eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
6.9هزار دنبال‌کننده
875 عکس
379 ویدیو
13 فایل
✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی و...] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده #غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 مثل حضرت علی‌اصغر علیه‌السلام... |از کودکی دست توی آب حوض می‌بُرد؛ آب رو به آسمان می‌پاشید و می‌گفت: من دوست دارم مثل حضرت علی اصغر(ع) شهیــــد بشم... بالاخره به آرزویش رسید، ترکشی به حنجره‌اش اصابت؛ و زخم بزرگی روی گردنش ایجاد کرد. وقتی عبدالحمید رو توی قبر گذاشتند؛ پیکرش رو گلباران کردند. یک غنچه، از گلها وارد حفره‌ی توی گلوی عبدالحمید شده؛ و به خون شهید آغشته شد. آیت‌الله سیدعلی‌اصغر دستغیب وقتی این شاخه گل رو از زخم خارج کردند، خون تازه از گلوی شهید جاری شد. ایشان اون شاخه‌ی گل خون آلود رو با خودش به منزل برده و توی آب گذاشتند. عجیب این بود که اون گل تا روز چهلــم شهید تازه و با طراوت موند؛ و بعد از مراسم چهلم، ناگهان پژمرده و خشک شد... ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
🔸جای خانه‌ی خدا؛ به ملاقات خدا رفت |علی‌آقا برا رفتن به حج تمتع ثبت‌نام کرده بود. یه روز توی جبهه باهاش قدم میزدم و بهش گفتم: علی! برو مرخصی و کارهای رفتنت به حج رو انجام بده. برگشت و گفت: یه حسی بهم میگه شاید حج نرم... گفتم: یعنی چی؟ تو پول هم واریز کردی و بیست روز دیگه باید مشرَّف بشی... علی گفت: به خدا قسم! اگه احساس کنم عملیات در پیشه حج نمیرم. اونجا زیارت خونه‌ی خداست؛ ولی اینجا خدا رو میشه دید اگه… بعد هم حالش منقلب شد و من نفهمیدم این ساعت‌های پایانی عمر علی آفاست... فردای اون‌روز وقت اذان ظهر، علی رفت وضو گرفت و آماده شد برای آخرین نماز! دقایقی بعد دیدم از سنگر فرماندهی خارج شد و توصیه و تذکرات لازم رو به نیروها کرد. بعد همونجا دم در سنگر نشست و به گونی‌های سنگر تکیه داد. علی انگار یه علیِ دیگه شده بود. داشتم نگاهش می‌‌کردم که برگشت و گفت: «تشنمه!» خواستم صداش کنم که بیاد توی سنگر و بهش آب بدم، که یهو ترکش خمپاره‌ای اومد و خورد به گلوش... یادمه علی خودش بهم گفته بود که وقتی ۱۵ ساله بوده، داداشش جلو چشماش به شهادت رسیده؛ و حالا می‌دیدم که خودش جلوی چشم دیگر برادر ۱۶ ساله‌ش، با لبای تشنه و علی‌اصغر وار شهید شد؛ و بیست روز قبل از رفتن به خانه‌ی خدا، به ملاقاتِ خودِ خدا رفت... 👤خاطره‌ی شهادت سردار شهید علی پاشایی 📚 منبع: خبرگزاری تسنیم ▫️۲۷خرداد؛ سالروز شهادت علی پاشایی گرامی‌باد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب: