eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
45.2هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
369 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
تضمین غزل: علی ای همای رحمت سحر از سروش عرفان بشنیدم این ندا را که رسید ساقی جان، مِیِ جام هل أتی را ز خم غدیر عشقت!... بزدم مِی ولا را (علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ماسَوا فکندی، همه سایه‌ی هما را) چو علی‌ست مظهر حق، به حقیقتش ولی بین همه حکمت خدا را، ز رخش تو منجلی بین ز غدیر خم مپرسش ز کمالش اوّلی بین (دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من، بخدا قسم خدا را) اگرش خدا بخوانم، بجز او خدا نماند وگرش خدا ندانم، ز خدا جُدا نماند وگرش جدا شناسم، اثری بجا نماند (بخدا که در دو عالم، اثر از فنا نماند چو علی گرفته باشد، سرِ چشمۀ بقا را) تویی آنکه خصم گفتت: به خم غدیر بَخ بَخ تویی آنکه عالمی را، ز فراق توست آوخ تویی آنکه بی ولایت! صف جنت است برزخ (مگر ای سحاب رحمت! تو بباری ار نه دوزخ به شرار قهر سوزد، همه جان ماسوی را) چو حریم جانفزایش به شَه و گداست مأمن سر کوی دلربایش، سر بندگی بیفکن به صف نعال آن شه، بکن از خلوص مسکن (برو ای گدای مسکین! در خانه‌ی علی زن که نگین پادشاهی، دهد از کرم گدا را) علی آن شهی که جودش چو خدای حیّ ذوالمن علی آنکه بذل مهرش بدهد به خصم مأمن به جز از علی که خواهد ز پسر نجات دشمن؟! (به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون، به اسیر کن مدارا ؟!) به جز از علی که گردد متبرّی از شوائب؟! به جز از علی که باشد همه عمر در نوائب؟! به جز از علی که سازد شب و روز با مصائب؟! (بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب که عَلم کند به عالم شهدای کربلا را ؟!) به رکوع، پیش فضلش فضلا و سرفرازان به سجود، پای زهدش عرفا و بی نیازان شده محو طاعت وی، فقها و نکته‌سازان (چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان چو علی که می‌تواند که به سر بَرَد وفا را ؟! ) حَسنات خُلق او را نتوان نگفت و نشنفت لمعات فیض او را نتوان به خُفیه بِنهفت که به عِلم و فضل و تقوا بخدا نباشدش جفت (نه خدا توانمش خواند، نه بشر توانمش گفت متحیّرم چه نامم شه ملک لافتی را) چو علی بُوَد به عالم، شه کشور امامت همه گه کند تفقد، همه گه کند کرامت نظر بلند سِیرش، چو بُوَد نعیم نعمت (به دوچشم خونفشانم هله... ای نسیم رحمت! که ز کوی او غباری، به من آر توتیا را) علی ای فدایی حق! سر و جان من فدایت که بقای هر دوعالم، همه هست در بقایت به نوید عفوّ ایزد، دو جهان به اتّکایت (به امید آن که شاید برسد به خاک پایت چه پیام‌ها که دادم همه سوز دل صبا را) علی ای طبیب وحدت به شفای دردمندان علی ای سروش رحمت به ندای پای بندان علی ای سراج رأفت به سرای دل نَژَندان (چو تویی قضایگردان، به دعای مستمندان که ز جان ما بگردان! رهِ آفت قضا را) به وجود بی مثالش، بنموده فخر آدم ز مَحاسن خصالش بستوده نیک خاتم دوجهان به پیش فضلش به مَثل چو قطره و یَم (چه زنم چو نای، هر دم ز نوای شوق او دم که لسان غیب خوش‌تر، بنوازد این نوا را) چو علی به مُلک هستی بوَدش مقام شاهی بنموده ذات باری، به فتوّتش گواهی چو لسان غیب هرشب بوَدم چنین مباهی (همه شب درین امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام آشنایی... بنوازد آشنا را) هله (شمس قم) ز هجرش، شده دل ز غم لبالب ز شرار ناله‌ی دل، تن و جان فتاده در تب شده هر سَحر نوایم، ز غم تو ذکر یارب (ز نوای مرغ یاحق، بشنو که در دل شب غم دل به دوست گفتن چه خوش است (شهریارا) ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این ماتم از کجاست که دل‌ها پر از غم است؟   این آه و ناله چیست که با گریه توأم است؟ این اشک‌‌های گرم که سوزد تن جهان اندر عزای کیست که عالم به ماتم است؟   بر گوش جان سروشِ زمان می‌دهد ندا: ماهِ عزای شاهِ شهیدان، محرّم است ماهی که از عناد و جفای یزید دون رأس حسین بر سرِ نی نقش خاتم است از تیغ کین چو طایر بسمل به خاک و خون  جسم شریف سبط رسول مکرّم است  در سوگِ نور دیده‌ی ختم پیمبران ـ در خون نشسته دیده‌ی حوّا و آدم است زین ماتم عظیم، نباشد عجب، اگر ـ شیون کنان ملائکه‌ی عرش اعظم است در حیرتم ز زلزله‌ی اشک و آه خلق  آرام و مطمئن ز چه ارکان عالم است؟ از ماجرای شوم و غم انگیز کربلا... ویران شود چو عالم امکان بُوَد سزا :: دلدادگان عارض دلدار کربلا ـ دل بسته بر کجاوه‌ی سالار کربلا  از جان گذشتگان فداکار شاه عشق  بر کف گرفته جان سوی پیکار کربلا  جمعی که بوده فانی فی الله از الست  از سر، گذشته در ره سردار کربلا حکم خداست حکم حسین و صلاح او  کز ترک مکّه، درک کند یار کربلا  بر دفع کفر و ظلم یزید پلید شد  با اهل‌بیت، عازم دیدار کربلا  سوداگری بصیر، متاع نفیس دین  با نقد جان خرید، به بازار کربلا  درس وفا و همّت و آزادگی بوَد  پیکار پیشوای وفادار کربلا  طوفان کفر را به کنار عدم زدند  کشتی نشستگان سبکبار کربلا  زین وقعه گرچه قلب دوعالم کباب شد اسلام، پایدار از این انقلاب شد :: چون جسم پاک خسرو دین بر زمین فتاد  لرزش به نُه رواق سپهر برین فتاد  خورشید آسمان شریعت ز عرش زین  رخشان‌تر از همیشه به فرش زمین فتاد تا ذوالجناح هم، ز دل آه و فغان کشید  آ‌نگه که شاه تشنه‌لب از صدر زین فتاد  زآن زخم‌ها که بر تن سبط نبی زدند  سوز و گداز، بر تن روح الامین فتاد عالم سزد، که جامه‌ی نیلی به تن کنند  زین غم که بر زمین، تن مولای دین فتاد خون گلوی او چو به‌روی زمین رسید  حتّیٰ خروش، در دل شمر لعین فتاد   از آهِ سینه سوز یتیمان تشنه‌لب ـ عَیّوق با شراره‌ی غم، همنشین فتاد  زینب کنار نعش برادر به شور و شین گفت: ای شهید راه خدا یا اخا حسین! :: برخیز و از طریق وفا حال ما ببین  احوال زار عترت خیرالّنسا ببین  برخیز و خواهران پریشان و بی‌‌پناه  در حلقه‌ی اسارت خصم دغا ببین  برخیز و کشتگان عزیزان خویش را... ماهی‌صفت به ورطه‌ی خون در شنا ببین  برخیز و نوگلان حرم را ز بیم خصم  در پای خار، خفته و مرگ آشنا ببین  برخیز و پا پُر آبله، طفلان داغدار ـ با شمر و ساربان دنی پا به پا ببین  برخیز و روی اُشتر عریانِ بی جهاز  شمشیرِ کین به گردن زین‌العبا ببین  برخیز و کاروان اسیران اهل‌بیت  سوی دیار شامِ غم از کربلا ببین  ناچار ـ می‌رویم برادر ز کوی تو... ما می‌رویم و هست دل ما بسوی تو ::: باشد ز ماسَوای دو عالم سوا حسین  زیرا سواست از همه‌ی ماسوا حسین  ماندی بُراق عقل، به معراج عشق او بر عرش نی چو خواند کلام خدا حسین هفتاد و دو عزیز، به بازار مصر دین  بنْمود عرضه بی ثمن و بی بها حسین هفتاد و دو ذبیح، فدای حبیب کرد  اندر منای معرکه‌ی کربلا حسین  هفتاد و دو ستاره‌ی رخشان برج حق  پنهان نمود در پس ابر فنا حسین  هفتاد و دو شهید، چشیدند بی دریغ  شهد شهادت از سر اخلاص با حسین  باشد روا که خلق دو عالم فدا کنند  جان‌ها به ‌راه عهد و وفای تو یاحسین (شمس قمی) به ناله‌ی جانسوز دل سرود این قصه را که هست تو را نکته‌ها حسین زیرا ـ تو بهترین اثر ذات سرمدی! رونق‌‌فزای مصحف و دین محمّدی ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا شهنشاه شهیدان ز حقیقت دم زد آتش عشق حقیقی به دل عالم زد شاه احرار جهان در ره عشق ابدی هرکجا رفت ز معشوق حقیقت دم زد قائد اعظم اسلام، حسین بن علی رأیت عدل به بام فلک اعظم زد میر میدان فضیلت به هواداری دین در صف ماریه بر رغم عدو پرچم زد مدعی خواست که آگه شود از عالم عشق تیغ حق گشت عیان، گردن نامحرم زد نوحِ کشتیِ نجات از ره اخلاص عمل بهر آزادی دین، یکدله دل بر یَم زد با ید فضل و کرم، پور یداللَه نه عجب مشت حق بر دهن دشمن دین محکم زد یکسره کرد فدا خیل جوانان حرم پشت پا بر همه اندوه و ملال و غم زد حرمله حنجر اصغر بدرید و تیرش زو گذر کرد و به قلب نبی اکرم زد عاقبت کرد فدا جان به ره عزت دین داغ این واقعه بر قلب بنی آدم زد مظهر جود و کرم جان به ره جانان داد خط بطلان ز سخا بر کرم حاتم زد شجر دین چو ز خون گلویش یافت ثمر ریشه ی ظلم، ز بستان جهان کم کم زد کاخ بیداد فرو ریخت چو با تیشهٔ عدل دستگاه خلل و کفر و ستم، بر هم زد بر سر بام جهان کوفت درفش توحید بعد از آنی که به دل‌ها شرر ماتم زد ظلم و بیداد چو بنمود یزید بَدکیش نام او دهر، ردیفِ پسر ملجم زد (شمس قم) چونکه بوَد نوحه‌گر آل عبا کوس آزادگی و فخر، به مُلک جم زد ✍ مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مقصد‌نمای قافله‌ی ماسَوا، علی از جمع ماسوای دوعالم سوا، علی کشورگشای عرصه‌ی ایجاد کُن فکان مَسندنشین عرشه‌ی عرش عُلا، علی رمز حیات و راز بقا، علّت وجود مرآت حیّ داور و ایزدنما، علی مسطوره‌‌ى ودایع آیات سرمدی اسطوره‌‌ی بدایع ارض و سما علی نوزاد خانه‌‌زاد خدا بود و ز آن مقام همنام خویش خوانده خدایش به‌جا علی مولود کعبه است و ندارد کس این جلال غیر از امیر ملک نجف، مرحبا علی از کعبه این ندا همه دم می‌رسد به گوش مولودِ مَحرم حرم کبریا، علی چون راضی از قضا بُد و معنای ارتضا زین منزلت گرفت لقب، مرتضیٰ علی عبد مطیع حیّ مبین، پشتبان دین تنها وصیّ ختم رسل، مصطفی، علی اول امام بر حق و مولای متقین دوم مقام شامخ آل عبا، علی بت‌های کعبه دست یداللهی‌اش فکند زآن پس که پا به دوش نبی زد زها، علی آن دوش را که دست خدا مُهر کرده بود جاه و مقام بین! که نهاده‌‌است پا، علی در غزوه‌‌‌ها امیر و سپهدار و رهنمون در عرصه‌‌ها به نصرت دین رهنما، علی بر دفع مشرکین، به رهِ اعتلای دین بر کف نِهاد جان و سر خویش را علی غیر از علی به خصم محبّت نکرده اَست یار عدوی خویش بُوَد چون خدا، علی دشمن به صدق و پاکی و عدلش بوَد گواه زیرا که هست پادشهِ اتقیا، علی اِبنِ اَبی‌‌‌الحدید که از اهل سنت است حق داده بر علی که بُوَد حق‌نما، علی از آن صفات پاک و عباداتِ تابناک بوده‌‌‌‌ست و هست بر دوجهان مقتدا، علی هم اسوه‌‌ی عدالت و بذل و عطا و جود هم لوحه‌‌ی کرامت و لطف و صفا، علی جز ختم انبیا به همه انبیا بوَد هم پیشتاز و پیشرو و پیشوا، علی هرچند کس به ذات علی پی نبرده اَست باشد علی، مع الحق و حق آشنا، علی مدح علی به مصحف و مادح بوَد خدا ممدوح سوره‌‌ی "نبأ" و "هل أتی" علی مشکل بوَد مقام علی را شناختن با آنکه هست بر همه مشکل‌‌گشا، علی از ماجرای خلق، ندارد کسی خبر دارد خبر، ز‌ زیر و بم ماجرا، علی هرجا که رفت در شب معراج، مصطفی شد همکلام و همدم و هم بزم، با علی شاید که گفته وقت خداحافظی رسول: رفتم کنون ز درگهت ای دوست! یاعلی (شمس قمی) که نور ولایت فروغ اوست پرتو گرفته از رخ ِ شمس الضحیٰ علی ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e