بهار میرسد و سالِ دیگری، مادر!
كه میزنيم دوباره به هر دری، مادر!
كه ميزنيم به هر در كه جای خالی تو
كنارمان بِنِشانيم يك پری ، مادر!
كنارِسفره كه شش سين شدست بعدازتو
و چند شاخهی شببوی پَرپَری، مادر!
كجاست سبزهی لبخندهات در سفره؟
كجاست سبزی گُلهای روسری، مادر؟
بدونِ چشمِ زلالِ تو چندمين سال است
كه ماهیات شده در تُنْگ، بستری، مادر!
حدودِ ساعتِ سه، «سالِ نو مبارك باد!»
چهقَدْر مثلِ هميشه مُعطّری، مادر!
درونِ قاب، تو ميخندی و دو شمعِ سياه؛
چنان به گريه میافتند، «بهتری مادر؟
نگاه می كنی و چند بوسه و تبريك
نگاه میكنی و اشك دختری، مادر! ـ
به گونههای قشنگ تو میچكد در قاب
چه عيدِ غمزده و گريهآوری مادر!
هزار سالِ دگر هم كه نو شود، نرسد
به پای خوبیِ تو هيچ مادری مادر!
#مریم_کرباسی_نجف_آبادی
#هجدهمین #نوروز بدون #مادر هم دارد از راه میرسد
https://eitaa.com/maryam_karbasi_najafabadi