eitaa logo
اشعار حاج محمود ژولیده
1.5هزار دنبال‌کننده
6 عکس
0 ویدیو
40 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بحمداللَّه پیمبر دید، روی زینب خود را به کف آورده از فیضِ دعایش، مطلب خود را بحال سجده‌ی شکر است، هر روزِ و شب خود را نهاده بر لب دردانه‌ی زهرا، لب خود را خدیجه آمده، یا دومین زهرای پیغمبر تعالی الله، زین دختر که باشد زینتِ حیدر چه مولودی که شد نورش، شعاعِ حضرت طاها سراپای وجودش، غرقِ نورِ مادرش زهرا ز بسکه جلوه‌های حیدری دارد، گُلِ مولا خدا نام گرامش را نهاده، زینب کبرا تشکر از شکوهِ کوهِ صبرِ خویشتن دارد جلالت از حسینِ خود، مهابت از حسن دارد علی ممسوس در ذاتِ خدا و زینبش در او علی عشقِ خداوند است و باشد عشقِ حیدر او علی محبوبِ حق، محبوبه‌ی ساقیِ کوثر او علی مجذوبِ درگاهِ خدا، مجذوبِ صفدر او چه حُسنِ اشتراکی، در میانِ دختر و باباست حدیثِ عشق و پاکی، در میان دختر و باباست ز رخسارِ حسینِ خود، عجب آئینه‌ای دارد برای حفظِ اسرارَش، به دل گنجینه‌ای دارد و در خاطر، حدیثِ داغِ زخمِ سینه‌ای دارد از آن روز دوشنبه، محنتِ آدینه‌ای دارد ز فرق و پهلوی بشکسته تا لَختِ جگر، وارث جمیعِ انبیا را او، به میدان خطر وارث حدیثِ قُرب را، زیر و زِبر بشناس با زینب نبی را مرتضی را، بیشتر بشناس با زینب به حق خیرالنسا را، مفتخر بشناس با زینب حسین و مجتبی را، سربه‌سر بشناس با زینب تمام پنج تن یکجا، خلاصه می‌شود در او زبان را می‌کند ذاکر، به هر الله اکبر او ز طوفانِ حوادث، چون رسد اسلام را محنت به تنهایی نگهدارد، بِدوشَش پرچم عزت علمدارِ ولایت می‌شود، در وادی غربت ز گودالی که در خون، دست و پا باید زنَد عترت پیام آور زعاشورا، حرم گستر به هر منزل ز یُمن هِمتی والا، به اُشترهای بی محمل فصاحت را بلاغت را، به میدان‌ها نگین زینب فقاهت را هدایت را، چراغِ مؤمنین زینب عدالت را رسالت را، سفیر راستین زینب امامت را ولایت را، ز مقتل جانشین زینب به مردانِ جهان، الگوی درک و همت و غیرت زنان را هست، خورشیدِ حیا و عفت و عصمت بجای ناله در گودال، دارد نعره‌ی تکبیر به وقت خطبه‌خوانی، غُرّشی دارد بِسانِ شیر زبانش تیغِ ظالم کُش، بیانش قبضه‌ی شمشیر کلامِ داغ و حق گویش، کند هر قلب را تسخیر شهیدِ کربلا را جان، زمینِ نینوا را روح کنار ناخدای دین، به کشتیِ نجاتش نوح کند دینِ خدا را یاری و بیند جسارت را پس از هفتاد و دو کشته، رود شامِ اسارت را ببیند با دو چشمِ اشکبارِ خویش، غارت را ز روی ناقه بر نیزه، کند معنا زیارت را بِزیرِ تازیانه می‌کند، تفسیر قرآنی که آیاتش کند، از حنجری پاره مسلمانی چه بانویی، علی وار است در دینِ اَباالقاسم جلیله در همه عالَم، عقیله بر بنی‌هاشم، سپاهِ رهروانَش، در مسیر کربلا عازم قیامش تا قیامت، پیشوازِ حضرت قائم اگر تعجیل می‌خواهید، در کارِ ظهورِ یار قسم بر زینب کبری دهید او را، به هر گفتار @hajmahmoodzholideh
بارانِ اشکِ ما را، کن وصل ای نگارا چون اشکِ آسمان بر، دریای اشک زهرا دریای اشک مادر، بی انتهاست آری باید گریست بر او، همچون تو یَابنَ طاها در ساحلِ غمِ تو، پیداست فاطمیه قلبت ز دردِ مادر، عمریست در مدارا ایام فاطمیه، یک حزنِ خاص دارد این است خود نشانی، از حالتِ تو مولا گاهی بیادِ پهلو، گاهی بیادِ بازو خون جای اشک ریزد، از دیده‌ی تو آقا وقتی به زخمِ سینه، بارانِ اشک داری بی‌تاب و بی‌قرارند، مجموعِ آسمان‌ها ناباورانه آهی، از سینه‌اَت برآید وقتی بیاد سیلی، مینالی ای نگارا می‌سوزی از شرارِ، سوزانِ درب و دیوار تا انتهای شب با، سوزِ سحر هم‌آوا گویی به خود چگونه، جدّ مرا ربودند با چه دلی کشیدند، بیرون ز خانه او را با دسته‌ی غلافِ شمشیرِ قنفذِ پَست از پا فتاد زهرا، در پیش چشم مولا از زیرِ دست و پای مردم، چه کس درآورد؟ آن‌روز مادرت را، ای نازنین اماما شش ماهه کودکِ او، اصلاً چگونه شد دفن؟ قبرش کجاست محسن، کی حل شود معما؟ شش ماهه‌ای دگر هم، در کربلا نهان است قبرش کجاست اصغر، آیا کنار بابا؟ قبری دگر ز مادر، از دیده‌هاست مخفی تا تو ز رَه نَیایی، این غصه‌هاست بر پا با این‌همه مصیبت، وقت فرج رسیده یَابنُ الحسین بازآی، با انتقام زهرا @hajmahmoodzholideh
یابن الحسن بیا، که بر این باوریم ما پیوسته در کنارِ تو و مادریم ما اینجا که پُر، ز ناله‌ی دل‌های خسته است بزم عزای مادرِ پهلو شکسته است این جمع، آمدند که باشند یاورت این هیئت است، مجلس ترحیم مادرت قاری چقدر، زمزمه‌اَش با طراوت است زهرا چقدر، عاشقِ صوتِ تلاوت است ذکر تمام هم‌نفسان است، الامان اینجاست خیمه‌گاه تو، یا صاحب الزمان گویا تویی امام زمانم، میان جمع می‌سوزی از مصائبِ مادر، شبیه شمع آیا نشسته‌ای وسطِ روضه، از قضا؟ یا ایستاده‌ای دمِ در، صاحبِ عزا انگار زیر لب، شده کارِ تو زمزمه خیلی مُعَطَّلت نکنم، یابنَ فاطمه اِذنی بده که یارِ دلِ خسته‌اَت شویم با هم، سری به‌ خانه‌ی جدّت علی رویم هر جا رویم، خانه‌ی مادر نمی‌شود زهرا اگرچه، همدمِ حیدر نمی‌شود مادر که رفت، لطف و صفا هم ز خانه رفت گرمای مادرانه دگر، از میانه رفت دیگر صدای صحبتِ زهرا نمی‌رسد گرمای با محبتِ زهرا نمی‌رسد بهرِ حسین، خانه شده کربلای او کِز کرده گوشه‌ای، حسنِ مجتبای او زینب بجای فاطمه در خانه‌داری است گاهی زبان بگیرد و در سوگواری است دیوار و در، که آینه‌ی دِقِّ مرتضاست آیا چنین بلا و غمی، حقِّ مرتضاست؟ یا صاحب الزمان، تو بیا یاریِ علی بازآ که هست، روی تو دلداری علی @hajmahmoodzholideh
گرچه در حالِ نَبَردیم، عزیز زهرا! ما برای تو چه کردیم، عزیز زهرا؟ وسطِ معرکه هستی تو، در این دفعِ فِتَن ما کجائیم در این فتنه‌ی پر درد و مِحن؟ چه کسی گفته که دل، بر من و ما بَستی تو؟ که اَمانِ حرمِ عمّه‌ی خود، هستی تو! پسرِ فاتحِ خیبر، مَددَش خیبری است غضبِ یوسفِ زهرا و علی، حیدری است گرچه این حَصر، به اطرافِ حرم تکراری است گِرهِ اَبروی تو، حیدری و کرّاری است تو بخواهی، همه‌ی صحن، پر از شور شود هر نگاهِ نظرآلود، از آن دور شود کاش تکرارِ شبِ واقعه دیگر نشود صحبت از مقنعه و چادر و معجر نشود جای ما سینه‌زنان است، در آنجا خالی که صفِ صف شکنان است، در آنجا خالی در حقیقت، مددِ دینِ خدا، مادرِ توست حافظِ صحن و حرم، عمّه‌ی غم پرورِ توست گر دهد اِذن، ز لطف و کرَمش، می‌آییم اشک ریزان، به طوافِ حرَمش می‌آییم نکند از تو بمانیم جدا، در میدان نکند باز نگردیم فدا، در میدان حاضریم از تو دفاع، چون شهدای تو کنیم دور تا دورِ حرم، جان بفدای تو کنیم ما همان طایفه هستیم، که یارانِ توئیم هم‌دل و هم‌صف و همراهِ شهیدانِ توئیم مُتمَسّک به تولّای تو، گمراه نشد عبدِ درگاهِ تو، با غیرِ تو همراه نشد □ □ □ ننگ بر آن‌که، جدا از شهدا شد، راهش مرگ بر آن‌که، فقط هست، به فکرِ جاهش هر که را روی، به اُردوی ضَلالَت آرَند مادرانِ شهدا، ناله و نفرین دارند ای همه مدعیان! سخت مراقب باشید بر فرامینِ علی، سخت مواظب باشید فتنه‌ها، دَم به دَم و فوری و تو در تو شد وای بر آن‌که به دشمن، سخنَش همسو شد باید از عاقبتِ کار، بترسید ای قوم! بخود از تَرکِ تکالیف، بلرزید ای قوم! مدّعی، سر ز رهِ شمر دَرآرَد، روزی نیزه بر حنجرِ مظلوم گذارد، روزی فتنه‌ی حرمله، در حافظه‌ی تاریخ است به گلو، تیر سه‌شعبه ست، به سینه میخ است پشتِ در، فاطمه گفتا ثمرم را کشتند کربلا گفت حسینش، پسرم را کشتند @hajmahmoodzholideh
آنانکه که با لگد، به زنِ حامله زدند نزدیک آمدند، نه با فاصله زدند هیزم بیارِ معرکه می‌زد، به قهقهه دنبال او به فاطمه، یک قافله زدند از روی در که رَد شدن، آسان نمی‌شود هم رَد شدند، هم وسطِ هلهله زدند قسمت نبود، محسنِ او دیده واکند وِی را به قصدِ کُشت، به هر مرحله زدند "باور کنید، مادر ما باردار بود" گفتند حامله ست، چه با حوصله زدند اینجا غلافِ تیغ، به بازوی مادر است در کربلا، به دخترِ او، سلسله زدند @hajmahmoodzholideh
باور نمی‌کنیم، لگد بر شما زدند وقتی ترا زدند، لگد بر خدا زدند با اینکه گفت: حرمتِ زهرام واجب است با دستِ کفر، بر دهنِ مصطفا زدند سیلی که زد به او، جلوی چشم کودکش یک‌تن نگفت؛ مادرِ او را چرا زدند در ابتدای حرف زدن بود، فاطمه والله بر حبیبه‌ی حق، بی‌هوا زدند با پشتِ دست، ضربه دوچندان شود، بدان دیوار و دست، هر دو به خَیرالنّسا زدند دور از دو چشمِ فاتح خیبر فقط نبود هر جا که شد، به مُشت و غلاف و به پا زدند حتی زمانِ بودنِ مولا به خانه‌اش در بیتِ وحی، بانوی مظلومه را زدند تاریخ هم اگر ننوشته، بعید نیست بر کودکان فاطمه، اهل جفا زدند در آن میان، حسین و حسن زیر دست و پا اهلِ نفاق ضربه، به اهلِ کسا زدند وقتی که خوب، مزدِ رسالت ادا نمود دستور داد، ضربه به هر آشنا زدند حتی به جمعِ اهلِ تَحصُّن، نکرد رحم هر کس که بود، حامیِ آل عبا زدند با نامه‌اَش، که ظلم و ستم را ادامه داد رأسُ الحسین را، به صفِ کربلا زدند سرها به نیزه رفت و بدن‌ها بخاک و خون آنگاه شعله بر همه‌ی خیمه‌ها زدند تا روز آخری که اسارت ادامه داشت بر دختران فاطمه آن اشقیا زدند @hajmahmoodzholideh
با اینکه تو، دریغ نداری ز رحمتت پس من چرا دریغ کنم، از اطاعتت؟ شرمنده‌ام، ز معصیت دائمیِ خود شرمنده‌ام، ز مغفرتِ با کرامتت این نیست رسم بندگی و رسم عاشقی باید ز شرم مُرد، به پاسِ محبتت آهی ز دل کِشم، که شرارَش اثر کند خاکم بسر، از این‌همه لطف و عنایتت هر جا روَم تو ناظر اعمال‌ِ بنده‌ای وای از نگاهِ شاهد و غمبار حجتت باید دوباره شاهِ نجف را صدا کنم گویم: مرا پناه بده در ولایتت یک یاعلی مرا سوی ایوان طلا برَد دارد عجب صفای عجیبی طریقتت وقتِ سحر، که روضه‌ی زهراست بر لبم آهِ علی است، زمزمه‌ی گرمِ هیئتت سخت است، ذکرِ روضه‌ی سیلی در آن حرم زیرا علی است، مظهرِ والای غیرتت جرأت نمی‌کنم، که بگویم چگونه زد دستی که زد به یاس علی، از عداوتت از روی نیزه هم، پسرش آیه‌ای که خواند قَصدش دفاع بود، زِ ناموسِ عترتت شاعر درست گفت: بماند برای بعد غمهای معجری، که شد امضای عصمتت ناموسِ فاطمه، به کنیزی خطاب شد بدجور شد شکسته، در این بزم حرمتت جای عزیز فاطمه، بزم شراب نیست خون گریه می‌کنیم، از این درد و محنتت تا روزِ انتقام قسم می‌خوریم، ما دولت بپا کنیم، به یُمنِ حکومتت @hajmahmoodzholideh
شعار جهان مرگ بر آمریکاست خروش زمان مرگ بر آمریکاست به ایران اسلامی آهنگ رزم کران تا کران مرگ بر آمریکاست پیام امام است و هم رهبری که صلح و امان مرگ بر آمریکاست خرد تجربه علم منطق، گواه سخن همچنان مرگ بر آمریکاست ندای تمامیِ آزادگان ز پیر و جوان مرگ بر آمریکاست همه ملییَتها و با هر نژاد به فریادشان مرگ بر آمریکاست فلسطین مظلوم،سر میدهد که نفرین مان مرگ بر آمریکاست و از کعبه تا قدس، فریادها عیان و نهان مرگ بر آمریکاست شهید منا تا شهید حرم ز خونش عیان مرگ بر آمریکاست عراق و یمن،غزه و سوریه فلک را فغان مرگ بر آمریکاست تسلای دلهای ماتم زده به فصل خزان مرگ بر آمریکاست سرود مسلمان،مسیحی، یهود زمین،آسمان مرگ بر آمریکاست برائت ز کفار و از مشرکین به یک ترجمان مرگ بر آمریکاست صدای هوار حقوق بشر سرِ دشمنان مرگ بر آمریکاست مقدم تر از مرگ بر اسرائیل به فریادمان مرگ بر آمریکاست نوشته به هر موشک دور برد که این یادمان مرگ بر آمریکاست کنون ملت ما نشان میدهد که ورد زبان مرگ بر آمریکاست به فرجام برجام خواهیم دید شعار جهان مرگ بر آمریکاست @hajmahmoodzholideh
اعلام برنامه فاطمیه اول السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ، اقامه عزا سخنران: مداح: 🔹از سه شنبه ۱۳ آبان ماه لغایت شنبه به مدت ۵ شب از ساعت ۱۹:۴۵ 🚩آستان مقدس امامزاده عبدالله(عليه السلام) فیض منبر ۲۰:۱۵ @Ziaratealeyasin313
هدایت شده از هیئت غریب مدینه، محبان المرتضی(ع) و عصر عاشورا