eitaa logo
نو+جوان
40.4هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
2.5هزار ویدیو
260 فایل
🌐 رسانه اختصاصی نوجوانان و دانش آموزان سایت Khamenei.ir 📭 ارتباط با نو+جوان @Alo_Nojavan ✅ سایت👇 🔗 Nojavan.Khamenei.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🎃 | گونه وحشت 💯 دنیای گوناگون گونه‌ها ۸ 📚 | ✍️ یادداشتی از امیرمحمد بهامیر، پژوهشگر ☠️ گونه وحشت، این قدرت رو داره که تا ساعت‌ها بعد از اینکه کتاب رو بستی، ذهن تو رو درگیر خودش کنه و با یه عالمه حس تعلیق و گاهی هم شوک‌های به‌موقع، کلی هیجان بهت هدیه بده. 🔴 ترسی که با فکر و خیال بیشتر می‌شه 🔴 اگر داستان ترسناک بخونیم ... 🔴 اندازه خودت بترس! 🔴 و... 🍬 🔻 برای خواندن متن کامل به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=25894
انقلابی عاشقانه.pdf
حجم: 3.15M
📱 نسخه مطالعه موبایلی «انقلابی عاشقانه» 🎙️ گفت‌وگو با ابراهیم حسن‌بیگی، نویسنده کتاب «روایتی ساده از ماجرایی پیچیده» 👌 مناسب برای شبکه‌های اجتماعی 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_Khamenei
💞 | انقلابی عاشقانه 📚 | 🎙️ گفت‌وگو با ابراهیم حسن‌بیگی، نویسنده کتاب «روایتی ساده از ماجرایی پیچیده» 👀 قصه الیاس شاید در ابتدا یک ماجرای ساده عاشقانه به نظر بیاید که در آن رعیت‌زاده‌ای، شیفته چشم و ابروی خان‌زاده‌ای شده است؛ اما الیاس پس از ظلمی که به او و خانواده‌اش می‌شود، خیلی زود خاطر آن چشم و ابرو را از یاد می‌برد؛ چون مسیری مهم‌تر پیشِ رویش دیده می‌شود. حالا او احساسات دیگری هم دارد: نفرت، انتقام، شرافت، ایستادگی ... . در گفت‌وگویی که با ابراهیم حسن‌بیگی، نویسنده کتاب «روایتی ساده از ماجرایی پیچیده» داشته‌ام، بیشتر با این داستان آشنا شدم. همراهم باشید تا شما هم بیشتر درباره این کتاب بدانید: 🔴 چه قصه‌ای در پسِ نگارش این کتاب بوده؟ 🔴 یکی از ویژگی‌های الیاس حق‌خواهی و تسلیم‌نشدن است. تقویت این روحیه، امروز در بین هم‌سن‌و‌سالان ما چه اهمیتی دارد؟ 🔴 اهمیت نوشتن آثاری با محوریت تاریخ معاصر برای بچه‌های امروز چیست؟ 🔴 و... 🔻 برای خواندن متن کامل به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=25929
💭 | جای شما خالی 📜 روایت شب بارانی حسینیه امام خمینی (ره) ✍️ س. سجادی 💌 از وقتی فهمیدم قرار است کارت شرکت در مراسم فاطمیه حسینیه امام خمینی را بگیرم، ناخودآگاه توی ذهنم این قسمت از یک سرود قدیمی تکرار می‌شد: «دریا چه مهربان بود/ آبی و لبریز از آب/ رفتیم تا رسیدیم...» قصه قطره‌های آب بود تا وقتی به دریا می‌رسند. شاید نماز باران و کم‌آبی و کم ‌بارشی آسمان هم در این یادآوری مؤثر بود. وقتی چیزی کم باشد عزیزتر می‌شود. باران عزیز شده بود در چشمم. 😍 کارت را که گرفتم، سریع رفتم خیابان کشوردوست و توی صف ایستادم. برخلاف تصورم صف شلوغ بود و البته این صف، آخرین صف نبود. بعد از گذشتن از هر صف وارد صف بعدی می‌شدم و تازه متوجه می‌شدم جمعیت خیلی بیشتر از این حرف‌هاست. کم‌کم توی صف‌ها با هم صحبت می‌کردیم و همدیگر را می‌شناختیم. مثل قطره‌های آبی که... 🔻 برای خواندن متن کامل به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=25956
دیداری که دوربین_ها ثبتش نمی_کنند_14049314207.pdf
حجم: 1.35M
📱 نسخه مطالعه موبایلی «دیداری که دوربین‌ها ثبتش نمی‌کنند» ✍️ روایت عزاداری شب دوم فاطمیه از طبقه دوم حسینیه 👌 مناسب برای شبکه‌های اجتماعی 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_Khamenei
📽️ | دیداری که دوربین‌ها ثبتش نمی‌کنند 📜 روایت عزاداری شب دوم فاطمیه از طبقه دوم حسینیه ✍️ نازنین آقایی 🌱 طبقه دوم حسینیه امام خمینی رحمه‌الله‌علیه، جای عجیبی است. آدم‌ها وقتی می‌رسند پایین پله‌هایش، حس کسی را دارند که هرچه دویده، آخر به قرار نرسیده. هرچند گلیم‌های آبی کف حسینیه را روی همه پله‌ها هم کشیده‌اند تا احساس دلتنگی‌ کمتر شود، اما بالا رفتن ازشان تا رسیدن به طبقه دوم، آدم را از نفس می‌اندازد. 👀 زن‌ها که پایشان به بالکن حسینیه می‌رسد، روبه‌رویشان فقط سقف می‌بینند و پروژکتور و باند و بلندگو؛ شوق چشم‌هایشان خاموش می‌شود و فقط حسرت در نگاهشان باقی می‌ماند. هرکس تا می نشیند، با بغل‌دستی اش از علت دیر رسیدن می‌گوید و خیلی زود حرف می‌رسد به اینکه: «حالا می‌شه ازین بالا هم آقا رو دید؟!» 🥹 زن‌ها مدام بغض می‌کنند و حرف‌ها ناتمام می‌ماند. از راه‌های دور و نزدیکشان می‌گویند و سختی‌هایی که تا رسیدن به اینجا کشیده‌اند. یکی از قطاری می‌گوید که دیروز او و دوستانش را از بافق و مهریز و یزد تا اینجا آورده و دیگری از مرخصی‌ای که به زحمت از رئیسش گرفته تا بتواند بیاید. یاد روضه که می‌افتند و رزقی که آقا هرسال در این ایام برای کشور می‌گیرند... 🔻 برای خواندن متن کامل به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=25960
📽️ | دیداری که دوربین‌ها ثبتش نمی‌کنند 📜 روایت عزاداری شب دوم فاطمیه از طبقه دوم حسینیه ✍️ نازنین آقایی 🌱 طبقه دوم حسینیه امام خمینی رحمه‌الله‌علیه، جای عجیبی است. آدم‌ها وقتی می‌رسند پایین پله‌هایش، حس کسی را دارند که هرچه دویده، آخر به قرار نرسیده. هرچند گلیم‌های آبی کف حسینیه را روی همه پله‌ها هم کشیده‌اند تا احساس دلتنگی‌ کمتر شود، اما بالا رفتن ازشان تا رسیدن به طبقه دوم، آدم را از نفس می‌اندازد. 👀 زن‌ها که پایشان به بالکن حسینیه می‌رسد، روبه‌رویشان فقط سقف می‌بینند و پروژکتور و باند و بلندگو؛ شوق چشم‌هایشان خاموش می‌شود و فقط حسرت در نگاهشان باقی می‌ماند. هرکس تا می نشیند، با بغل‌دستی اش از علت دیر رسیدن می‌گوید و خیلی زود حرف می‌رسد به اینکه: «حالا می‌شه ازین بالا هم آقا رو دید؟!» 🥹 زن‌ها مدام بغض می‌کنند و حرف‌ها ناتمام می‌ماند. از راه‌های دور و نزدیکشان می‌گویند و سختی‌هایی که تا رسیدن به اینجا کشیده‌اند. یکی از قطاری می‌گوید که دیروز او و دوستانش را از بافق و مهریز و یزد تا اینجا آورده و دیگری از مرخصی‌ای که به زحمت از رئیسش گرفته تا بتواند بیاید. یاد روضه که می‌افتند و رزقی که آقا هرسال در این ایام برای کشور می‌گیرند... 🔻 برای خواندن متن کامل به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=25960
📽️ | دیداری که دوربین‌ها ثبتش نمی‌کنند 📜 روایت عزاداری شب دوم فاطمیه از طبقه دوم حسینیه ✍️ نازنین آقایی 🌱 طبقه دوم حسینیه امام خمینی رحمه‌الله‌علیه، جای عجیبی است. آدم‌ها وقتی می‌رسند پایین پله‌هایش، حس کسی را دارند که هرچه دویده، آخر به قرار نرسیده. هرچند گلیم‌های آبی کف حسینیه را روی همه پله‌ها هم کشیده‌اند تا احساس دلتنگی‌ کمتر شود، اما بالا رفتن ازشان تا رسیدن به طبقه دوم، آدم را از نفس می‌اندازد. 👀 زن‌ها که پایشان به بالکن حسینیه می‌رسد، روبه‌رویشان فقط سقف می‌بینند و پروژکتور و باند و بلندگو؛ شوق چشم‌هایشان خاموش می‌شود و فقط حسرت در نگاهشان باقی می‌ماند. هرکس تا می نشیند، با بغل‌دستی اش از علت دیر رسیدن می‌گوید و خیلی زود حرف می‌رسد به اینکه: «حالا می‌شه ازین بالا هم آقا رو دید؟!» 🥹 زن‌ها مدام بغض می‌کنند و حرف‌ها ناتمام می‌ماند. از راه‌های دور و نزدیکشان می‌گویند و سختی‌هایی که تا رسیدن به اینجا کشیده‌اند. یکی از قطاری می‌گوید که دیروز او و دوستانش را از بافق و مهریز و یزد تا اینجا آورده و دیگری از مرخصی‌ای که به زحمت از رئیسش گرفته تا بتواند بیاید. یاد روضه که می‌افتند و رزقی که آقا هرسال در این ایام برای کشور می‌گیرند... 🔻 برای خواندن متن کامل به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=25960
😍 | باشد که باز بینم دیدار آشنا را 📜 روایت شب چهارم عزاداری حسینیه امام خمینی (ره) ✍️ فِ نعمتی 🥹 «خوش به حالشان»؛ این را وقتی می‌گفتم که پای تلویزیون نشسته بودم و دختران و پسران نوجوان و جوانی را می‌دیدم که در دیدارهای مناسبتی با رهبر انقلاب شرکت می‌کنند و می‌توانند ایشان را از نزدیک ببینند. آن‌ موقع من هم نوجوان بودم و در روستایی سرسبز در دلِ شمال شرقی ایرانم زندگی می‌کردم و چون داشتن این تجربه را خیلی دور می‌دیدم، به نفس عمیقی از سر حسرت بسنده می‌کردم؛ اما حالا قضیه فرق داشت. من پشت در حسینیه بودم، من به چندقدمی‌شان رسیده بودم ولی باز هم ... «خوش به حالشان». 😥 می‌دانستم به همین سادگی‌ها به دیدار نمی‌رسم. سر بزنگاه دچار کسالتی شدم که نمی‌توانستم از آن قسر در بروم. زمان به کار خودش ادامه می‌داد و توجهی به بی‌حالی من نداشت. هر طور بود خودم را جمع‌وجور کردم و لباس‌های مشکی شسته‌شده‌ام را از زیر آفتاب و آن حجم آلودگی هوا نجات دادم و به داخل خانه آوردم و همراه چادر مشکی اتو کردم. هر چروک لباس، چینی به دل من می‌انداخت. می‌دانستم خوش‌موقع نمی‌رسم. به راه افتادیم و ماشین را در فاصله چند کوچه با مقصد پارک کردیم. دیگر راه ‌رفتن جایز نبود. می‌دویدم. با نفسی که... 🔻 برای خواندن متن کامل به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=25961
📯 | نفخ صور در حسینیه 📜 روایت شبی که در بهشت منتظر بودیم ✍️ راضیه سعادتی ⏰ ساعت ۱۴:۳۰ است. در مترو نشسته‌ام به مقصد ایستگاه تئاتر شهر. گفته‌اند ساعت ۱۵ اینجا باش تا کارت ورودت را بگیری. درهای قطار بسته می‌شود، راه می‌افتد و در تونل یک دفعه متوقف می‌شود. چراغ‌ها خاموش می‌شوند. همه مسافران به هم خیره می‌شویم که چه اتفاقی دارد می‌افتد؟ از داخل اتاق راننده که همین دم گوشمان است صدای تلق‌وتلوقی می‌آید و در پس‌زمینه‌ به‌سختی صدای راننده را می‌شنویم که با جایی که نمی‌دانم اسمش چیست اما حکم برج مراقبت را دارد، حرف می‌زند و ازشان کمک می‌خواهد. 😥 تمام مدتی که قطار ایستاده است به این فکر می‌کنم که نکند قطار حالاحالاها درست نشود و دیر برسم؟ نکند داخل حسینیه جا نشوم و مجبور شوم بروم طبقه بالا بنشینم؟ این‌طوری آقا را نمی‌بینم، یا باید به‌سختی آن هم از خیلی دور ببینم... 🔻 برای خواندن متن کامل به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=25964
ماجراجویی‌های باورنکردنی.pdf
حجم: 2.44M
📱 نسخه مطالعه موبایلی «ماجراجویی‌های باورنکردنی» ✍️ یادداشتی از امیرمحمد بهامیر، پژوهشگر 👌 مناسب برای شبکه‌های اجتماعی 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_Khamenei
😳 | ماجراجویی‌های باورنکردنی 💯 دنیای گوناگون گونه‌ها ۹ 📚 | ✍️ یادداشتی از امیرمحمد بهامیر، پژوهشگر 🧐 کتاب‌های ماجراجویی مثل یه قطار سریع‌السیر هستند که تو رو به سرزمین‌های ناشناخته، مأموریت‌های خطرناک و کشف رازهایی می‌برند که هیچ‌وقت فکر کردن به اون‌ها هم تو رو به وجد نمی‌آورد! 🔴 تاریخچه 🔴 ماجراجویی در دل ادبیات 🔴 ماجراجویی ایرانی چی بخونیم؟ 🔴 و... 🍬 🔻 برای خواندن متن کامل به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=25927