eitaa logo
کانال رسمی هفته‌نامه پرتو
1.2هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1هزار ویدیو
90 فایل
کانال رسمی "هفته نامه پرتو" وابسته به موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) 💠 آدرس سایت www.partosokhan.ir ⁦✳️⁩ ارتباط با مدیر مسئول @asemanha41 👨‍💻 ارتباط با ادمین @parto_sokhan
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹تجاوز به خاک یمن؛ سرپوشی بر شکست‌های پی در پی آمریکا ✍🏻محمد ملک‌زاده حملات هوایی آمریکا به مناطق مختلف یمن اگرچه رویداد جدیدی نیست و آن را می‌توان در چارچوب حمایت امریکا از جنایات جنگی اسرائیل در غزه تحلیل کرد؛ ولی آغاز مجدد این حملات در دور دوم ریاست جمهوری ترامپ با توجه به اقتضائات و تحولات جدید در منطقه، حاوی مسائل جدیدی است و جا دارد در ابعاد مختلف مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. دولت ترامپ توسل به نیروی نظامی علیه حوثی‌ها را اقدامی ضروری برای حفظ "اصل اساسی آزادی ناوبری که تجارت و بازرگانی بین‌المللی به آن وابسته است" توجیه کرده است. بااین‌حال بدیهی است که محاسبات واشنگتن فراتر از امنیت دریایی است. حملات واشنگتن را باید در چارچوب یک راهبُرد گسترده‌تر و ذیل عوامل متعدد قرار داد. در این وجیزه برخی از مهم‌ترین اهداف آمریکا در این رابطه اشاره می‌شود. 1. از بعد سیاسی و فرهنگی، انصارالله یمن همانند حزب الله لبنان، قرابت فراوانی با ایران دارند. از این رو از نگاه دولت ایالات متحده، حوثی‌ها برای ایران به ویژه در شرایط کنونی به دارایی ارزشمندی تبدیل شده‌اند. از دیدگاه تحلیلگران غربی، ارزش این دارایی برای ایران از زمان متحمل شدن خساراتی که شبکه‌های ایرانی در لبنان، غزه و سوریه تجربه کردند، افزایش نیز یافته است. بنابراین از نگاه آنان، حمله به حوثی‌ها، حمله به دارایی‌های ایران و تضعیف این کشور خواهد بود. دلیل تهدیدهای مکرر ترامپ در روزهای اخیر علیه ایران نیز در همین راستا می‌باشد. اما این تهدیدها از نگاه کارشناسان تنها تلاشی برای جبران ناکامی‌ها و چالش‌هایی است که دولت جدید آمریکا با ان مواجه بوده است. از جمله این چالش‌ها، ناکامی دولت ترامپ در پرونده‌هایی همچون تنش با کانادا و ادعای ضمیمه کردن آن به خاک آمریکا، تغییر نام خلیج مکزیک، ادعای جزایر گریلند، خاتمه دادن جنگ اوکراین و طرح کوچاندن مردم غزه بوده است. بنابراین یکی از اهداف آمریکا از این حملات از نگاه کارشناسان سیاسی نوعی سرپوش نهادن بر این ناکامی‌ها است. ... ⭕️ ادامه مطلب 👈🏻 partosokhan.ir/node/3962 🇮🇷هفته‌نامه پرتوسخن🇮🇷 📱eitaa.com/partosokhan_ir 💻 http://partosokhan.ir
🔻«بلاغ مبین» مهمترین رسالت حوزه در ترسیم افق‌های کلان تمدنی محمد ملک‌زاده در آستانه یکصدمین سال تأسیس حوزه علمیه قم، حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی، با صدور پیامی راهبردی، ابعاد مختلف مسئولیت‌های حوزه‌های علمیه را تبیین فرمودند و از چشم‌اندازی بلند به تراز «حوزه پیشرو و سرآمد» در گام دوم انقلاب اسلامی نگریستند. ایشان در این پیام تأکید کردند که حوزه باید واجد ویژگی‌هایی نظیر نوآوری، بالندگی، روزآمدی، مهذب بودن، روحیه مجاهدت، هویت انقلابی و آمادگی برای طراحی نظامات اجتماعی باشد. در نگاه معظم‌ٌله، حوزه نمی‌تواند صرفاً محصور در سنت‌های کهن باقی بماند؛ بلکه باید به نهادی پاسخگو، تمدن‌ساز و هدایتگر در ساحت اجتماعی، فرهنگی و فکری جهان اسلام بدل شود. رهبر انقلاب اسلامی «بلاغ مبین» را مهم‌ترین رسالت حوزه دانستند و این وظیفه را نه صرفاً در تعلیم احکام فردی و جزئی؛ بلکه در ترسیم افق‌های کلان تمدنی برای جامعه اسلامی تعریف کردند. از منظر ایشان، حوزه علمیه باید با رویکردی فعال و الهام‌گرفته از وحی و سنت اهل‌بیت علیهم‌السلام، خطوط اصلی تمدن نوین اسلامی را تبیین، ترویج و نهادینه کند. آیت‌الله امام خامنه‌ای که همواره نسبت به وضعیت حوزه‌ها دغدغه‌مند بوده‌اند، در دهه‌های پیشین نیز در دیدار با علمای بزرگ و روحانیون حوزه قم، بر لزوم تحول در محتوا، ساختار و پاسخگویی حوزه به مسائل نوپدید، تأکیدات مکرر داشته‌اند. این رویکرد اکنون در پیام اخیر ایشان با صراحت و جامعیتی بیش‌ازپیش، بازتاب یافته است. رهبر انقلاب اسلامی به‌درستی یادآور می‌شوند که در دوران کنونی که اسلام، انقلاب و حوزه‌های علمیه تحت هجمه سنگین رسانه‌ای و فکری دشمنان قرار دارند، هرگونه عقب‌ماندگی یا انفعال حوزه‌ها به تشدید این شکاف منجر می‌شود. اما معظم‌ٌله با بینشی عمیق، این فاصله را نه نشانه گسست هویتی؛ بلکه تفاوت نسلی میان پدر و فرزند می‌دانند؛ تفاوتی که با سعه‌صدر و تدبیر می‌توان آن را به پلی ارتباطی برای تعالی فکری و اجتماعی بدل کرد. ایشان همچنین در بخش‌هایی از پیام خود با اشاره به نقش حوزه در تاریخ معاصر، از ماجرای فتوای میرزای شیرازی و واقعه مشروطه تا توطئه‌های استعمار در عصر رضاخان، بر نقش تاریخی و بی‌بدیل حوزه در حفظ دین، مقابله با استبداد و ایجاد بسترهای انقلاب اسلامی تأکید کردند. به‌ویژه با احیای حوزه قم به‌دست مرحوم آیت‌الله حائری و استمرار آن تا عصر امام خمینی، حوزه علمیه به کانون تحول‌ساز تمدن نوین اسلامی بدل شد. اکنون نیز در پرتو بیانات رهبر معظم انقلاب، حوزه‌ها در برابر مسئولیتی تاریخی ایستاده‌اند؛ مسئولیتی که جز با شناخت عمیق زمانه، بازنگری در روش‌ها و احیای روح مجاهدت و نوآوری محقق نخواهد شد. 🇮🇷هفته‌نامه پرتوسخن🇮🇷 📱eitaa.com/partosokhan_ir 💻 http://partosokhan.ir
📢 روزنامه اینترنتی رسانۀ KHAMENEI.IR ویژه‌ی روزهای دفاع مقدس ملت ایران در برابر تهاجم رژیم صهیونی؛ 👈 «»؛ شماره ۳: سه‌گانه‌ ناکام رژیم صهیونی 🔹️ | رژیم صهیونیستی در تجاوز نظامی اخیرش به ایران، به‌وضوح سه هدف کلان را دنبال می‌کرد؛ اهدافی که خودشان هم به آن‌ها اذعان داشتند. این سه محور عبارت بودند از ضربه‌زدن به پیشرفت علمی کشور، فروپاشاندن توان نظامی و در نهایت، هدف‌گیری انسجام ملی ایرانیان به طمع براندازی. 🔹️ اولین هدف، مختل‌کردن روند علمی کشور، به‌ویژه در حوزه فناوری‌های راهبردی مثل انرژی هسته‌ای بود. ترور دانشمندان هسته‌ای و حملات مستقیم به تأسیسات، در همین راستا معنا پیدا می‌کند. آن‌ها فکر می‌کردند که اگر چند دانشمند را شهید کنند، بقیه از ترس عقب‌نشینی می‌کنند، پروژه‌ها متوقف می‌شوند و موتور حرکت علمی ایران خاموش می‌شود. غافل از اینکه تجربه سال‌های گذشته نشان داده این خون‌های به‌ناحق ریخته شده، نه‌تنها ترمز پیشرفت علمی نیست، بلکه شتاب‌دهنده آن است. 🔹️دومین محور، حذف فرماندهان نظامی و از کار انداختن ساختار فرماندهی نیروهای مسلح کشور بود. صهیونیست‌ها در حمله‌ای سریع، سعی کردند با ترور جمعی از فرماندهان ارشد، قدرت تصمیم‌سازی نظامی را مختل کنند. اما به‌سرعت روشن شد که ساختار نظامی ایران نه بر فرد، بلکه بر یک منظومه هماهنگ و کارآمد استوار است. حتی در همان ساعات اولیه جنگ، دشمن تلاش کرد از حربه‌ی روانی هم بهره بگیرد؛ روزنامه واشنگتن‌پست فایل صوتی افشاشده‌ای را منتشر کرد که نشان می‌داد تماس‌هایی تهدیدآمیز از سوی فردی در سرزمین‌های اشغالی با برخی فرماندهان ایرانی گرفته شده بود؛ تماس‌هایی پر از ارعاب و تهدید به قتل خانواده‌هایشان، با این مضمون که: "اعلام برائت و فرار کن". اما حتی یک مورد هم از تسلیم یا ترس در برابر این تهدیدها ندیدیم. این مسئله نشان داد که دشمن، از آغاز هم امید چندانی به میدان جنگ نداشته و به نیرنگ و جنگ روانی دل بسته بود. 🔹️و اما سومین و شاید مهم‌ترین هدف، شکستن اتحاد ملی و برهم‌زدن انسجام داخلی کشور بود. دشمن امید داشت که پس از حمله نظامی، خیابان‌های ایران صحنه آشوب و اعتراض شود؛ همان‌طور که نتانیاهو بلافاصله پس از حمله، صراحتاً مردم ایران را به شورش فراخواند. اما نتیجه کاملاً معکوس بود. نه‌تنها هیچ شورشی در کار نبود، بلکه انسجام ملی به شکلی کم‌سابقه رشد کرد. کسانی که سال‌ها منتقد جمهوری اسلامی بودند و حتی در برخی موارد خود را اپوزیسیون می‌دانستند، در این موقعیت حساس کنار کشور ایستادند. البته عده‌ای خائن و وطن‌فروش نیز بودند که ماهیتشان بیش از پیش عیان شد و نقاب از چهره‌شان افتاد؛ اما این‌که حتی منتقدان منصف حاضر نشدند با دشمن متجاوز هم‌صدا شوند، یک نشانه مهم از بلوغ اجتماعی ملت ایران بود. 🔹️در جمع‌بندی، باید گفت که رژیم صهیونیستی، علی‌رغم تمام هیاهوهای رسانه‌ای‌اش، به اهداف راهبردی خود نرسید. البته که این نبرد تمام نشده و باید کاملاً هوشیار بود، چرا که ملت ایران با دشمنی فریبکار روبرو است. 🇮🇷هفته‌نامه پرتوسخن🇮🇷 📱eitaa.com/partosokhan_ir 💻 http://partosokhan.ir
🔻ناترازی فرهنگی؛ از «حجاب اختیاری» تا «بی‌حجابی اجباری»! ✍🏻علی اکبر عالمیان در حالی که این روزها دولت محترم از ناترازی انرژی می‌نالد و از ناترازی سیاسی و اقتصادی شِکوِه می‌کند؛ اما به نظر می‌رسد بیش از ناترازی سیاسی و اقتصادی ادعایی، آنچه بیش از هر چیز به چشم آمده و خاطر را می‌آزارد، ناترازی شدید در عرصه فرهنگ است که در سایه بی‌عملی برخی از مسئولین و بی‌تفاوتی بسیاری از متدینین، به بی‌تعادلی و ناپایداری نگران کننده خود، با سرعت خیره کننده ادامه می‌دهد و آینده تیره و تاری را به تصویر می‌کشد. نیازی نیست برای مشاهده این ناترازی به دنبال مستند باشیم؛ بزرگ ترین مدرک و مستند را با اندکی قدم زدن در خیابان‌های شهر خواهیم یافت! انگار انسان در یک کشور اسلامی و شهید داده و انقلابی قدم نمی‌زند؛ بلکه در یک کشور اروپایی در حال سیر و سیاحت است! آدم نمی‌داند که این درددل را به که بگوید و چگونه چاره اندیشی کند. با مسئولینی مواجه هستیم که بسیاری از آنان در این مورد دغدغه‌ای ندارند. ریاست محترم جمهور از عدم اجرای قانونی که به زعم ایشان موجب اذیت(!) مردم می‌شود، سخن می‌گوید. مجلس محترم هم ماه‌ها است از قانون حجاب سخن می‌گوید؛ اما اینکه این قانون را چه زمانی رخ می‌نمایاند، مشخص نیست! نیروی انتظامی که وظیفه ذاتی آن مبارزه با مفاسد اجتماعی و به ویژه هنجارشکنی‌ها است، تقریبا در برابر «فتنه عریان سازی» ایران عزیز سکوت کرده و منفعل عمل می‌کند، قوه قضاییه که وظیفه برخورد کیفری با این گونه جرایم را دارد، اقدام درخوری انجام نمی‌دهد، ستاد امر به معروف و نهی از منکر تقریبا بی‌عمل شده است و به تبع مسئولین کشورمان، بسیاری از مردم و متدینین نیز مات و مبهوت فقط نظاره‌گر ماجرا هستند و با تکان دادن سر، فقط ابراز تاسف می‌کنند! واقعا ما را چه شده است؟ چه اتفاقی در این کشور که متعلق به امام زمان(عج) است، افتاده است؟ آیا شأن و مقام ام القراء جهان اسلام، این اوضاع ناتراز فرهنگی است؟ آیا پاسخ خون پاک ده‌ها هزار شهید گلگون کفن ایران اسلامی، این اوضاع نابهنجار فرهنگی است؟ از مسئولین محترم تقاضا دارم که اگر میز قدرت به آنان اجازه می‌دهد و خاطر شریفشان آزرده نمی‌شود، نگاهی به وصیت‌نامه شهداء گرانقدرمان بیندازند. به جرئت می‌توان گفت که در بیش از نود درصد این وصیت‌نامه‌ها، از لزوم رعایت حجاب به عنوان خط قرمز نظام اسلامی سخن به میان آمده است. امروزه پدیده زشت کشف حجاب، در سایه بی‌مسئولیتی و بی‌تعهدی برخی از مدیران کشور اعم از اصلاح‌طلب و اصول‌گرا، تبدیل به پدیده عریانی شده است و همین گونه اگر ادامه پیدا کند (که با توجه به ادامه بی‌مسئولیتی برخی از مسئولین مربوطه، احتمال ادامه این وضعیت نیز وجود دارد)، شاهد وضعیت وخیم‌تر خواهیم بود. در این میان آنچه بر سوز دل نیروهای انقلابی و متدین می‌افزاید، علاوه بر افزایش چشمگیر پدیده عریانگری، اظهارات نابخردانه مسئولینی است که به جای انجام وظیفه خود در برابر این پدیده زشت، با اظهارنظرهای نسنجیده، بر جری‌تر شدن هنجارشکنان کمک می‌کنند. مثلا یکی از این افراد، دولت را می‌ستاید که با عدم اجرای قانون حجاب، موجب شد تا در دوره جنگ دوازده روزه، از ایجاد هرگونه شورش و اغتشاش جلوگیری کند! به این مسئول مسئولیت ناپذیر باید گفت که آن افرادی که در تمام دوران، ایران اسلامی را در برابر دشمنی‌های دشمنان چه در عرصه نظامی و چه در عرصه سیاسی، حفظ کرده است، خیل عظیم مردم متدین و انقلابی بوده‌اند. جریان هنجارشکن، در این عرصه‌ها یا میدان را خالی می‌کند و یا اگر هم سکوت می‌کند و به اغتشاش روی نمی‌آورد، به خاطر این است که می‌داند امنیت و اقتدار ایران عزیز در سایه حکومت جمهوری اسلامی ایران رقم می‌خورد و در صورت استیلای دشمنان، حتی همان زن هنجارشکن نیز در امان نخواهد بود. یکی از احزاب مسئله‌دار نیز در اظهاراتی وقیحانه، عدم اجرای قانون حجاب اجباری و پذیرش نسبی تنوع پوشش توسط دولت را گامی مثبت به سوی احترام به آزادی‌های فردی زنان و کاهش تنش‌های اجتماعی ذکر کرده است! امروزه در سایه بی‌توجهی و یا شاید هراس برخی مدیران مرعوب، ناترازی شدید فرهنگی بر کشور حاکم شده است. از«حجاب اختیاری» در حال گذار به مرحله «بی حجابی اجباری» هستیم. مشخص نیست که چرا نظامی که مقتدرانه در برابر قدرت‌های نظامی بزرگ جهان ایستاد و موشک‌های آن از سامانه‌های پدافندی «آرو» و «گنبد آهنین» گرفته تا «فلاخن داوود» و «پاتریوت» گذشته است، نمی‌تواند یا نمی‌خواهد در برابر چند هنجارشکن بایستد؟! باید از این همه بی‌مسئولیتی به خداوند پناه برد... 🇮🇷هفته‌نامه پرتوسخن🇮🇷 📱eitaa.com/partosokhan_ir 💻 http://partosokhan.ir
🔻راه پیشرفت کشور، کنار گذاشتن «سرخوردگان سالخورده» است در ستایش مدیرانِ«دبیر»و جوانانِ«دلیر» ✍🏻علی‌اکبر عالمیان افتخارآفرینی تحسین برانگیز، آبرومندانه و شادی‌بخش کشتی‌گیران کشورمان که حاصل تلاش اعجاب‌انگیز و عزم راسخ جوانان برومند کشورمان بود، آمیزه قدرت و معنویّت و آفریننده ارزش‌های والایی بود که افزون بر حس بی‌مثال ملی، درس‌های معناداری هم برای امروز جامعه ما داشت. این که عالی‌ترین مقام کشور، از این قهرمانی‌های پهلوانان کشورمان شادمان شدند و پیام‌های عمیق و معناداری صادر می‌کنند، خود حکایت از ارزش وصف‌ناشدنی کار بزرگ جوانان رشید کشورمان دارد. قهرمانی توأمان دو تیم کشتی آزاد و فرنگی کشورمان و کیفیت قهرمانی مقتدرانه و مرغوبیت مدال‌های کسب شده که در نوع خود بی‌نظیر بوده و اتفاق نادری در تاریخ ورزش اول کشورمان به شمار می‌آید، غیر از عنایت الهی که علت اصلی همه پیروزی‌های ملت ما به شمار می‌آید، مرهون دو عامل بسیار مهم می‌باشد که ذیلاً بدان اشاره می‌شود. عامل اول، مدیریت عالمانه و داهیانه نیروهای اصیل انقلابی است که بار دیگر این واقعیت را به اثبات رسانید که حضور در وسطِ میدانِ نیروهای متعهد و متخصص، تضمین کننده موفقیت‌های امروز و فردای کشورمان است. حضور جهان‌پهلوان علیرضا دبیر، در رأس هرم مدیریت ورزش اول کشورمان، درس‌های به یاد ماندنی و پندآموز برای کشور داشته است. او یک قهرمان ورزشی است که هم در آسیا و هم در جهان و هم در المپیک صاحب عنوان قهرمانی است. به همین علت کسی نمی‌تواند او را متهم کند که از جنس ورزش کشتی نیست. از سویی دیگر، بالاترین مدرک دانشگاهی را در رشته مدیریت و در یکی از بهترین مراکز آموزشی ایران اخذ کرده است. از دیگر سو، دارای مرام پهلوانی و اخلاق اسلامی است و به تمام معنا برازنده عنوان «جهان‌پهلوان» هم است. او همه این افتخارات را تزیین یافته به افتخار «انقلابی بودن» و «متدین» بودن به نمایش گذاشته است و کارنامه پربار مدیریتی خود را به زیبایی هر چه تمام‌تر به رخ کشیده است. دکتر علیرضا دبیر به روشنی این پیام را مخابره کرده است که با تمسک به آموزه‌های دین و تأسی به ارزش‌های انقلاب اسلامی، می‌توان مدل عینی از پیشرفت در عرصه مدیریتی جامعه را به منصه ظهور رسانیده و الگویی جاودان برای ایرانِ اسلامیِ پیشرفته را به نمایش گذاشت. کیمیای امروز عرصه مدیریتی کشورمان، همانی است که علیرضا دبیر و علیرضای دبیرها با موفقیت به منصه ظهور رسانیده‌اند؛ یعنی مدیریت انقلابی. این نوع مدیریت با واژه‌های «نمی‌توانم»، «نمی‌شود» و مانند آن، بیگانه است و با کار جهادی، به دنبال بازگشایی از گره‌های به ظاهر ناگشودنی است. هرگاه این نوع مدیریت را در هر دوره از عمر بابرکت جمهوری اسلامی، به کار گرفتیم، موفق بوده‌ایم. جهان‌پهلوان علیرضا دبیر و کادر متخصص و متعهد مربیگری کشتی کشورمان، این واقعیت مهم را به رخ کشیده و برخی مسئولین منفعل و خودباخته را متنبه کرده‌اند. عامل دوم؛ استفاده از ظرفیت عظیم جوانان متعهد کشورمان است که این مهم هم باز به نوع مدیریت مدیران کشورمان باز می‌گردد. قهرمانی‌های غرورانگیز اخیر این واقعیت را به رخ کشید که هر موقع به توان نیروهای جوان کشورمان اعتماد کردیم، سرافرازانه به سوی نوک قله پیشرفت و تعالی شتافتیم. «سرخوردگان سالخورده» که همواره با خواندن آیه یأس، راه نجات را در تعامل و بلکه انقیاد در برابر کدخدای نااهل و خیالی می‌دانند، در واقع نسخه بدبختی و فلاکت ملتی رشید با داشتن سابقه تمدنی هزاران ساله را می‌پیچند و این در حالی است که جوانان پرانگیزه، پر توان، سرفراز و قهرمان کشورمان به این سرخوردگان کوته‌بین ثابت کردند که با قدرتِ ایمان و علم و با تأسی به آموزه‌های شفابخش انقلاب اسلامی، می‌توان پله‌های ترقی و عظمت را درنوردید و به قله افتخار و اقتدار دست یافت. افتخارآفرینی اخیر جوانان کشورمان اثبات کرد که راه پیشرفت کشور، کنار گذاشتن «سرخوردگان سالخورده» است. باید در ستایش مدیرانِ «دبیر» و جوانانِ «دلیر»، کمر همت بست و لحظه‌ای درنگ نکرد. 🇮🇷هفته‌نامه پرتوسخن🇮🇷 📱eitaa.com/partosokhan_ir 💻 http://partosokhan.ir
🔻مکانیزم ماشه و استفاده از لاشه برجام برای فرافکنی ✍🏻محمد نخعی برجام، توافقی که روزی با عنوان «فتح‌الفتوح» از سوی دولت حسن روحانی معرفی شد، پس از خروج آمریکا در سال ۱۳۹۷ عملاً به حالتی نیمه‌جان درآمد. با این حال، دولت روحانی نه‌تنها از این توافق خارج نشد؛ بلکه از «لاشه برجام» برای فرافکنی و توجیه ناکامی‌های داخلی بهره گرفت. در ادامه به بررسی چگونگی استفاده تبلیغاتی و سیاسی از برجام پس از فروپاشی عملی آن می‌پردازیم. برجام پس از مرگ: لاشه‌ای برای مظلوم‌نمایی ۱. تبدیل شکست به ابزار تبلیغاتی: پس از خروج آمریکا، دولت روحانی به‌جای بازنگری در سیاست‌ها، برجام را همچنان «زنده» معرفی کرد. ۲. فرافکنی در برابر ناکارآمدی اقتصادی: با تشدید تحریم‌ها و بحران‌های اقتصادی، دولت روحانی علت اصلی مشکلات را «خروج آمریکا از برجام» معرفی کرد. این در حالی بود که بسیاری از کارشناسان معتقد بودند ساختار اقصادی کشور پیش از برجام نیز دچار ضعف‌های بنیادین بود؛ چرا که نسخه‌های اقتصاد لیبرالی و عدم اعتنا به اقتصاد مقاومتی، اقتصاد کشور را دچار تکانه‌های جدی نمود. ۳. استفاده از برجام برای حمله به منتقدان: روحانی در سخنرانی‌های متعدد، منتقدان برجام را «بی‌سواد» یا «ترسو» خطاب کرد؛ وی به به‌جای پذیرش مسئولیت، تلاش کرد با برجسته‌سازی «دستاوردهای دیپلماتیک»، از پاسخ‌گویی به مطالبات اقتصادی و اجتماعی طفره برود. برجام پس از خروج آمریکا عملاً به توافقی بی‌اثر تبدیل شد. با این حال، دولت حسن روحانی به‌جای بازنگری در مسیر، از «لاشه برجام» برای فرافکنی، مظلوم‌نمایی و حمله به منتقدان استفاده کرد. مکانیزم لاشه، به‌عنوان یک ابزار سیاسی، نه‌تنها مانع اصلاحات شد؛ بلکه اعتماد عمومی به دیپلماسی را نیز تضعیف کرد. فرافکنی غربگرایان در حالی است که اخیرا رهبر معظم انقلاب در سخنرانی تلویزیونی خطاب به ملت ایران به صورت استدلالی، مضرات مذاکره با ایالات متحده آمریکا را برشمردند. ایشان با تکیه بر تجربیات چند دهه‌ در عرصه سیاست و حکمرانی، مذاکره با دولت آمریکا را در شرایط کنونی «بی‌فایده و پرضرر» توصیف کردند. امام خامنه‌ای با اشاره به اینکه مذاکره با آمریکا در شرایط فعلی هیچ کمکی به منافع ملی نمی‌کند، تأکید کردند که طرف آمریکایی از پیش نتیجه مذاکرات را تعیین کرده است. به‌عبارت دیگر، مذاکره‌ای که در آن تنها خواسته‌های طرف مقابل باید پذیرفته شود، مذاکره نیست؛ بلکه تحمیل و دیکته است. ایشان با ذکر مثال‌هایی از خواسته‌های آمریکا—از توقف غنی‌سازی تا حذف توان موشکی ایران—نشان دادند که هدف واشنگتن، تضعیف کامل قدرت دفاعی و استقلال کشور است. از نظر ایشان، پذیرش مذاکره تحت فشار و تهدید، نشانه‌ای از ضعف و تهدیدپذیری است که می‌تواند به یک چرخه بی‌پایان عقب‌نشینی منجر شود. این نوع مذاکره نه‌تنها عزت ملی را خدشه‌دار می‌کند، بلکه دشمن را به تکرار تهدیدهای بیشتر ترغیب خواهد کرد. رهبر معظم انقلاب مذاکره با آمریکا را «بن‌بست محض» دانستند و تأکید کردند که چنین مذاکره‌ای برای ایران هیچ فایده‌ای ندارد و تنها به نفع رئیس‌جمهور آمریکا است که آن را به‌عنوان یک پیروزی تبلیغاتی معرفی خواهد کرد. ایشان از مسئولان و فعالان سیاسی خواستند با تأمل و آگاهی، تصمیمات خود را بر اساس تجربه و واقعیت اتخاذ کنند. شایان ذکر است آخرین نمونه از تفرعن و بی‌منطقی آمریکا درباره توافق قاهره اس؛ سرلشکر محسن رضایی در این رابطه ابراز داشت: « به ما گفته شده بود که اگر با گروسی توافق کنیم، اسنپ‌بک اجرا نخواهد شد، اما آمریکایی‌ها به اروپایی‌ها گفتند بیخود کردید، بروید اسنپ‌بک را اجرا کنید.». 🇮🇷هفته‌نامه پرتوسخن🇮🇷 📱eitaa.com/partosokhan_ir 💻 http://partosokhan.ir
🔻حکم الهی حجاب در چالش گفتار سیاسیون ✍🏻محمد ملک‌زاده اظهارنظر اخیر محمدرضا باهنر مبنی بر «حذف الزام قانونی حجاب» موجی از واکنش‌ها را برانگیخت؛ واکنش‌هایی که از مغایرت این سخن با سیاست و شرع تا نگرانی از اثرات آن بر انسجام فرهنگی را در بر می‌گیرد. وقتی یکی از چهره‌های باسابقه نظام از «عدم پیگیری قانونی حجاب» سخن می‌گوید، پرسش اصلی این است که این پیام تا چه اندازه به تضعیف سیاست‌های کلان نظام یا تقویت گفتمان دشمن تعبیر می‌شود. در حاشیه این اظهارنظر نکاتی قابل تأمل است: ۱. مغایرت با موضع رسمی و فقهی حاکمیت ادعای آقای باهنر مبنی بر اینکه «الزام قانونی حجاب برداشته شده» در تعارض صریح با بیانات و مواضع عالی‌ترین مقام نظام و قانون اساسی کشور است. مقام معظم رهبری حجاب را نه صرفاً یک واجب فردی؛ بلکه یک مؤلفه راهبردی در هویت سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی دانسته‌اند؛ بدین معنا که ترک آن، تنها سطح فردی و اخلاقی را نقض نمی‌کند؛ بلکه به حوزه امنیت فرهنگی و انسجام اجتماعی هم آسیب می‌زند. این رویکرد، حجاب را به یک شاخص سیاست عمومی بدل می‌سازد و از این رو ادعای حذف الزام قانونی، خلاف رویکرد سیاست‌گذاری کلان نظام اسلامی محسوب می‌شود و از حوزه اختیارات یک فرد یا جریان سیاسی خارج است. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره اهمیت مسئله حجاب در جمهوری اسلامی و تلاش دشمنان برای تبدیل کردن آن به یک چالش داخلی می‌فرماید: «مسئله‌ی حجاب تبدیل شده به یک چالش و بر کشور ما تحمیل شده؛ این را تحمیل کردند. کسانی نشستند نقشه کشیدند، برنامه‌ریزی کردند که حجاب بشود یک مسئله در کشور ما؛ در حالی‌ که چنین مسئله‌ای در کشور وجود نداشت... بنده نظر قاطع خودم را در این مورد عرض می‌کنم... از لحاظ شرعی، حجاب یک حکم مسلّم شرعی است... این چیزی است که از آن صرف‌نظر نمی‌شود کرد. مردم ما مسلمانند، مقیّدند،‌ متعبّدند، ‌بانوان ما متعبّدند،‌ باید رعایت کنند این را؛ حکم شرع است. یک نگاه، نگاه قانونی است؛ قانون واجب‌الاطاعه است و در این زمینه، حکم قانونی وجود دارد؛ رعایت حکم قانون برای همه واجب است. چه آن کسانی که به شرع معتقدند، چه حتّی آن کسانی که به شرع هم معتقد نیستند، قانون را بایستی رعایت کنند». (بیانات در تاریخ 15/1/1403) در نگاه راهبردی رهبر انقلاب، حجاب نه تنها واجب شرعی؛ بلکه واجب سیاسی است؛ یعنی کارکردی در مقابله با جنگ نرم، تضعیف جبهه فرهنگی دشمن و تثبیت هویت زن مسلمان دارد؛ لذا اظهاراتی که به حذف الزام قانونی دلالت کند، به معنای تضعیف یک سنگر فرهنگی در برابر تهاجم نرم است و در چارچوب سیاست مقاومتی یک خطای راهبردی تلقی می‌شود. ۲. راه‌اندازی موج رسانه‌ای علیه نظام وقتی یک چهره شناخته ‌شده سیاسی چنین موضعی را اعلام می‌کند، فارغ از دقت حقوقی آن، به سرعت در رسانه‌ها تبدیل به «سیگنال سیاسی» می‌شود. در ذهن افکار عمومی، این پیام تفسیر به عقب‌نشینی یا تغییر سیاست نظام از اصول کلیدی خود می‌شود. چنین برداشتی می‌تواند مورد سوء استفاده دشمنان نیز قرار گرفته و هجمه علیه ارکان نظام را گسترش دهد. کما اینکه در روزهای اخیر شاهد سوءبرداشت‌های محافل خارج‌نشین و برخی پادوهای داخلی آنان بودیم و سخنان آقای باهنر را با ذوق‌زدگی به فروپاشی این سنگر مهم فرهنگی نظام تفسیر کردند. ۳. عدم اتکاء به نص قانونی و تفسیری نادرست از وضعیت حقوقی آخرین اصلاحات و مصوبات مرتبط با «قانون حمایت از فرهنگ عفاف و حجاب» و نیز ابلاغیه‌های قوه قضائیه و نیروی انتظامی، همچنان بر شمول الزام‌آور بودن رعایت حجاب تأکید دارند و تاکنون هیچ منبع رسمی از تغییر این قانون سخن به میان نیاورده است. حتی اگر سازوکارهای اجرایی نیز با برخی تغییرات مواجه بوده باشند، به اصل قانونی بودن حجاب خللی وارد نساخته و نص قانون موجود را نمی‌توان فاقد ضمانت اجرا تلقی کرد؛ بنابراین بیان خلاف این امر از سوی آقای باهنر به معنی تفسیر شخصی از قانون و بی‌اعتنایی به ساختار حقوقی جاری است. سوال اصلی از جناب آقای باهنر این است که ایشان با کدام اختیارات از لغو قانون مسلم کشور سخن به میان آورده است؟! در مجموع می‌توان ادعای آقای باهنر را نمونه‌ای از ناهمخوانی گفتمان برخی مسئولان سیاسی با خطوط قرمز نظام دانست. این ناهمخوانی پیامدهایی در عرصه افکار عمومی و سیاسی داشته و موجب برداشت غلط از اراده حاکمیت دارد و چه بسا می‌تواند پایه‌های انسجام ملی را سست کند. در نتیجه، برای حفظ انسجام موضع حاکمیت، لازم است مسئولان و چهره‌های سیاسی در بیان دیدگاه‌ها، به صراحت و دقت در مطابقت با نص قانون و سیاست کلان نظام توجه کنند تا از بروز چنین پیامدهای ناخواسته جلوگیری شود. 🇮🇷هفته‌نامه پرتو🇮🇷 📱eitaa.com/partosokhan_ir 💻 http://partosokhan.ir
از برجام هسته‌ای تا برجام موشکی 🔻معامله امنیت ملی؛ پروژه جدید غربگرایان ✍🏻محمد ملک‌زاده پس از تجربه شکست‌خورده برجام و آشکار شدن بی‌اعتباری وعده‌های غرب، دکتر ظریف این بار در مسیری تازه گام برداشته است؛ مسیری که می‌کوشد میان «موشک و مردم» دوگانه‌ای کاذب بسازد، چنان‌که گویی اقتدار دفاعی ایران، در برابر رفاه عمومی قرار دارد. این روایت تنها می‌تواند از یک ذهن خسته از سیاست مقاومت در برابر ظلم و قلدری ناشی شود؛ ذهنی که هنوز باور ندارد امنیت و معیشت دو روی یک سکّه‌اند، نه دو قطب متقابل. برجام هسته‌ای، با همه زرق‌وبرق دیپلماتیکش، نه موجب گشایش اقتصادی شد و نه مانع از تحریم‌های فراگیر گردید؛ در نهایت نیز با فعال‌شدن مکانیسم ماشه، نشان داد که مذاکره با آمریکا بدون پشتوانه قدرت ملی، جز بازتولید تهدید و فشار، نتیجه‌ای ندارد. اکنون همان ذهنیت معتقد است که باید برجام موشکی را به راه انداخت تا شاید دوباره لبخند غرب، جایگزین بازدارندگی ایران شود. اما پرسش اصلی اینجاست: هراس آقای ظریف و طیف طرف وی از موشک‌های ایران از کجا برمی‌خیزد؟ در این ارتباط، توجه به نکاتی حائز اهمیت است. ۱. موشک؛ نقطه پایان رؤیای وابستگی به غرب توان موشکی جمهوری اسلامی ایران، تنها یک سیستم نظامی نیست؛ بلکه نماد استقلال راهبردی است. آنچه غرب را دهه‌ها گرفتار کرده، نه صرف قدرت تخریب موشک‌ها؛ بلکه مفهوم «اقتدار بدون اتکا» است. یعنی کشوری که بدون چتر حمایت قدرت‌های جهانی، خود توان بازدارندگی دارد و امنیتش را درون‌زا تعریف می‌کند. امثال آقای ظریف چون دارای ذهنی غربگرا و برآمده از مکتب دیپلماسی غربی و وابسته هستند و حتی حل مشکل آب خوردن مردم را هم در حمایت قدرت‌های غربی جستجو می‌کنند، طبعاً این استقلال را تهدیدی برای تفکر غربگرایانه خود می‌دانند؛ اقتدار موشکی عملاً نیاز به دیپلماسیِ التماسی را از میان می‌برد. ۲. دوگانه موشک و مردم؛ بازسازی خطای برجام ساخت دوگانه توهمی موشک - مردم، بازتاب همان ژست پراگماتیستیِ برجام است که می‌خواست اقتصاد را با تعلیق استقلال، معاوضه کند. این بار، امثال آقای ظریف می‌خواهند امنیت را «قابل معامله» جلوه دهند؛ در حالی ‌که مردم ایران به‌درستی می‌دانند «امنیت» پیش‌شرط رفاه است، نه مانع آن. کشوری که از امنیت دفاعی تهی شود، نه توان توسعه دارد و نه امکان گفت‌وگو با جهان. سرمایه‌گذاری در توان موشکی، نه هزینه مردم؛ بلکه بیمه مردم است. ۳. چرا غرب از توان موشکی ایران می‌ترسد؟ و چرا امثال آقای ظریف از ترس غرب دچار هراس می‌شوند؟ غرب از توان موشکی ایران می‌ترسد؛ زیرا این توان معادله قدرت در منطقه را به نفع ایران مستقل تغییر می‌دهد. توان موشکی ایرانی پیام روشنی دارد: «امنیت منطقه باید بومی باشد، نه وابسته به آمریکا و غرب». آقای ظریف و طرفداران وی اما، از همین پیام می‌ترسند؛ چون می‌دانند با بومی شدن امنیت، نقش حلقه‌های واسطه‌ای و مذاکراتی رنگ می‌بازد؛ بنابراین، هراس امثال آقای ظریف از موشک، در واقع هراس از تهی شدن منطق مذاکره بی‌پایه است. ۴. تجربه تاریخی؛ امنیت بدون معامله از دفاع مقدس هشت ساله تا جنگ تحمیلی دوازده روزه در مقابل آمریکا و رژیم صهیونیستی و عملیات‌های ضدتروریستی اخیر، ایران هرگز امنیت را از میز مذاکره و معامله بر سر قدرت دفاعی خود به‌دست نیاورده است. هر بار که قدرت دفاعی کشور تقویت شده، مردم احساس آسایش و ثبات بیشتری داشته‌اند. همین توان دفاعی بود که آمریکا و رژیم صهیونیستی را مجبور به توقف تجاوز و التماس برای آتش‌بس کرد. همین اقتدار موشکی است که هر روز مانع حمله مستقیم به خاک ایران می‌شود و همین اقتدار دفاعی ایران بود که داعش را در پشت مرزها متوقف کرد. پس معامله بر سر موشک، معامله بر سر امنیت مردم است. بنابراین، بنا به تجربه تاریخی و هم در منطق اسلامی - ایرانی، عقلانیت راهبردی با قدرت دفاعی جمع می‌شود، نه با تسلیم. توان موشکی ایران تجسم همان عقلانیتی است که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بارها بر آن تأکید کرده‌اند که بدون قدرت، مذاکره معنایی ندارد. ظریف اما، گویا عقلانیت را در لبخند غرب می‌جوید، در حالی که مردم امنیت را در توان بازدارندگی و اقتدار دفاعی ایران حس می‌کنند. به‌این‌ترتیب، شاید بتوان راز هراس آقای ظریف از موشک‌های ایران را در یک جمله خلاصه کرد: موشک یعنی استقلال، و استقلال یعنی پایان عصر دیپلماسیِ نیاز و التماس به غرب. او از موشک می‌ترسد نه چون ابزار جنگ است؛ بلکه چون نشانه طلوع عقلانیت اقتدارگرای اسلامی است. عقلانیتی که دیگر در اتاق‌های بسته ژنو معنا نمی‌یابد؛ بلکه بر فراز مرزهای امن ایران، به‌روشنی در آسمان دیده می‌شود. 🇮🇷هفته‌نامه پرتو🇮🇷 📱eitaa.com/partosokhan_ir 💻 http://partosokhan.ir
🔻روایت چهل‌وهفت‌ساله مقاومت ملت ایران از تسخیر لانه جاسوسی تا فروپاشی هیمنه آمریکا ✍🏻 محمد ملک‌زاده ۱۳ آبان، در حافظه ملت ایران، نقطه اشتراک سه ضربه کاری به استکبار جهانی است. این روز، تجلی یک گفتمان مستمر مبارزاتی است که ریشه‌های عمیق در تاریخ معاصر ایران دارد. این سه رخداد، به‌مثابه سه فصل یک کتاب‌اند که سیر منطقی مبارزه ملت ایران را ترسیم می‌کنند: فصل نخست، «نه به وابستگی»؛ فصل دوم، «نه به استبداد»؛ فصل سوم، «نه به سلطه جهانی». ۱ . تبعید امام خمینی (ره) و اعتراض به کاپیتولاسیون در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ در این روز، اعتراض تاریخی حضرت امام خمینی (ره) به لایحه ننگین «کاپیتولاسیون» اوج گرفت. کاپیتولاسیون که در ظاهر یک توافقنامه حقوقی ساده به نظر می‌رسید، در باطن، اعطای مصونیت قضایی کامل به مستشاران آمریکایی مقیم ایران بود. این مصونیت به این معنا بود که شهروندان خارجی، به‌ویژه آمریکایی‌ها، تحت قوانین محلی ایران قرار نمی‌گرفتند و هر جنایتی که مرتکب می‌شدند، باید در دادگاه‌های کشور خودشان محاکمه می‌شدند؛ امتیازی که از نظر امام، استقلال سیاسی و حاکمیت ملی ایران را به طور کامل زیر پا می‌گذاشت و کشور را به تحت‌الحمایگی آمریکا درمی‌آورد. امام خمینی این لایحه را استقلال‌زدایی از کشور دانست. واکنش رژیم پهلوی به این اعتراض، دستگیری و تبعید رهبر انقلاب به ترکیه بود. این اقدام، هرچند در کوتاه‌مدت امام را از صحنه ایران دور ساخت؛ اما به مثابه شعله‌ای بود که آتش زیر خاکستر انقلاب را شعله‌ورتر کرد. این واقعه، نخستین سند رسمی ملت بر لزوم مبارزه با نفوذ و سلطه خارجی بود. ۲ . کشتار دانش‌آموزان در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ دهه ۵۰ شمسی، اوج خفقان و سرکوب در دوره پهلوی بود. همزمان با اوج‌گیری مبارزات مردمی، دولت شاه با حمایت مستقیم ایالات متحده، تلاش می‌کرد با ترفندهایی نظیر انقلاب سفید، ساختارهای اجتماعی و فرهنگی ایران را غربی کند. در سال ۱۳۵۷، فضای جامعه انقلابی و دانشجویی مملو از نفرت از دخالت‌های آشکار آمریکا بود. در روز ۱۳ آبان ۵۷، دانش‌آموزان انقلابی در اعتراض به حکومت و حمایت‌های خارجی، تجمعی عظیم را در مقابل دانشگاه تهران برگزار کردند. این تظاهرات مسالمت‌آمیز با دستور مستقیم نیروهای امنیتی پهلوی، به خاک و خون کشیده شد. صدها دانش‌آموز و دانشجو به شهادت رسیدند. این حادثه، به طور نمادین، شهادت نسل آینده ایران در برابر قدرت‌های سلطه‌گر بود و به یکی از محورهای اصلی بسیج عمومی علیه شاه و حامیانش تبدیل شد. این روز، «نه» به استبداد وابسته به غرب را فریاد زد. ۳ . تسخیر لانه جاسوسی در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ یک سال پس از پیروزی انقلاب، دولت موقت ایران همچنان تحت تأثیر فشارهای نفوذی‌ها و جریان‌های لیبرال داخلی بود که خواهان حفظ رابطه با غرب، به‌ویژه آمریکا بودند. دانشجویان پیرو خط امام، با درک این خطر که سفارت آمریکا صرفاً یک مرکز دیپلماتیک نیست؛ بلکه کانونی برای طراحی کودتاهای ضد انقلابی، حمایت از منافقین، و تحریکات داخلی است، دست به عملیات تاریخی تسخیر این لانه زدند. این عملیات که امام خمینی (ره) آن را «انقلاب دوم» نامید، ضربه‌ای مهلک به هیمنه آمریکا وارد کرد. این اقدام، به جهان نشان داد که انقلاب اسلامی تنها یک تغییر رژیم سیاسی نیست؛ بلکه یک تغییر پارادایم کامل در روابط بین‌الملل است. پیام این واقعه، اعلام رسمی پایان دوران سلطه‌پذیری در ایران و تأکید بر استقلال کامل سیاسی بود... ادامه در متن بعدی: 👇🏻 🇮🇷هفته‌نامه پرتو🇮🇷 📱eitaa.com/partosokhan_ir 💻 http://partosokhan.ir
🔻فرار رو به جلوی جریان غربگرا با کارزار رسانه‌ای ✍🏻محمد ملک‌زاده در روزهای اخیر، جریان غرب‌گرای داخلی پس از ناکامی در دیپلماسی و مدیریت اقتصادی کشور، مجدداً با محوریت دفاع از عملکرد دولت یازدهم و دوازدهم، به کارزار رسانه‌ای و عملیات روانی علیه مجلس شورای اسلامی دست زده است. واکاوی انگیزه‌ها و اهداف نهفته در این حملات و شیوه مقابله با آن، ما را به نتایج قابل توجهی می‌رساند. ۱. بازسازی مشروعیت سیاسی و اجتماعی جریان مورد اشاره که پس از سال‌ها مدیریت ناکارآمد و اتکا به رویکرد دیپلماتیک مبتنی بر مذاکره و برجام، به نتایج مطلوب اقتصادی و سیاسی دست نیافت و نتوانست وعده‌های گشایش اقتصادی مبتنی بر تعامل با غرب را محقق سازد، اکنون با بحران عمیق مشروعیت و افول نفوذ اجتماعی مواجه است. بخش عمده‌ای از سرمایه سیاسی این جریان بر پایه وعده لغو تحریم‌ها و ورود به چرخه اقتصاد جهانی بنا شده بود؛ اما با شکست این رویکرد، و تداوم فشار اقتصادی، پایگاه اجتماعی این جریان دچار ریزش شد؛ بنابراین این شکست ساختاری، آن‌ها را به سمت تاکتیک‌های تقابلی سوق داده است. به عبارت دیگر در مواجهه با این افول، جریان مذکور تلاش می‌کند تا با ایجاد دوگانه‌های کاذب (مانند موشک / مردم؛ غرب‌گرایی / شرق‌گرایی و...) جایگاه خود را بازسازی کند. در همین حال، مجلس شورای اسلامی به‌عنوان نهاد قانون‌گذار و ناظر اصلی بر اجرای سیاست‌های دولت، به دلیل اتخاذ رویکردی مستقل‌تر و تقویت مناسبات با شرق (چین، روسیه، بریکس) به جای گرایش به غرب، به کانون اصلی حملات تبدیل شده است. 2. سرپوش نهادن بر شکست غرب‌گرایان در عرصه سیاست خارجی یکی دیگر از اهداف و انگیزه‌های جریان غربگرا در کارزار رسانه‌ای و عملیات روانی اخیر، مربوط به ناکامی‌های این جریان در حوزه سیاست خارجی است. موفقیت‌های دولت شهید آیت الله دکتر رئیسی در ایجاد موازنه منطقه‌ای و ورود به پیمان‌های چندجانبه شرق محور (مانند عضویت در سازمان همکاری شانگهای و بریکس و...)، مستقیماً گفتمان غرب‌محوری را به چالش کشید. حملات رسانه‌ای اخیر با هدف القای بی‌اعتمادی به شرق (چین و روسیه) و خطرناک دانستن قطع رابطه با غرب، در واقع تلاشی برای سرپوش نهادن بر ناکامی‌های غرب‌گراها در سیاست خارجی است. 3. بازتولید سرمایه اجتماعی برای دوره‌های انتخاباتی آتی ایجاد حس مظلومیت در میان بدنه اجتماعی این جریان، یک سرمایه‌گذاری بلندمدت انتخاباتی است. متهم کردن مجلس به انحصار قدرت، زمینه‌ساز جذب آراء خاکستری در آینده، ذیل شعار بازگشت عقلانیت است. بنابراین، یکی از اهداف این جریان در حمله به نهادهای قانونی کشور، جذب آرای منتقدان نظام در انتخابات آتی است. 4. تضعیف روحیه مقاومت در برابر غرب یکی از اهداف غربگرایان در حملات اخیر، تحریک چند قطبی‌سازی افکار عمومی و فرسایش انسجام مقاومت است. به طور طبیعی می‌توان گفت تضعیف نهادهای مشروع مانند مجلس، منجر به فروپاشی اعتماد عمومی به کارآمدی نظام حکمرانی می‌شود. این رویکرد، در راستای اهداف دشمنان خارجی برای تضعیف روحیه مقاومت و تسهیل فرآیند نفوذ نرم است؛ زیرا اگر اعتماد مردم به نهادهای رسمی کاهش یابد، فضای ذهنی برای پذیرش روایت‌های خارج از چارچوب نظام فراهم خواهد شد. 5. ابعاد امنیتی اقدامات اخیر غربگرایان از منظر امنیتی، حملات اخیر را باید در دسته‌بندی تهدید نرم سامانمند علیه امنیت کشور قرار داد. زیرا: اولاً؛ مجلس شورای اسلامی رکن مستقیم نمایندگی مردم در ساختار نظام اسلامی است. هدف قرار دادن آشکار این رکن، تلاشی برای تضعیف پایه مشروعیت مردمی نظام است. اگر مردم به نهاد منتخب خود بی‌اعتماد شوند، کارآمدی کل نظام زیر سؤال می‌رود. ثانیاً؛ برخلاف تهدیدات سخت بیرونی، این تهدید از درون گفتمان‌های سیاسی داخلی سرچشمه می‌گیرد. این نوع نفوذ، به دلیل نزدیکی و آشنایی با ساختار، تشخیص آن و مقابله با آن دشوارتر است. این جریان، با استفاده از ابزار رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی، تلاش می‌کند روایت رسمی را تحت‌الشعاع قرار دهد و در صورت عدم مهار مؤثر، این عملیات می‌تواند منجر به نتایج خطرناک شود؛ بنابراین مقابله دستگاه قضا با آن ضروری است؛ زیرا این موارد مصداق تخریب سازمان‌یافته با هدف اخلال در اعتماد عمومی تلقی می‌شود. اقدام موثر دستگاه قضا می‌تواند ضمن خنثی‌سازی عملیات روانی دشمن، به تقویت استقلال، عزت و همبستگی ملی در نظام اسلامی بینجامد و از تضعیف ارکان قدرت در کوران چالش‌های منطقه‌ای جلوگیری کند. 🇮🇷هفته‌نامه پرتو🇮🇷 📱eitaa.com/partosokhan_ir 💻 http://partosokhan.ir
🔻تعدیل هژمونی سیاسی ـ نظامی آمریکا و آینده محور مقاومت ✍🏻محمد ملک‌زاده تعدیل هژمونی سیاسی ـ نظامی آمریکا و آینده محور مقاومت تحولات دو دهه اخیر در نظام بین‌الملل، به‌ویژه پس از ناکامی پروژه‌های مداخله‌گرایانه آمریکا در غرب آسیا، نشانگر آغاز فرایند تعدیل هژمونی ایالات متحده در ابعاد سیاسی، نظامی و گفتمانی است. کاهش قدرت اقناعی واشنگتن در نظم لیبرال، افزایش بازیگران غیردولتی و احیای قدرت‌های بومی، موجب شکل‌گیری وضعیت جدیدی از موازنه نسبی قدرت در این منطقه راهبردی شده است. این دگرگونی صرفاً کاهش نفوذ یا حضور نظامی آمریکا نیست؛ بلکه بیانگر گذار از هژمونی تک‌صدایی به چندمرکزی گفتمانی است که در آن مفاهیمی چون امنیت، مشروعیت و قدرت نرم بازتولید می‌شوند. در چنین فضایی، کشورهای منطقه و به‌ویژه جمهوری اسلامی ایران، با بهره‌گیری از گفتمان استقلال و مقاومت، فرصت بازتعریف نقش خود در ساختار امنیت منطقه‌ای را یافته‌اند. مطالعه این پدیده نشان می‌دهد که تعدیل هژمونی آمریکا نه‌تنها محدود به عقب‌نشینی ژئوپلیتیکی؛ بلکه آغازگر تحولی تمدنی در نظم بین‌الملل است. بر این اساس، بررسی چگونگی تأثیر این تعدیل بر دیپلماسی منطقه‌ای، آینده محور مقاومت، و سناریوهای محتمل برای آمریکا و رژیم صهیونی از نکات مورد اشاره یادداشت حاضر است که به اختصار مرور می‌کنیم. ۱. فرصت بازسازی دیپلماتیک و دیپلماسی عمومی کشورهای منطقه تعدیل هژمونی آمریکا، به‌ویژه پس از ناکامی در مهار بازیگران غیردولتی از یکسو و فروکاه قدرت بازدارندگی نظامی واشنگتن از سوی دیگر، موجب شکل‌گیری یک فضای چندقطبی نیمه‌مستقل در غرب آسیا شده است. این فضا، امکان بازتعریف الگوی روابط خارجی کشورهای منطقه را فراهم می‌کند. به‌ویژه کشورهایی مانند عراق، قطر، عمان و عربستان پس از وقایع دو سال اخیر و جنایات آمریکا و رژیم صهیونی که انزجار جهانی را برانگیخت، در حال بازیابی نوعی دیپلماسی استقلال‌محور هستند. در چنین شرایطی، دیپلماسی عمومی این کشورها به ناچار از الگوی تبعیت‌محور به الگوی گفت‌وگویی و مشارکتی برای تامین امنیت منطقه غرب آسیا تغییر جهت می‌دهد. این فرآیند می‌تواند با احیای ظرفیت‌های فرهنگی، تمدنی و مذهبی خُردمنطقه‌ای که تا پیش از این تحت سلطه گفتمان آمریکامحور قرار داشتند، همراه باشد. یعنی نتیجه این روند، ایجاد بستر برای کاهش تنش‌های نیابتی و تقویت زبان مشترک امنیت جمعی بومی‌گرا خواهد بود. بنابراین، تعدیل هژمونی آمریکا در شرایط موجود، فرصت تاریخی برای بازسازی دیپلماسی منطقه‌ای و افزایش حضور مؤثر دیپلماسی عمومی در قالب قدرت نرم بومی را فراهم می‌کند که محور مقاومت باید از این فرصت بیشترین استفاده را داشته باشد. ۲. تأثیر تعدیل هژمونی آمریکا بر تقویت محور مقاومت و نقش ایران جمهوری اسلامی ایران طی دو دهه گذشته، محور مقاومت را نه صرفاً ائتلاف نظامی؛ بلکه به‌عنوان منظومه قدرت چندبعدی تعریف کرده است. از سوی دیگر قدرت گرفتن رقبای جهانی آمریکا یعنی روسیه و چین، موجب تغییر در اولویت‌های سیاست خارجی آمریکا شده و این کشور را به کاهش مداخله مستقیم در عراق، سوریه و افغانستان سوق داده است. این مسئله می‌تواند به نوعی باعث شکل‌گیری خلأ قدرت در سطح عملیاتی و نهادی در غرب آسیا گردد. ایران و جبهه مقاومت در این شرایط با استفاده از دیپلماسی مقاومت باید ضمن پر کردن این خلأ، به یکپارچه‌سازی شبکه‌های مقاومت در سطح فرهنگی، رسانه‌ای و دفاعی بپردازد. در سطح گفتمانی نیز تضعیف هژمونی آمریکا و قدرت نرم این کشور، مشروعیت ایدئولوژیک روایت مقاومت را افزایش داده و امکان نهادینه‌سازی گفتمان استقلال‌طلبی اسلامی امت‌محور را فراهم می‌کند. این گفتمان با کاهش نفوذ نرم ایالات متحده در رسانه و نخبگان منطقه، هویت مقاومت به ‌عنوان آلترناتیو نظم آمریکایی را تقویت می‌کند. در نتیجه ایران با بهره‌گیری از سیاست تعدیل هژمونی آمریکا، می‌تواند ساختار محور مقاومت را از الگوی واکنشی به الگوی کنشگر تمدنی ـ راهبردی سوق دهد. ۳. سناریوهای آینده آمریکا و رژیم صهیونی پس از آرامش شکننده منطقه با فروکاهش هژمونی آمریکا، سه سناریوی محتمل برای آینده سیاسی - امنیتی غرب آسیا قابل تصویر است: الف) سناریوی بازگشت محدود: بر اساس این فرضیه، آمریکا از طریق پیمان‌های امنیتی موقت با کشورهای عربی و عادی‌سازی‌های جدید، می‌کوشد نفوذ خود را در حد مدیریت بحران حفظ کند. رژیم صهیونی نیز تلاش خواهد کرد با تکنولوژی و همکاری سایبری، خلا امنیتی را پر کند. ب) سناریوی واگذاری: احتمال دوم این است که واشنگتن نقش خود را به شرکای منطقه‌ای مانند رژیم صهیونی یا برخی دولت‌های عربی واگذار کند. البته نباید فراموش کرد که این واگذاری به علت اختلافات داخلی و تضاد منافع، منجر به افزایش ناامنی ساختاری خواهد شد. ادامه در متن بعدی 👇🏻
کانال رسمی هفته‌نامه پرتو
🔻لزوم بررسی آتش به اختیاری «بسیج» در مقابل توطئه «بنیان کنی تدریجی هنجارها» ✍🏻علی‌اکبر عالمیان چندی قبل و در قالب مقاله‌ای با عنوان «ناترازی فرهنگی؛ از حجاب اختیاری تا بی‌حجابی اجباری» هشدار داده بودیم که با توجه به روند انفعالی مسئولان مربوطه، باید منتظر روند روزافزون بی‌عفتی، بی‌حیایی و هنجارشکنی‌های گوناگون باشیم. در روزهای گذشته انتشار تصاویر حیرت‌انگیز از هنجارشکنی آشکار زنان بی‌حجاب و بدن‌نمایی برخی از آن‌ها در جریان برپایی یک نمایشگاه در دانشگاه تهران، دیگر مسجل ساخته است که قطعاً دست‌های پشت پرده‌ای در کار است تا با یک طراحی حساب‌شده و بر اساس سناریوی حرکت گام‌به‌گام، اساس نظام جمهوری اسلامی را هدف قرار داده و به نابودی بکشاند. اگر بر فرض هم بگوییم که در خیابان‌ها نمی‌توان جلوی این موج بنیان‌کن را گرفت (که اصلاً قابل پذیرش نیست)، رواج ابتذال علنی در محیط اداری و فرهنگی دانشگاه، آن هم دانشگاه تهران، چگونه قابل توجیه است؟! به نظر می‌رسد که با توجه به رواج عجیب و کاملاً مشکوک پدیده بی‌عفتی و سکوت و انفعال مشکوک‌تر برخی از مسئولان مربوطه، این گمانه مطرح می‌شود که توطئه «بنیان‌کنی تدریجی هنجارها» به منظور «بنیان‌کنی نظام جمهوری اسلامی» به صورت کاملاً حساب شده و خزنده در حال اجرا است. این گمانه از آن جایی به یک نظر قطعی نزدیک می‌شود که دست‌های پیدا و پنهان دشمنان را می‌توان در این توطئه بنیان‌کن مشاهده کرد. نویسنده آمریکایی کتاب «انقلاب جنسی و کنترل سیاسی» صراحتاً می‌نویسد: «من به خانم‌ها در ایران می‌گویم اگر یک قدم عقب بروید، و تأکید می‌کنم اگر حجاب را بردارید و درگیر کودتای سازمان سیا شوید، چه اتفاقی می‌افتد. آن‌ها مصمم به ویران کردن کشور شما هستند. من از آینده می‌گویم.» واقعاً در برابر این توطئه حساب شده، چه تدبیری باید اندیشید؟ آیا می‌توان پذیرفت که نظام مقتدر جمهوری اسلامی نمی‌تواند از عهده این توطئه آشکار برآمده و آن را کنترل کند؟ آیا انفعال برخی مسئولان مربوطه، ناشی از غفلت و ناتوانی است یا اینکه خدای ناکرده بوی خیانت به مشام می‌رسد؟ از این دست پرسش‌ها همواره ذهن دغدغه‌مندان را به خود مشغول کرده و متدینین را نگران کرده است. فقط عریانگری نیست که رواج رو به تزایدی یافته است؛ سرو علنی شراب را نیز باید در زنجیره همین توطئه «بنیان‌کنی تدریجی هنجارها» به شمار آورد. متاسفانه در برابر این پرسشگری‌ها و دغدغه‌مندی‌ها، نه پاسخی شنیده می‌شود و نه اقدام در خور توجهی انجام می‌شود. به نظر می‌رسد که راه چاره حل این معضل را باید در آتش به اختیاری موثرترین نهاد برآمده از انقلاب و نظام اسلامی جستجو کرد. این روزها که در ایام بزرگداشت هفته بسیج قرار داریم، می‌توان بار دیگر با رجوع به توان و کارایی این نهاد مقدس، باز هم گره‌های به ظاهر ناگشودنی را گشود و راه حل قطعی برای مشکل به وجود آمده یافت. شجره طیبه بسیج که در طول دوران عمر مبارک 46 ساله خود منشأ اثرات فراوان در دفاع از دین، انقلاب، نظام و حقوق و منافع مردم بوده است و در تمام بحران‌های تحمیلی بر ضد ملک و مملکت، سینه سپر کرده و راست قامتانه ایستاد، در برابر موج بنیان‌کن ناهنجاری‌ها هم به خوبی می‌تواند بایستد. بسیج ده‌ها میلیونی ملت شریف ایران، باید در دو عرصه فرهنگ سازی و مقابله با توطئه رواج بی‌عفتی به میدان بیاید و آتش به اختیار عمل کند. این آتش به اختیاری به معنای خروج از نظم و قانون نیست؛ چه آنکه شئونات بسیج، بی‌قانونی و خروج از نظم و انضباط را بر نمی‌تابد. بسیج باید در میان بی‌عملی برخی از مراکز مسئول، امر الهی «امر به معروف و نهی از منکر» را احیاء و اجرا کند و به مانند همیشه، تحت فرمان فرماندهی معظم کل قوا آنچه مصلحت اسلام و انقلاب است را عملی سازد. لزوم آتش به اختیاری «بسیج» در مقابل توطئه «بنیان‌کنی تدریجی هنجارها» را نمی‌توان نادیده گرفت. شاید خروش انقلابی بسیج موجب شود تا سایر مسئولان از خواب غفلت بیدار شوند! 🇮🇷هفته‌نامه پرتو🇮🇷 📱eitaa.com/partosokhan_ir 💻 http://partosokhan.ir