هدایت شده از نبرد ارادهها | سیدعرفان حسینی
۳۶ وضعیت مقدس!!!
#یادداشت_هنرجویی
یکی از سوالات مهم در #فلسفه_علم، ماهیت علم و تمایزش با #شبه_علم است. کارل #پوپر، فیلسوف علم قرن بیستم که البته بسیاری از نظراتش، قابل نقد و دارای اشکال است، #ابطالپذیری را مهمترین وجه تمایز علم از شبه علم میداند. ابطال پذیری به طور خلاصه یعنی اینکه هر نظریهی علمی (اگر واقعا میخواهد علمی باشد!) باید قابلیت رد شدن داشته باشد و گزارهای را که نتوان شاهدی بر ابطال آن آورد، نمیتوان علم دانست.
پوپر در مثال اول، به نقد نظریهی #مارکس پرداخته و چنین بیان میکند: #مارکسیسم را نمیتوان علم در نظر گرفت چرا که هر شاهد نقضی را میتواند توجیه کند. از نگاه مارکس در تمامی جوامع صنعتی، در ابتدا سوسیالیسم و در آخر، کومونیسم جای سرمایهداری را میگیرد اما وقتی در یک جامعهی نمونه، این روند طی نشود، طرفداران مارکسیسم برای آنکه نشان دهند اتفاق رخ داده، با نظرشان موافق است، چنین توجیه میکنند که نظام رفاه اجتماعی باعث شده که ظهور کمونیسم (که تحقق آن قطعی است!) موقتا به تأخیر بیفتد. بنابراین نظریه مارکسیسم برای مارکسیستها، تقریبا همیشه صادق است.
مثال دیگر پوپر، معطوف به نظریهی #فروید است و بیان میکند که طبق این نظریه، تقریباً تمام یافتههای کلینیکی روانشناختی را میتوان با مفاهیمی همچون سرکوفتگی، والایش و امیال ناخودآگاه، توجیه کرد.
البته نگاه پوپر به علم، علاوه بر اینکه فاصلهی نجومی با جهانبینی توحیدی اسلام دارد، حتی در میان فیلسوفان علم مادهگرا هم نقدهای جدی به آن وارد است، اما در مقام بحث این نوشتار، به نظر میآید که «۳۶ وضعیت نمایشی» اثر #ژرژ_پلتی را هم میتوان با این معیار ابطالپذیری، مورد نقد قرار داد.
پلتی، چنان حالات مختلف را در خلال ۳۶ وضعیتش گنجانده که تقریباً هر سناریویی را میتوان به نحوی ذیل یکی از آنها قرار داد یا به عبارت بهتر، به یکی از وضعیتها #چسباند و #چِپاند. لذا شبه نظریهی ۳۶ وضعیت پلتی بیش از آنکه ارزش علمی داشته باشد و شأن #کتاب_مقدس هنرهای نمایشی را پیدا کند، دستآویزی است برای توجیه هر داستان، روایت و تولیدِ هنری غیراخلاقی و الحادی و مانعیست برای دیدهشدن و بالا آمدن هر خلاقیت و زایش هنریِ رحمانی و توحیدی.
------------
✨ @SErfanH