eitaa logo
مدرسه علوم انسانی سها
2.1هزار دنبال‌کننده
201 عکس
1 ویدیو
59 فایل
مدرسه سها: بنیادهای فلسفیِ اسلامیِ علوم اجتماعی • مدرسه آزاد علمی برمحوریت گفتمان فکری علامه طباطبایی و امام خمینی •از مقدمات تا اجتهاد؛ حوزه و دانشگاه کافی نیست 🌐 Www.msoha.ir ❖ فهرست محتوا: https://eitaa.com/msoha_ir/389 👥 ارتباط: @taha_mojahed
مشاهده در ایتا
دانلود
از «اندیشه پیشرفت» تا «ایده پیشرفت»: بازخوانی یک مفهوم محوری در فلسفه هگل 📝 در تاریخ اندیشه، مفاهیم اندکی به اندازه «پیشرفت» توانسته‌اند مسیر فهم بشر از تاریخ و جایگاه خود در آن را دگرگون سازند. با این حال، درک این مفهوم نیازمند یک تمایز ظریف اما بنیادین است: تمایز میان «اندیشه پیشرفت» به مثابه یک امید عمومی و «ایده پیشرفت» به عنوان یک اصل متافیزیکی نظام‌ساز. این یادداشت، با تکیه بر مباحث مطرح شده پیرامون نظام‌سازی فلسفی، به واکاوی این تمایز و نقش محوری آن در فلسفه گئورگ ویلهلم فریدریش هگل می‌پردازد. بخش اول: «اندیشه پیشرفت»؛ امید به رستگاری در آینده «اندیشه پیشرفت» (Thought of Progress) در ساده‌ترین تعریف، جستجوی امید در آینده است. این نگرش، لحظه «اکنون» را لحظه‌ای از نقص، ناکامی یا ناامیدی می‌بیند و تحقق آزادی و رستگاری نهایی بشر را به آینده‌ای موعود حواله می‌دهد. تاریخ در این دیدگاه، مسیری است که باید طی شود تا به آن غایت مطلوب دست یافت. این تفکر در بسیاری از نظام‌های دینی و اجتماعی قابل ردیابی است: در الهیات: امید به «بهشت موعود» که در آن رستگاری کامل خارج از چارچوب تاریخ زمینی محقق می‌شود. در جنبش‌های منجی‌گرایانه: اعتقاد به ظهور یک منجی در آینده که جهان را از ظلم و تباهی نجات خواهد داد (مانند صهیونیسم مسیحی/یهودی در معنای اولیه خود). ویژگی اصلی «اندیشه پیشرفت» آن است که یک باور یا امید باقی می‌ماند و لزوماً به یک قانون تبیین‌کننده و ضروری برای کل تاریخ تبدیل نمی‌شود. بخش دوم: «ایده پیشرفت»؛ تبدیل امید به قانون متافیزیکی نقطه عطف در تاریخ این مفهوم، با فلسفه هگل رقم می‌خورد. هگل «اندیشه پیشرفت» را از سطح یک امید عمومی به جایگاه یک «ایده پیشرفت» (Idea of Progress) ارتقا داد. این «ایده»، دیگر صرفاً یک آرزو نیست، بلکه به اصل محوری، سوبژکتیو و استعلایی (Transcendent) بدل می‌شود که کل فرآیند تاریخ را تبیین و توجیه می‌کند. با وام‌گیری از زبان فلسفه کانت، همان‌گونه که «خدا» می‌تواند یک «ایده» تنظیم‌کننده عقل باشد، «پیشرفت» در نظام هگلی به یک ایده مرکزی بدل می‌شود که حرکت دیالکتیکی «روح مطلق» (Absolute Spirit) در طول تاریخ را ممکن و قابل فهم می‌سازد. در این منظر: 1. پیشرفت یک ضرورت است، نه یک امکان: تاریخ، صحنه آشکار شدن تدریجی و ضروری عقل و آزادی است. هر رویدادی، حتی جنگ‌ها و فجایع، حلقه‌ای ضروری در زنجیره تکامل روح به سوی خودآگاهی مطلق است. 2. پیشرفت یک قانون درونی است: این ایده، قانونی بیرونی و تحمیلی نیست، بلکه منطق درونی خود تاریخ است که از طریق تضادها و سنتزها به پیش می‌رود. بخش سوم: تن‌آوردگی (Embodiment) ایده پیشرفت: دولت مدرن برای هگل، این «ایده» انتزاعی باقی نمی‌ماند، بلکه در جهان واقعی «تن‌آوردگی» (Embodiment) می‌یابد. اوج این فرآیند، جایی است که سوژه کنشمند و عقلانی، به وحدت با امر اخلاقی و قانون دست می‌یابد. این وحدت در عالی‌ترین شکل خود در «دولت» مدرن متجلی می‌شود. دولت هگلی صرفاً یک ساختار سیاسی نیست؛ بلکه تجسم انضمامی عقلانیت، آزادی و اخلاق در تاریخ است. دولت، نماد سوژه مدرنی است که به اوج تکامل خود رسیده و از طریق آن، «ایده پیشرفت» از یک مفهوم صرف به یک واقعیت عینی تبدیل می‌شود. نتیجه‌گیری تمایز میان «اندیشه» و «ایده» پیشرفت، صرفاً یک بازی با کلمات نیست، بلکه نشانگر یکی از مهم‌ترین چرخش‌ها در فلسفه مدرن است: گذار از امید به آینده به سوی یافتن یک قانون عقلانی و ضروری برای کل تاریخ. هگل با تبدیل پیشرفت به یک «ایده» متافیزیکی، نه تنها تاریخ را معنادار ساخت، بلکه وضعیت موجود (دولت مدرن پروسی) را به عنوان اوج تحقق این معنا توجیه کرد؛ دیدگاهی که بعدها مورد نقد شدید متفکرانی چون بورکهارت و نیچه قرار گرفت که این نظام فراگیر را نافی «فرهنگ» و «زندگی» اصیل انسانی می‌دانستند. 📋 یادداشتی از جلسه 16 مبانی فلسفه نظام سازی . . ــــــــــــــــــــ ✦ مدرسه علوم انسانی اسلامی سها 👇🏻 📮 کانال ایتا | وب سایت