eitaa logo
شهرستان ادب
1.5هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
371 ویدیو
8 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا رسول الله... علی‌ ابن ابی‌طالب گفت: من در خدمت رسول بودم و بر هیچ سنگی و کلوخی و درختی نگذشت الّا که آواز می‌دادند: «السلام علیک یا رسول الله.» با خانه آمد و خدیجه را خبر داد از آن کرامت که خدای با او کرده بود. و خدیجه از خرمی که به دل او رسید بی‌هوش شد. و رسول آب بر رویش می‌زد تا با هوش آمد و گفت: «گواهی دهم که خدا یکی است و محمّد رسول خداست.» @shahrestanadab
جبریل آمد. رسول او را گفت: «ای برادر، چرا چنین دیر آمدی؟ از دل یافتی که دوستِ خویش را در چنین وقت فروگذاشتی؟» جبریل گفت: «یا رسول‌الله، معذورم دار که در آسمان‌ها همی موکب ساختم استقبالِ جانِ تو را، تا همه روان‌های پیغامبران حاضر آمدند بر درهای آسمان تحیّتِ جانِ تو را.» رسول گفت: «یا جبریل، مرا همه اندوه امت است تا حالِ ایشان از پسِ مرگ من چون بوَد.» جبریل گفت: « دل شاد دار که همه فریشتگانِ آسمان‌ها شادی می‌کنند: بر درهای آسمان ایستاده جلوۀ جانِ تو را و حورالعین و وِلدان و غِلمان بهشت نظارۀ جانِ عزیزِ تو را.» رسول گفت: « نه از اینت می‌پرسم، هیچ خبرداری تا حالِ امتِ من از پسِ مرگِ من چون خواهد بودن و نگاهدارِ ایشان کی باشد؟» جبریل گفت: «هم اکنون خبر با تو دهم.» پرّی بزد و ناپدید گشت و در ساعت بازآمد گفت:‌ «یا محمد، خدایت می‌ سلام کند و می‌گوید دل شاد دار که نگهدارِ امتِ تو من باشم.» رسول گفت: «کنون خوش‌منش گشتم به مرگ.» @shahrestanadab
منادی آواز داد و گفت: «ای معاشر خلایق! این محمّد ابن عبدالله است. خُنُک پستانی که او را شیر دهد! و خُنُک دستی که او را برگیرد و پرورش کند! خنک مر خانه‌ای را که تو در آنجا ساکن باشد.» مرغان گفتند: «ما سزاوارترین به شیر دادن او.» پس ابرها بانگ برآوردند که «ما مسخّریم در میان آسمان و زمین، او را برگیریم و در عالم بگردانیم. هر جا که درختی بوَد که میوهٔ آن خوش‌تر بوَد، او را از آن خورش سازیم و هر جا که چشمهٔ آب خوش‌تر و سردتر، او از آن آب دهیم و به آبِ ابر -که از زیر عرش آید- او را غذا دهیم دو سال.» @shahrestanadab
«... ستارگان آسمان را دیدم که هم چون باران بر سر من فروریزیدند و به زیارت [محمّد] می‌آمدند...» و آمنه معجزها که دیده بود با وی بگفت. آن‌گاه عبدالمطّلب سیّد را برگرفت و بر سر دست‌های خود نهاد و به خانهٔ کعبه آورد و در چهار گوشهٔ کعبه بگردانید و شکر حق بگزارد و او را دعا گفت و او را پیش آمنه بازآورد. @shahrestanadab
قاف بازخوانی زندگی آخرین پیامبر از سه متن کهن فارسی ویرایش یاسین حجازی انتشارات شهرستان ادب تهیه از: https://adabbook.com/ghaf @shahrestanadab