eitaa logo
جاماندگان از قافله عشق 🦋
1.8هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
923 ویدیو
1 فایل
🌱درمنظومه شمسی سیاره ایست به نام زمین🌱 درگوشه ای از این سیاره جغرافیای ست به نام ایران در تاریخ ایستادگی ایران روایت ست بنام #دفاع_مقدس🌱 #نشر_آثار_شهدا #روایت_دفاع_مقدس 🌱چه سر ها داده ایم برای سربلندی ایران🌱 #جاماندگان_ازقافله_عشق جهاد تبیین
مشاهده در ایتا
دانلود
. هوامنو داره ا🦋🍃مروز و هر هروزتان لبریز از نگاه ویژه خدا 🦋وقتی با خدا حرف میزنی، هیچ نفسی هدر نمیرود . . . 🦋وقتی منتظر خدا باشی، هیچ لحظہ ای تلف نمیشود . . . 🦋وقتی بہ خدا اعتماد ڪنی، هرگز رنگ شڪست را نخواهی دید . . . 🦋با خدا هیچ چیز را از دست نخواهی داد . . . 🍀☘🍃🍃💦💧
می خواهید خدا عاشق شما شود ؟ 🍃🍃🍃🍃💦💧 قلم می زنید برای باشد گام برمیدارید برای باشد سخن میگوئید برای باشد هرچیز و همه چیز برای باشد 🥀🍁🍂💦💧
خط (۱۷) دفاع مقدس به روایت دشمن ♦️ اقشار تحصیل کرده عراق نباید به چنین سرنوشتی دچار می‌شدند. ما مردمی هوشمند و دارای تعداد زیادی دکتر، مهندس و تخصص های دیگری از این دست هستیم که اکنون در سراسر جهان پخش شده‌ایم. برای نمونه نوه من در پیتزبورگ در ایالت پنسیلوانیای آمریکا زندگی می‌کند و قصد دارد برای ادامه تحصیل به مصر برگردد. پسر کوچکم که به کانادا مهاجرت کرده جراح پلاستیک است. صدام افراد تحصیل کرده را از عراق فراری داد. آنها مستحق فرجام بهتری بودند. ♦️من سنّی هستم اما ژنرال شیعه است. برخی روحانیان شیعی تندرو هستند. ما می‌گوییم اسلام راه میانه است که شیوه یی آسان، منطقی و انسانی را ارائه می دهد. ما از زمان حضرت محمد ، همه دین‌های دیگر را تحمل کرده ایم. برای نمونه، پیامبر اسلام حتی با زنی مسیحی ازدواج کرد. ♦️من در میان ژنرالهایی که با آنها گفت وگو میکنید ترین آنها هستم و بقیه بجز سپهبد همه از من پایین تر بوده اند ژنرال شنشل که طرز در حد افسران دهه [۱۹۴۰] بود تأثیر منفی را بر ارتش عراق برجای گذاشت. او گرچه مربی و افسر ستادی خوبی بود ولی فرمانده نبود و از پذیرش هر مسئولیتی خالی می‌کرد... ♦️هنگامی که جنگ ایران و عراق آغاز شد من بودم. کسانی مثل من که در سلسله مراتب فرماندهی قرار نداشتند هرگز فکر نمی‌کردیم در پیش است. البته مدرسان رشته های اطلاعات یا سیاسی در دانشگاه نظامی بَکر و دانشکده جنگ در مورد ایران و ♦️انقلاب این کشور سخن می‌گفتند ولی ما فکر می‌کردیم این سخنرانی ها مطالبی ست که در قالب اطلاعات عمومی در کلاسهای درس ارائه می‌شود. ...آغاز جنگ بود که شدیم و را برایمان به بار آورد. ♦️ من بارها درخواست کردم مسئولیتی در جبهه به عهده بگیرم و حتی پیشنهاد دادم فرماندهی یکی از هنگها را به من واگذار کنند. مقامات بالادست هم پاسخ می دادند که من گرچه درجه سرتیپی دارم ولی هنوز هنگ یا حتی را فرماندهی نکرده ام. از طرفی من که میخواستم خود را به سطح فرماندهی برسانم با خود فکر می‌کردم اگر فرماندهی یکی از واحدهای نظامی را به من بدهند هر کاری برایشان خواهم کرد. ♦️ افراد بسیاری بودند که مایل من فرمانده شوم چون آنچه را فکر می‌کنم به سرزبان می آورم و معمولاً نگران عواقب حرف هایم نیستم. افزون بر این دانش من از آنها بیشتر بود. پیش از آنکه در سال [(۱۹۸۱م) (۱۳۶۰ش)] رئیس ستاد سپاه سوم شوم، ابتدا به ستاد فرماندهی این سپاه منتقل شدم. در آن زمان سپاه سوم را تحمل کرده بود. ♦️در بررسی منطقه مسئولیت این سپاه به مسائل ناخوشایند زیادی برخوردم و عیوب و نواقص فراوانی را یافتم که همه را به فرمانده سپاه سوم که قبلاً در دانشکده ستاد بود گزارش کردم. ♦️صدام با هیأتی از فرماندهان ارشدش از منطقه تپه های (الله اکبر) بازدید کرد و ناهارش را در وسط منطقه و با فرمانده سپاه (سوم) و رئیس ستاد مشترک صرف کرد. چون صدام مرا نمی می‌ترسیدم خود را به او نشان دهم! وقتی پرسید چه افتاده، فرماندهان ذی ربط جریان را برایش شرح دادند ولی از ذکر جزئیات مربوط به علل این اتفاق (نظیر تاکتیک نامناسب و ضعیف نیروها) اجتناب کردند. ♦️ من احساس می‌کردم باید با صدام حرف بزنم، زیرا باید کل واقعیت را به او که فرمانده کل بود می‌گفتم. صدام را مانند می دانستم و به نباید دروغ گفت!! درست است؟ ((نکته این عقیده ژنرال را که معتقد است صدام خدا هست را با ادعای بالاتر در مورد اسلام مقایسه کنید!!)) ادامه 👇 ♦️بنابراین، دستم را بلند کردم و ضمن معرفی خودم، اجازه خواستم آنچه را دیده ام بگویم. به او گفتم که هنگ تانک (منهدم شده) بدون هیچگونه پشتیبانی بر روی تپه مستقر بوده است و اضافه کردم که هر فرمانده وسرباز می‌داند که تانکها بدون نیروی نمی‌توانند از جایی پدافند کنند. همچنین گفتم که با نه سرباز باقیمانده (از گردان شده) دیدار کرده ام و برداشتم این است که روحیه شان بوده است. سکوت بر فضای جلسه حاکم بود و کسی حرف نمی‌زد. ‌‌‍      ‌‌‍‌‎‌     ‌‌‍‌‎‌@seYed_Ekhlas🇮🇷