eitaa logo
تعلیقات
1.4هزار دنبال‌کننده
460 عکس
65 ویدیو
31 فایل
📚 در این صفحه گاهی #خاطراتم را می‌نویسم 📝 و گاهی #یادداشت هایی درباره مسائل گوناگون #حوزه و #جامعه و #انقلاب ... (حسین ایزدی _ طلبه حوزه قم) @fotros313h (📲 نشر لطفا با #لینک)
مشاهده در ایتا
دانلود
4 ♻️ یکی از رفقا از قم اومده بود. باهم رفتیم دیدن . خیلی گفتگو شد. تا اینکه رفیق ما سوالی از حاجی پرسید که عجیب بود. گفت حاج آقا شما تا حالا علیه السلام رو ⁉️⁉️ 🔆 من تو دلم گفتم آخه این چه سوالی بود. خوب چی جواب بده حاجی. ♻️ هنوز تو بهت از این سوال بودم که یکدفعه حاجی گفت: آره دیدم، مگه شما ندیدید؟ 🔆 بهت من چندبرابر شد. حاجی چی داره میگه؟ بعد ادامه داد: همه زندگی من حسینه، من تو همه لحظات عمرم وجود امام رو حس کردم. دیدن با چشم ظاهر که مهم نیست. برکت زندگی من، راه حل مشکلات، نعمت هدایت، و... همه از امام حسین بوده‌... این یعنی تو همه ی زندگی من بوده و من همه جا حسین را دیدم. 🔻🔻 حاجی با همه وجود نقش و حضور رو توی زندگی حس می کرد و به اون ایمان داشت. حاجی همیشه به ما درس می داد. 🆔 @taalighat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 گفتاری زیبا از حاج محسن عسگری 🔻🔻 هیچ کسی مانند بنی هاشم سلام الله علیها عاشق اباعبدالله نیست... 🔅 منظور ز شین و عین و قافی زینب 🔅 شالوده ی عصمت و عفافی 🔅 دیدم تو را همیشه اطراف 🔅 او ، تو در حال طوافی زینب @yadhaa 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 https://eitaa.com/joinchat/4003725374Ce60d538cb7
🔹 فراق یار نه آن می‌کند که بتوان گفت... ☘ نه یک ماه که سه‌ماه است مهمان خدا شدیم: رجب و شعبان و رمضان... ☘ هنوز در حسرت لبیک نگفتن به در هستم و دلتنگ دعاهای زیبای رجبیه:اَللَّـهُمَّ اِنّي اَسئَلُكَ بِمَعاني جَميعِ ما يَدْعُوكَ بِهِ وُلاةُ اَمْرِكَ الْمَاْمُونُونَ عَلي سِرِّكَ... دلتنگ سیزده رجب و ولادت مولی الموحدینم. رجب که داشت تمام می‌شد دل‌خوش بودیم به دامن شعبان خواهیم رفت. ☘ رسید و در سه روز بی‌نظیر دلمان را به ارباب گره زد و با فطرس امیدی به دل ما گنهکارها بخشید. هنوز دلمان در فراق صلوات زیبای شعبانیه و می‌سوزد. هنوز در حسرت چنگ زدن به شاخه‌های هستم. شعبان که رو به آخر بود شوق رمضان فراقش را آسان کرد. اما هنوز حسرت رسیدن و شهد این عبارت در کامم موج می‌زند: "اِلهي هَبْ لي كَمالَ الإِنْقِطاعِ اِلَيْكَ، وَاَنِرْ اَبْصارَ قُلُوبِنا بِضِيآءِ نَظَرِها اِلَيْكَ، حَتّي تَخْرِقَ اَبْصارُ الْقُلوُبِ حُجُبَ النُّورِ، فَتَصِلَ اِلي مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ، وَتَصيرَ اَرْواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ..." ☘ کریم از راه رسید. ما بودیم و این خوان گسترده. متحیر بودیم از کجای این سفره ارتزاق کنیم. از سحرهایش، از نیمه شب‌هایش، از دم اذان افطارش، از لحظه‌های انس قرآنش، از روزهای مملو از خدا و خالی از شیطانش، از خواب‌های شیرینی که حتی آن هم طعم لطف خدا را داشت. از کدام حلوای محبتت توشه بردارم مهربانم، خدای نازنینم، خدای بی‌همتا... ☘ به نیمه ماه که رسیدیم رمضان، کریم شد و سفره دار از راه رسید. حسینی بودیم و به خوان حسن نیز راهمان دادند. حتی در ماه خدا ماییم و بچه‌های فاطمه... چه محرم باشد، چه شعبان، چه رمضان... ☘ حلاوت جرعه جرعه را چه کنیم؟ اگر ابوحمزه را یادمان نداده بودی چطور از تو می‌خواستم و با تو می‌گفتم؟ شیرینی با تو بودن را چه کنیم؟ نکند باز دست و پای شیطان باز شود و دستم از دستت جدا شود. اصلاً نفسم در سینه حبس شده که از فردا چه کنم؟ در ابوحمزه گفتم "اللهم اخرج حب الدنیا من قلبی..." حالا با این قلب و دنیایی که در کمین قلب است چه کنم. ☘ چگونه از ترسم بگویم؟ چگونه از وحشتم بگویم؟ چگونه از روزهایی که تو هوای من را نداشته باشی بگویم؟ ماه خوب خدا! تو آن‌گونه بودی که گویی خدا ما را در آغوش خودش گرفته بود. می‌شود این بچه را از آغوش ت جدا نکنی؟ ☘ و هر که در این ماه آمرزیده نشد را به حواله دادی، الحمدلله که اول و آخر کار ما را به سپردی... 🆔 @taalighat