هدایت شده از روایت الهی
#روایتگری_الهی
به نام خدا
قهرمان قطره ها
تا به آن لحظه درباره ی ریخت و پاش در هر چیزی شنیده بودم جز ریخت و پاش در رابطه با #امام.
یک گوشم به صحبت های سخنران بود و یک گوشم به صدای شر شر #آبی بود که هر روز با بی خیالی آن را دور ریخته بودم.
مگر آب زیاد و ارزان نبود...!
لحظات زندگی ام مثل سریالی در حال رژه رفتن پیش چشمانم بودند از صبح که بیدار می شدم سر و کارم با آن مایع حیات بخش بود تا آخر شب.
سخنران از لزوم قدر دانستن حتی یک #قطره آب می گفت و من خود را می دیدم که چه سخاوتمندانه مشغول #هدر دادن حجم زیادی از آب بودم.
سخنران راجع به مآموریت هر قطره در آفرینش گفت و من به مآموریت خویش خیره مانده بودم.
سخنران در پایان کلامش تیر آخر را زد و گفت: آب در معارف قرآنیِ ما #مظهر امام است ،چطور دیدار لحظه ای امام برایمان آرزوست آب هم باید به همان میزان برای مان با #ارزش باشد.چطور امام(ع) پاک کننده ی انسان هاست آب هم مطهر است.و باید رابطه ی عاشقانه ای با آب داشته باشیم!
شب به فاصله ی زیادم با انسانیت فکر می کردم ...
خوابم نمی برد ،به حال غریبانه ی قطره هایی فکر می کردم که در آرزوی انسان شدن دور ریخته شده بودند...!
تکلیف من با تمام آن بی رحمی ها چه بود؟#تشنه بودم ولی روی آب خوردن نداشتم ...
مآموریتم آغاز شده بود ،باید به تمام آن ریخت و پاش ها پایان می دادم.
صبح پرتو باریکی از نور روی صورتم تابید چشمم به لیوان آب روی میز کنار تختم افتاد .لبخندی تحویلش دادم .
آب را داخل گلدان #شعمدانی کنار پنجره ریختم.
حق این بود که باید وارد چرخه ی زیبای #خلقت می شد نه درون لو له های تنگ و تاریک چاه ظرف شویی.
گل شاداب تر شده بود ،در بین گلبرگ های سرخش #لبخند_آب دیده می شد.
#روایت_الهی
#بحران_آب
#جنگی_ناتمام
📎لینک کانال👇👇👇
📥 Eitaa.com/revayat_elahi