#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
دو لقمه نان و اشک و بغض خورد از سهم افطارش
نمک میریخت بر زخم دلِ از زخم سرشارش
گلویش زخم بود از استخوان و خار در چشمش
لبش را میگَزید از دردهای «حیدر آزارش»
تبسمهای سردش داشت از درد دلش میگفت
نگاهش روضه بود اما لبش در حالِ انکارش
دو چشمش ابر شد وقتی نگاهش را به بالا دوخت
تمام آسمان را خیس کرد آیات رگبارش
سکوتش را شکست «انا الیه الراجعون»هایش
نمیدانم چرا بوی سفر میداد اذکارش
قدومش خسته بود از ماندن و رؤیای رفتن داشت
همان مردی که در دل دردهای مردافکن داشت
پدر از کوچههای نوحهی «بابا بمان» میرفت
زمین همراهِ جانش آسمان تا آسمان میرفت
به زخم شانهاش فرمود: امشب استراحت کن
به وقت هر شبش؛ این بار بیانبان نان میرفت
کلون در دخیلش را گره میزد به دامانش
و بابا از میان روضهی در؛ روضهخوان میرفت
تمام شهر، خوش بودند در خوابِ زمستانی
امیرالمؤمنین از دستِ سرد کوفیان میرفت
شهادت داد بر مظلومیاش همراه گلدسته
مراد «اشهدُ انّ علی» سوی اذان میرفت
قدوم قبلهی سیار، مسجد را مزیّن کرد
چراغ روضهی خود را به دست خویش روشن کرد
به وقت سجده؛ مسجد اتفاقی را خبر میداد
سجود آخر مولا به ذکرش بال و پر میداد
به دستی مست، میرقصید تیغِ کهنهی کینه
چه شمشیری که زهرش بوی خونِ میخ در میداد
خدای روضه از آوار ارکانُالهدیٰ میگفت
نمازِ غرق خون «فزتُ و ربّ الکعبه» سر میداد
تَرک در تارک خورشیدِ نخلستانی کوفه
خبر از آیهی مکشوفهی «شقالقمر» میداد
شب قدری که قرآن، جای قرآن تیغ بر سر داشت
درخت آرزوی دیدن زهرا ثمر میداد
محاسن را خضاب و دست خود را شست از دنیا
به جای «یا علی» هنگام رفتن گفت «یا زهرا»
✍ #رضا_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
دخترم با خندهات غمهای بابا را ببر
با نمک افطار کردم.. شیر و خرما را ببر
دیگر از رنج زمانه میشود راحت علی
مژدهی جان دادن یک مرد تنها را ببر
تا سحر از خاطرات مادرت با من بگو
پیش من تا میتوانی اسم زهرا را ببر
وای اگر مرغان این خانه برنجند از علی..
بین راهم آمدند آرام آنها را ببر
تیغ قاتل خوبتر از نیشخند مردم است
آه شمشیر! از دل من درد دنیا را ببر!
خون ِاین سر خونِ سی سالِ بدون فاطمهست
پیشکش بر فاطمه خون سر ما را ببر
بعد ازین کوفه نمان و بعد ازین کوفه نیا
با برادرها ازینجا ارث طه را ببر
تو به کوفه بازمیگردی ولی مثل اسیر
با خودت امروز روضههای فردا را ببر
موقعی که بر سر هرکوچه سنگت میزنند
پیش بدمستان کوفه، نام سقا را ببر
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
ماه میتابد از خم کوچه
چهرهای دائم الوضو دارد
پینه بر دستهاش و نعلینش
اثر وصله و رفو دارد
مرد تنهاست، مرد غمگین است
کمرش از فراق خم شده است
ساغر شادی اش اگر خالیست
بادهی غم سبو سبو دارد
ضربان صدای او جاریست:
با یتیمی به خنده مشغول است
سر تقیسم سهم بیت المال
با صحابه بگو مگو دارد
باز امروز بغض نخلستان
تا به سرحد انفجار رسید
باز امشب به استناد کمیل
ماه با چاه گفتگو دارد
کاهگلهای کوچه مرطوبند
اشک دیوار را در آورده است
نالهی خانم جوانی که
هرچه دارد علی از او دارد
-از دو دستش طناب بگشایید،
مبریدش به مسلخ بیعت
دیگر او را کشان کشان مبرید
ایّهاالنّاس! آبرو دارد
گرچه در بند غربت، از این شیر،
گرگهای مدینه میترسند
ذوالفقارش هنوز بُرّان است
شور "حتّی تُقاتِلوا" دارد
حب مولا نتیجه سحر است
باش تا صبح دولتش بدمد
آن صنوبر دلی که میباید
پیش او سرو، سر فرود آرد
...چارده قرن بعد خیلیها
دم از او میزنند اما مرد
همچنان خار بر دو چشمش هست
همچنان تیغ در گلو دارد
✍ #عباس_احمدى
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
ستاره، آینهگردانِ ربّنایِ علی
درخت، یک ورق شعله از دعایِ علی
کدام سوست هلا شامگاهِ نخلستان؟
کجای این شبِ کوفیست جایِ پایِ علی؟
ستاره، گرمِ تماشا که تا سپیدهدَمان
نمازِ گریه بخوانَد به اقتدای علی
ستاره چشم به محرابِ مسجدِ کوفه
کشیده دست به عمامه و ردای علی
ستارهسوختگان کاسههای شیر به دست
نشستهاند به پشتِ دَرِ سرای علی
کدام صاعقه پژواکِ شقشقیهی اوست؟
کدام صاعقه چون خطبهی رسای علی؟
ستارهسوختگان، شرحهشرحه میپُرسند
کجاست وسعتی از سایهی کَسای علی؟
به «حبهی عرنی»ها بگو که رسم کنند
گزارهی نفَسی از خدا خدای علی
نوشتهاند سفرنامهی فتوّت را
چه پوریایِ ولیها به بوریایِ علی
هزار پنجره وا شد مرا به باغ نجف
هزار پنجره بر باغِ دلگشایِ علی
گدای آبِ حیاتی چرا تو در ظلمات
بنوش جرعهای از مِی به روشنایِ علی
بچرخ ساقی مستان و با هدایتِ ماه
بیار بادهای از چشمهی هدای علی
به روزِ واقعه نهجالبلاغه میشنوم
میانِ معرکه با چرخشِ صدای علی
تمامِ حنجرهام ذکرِ یاعلی مددست
که قسمتم بشود یک نخ از عبایِ علی
تمامِ حنجرهام ذکرِ یاعلی مددست
تمامِ حنجرهام شورِ هَل اتایِ علی
ستاره چیدهام از صبحِ سورهی یاسین
در این تجلّیِ و الشمس و الضُحای علی
انار چیدهام از باغِ سورهی طه
انار چیدهام از شرحِ «انَّما»ی علی
کدام قافیه از بوتراب، عرشیتر
کدام قافیه چون خاک سُرمهسایِ علی
قلندرانه به دریا سپردهای دل را
هلا قلندر دریاست آشنای علی
مسجّلست به مُهرِ غدیریاش دریا
شناسنامهی دریا خطِ ولای علی
قیامتست به هنگامهیِ رجزهایش
قیامتست به چاووشِ لا فَتایِ علی
کجاست گسترهی خطبههایِ حیدریاش؟
کجاست دامنهی منطقِ رسایِ علی؟
جفا کِشیده از آنان که خوردهاند دریغ
هزار مرتبه سوگند بر وفای علی
کدام حج قبول است بی ولایتِ او
اگر چه بگذری از مَشعَر و مِنایِ علی
خوشا به حالِ کُمِیت و فرزدق و دعبل
که جمله، دار به دوشند با ثنای علی
رسیدهام به سحرگاهِ لیلة القدرش
که میرسد به بلندایِ ربنایِ علی
هر آن غزل که سرودم نثارِ قنبرِ او
هر آن قصیده که ناگفتهام فدایِ علی
هزارها گره افتاده است در کارم
سپردمش به دو دستِ گرهگُشایِ علی
خوشم که جزء «گدایانِ خیلِ سلطانم»
به بویِ قطرهای از چشمهیِ سخای علی
چه غم که کوهِ گناهت کمرشکن شده است
که کوه، کاه شود پیشِ کهربای علی
چه میشود به جزا حالِ ما سوالله
خدا بخیر کُنَد حالِ ماسوای علی
بگو به سینهزنان کبود کرب و بلا
حسین بگذرد از سمتِ کربلایِ علی
تو را بشارتِ شیرینِ مَن یَمُت یَرَنیست
تو را به مرگ هنیئا لَک لقای علی
خوشا به بحرِ حماسی سرودن از داغش
که جز حماسه رسا نیست در رثایِ علی
✍ #محمد_حسین_انصاری_نژاد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
نغمهی مرغ سحر از جَرَیان افتاده
قلب خورشید مگر از ضربان افتاده؟
آه از این لحظه که ارکان هُدیٰ ریخت به هم
موج از گردش و رود از جَرَیان افتاده
به کجا میرود اینگونه سرآسیمه جهان؟
که زمین از نفس و نبض زمان افتاده
میرسد بانگِ «إذا زُلزِلَتِ الأرض» به گوش
نه زمین، بلکه فلک هم به تکان افتاده
گوش محراب پر از «فُزتُ بِرَبِّ الکَعبهست»
آه از این بغض که در لحن اذان افتاده
آخرین پرتوِ خورشید گذشت از محراب
همه ذرّات جهان از هیجان افتاده
خون ایمان به هدف ریخت که دین پابرجاست
کُفر، تیریست که از دست کمان افتاده
کوثر آغوش گشودهست به مُولَیالکُونَیْن
که چنین وِلوِله در کُون و مکان افتاده
سحر نوزدهم در دل محراب، افسوس!
تن بیجان علی _روح اذان_ افتاده
بعد از آن تیغ که بر جسم علی خورد، جهان
قطره اشکیست که از دیدهی جان افتاده
«ها علیٌ بَشَرٌ کَیفَ بَشَر؟» یا حیدر!
بی تو نوع بشر از چشم جهان افتاده
بی تو سجّادهی گلگونِ به خون غلتیده
گُلِ سرخیست که در دست خزان افتاده
بی تو محکوم به ظلمند همه محکمهها
عدل، رسمیست که از نام و نشان افتاده
چیست این عالم بیچارهی بعد از تو علی؟
سائلی، طفل یتیمی، پیِ نان افتاده
باب شد رسم علی کشتن از آن روز به بعد
تیغِ مُلجَم به کفِ شِمر و سنان افتاده
که علیّ بنِ حسینِ بنِ علی را کشتند
پیش چشم پدری، سرو جوان افتاده
مددی تا که به انگور ضریحت برسم!
یا علی! مستیام از تاب و توان افتاده
✍سروده گروه #هیئت_الشعرا
(جمعی از شاعران قم)
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
گر بیافتد ره مجنون به شبستان نجف
میزند هوی کشان سر به بیابان نجف
عزت آن است شوی خاک کف پای پدر
کربلا رفته در این حال به قربان نجف
ابرو باد و مه و خورشید و فلک در کارند
بارک الله بگیرند ز سلطان نجف
دستمان شکر خدا پیش کسی نیست دراز
رزقمان میرسد از گوشهی ایوان نجف
سعدیا! مرد نکونام نمیرد هرگز
شرطش آن است که باشد ز غلامان نجف
✍ #وحید_عظیم_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
امشب دلم از هرشبی آمادهتر شد
سوی خدا آمادهی پرواز باشد
من از دل محراب خود معراج دارم
بال عروجم با شهادت باز باشد
عمری پی احقاق حق کوشیدهام من
تاکی زجهل مردمان آتش بگیرم
ای تیغ زهرآلوده! امشب راحتم کن
من دیگر از این زندگانی سیر سیرم
یک همنفس پیدا نکردم بین مردم
درد خودم را تا سحر با چاه گفتم
وقت نیایش با خدا از حال رفتم
راز دل خود را به اشک و آه گفتم
چیزی بهجز خاکستری باقی نمانده
از این دلی کز شعلههای درد و غم سوخت
خاری به چشم و استخوانی در گلو شد
میخ دری که همسر من را به در دوخت
رخسارۀ زهرای من از ضرب سیلی
گه چون فلک نیلی، گهی مهتابگون شد
پهلوی او را مثل دست او شکستند
چشمان من پیمانۀ لبریز خون شد
گرچه طبیب عالمی هستم در عالم
سر باز کرده زخم من از بی طبیبی
یارم زدستم رفت و من با حسرت و غم
کوبیدهام سر را به دیوار غریبی
از بس گره از کار مردم باز کردم
دست علی چون سجدهگاهش پینه دارد
فرقم جراحت یافت اما کس ندانست
این زخم را عمری علی در سینه دارد
این زخم را گویی که جایی دیده بودم
آری از آن در نیمهشب خوناب میریخت
وقتی که آهم شعله بر هفت آسمان زد
اسما به روی زخمهایش آب میریخت
شق القمر کردند اینجا ای دریغا
باید بگویم رازهای باورم را
دستی که زد شمشیر بر فرقم شکافد
در کربلا فرق علی اکبرم را
از قول من برگو «وفایی» گرچه نیکوست
نقش غم من برهمه دلها بیفتد
زیر بغلهای مرا دیگر نگیرید
ترسم زحالم دخترم از پا بیفتد
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
در جان بهجز جوانۀ باور نداشتی
ای آنکه در شکوه، برابر نداشتی
رنگی نمیگرفت به خود باغها اگر
اینقدر جلوههای معطر نداشتی
آری! تو در مقام فنا نیز از خودت
جز انتظار فتح مکرر نداشتی
مشتاق یاریاند تو را آسمانیان
باور نمیکنیم که یاور نداشتی
با من بگو کدام پیمبر کتاب داشت
یا خواند حکمتی و تو از بر نداشتی؟!
ای آنکه سر نهاده جهانی به پای تو
یک بار هم به بالش پَر سر نداشتی
طوری گرفت هُرم تو دست عقیل را
انگار غیر عدل، برادر نداشتی
::
آن شب کنار سفرۀ افطارِ دخترت
جز شوق لحظههای مقدر نداشتی
ای زخمیِ تبار نمکناشناسها
غیر از نمک ز سفره چرا برنداشتی؟
::
ای دل! خجل مباش که ابیات درخوری
در مدح آن حقیقت برتر نداشتی
تو پی به راز سورۀ کوثر نبردهای
تو غیر چند واژۀ ابتر نداشتی
✍ #جواد_محمدزمانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_شهادت
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
سلام ما به علی و نماز آخر او
به حال راز و نیاز و به دیدۀ تر او
سلام ما به علی و به عدل و ایمانش
سلام ما به رخ غرق خون و منبر او
سلام ما به سجودش که رنگ خون دارد
سلام ما به رخ غرق خونِ اطهر او
سلام ما به پریشانی حسین و حسن
سلام ما به دل پُر زآه دختر او
سلام ما به نفسهای نفْس پیغمبر
سلام ما به فروغ نگاه آخر او
سلام ما به غمی کز مدینه دارد او
سلام ما به ملاقات او و همسر او
چو خاک اوست سزای ابوذر و مقداد
فتاده است «وفائی» به خاک قنبر او
✍ #سيدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
«به ذرّه گر نظر لطف، بوتُراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند»
به کام ما که نبودهست و نیست ساغرِ عُمر
شرنگ را مگر او با نظر، شراب کند
جهان به اوّل وصفش نمیرسد هرگز
درختهای خودش را اگر کتاب کند
اگر به واسطهی مرگ میرسم به حضور
دعا کنید رفیقان! اجل شتاب کند
مرا بهشتِ ولای ابوالحسن کافیست
اگرچه دوزخم از شش جهت عذاب کند
میان اشک غریبانهام اگرچه به خواب
چه میشود که مرا نوکرش خطاب کند؟
به آسمان و زمین هم نمیفروشم ناز
علی اگر که مرا ذرّهای حساب کند
به ارزنی نمیارزد، بگو به خصم علی
به قدر کوه اُحُد هم اگر ثواب کند!
و آیةُ الکُرسی خود گواه معتبریست
که جبرئیل خدا را «علی» خطاب کند
علی گشوده در قلعه را به یک دستش
به وقت درد بخوانش! که فتح باب کند
چه شد جواب سلام علی؟ بگو دنیا!
علی که هیچ کسی را نشد جواب کند
شب است و باز دلش میزبان خورشید است
چگونه چاه، نظر رو به ماهتاب کند؟!
برادرا! به چه ماند کتاب بی عترت؟!
کنار آب کسی خواهشِ سراب کند
هزار شکر که ما در پناه دریاییم
مباد شیعهی تو، تکیه بر حباب کند!
تویی که مرد خدایی، تو را خدا میخواست
علیِّ عالیِ اعلای خود خطاب کند
و چاه، شرم نگاه تو را کجا ببرد؟
چگونه نورِ تو را آب بازتاب کند؟!
چه شد؟ چگونه توانست تیغِ قاتل تو
برای کشتن تو خویش را مجاب کند؟
✍سروده گروه #هیئت_الشعرا
(جمعی از شاعران قم)
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
خبر رسیده که رکن پیمبر افتادهست
ترک نشسته به محراب، منبر افتاده است
اگر غلط نکنم مرد خیبر افتادهست
طبیب حاذق عالم به بستر افتادهست
سحر که آه دل ذوالفقار گشت بلند
شکست آینه تصویر زد در آن لبخند
دو قدر را زده تیغی به یکدگر پیوند
مسیر ساقی کوثر به کوثر افتادهست
به سائلان برسانید بیکریم شدند
خرابهها همه محروم از این نسیم شدند
یتیمهای عرب باز هم یتیم شدند
که مهربان پدر کوفه دیگر افتادهست
قسم به کیسهی نانش همیشه مظلوم است
جواب خوبی این مرد، تیغ مسموم است
سرِ نماز هم از حق خویش محروم است
به جرم عدل، ترازوی داور افتادهست
خبر رسیده که بر فرق حیدر کرار
رسیده تیغ کجی در ادامهی مسمار
مدینه در افق کوفه میشود تکرار
دوباره پشت در خانه مادر افتادهست
خبر رسیده به سر قصهی امیر آمد
اجل به دیدنش آمد اگر چه دیر آمد
برای زخم سرش کاسه کاسه شیر آمد
از این حدیث دلم یاد اصغر افتادهست
ابوتراب به بیشیریِ رباب گریست
به حال کودک او چشم آفتاب گریست
عمو نیامد و امّید رفت و آب گریست
حسین مانده و کارش به لشکر افتادهست
از این طرف پدری رو به لشکر اندازد
از آن طرف به جوابش سهشعبه میتازد
برای اینکه پدر را زند پسر را زد
و حال اگر بکشد تیر را سر افتادهست
✍ #سیدمیلاد_حسنی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین علیهالسلام
«كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً»
با ستمكار در پيكار و ستمديده را يار باشيد.
📜 نهجالبلاغه، نامه۴۷
(وصیتنامه حضرت)
در راه امام حق علمداری کن
ای پیرو مرتضی علی! کاری کن
برخیز به عزمِ رزم با ظلم و ستم
یعنی که ستمکشیده را یاری کن
✍ #یوسف_رحیمی
↳ @hosseinieh_net