eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
856 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
41 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده،محسن حججی،نوید صفری،صادق عدالت اکبری،حامد سلطانی تاریخ تاسیس: 1396/05/29
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 بخشی از وصیت نامه : آسمان اینجا شبیه هیچ‌جا نیست حتی آسمان روستای دورک و وزوه که در اردوی جهادی دیده‌ام یا آسمان بیابان‌های سال‌های خدمتم، اینجا بوی دود و خون می‌آید. کم‌کم انگار لحظه دیدار است ولی این لحظه‌های آخر که حرامیان دوره‌ام کرده‌اند می‌خواهم قصه بگویم و قصه که می‌گویم کمی دلم هوایی علی کوچولویم می‌شود ولی خدا وعده داده که جای شهید را برای خانواده‌اش پر می‌کند، اما حتماً قصه‌ام را برای علی وقتی بزرگ شد بخوانید. قصه کودکی‌ام که با پدرم در روضه‌های مولا اباعبدالله الحسین(ع) شرکت می‌کردم، قصه لرزش شانه‌های پدر و من که نمی‌دانستم برای چیست. پدرم با اینکه کارگری ساده بود همیشه از خاطرات حضورش در می‌گفت و توصیه می‌کرد: «پسرم، دفاع مقدس و رشادت و مجاهدت برای اسلام و دین هیچ‌وقت تمام‌شدنی نیست و تا دنیا هست مبارزه بین حق و باطل هم خواهد بود ان‌شاءالله روزی هم نوبت تو خواهد شد» @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein🌹🕊
هدایت شده از آقا مهدی
🕊 بر روی شانه ما، بنگر باز لاله‌ها را أنظر علی أکتافنا الشقائق مرة أخری See the tulips on our shoulders راهی هست تا شهادت، گلهای نسل ما را تخطو ثمرات جیلنا طریقه نحو الشهادة The flowers of our generation make their way towards martyrdom 🍃🌸نهمین سالگرد شهادت مدافع حرم شهید زمینه ساز ظهور (عج)، شهید پهلو شکسته 🎙سخنران: حجت الاسلام و المسلمین میرلوحی 🎙مــــداحان: حاج ابوالفضل شهرابی، کربلایی حسین ایزدخواه 🔰پنجشنبه ۱۰ مهر ماه ساعـت ۱۵ بهشـــت حضرت زهـــرا (س)، مزار ، قطعه ۲۶، بر سر مزار شهید ‌‌‌‌‌@mahdihoseini_ir ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐
اگر اسرائیل ناجوانمردانه، پدرش را به شهادت نمی‌رساند، امروز «محمدصدرا» در آغوش گرم پدر چشم به دنیا می‌گشود. فرزند ۳ ماه بعد از شهادت پدر چشم به دنیا گشود. شهید صادق آبادی از شهدای جنگ ۱۲ روزه که دوم تیرماه در حمله ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی به ستاد سازمان بسیج مستضعفین به درجه رفیع شهادت نائل آمد
سالگرد شهادت شهید مهدی حسینیمداحی روضه-mc.mp3
زمان: حجم: 6.97M
رقیه خانم تو هم بابا از دست دادی منم بابا از دست دادم....💔 🍃🌸نهمین سالگرد شهادت مدافع حرم شهید زمینه ساز ظهور (عج)، شهید پهلو شکسته / 📸 مداحی/ روضه تقدیم به نغمه بانو دختر شهید/ حاج ابوالفضل شهرابی ۱۴۰۴.۰۷.۱۰ ‌‌‌‌‌‌@mahdihoseini_ir ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐
‏سرنشینان یکی از قایق‌های وقتی داشتن دستگیر میشدن، اسباب بازی هایی که با خودشون آورده بودن رو به امید اینکه به دست کودکان غزه برسه انداختن توی دریا دمشون گرم خدایی انسانیت رو معنا کردن💔 @tanzyf @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein🌹🕊
✍ ‏آریایی‌های اصیل تا امروز حدود ۱۰میلیون دلار صرف خرید عروسک چینی "لبوبو" کردند. 💬 معمولا در این مواقع کسی به فکر بچه‌های سیستان نیست. امان روزی که اربعین بشه اون وقت یاد عزیزان سیستان می افتند! الان عیب نداره... یه پدیده ی گوگولیه! @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein🌹🕊
21.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ چرا حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) بعد از هجرت امام رضا(علیه السلام) تصمیم گرفتند از مدینه راهی ایران شوند؟ 🔹 در ساوه چه حادثه تلخی برای کاروان حضرت معصومه(س) رخ داد که مسیر زندگی ایشان را تغییر داد؟ 🔹 چرا حضرت معصومه(س) در لحظات سخت بیماری فرمودند: «مرا به قم ببرید»؟ 🔹 نقش خاندان اشعری در ورود حضرت معصومه(سلام الله علیها) به قم چه بود و چرا این شهر پایگاه شیعیان شد؟ 🔹 چگونه هجرت حضرت معصومه(س) قم را به قلب تپنده معارف اهل‌بیت(ع) در جهان اسلام تبدیل کرد؟ 🏴سالروز (س)/ (س) @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein🌹🕊
‌از امام صادق ع روايت شده است: رؤيا و خواب ديدن بر سه قسم است: ترسانيدن شيطان خواب‌هاى پريشان. ___ 🍃 اون روز خیلی حالم خراب بود همش فکراین که آیاشهدابرای ما کاری میکنند!؟ بااین همه گناه چه کنیم. که بازهم روی خوش  و . ازکارتفحص برگشته بودیم گرمای هوا،سختی کار،وزش بادهمراه باخاک رمقی نمانده بود؛که خواب رفتم. دیدم تازه ازماموریت برگشتم خونه. کنارخانواده نشسته ام تلویزیون داره مستندجبهه نشون میده. اعزام نیرو وصحنه های شهادت، مجروحیت بچه ها،یهویی به خانمم همون در  گفتم خانم اینجایی که رزمنده هادارن اعزام میشن همین  روبروی خونه ماست. گفتم بزاربرم ببینم میتونم بچه ها راببینم. توخواب ازجام بلندشدم رفتم سمت مسجد. یکی ازهمون رزمنده ها که توی تلویزیون دیده بودم جلوی درب مسجدایستاده بود.  ازش پرسیدم شماهمان بچه هایی هستیدکه تازه فیلمتون پخش شد؟ گفت اره دیگه مابودیم! گفتم اون حاجی که  شما بودکجاست؟ گفت داخلِ... گفتم میشه ببینمش جواب دادآره الان میرم صداش میزنم.  همین که خواست راه بیافته من هم همراش رفتم برگشت نگاهم کردگفت شماها نمیتونیدوارداینجابشید.😔 حالاتوخواب بخودم میگم خوشابحالتون شما . رفت داخل دیدم درب بازشدیک آقایی قدبلندچهارشونه موهای طلایی ریش طلایی خیلی خوش هیکل وخوش تیپ ازدرب آمد بیرون.  توعالم خواب به خودم گفتم عه،این بنده خداچقدر برام آشناست گفتم آره میشناسم این  هست. رفتم جلوباهاش روبوسی کردم.  بهش گفتم من دارم فلان جاکار میکنم از بچه های .  همین حالا هم ازماموریت برگشتم گفت میدونم.  کلی باهم حرف زدیم. مشغول صحبت بودیم.  یهویی دیدم یکی سراسیمه آمد جلو.  یه نگاهی به آقا  کرد گفت : حاج اقا باز یکی از بچه هاتون خراب کاری کرده.  یک دفعه دیدم رنگ صورت آقا نوید عوض شد.   تنش بود که خونی بود.  دیدم آقا نوید پیراهنش را از تن در آورده داره میره... گفتم حاجی چرا با این پیراهن این لباس حرمت داره.  یه  بهم کرد.  گفت... شما چی فکر میکنید... هروقت رفقای ما اشتباهی ... یا  کنند ما مجبوریم با همین پیراهن خونی  گفت بچه ها بعضی وقتا با کاراشون آبروی ما را میبرن... این را گفت و رفت...!!! از خواب که بیدار شدم دیگه حالم دست خودم نبود.. خدا کمک کنه این قدر مایه  نباشیم. اینستای رسمی