«غرب و غروب حقیقت انسان»
تاملی فلسفی پیرامون غرب
📝 #یادداشت
• در محل خود مبرهن شده است که هر جوهر طبیعی دارای افعالی است که به صورت نوعیه و طبیعت او استناد دارد مثلا آثار آب به صورت نوعیه و طبیعت آب مستند است و نیز در جای خود به اثبات رسیده است که انفعالات خاص هر جوهر طبیعی مادی نیز به ماده و قابلیت آن مربوط می شود پس اگر یک فعلیتی در جوهر مادی پیدا شد چاره ای نیست از اینکه قائل شویم قابلیت آن در او موجود بوده است، حال انسان نیز به عنوان یک موجود جوهری طبیعی، واجد افعالی است که به صورت نوعیه و طبیعت او مستند است و واجد انفعالات بدنیه ای است که به استعدادهای او مربوط است اما در انسان حیثیت دیگری نیز هست و آن حیث این است که وقتی به انسان نظر کنیم انسان مطلقی را خواهیم یافت که حتی اطلاق نیز قید آن نمی باشد و این جنبه از انسان که آن را انسان مطلق نامیدیم در هر فرد خارجی انسان موجود می باشد
• بدین ترتیب سه جنبه در انسان به اثبات می رسد:
الف)وجود جوهری انسان که اطلاق دارد و از حیثیت های مادی و قابلیت های مادی تجرد دارد و از فعل و انفعالات مادی مجرد است (انسان مطلق یا جنبه تجردی انسان)
ب) وجود جوهری انسان که با وجود مبرا بودن از ماده از احکام مادی مبرا نیست(وجود مثالی) این حیثیت همان فعلیت انسان است که انسان را از پراکندگی نجات می دهد
ج)وجود جوهری مادی در وی، که قابلیت پذیرندگی است
• حال ای برادر بدان که غرب، یعنی غروب حقیقت در وجه سوم انسان(آن هم نه در تمام وجوه آن)و اگر روزی فرا رسد که تو از غرب رها شوی خورشید حقیقت بر طلوع خواهد کرد و آنگاه لذت زندگی را خواهی چشید
🔖 از دست نوشته های حجت الاسلام علی اسدی
ــــــــــــــــــــــــ
#غرب #فلسفه #حقیقت
#انسان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✦ مدرسه علوم انسانی اسلامی سها 👇🏻
📮 کانال ایتا | وب سایت