eitaa logo
صبحانه ای با شهدا
4.2هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
6هزار ویدیو
5 فایل
🌷سعی‌داریم‌هرروزباهمراهی‌شما ومددشهیدان‌به‌معرفی‌شهدابپردازیم. 📌مجوزاستفاده‌ازمطالب‌کانال عدم‌استفاده‌ازلوگودرتصاویروفیلم‌ها، به‌جهت‌نشربیشترمطالب 👤ارتباط‌باادمین: @hosseinzadehfazl 📲ارسال‌پیام‌ناشناس: https://daigo.ir/secret/91680844406
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ فرماندهان دانشگاهی که آسمانی شدند □ رتبه اول کنکور رشته شیمی دانشگاه شریف □ رتبه چهار کنکور حقوق قضایی دانشگاه تهران □ رشته انرژی اتمی □ رشته پزشکی دانشگاه شیراز □ رشته پیراپزشکی دانشگاه جندی شاپور □ دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف □ دکتری فیزیک پلاسما 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 تشخیص اولویت به زبان شهید مجید بقایی؛ ماندن در خط، حتی به قیمت ندیدن امام 🔹️ پیش از «عملیات والفجر مقدماتی» قرار شد تعدادی از فرماندهان جنگ به دیدار حضرت امام خمینی(ره) بروند. ◾️ اما سردار شهید مجید بقایی که یکی از مدعوین بود و همیشه خود را سرباز امام خمینی معرفی می‌کرد در پاسخ به این دعوت گفت: «جان من فدای امام، امروز برای من شناسایی عملیات واجب‌تر دیدار امام است» و در منطقه ماند. 🔹 صبح روز بعد همراه با شهید «حسن باقری» و چند فرمانده دیگر برای شناسایی حرکت کردند. ◾️ در مسیر، قرآن می‌خواند و سوره «والفجر» را مرور می‌کرد. رو به همرزمش کرد و گفت: ◽️ «می‌شود انسان به مقامی برسد که خداوند فرموده: یا أیتهاالنَّفس المطمئنة. ارجعی الی ربّک راضیةً مرضیة. فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی؟» 🔻 هنوز سخنش تمام نشده بود که خمپاره دشمن فرود آمد و پاسخ پرسش خود را با خون مطهرش گرفت. ◾️ در ۹ بهمن ۱۳۶۱، در حالی که آیات قرآن بر زبانش بود، پرکشید و مهمان بهشت شد. 🔹️ امروز، وقتی جامعه ما میان دغدغه‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سرگردان است، راه شهید بقایی به ما می‌آموزد: اولویت همیشه تکلیف الهی است، و هدف باید حفظ نظام وانقلاب حتی به قیمت جان بود 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
📌 تشخیص اولویت به زبان شهید مجید بقایی؛ ماندن در خط، حتی به قیمت ندیدن امام 🔹️ پیش از «عملیات والفجر مقدماتی» قرار شد تعدادی از فرماندهان جنگ به دیدار حضرت امام خمینی(ره) بروند. ◾️ اما سردار شهید مجید بقایی که یکی از مدعوین بود و همیشه خود را سرباز امام خمینی معرفی می‌کرد در پاسخ به این دعوت گفت: «جان من فدای امام، امروز برای من شناسایی عملیات واجب‌تر دیدار امام است» و در منطقه ماند. 🔹 صبح روز بعد همراه با شهید «حسن باقری» و چند فرمانده دیگر برای شناسایی حرکت کردند. ◾️ در مسیر، قرآن می‌خواند و سوره «والفجر» را مرور می‌کرد. رو به همرزمش کرد و گفت: ◽️ «می‌شود انسان به مقامی برسد که خداوند فرموده: یا أیتهاالنَّفس المطمئنة. ارجعی الی ربّک راضیةً مرضیة. فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی؟» 🔻 هنوز سخنش تمام نشده بود که خمپاره دشمن فرود آمد و پاسخ پرسش خود را با خون مطهرش گرفت. ◾️ در ۹ بهمن ۱۳۶۱، در حالی که آیات قرآن بر زبانش بود، پرکشید و مهمان بهشت شد. 🔹️ امروز، وقتی جامعه ما میان دغدغه‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سرگردان است، راه شهید بقایی به ما می‌آموزد: اولویت همیشه تکلیف الهی است، و هدف باید حفظ نظام وانقلاب حتی به قیمت جان بود 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌روایتی از خاطرات فرمانده اطلاعاتی و گمنام قرارگاه کربلا، شهید مجید بقایی 🔸فاصله‌ی شوش تا فکه حدود یک ساعت و نیم بود. در مسیر، روی صندلی عقب خودرو بین حسن باقری و مجید بقایی نشسته بودم. 🔹مجید همیشه یک قرآن جیبی همراهش داشت و در هر فرصتی تلاوت می‌کرد؛ آن روز نیز در راه فکه داشت سوره فجر را حفظ می‌کرد. ▪️قرآنش را به من داد و گفت:«ببین درست می‌خوانم؟»من هم آیات را دنبال می‌کردم تا حفظش را کنترل کنم. ▫️وقتی رسیدیم به آیات پایانی سوره فجر:«یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِى إِلَى‌ رَبِّکَ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً، فَادْخُلِى فِى عِبَادِى، وَادْخُلِى جَنَّتِى‌»در همان لحظه به فکه رسیدیم. ●مجید رو کرد به حسن و گفت:«نمی‌دانم چرا آیات آخر این سوره را نمی‌توانم حفظ کنم… گیر دارد… نمی‌دانم گیرش چیست؟» ○حسن باقری با لبخند گفت:«می‌دانی گیرش چیست؟گیرش یک ترکش است؛ یک لقمه شهادت.بابا! یا أیتها النفس المطمئنة در شأن امام حسین(ع) است، شوخی که نیست.» 🔻حق هم داشت حسن…ورود به جمع یاران شهید و ویژه‌های خدا، یک لقمه شهادت می‌خواست؛ لقمه‌ای که چند لحظه بعد، همان‌جا در فکه، هر دو باهم نوش کردند. 📜منبع: «ملاقات در فکه»، مرتضی صفاری، ص ۲۹۹ 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671