#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
به بازار کرامت سفرهدار حجرهداران است
فقط اسمش ندارد حُسن، رسمش نیز احسان است
از الطاف کریمان هر محالی میشود ممکن
به دستانش گره وا کردن از هر مشکل، آسان است
کسی از آستانش دست خالی برنمیگردد
کدامین برگ لبتشنهست وقتی زیر باران است؟
مبارک شد اگر ماه صیام از برکت او بود
جهان چون سائلی مسکین، سر این سفره مهمان است
نکو رویش، نکو خویَش، نکو راهش، نکو نامش
که هر حرف حسن بالاتر از مجموع خوبان است
نگاهش مصطفی دارد، صدایش مرتضی دارد
ببین و گوش کن او را! که هم این است و هم آن است
علیسیرت، علیصورت، علیخصلت، علیصولت
علی در عفو و در پیکار و در صبرش نمایان است
به محراب دعا چشمش، هزاران بار بارانیست
قنوت دستهای او، صد و ده بار پیمانهست
هرآنکس مبتلای اوست، این را خوب میداند
که یک لحظه نگاهش برتر از یک عُمر درمان است!
به وقت بذلِ او، صد حاتم طائی سرافکنده
زمانِ جنگ، صدها رُستمش سر در گریبان است
که در آیینِ رزمش نیست جز آیینهی حیدر
که گرداگردِ میدان، کُفر از تیغش گریزان است
حسن آیینهی صلح خداوند است، لبخند است
ولی افسوس! دنیا بر سر جنگ است، ویران است
جهان با مهربانان سخت میگیرد، نمیفهمد
که تنها صلح و آرامش، دوای درد انسان است
حسن یعنی سکوت و غربت آل علی... آری
و در خاک بقیع این رنجهای کهنه پنهان است
تمام آیههای صبر از چشمان او جاریست
امامِ مجتبی، غمگینترین تفسیر قرآن است
کریم هر دو عالم را رها کردند این مردم
چه بازاری! میان کوفیان ایمان چه ارزان است!
کسی زورش به برق سکّههای زر نمیچربد
اگر چه در دیار کوفه جنگآور فراوان است
همیشه روسیاه است آن که از خورشید برگردد
سپاهِ نور در هر ظلمتی پیروز میدان است
مُذِلُّ المؤمنین خواندند او را، هیزم آوردند
نمیدیدند در پایانِ این آتش، گلستان است
قسم بر نقش سنگ خاتمش _ألعِزَّةُللّه_
مُعِزُّالمؤمنین است و به روز حشر میزان است
سکوتش تازه گام اوّل فریاد زینب بود
نفهمیدند این آرامشِ ماقبل طوفان است
ببینم کاش! روزی را که اطراف مزار او
پر از صحن و رواق و بست و ایوان و شبستان است
به تابوتش کمی رد و نشان از کربلا میخواست
امان از روز تشییعش! که بزم تیرباران است
✍سروده گروه #هیئت_الشعرا
(جمعی از شاعران قم)
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
نغمهی مرغ سحر از جَرَیان افتاده
قلب خورشید مگر از ضربان افتاده؟
آه از این لحظه که ارکان هُدیٰ ریخت به هم
موج از گردش و رود از جَرَیان افتاده
به کجا میرود اینگونه سرآسیمه جهان؟
که زمین از نفس و نبض زمان افتاده
میرسد بانگِ «إذا زُلزِلَتِ الأرض» به گوش
نه زمین، بلکه فلک هم به تکان افتاده
گوش محراب پر از «فُزتُ بِرَبِّ الکَعبهست»
آه از این بغض که در لحن اذان افتاده
آخرین پرتوِ خورشید گذشت از محراب
همه ذرّات جهان از هیجان افتاده
خون ایمان به هدف ریخت که دین پابرجاست
کُفر، تیریست که از دست کمان افتاده
کوثر آغوش گشودهست به مُولَیالکُونَیْن
که چنین وِلوِله در کُون و مکان افتاده
سحر نوزدهم در دل محراب، افسوس!
تن بیجان علی _روح اذان_ افتاده
بعد از آن تیغ که بر جسم علی خورد، جهان
قطره اشکیست که از دیدهی جان افتاده
«ها علیٌ بَشَرٌ کَیفَ بَشَر؟» یا حیدر!
بی تو نوع بشر از چشم جهان افتاده
بی تو سجّادهی گلگونِ به خون غلتیده
گُلِ سرخیست که در دست خزان افتاده
بی تو محکوم به ظلمند همه محکمهها
عدل، رسمیست که از نام و نشان افتاده
چیست این عالم بیچارهی بعد از تو علی؟
سائلی، طفل یتیمی، پیِ نان افتاده
باب شد رسم علی کشتن از آن روز به بعد
تیغِ مُلجَم به کفِ شِمر و سنان افتاده
که علیّ بنِ حسینِ بنِ علی را کشتند
پیش چشم پدری، سرو جوان افتاده
مددی تا که به انگور ضریحت برسم!
یا علی! مستیام از تاب و توان افتاده
✍سروده گروه #هیئت_الشعرا
(جمعی از شاعران قم)
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
«به ذرّه گر نظر لطف، بوتُراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند»
به کام ما که نبودهست و نیست ساغرِ عُمر
شرنگ را مگر او با نظر، شراب کند
جهان به اوّل وصفش نمیرسد هرگز
درختهای خودش را اگر کتاب کند
اگر به واسطهی مرگ میرسم به حضور
دعا کنید رفیقان! اجل شتاب کند
مرا بهشتِ ولای ابوالحسن کافیست
اگرچه دوزخم از شش جهت عذاب کند
میان اشک غریبانهام اگرچه به خواب
چه میشود که مرا نوکرش خطاب کند؟
به آسمان و زمین هم نمیفروشم ناز
علی اگر که مرا ذرّهای حساب کند
به ارزنی نمیارزد، بگو به خصم علی
به قدر کوه اُحُد هم اگر ثواب کند!
و آیةُ الکُرسی خود گواه معتبریست
که جبرئیل خدا را «علی» خطاب کند
علی گشوده در قلعه را به یک دستش
به وقت درد بخوانش! که فتح باب کند
چه شد جواب سلام علی؟ بگو دنیا!
علی که هیچ کسی را نشد جواب کند
شب است و باز دلش میزبان خورشید است
چگونه چاه، نظر رو به ماهتاب کند؟!
برادرا! به چه ماند کتاب بی عترت؟!
کنار آب کسی خواهشِ سراب کند
هزار شکر که ما در پناه دریاییم
مباد شیعهی تو، تکیه بر حباب کند!
تویی که مرد خدایی، تو را خدا میخواست
علیِّ عالیِ اعلای خود خطاب کند
و چاه، شرم نگاه تو را کجا ببرد؟
چگونه نورِ تو را آب بازتاب کند؟!
چه شد؟ چگونه توانست تیغِ قاتل تو
برای کشتن تو خویش را مجاب کند؟
✍سروده گروه #هیئت_الشعرا
(جمعی از شاعران قم)
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات
اینجا صدای بال ملائک شنیدنیست
در این حرم، کرامت محض تو دیدنیست
آواز آب از دل فوّارههای حوض
چون نغمهی نسیم در ایوان شنیدنیست
بانوی آب و آینه! بانوی آفتاب!
رزق جهان ز دامن سبزت رسیدنیست
میرقصد آفتاب در ایوان آینه
اینجا سماع آینه و نور دیدنیست
چشمم به گنبد است و خیالم در آسمان
این جا همیشه حال و هوایش پریدنیست
مثل کبوتران حرم فکر میکنم
هر دانهای که دست تو پاشید، چیدنیست
صبحِ رواق یا شبِ ایوان آینه
صحنت به هر زمان و مکان برگزیدنیست
صحن عتیق، مسجد اعظم، قدم قدم
این حال بی مثال، گریبان دریدنیست
من پا گرفته کودکیام در حریم تو
زیباترینِ خاطرههایم دویدنیست
تو ماه خانوادهی موسَی بنِ جعفری
مهراوهای و مهرِ نگاهت خریدنیست
این بارِ ناگزیر که بر شانههای ماست
تنها به لطف گوشهی چشمت کشیدنیست
این ابر، این سیاهترین زخمِ ناامید
بر نقرهی سپیدِ ضریحت چکیدنیست
دل را به آستان تو باید سپرد و رفت
جز عشق تو تمام جهان دلبریدنیست
مضمون بکر نابترین شعرها تویی
در وصف توست، شعر اگر آفریدنیست
روح از میان پنجرههای تو میوزد
جان در پناه توست که در تن دمیدنیست
ای کاش! در حریم تو مرگم فرا رسد
از بس که بقعههای حرم آرمیدنیست
از قاب پنجره به تماشا نشستهام
شبگریههای رو به تو بانو! چشیدنیست
✍سروده گروه #هیئت_الشعرا
(جمعی از شاعران قم)
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e