
« ایشان از بچه های مدافع حرم هستند. »
صابری هم چون مصطفی را نمی شناخت یک سلام علیک معمولی با او کرد، اما کمی بعد گویا از رفتار خودش ناراحت شد. مدام سعی میکرد به ایشان نزدیک شود. بعد از عدسی، کمی هم نان و پنیر آورديم. مصطفی هم که اهل شوخی بود، دنبال بچه های مستندساز افتاد تا لنز دوربینشان را پنیری کند. همگی از صابری و مصطفی خواستند تا کمی برایشان حرف بزنند. صابری از نصر ۷ گفت و اینکه اسم این عملیات به یاد شهدای فاجعه مکه در سال ۱۳۶۶ بود.
⬅️ ادامه دارد..
@Modafeaneharaam
1.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سید خودت گفته بودی هواتون رو دارم…💔
پس کجایی چرا هوامونو نداری…؟!😭💔💔
.
.
#راه_رئیسی
@Modafeaneharaam
🌱❣..
رفیق تو هم دلت میخواد با شهدا آشنا بشی😉؟؟...
تو هم دلت میخواد یه رفیق شهید داشته باشی که باهاش حرف بزنی درد و دل کنی🌿✨...
____________
اینجا یه چنل با یاد شهداست❤️🔥.
از ختم ها و چله های شهدا گرفته تا معرفی و زندگی نامه شهدا....
رمان عاشقانه مدافع حرم (حمید وفرزانه)🌱...
رمان سپر سرخ❤️🩹...
و کلی رمان از شهدای دیگه✨🌿...
------------
❤️دعوت شده شهدایی چون روزیت بوده...
https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
🔵👈ب شدت توصیه میشه فقط دوره اخر زمان دستتو از شهدا کوتاه نکن اگر کوتاه کردی باختی
فرزند دلبند تقی او را لقب آمد نقی
هم زاهد و هم متقی هم رکن ایمان مىشود
هر کس ندارد در جهان مهر و تولایش به دل
کی طاعت صد سالهاش مقبول یزدان میشود
شهادت امام نقی(ع) تسلیت باد.
@Modafeaneharaam
امام صادق عليه السلام:
هيچ بدنى در انجام آنچه نيّتِ بر آن قوى باشد، ناتوان نيست
ما ضَعُفَ بَدَنٌ عمّا قَوِيَت علَيهِ النِّيَّةُ
ميزان الحكمه ج12 ص505
#حدیث
@Modafeaneharaam
@Modafeaneharaam
﷽ 🕊🖤 🕊﷽
#سنگری از جنس شهدا
●زمستان سال۶۴درتهران زندگی میکردیم. اسماعیل دقایقی برای گرفتن برنج کوپنی می بایست مسیری راطی کند که جز ماشین های دارای مجوز نمی توانستند از آن محدوده عبور کنند.
●اوازناحیه پاهم ناراحتی داشت وحمل یک کیسه برنج باآن مسافت تقریبا یک کیلومتری برایش زجرآور بود.
ازاوخواستم باخودروسپاه برودکه نپذیرفت،گفتم:حال شما خوب نیست وپاهایت درد دارد!
●گفت:اگرخواستی همینطور پیاده میروم وگرنه نمیروم.
اوکیسه۲۵کیلویی برنج را روی دوشش نهاد و یک نایلون هم پرازچیزهای دیگر در دستش گرفت و به سختی به خانه آورد،اماحاضرنشد برای چند دقیقه از ماشین سپاه استفاده کند...
✍راوی:همسرشهید
#شهید_اسماعیل_دقایقی 🌷
@Modafeaneharaam
این روزا هوش مصنوعی فقط یه ترند نیست، یه مزیت رقابتیه
🔸 یکی باهاش محتوا تولید میکنه
🔸 یکی کمپینهای فروش راه میندازه
🔸 یکی هم مسیر درآمدشو متحول کرده
🔸 و بعضیا هنوز فقط باهاش چت میکنن...
📌 اگه نمیخوای فقط تماشاچی باشی، این وبینار میتونه نقطه شروع واقعی تو باشه
همین الان رایگان ثبتنام کن 👇
hwp.ir/aiet
15.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید| نشان سرباز در خرمشهر به صالی قهرمان رسید
🔹در اولین سفر «کاروان سرباز» فصل پنجم «روایت حبیب» که امروز اول دی ۱۴۰۴ در خرمشهر برگزار شد، نشان سرباز به سید صالح موسوی رزمنده دفاع مقدس رسید.
🔸 «سیدصالح موسوی» همان مرد جوانی است که عکسی از او با بدنی نیمه برهنه و یک آرپی چی به دوش توسط «محسن راستانی» عکاس جنگ ثبت شده است.
@Modafeaneharaam
8.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید حاج قاسم سلیمانی:
🔘مگر میشود کسی شهید را، که برای من، خانه من، ناموس من و آرامش من جان خودش را در آتش میافکند، دوست نداشته باشد؟ جان من و جان همه شهیدان ما ارزش فدا شدن در راه این ملت را دارد...
@Modafeaneharaam
@Modafeaneharaam