eitaa logo
اقتصاد فرهنگی
7.2هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
5.4هزار ویدیو
169 فایل
در میانه‌ یک جنگ تمام عیار ترکیبی مطالب کانال کپی‌رایت ندارد! ارتباط: حسین عباسی‌فر @h_abbasifar کانال فرهنگی‌هنری‌ادبی‌طور: https://eitaa.com/joinchat/1463616639C49c84c374c تبلیغات حرام است! 😊 "دکتر نیستم" https://virasty.com/ABBASIFAR
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ نامه پُر غصه رهبری درباره انحلال جهاد سازندگی ✍ جلوی خدمت رسانی درخشان جهاد سازندگی به دست عوامل نفوذی گرفته شد تا بهتر بتوانند انقلاب را استحاله کنند.
هدایت شده از اندیشکده قصد
📺 مصاحبه سید امیرحسین حسینی با شبکه تلویزیونی افق. دیدن مصاحبه کامل👇🏼 https://www.qassd.ir/kts65jh 🔷 حسینی با مرور تاریخچه شکل‌گیری اندیشکده قصد، مأموریت اصلی این نهاد را ارائه تحلیل‌های راهبردی در حوزه اقتصاد ایران، تدوین راهکارهای عملیاتی برای نهادهای سیاست‌گذار و تبیین الگوهای اقتصاد مقاومتی عنوان کرد. 🔹 به گفته وی، این اندیشکده با تمرکز بر چالش‌های ساختاری اقتصاد ایران، پژوهش‌های خود را در مسیر توسعه اقتصادی کشور سامان داده است. 💠 اندیشکده قصد 💡@qasdna_ir
به بهانه پیام مقام معظم رهبری به مناسبت صد سالگی حوزه عدالت تنها یک شعار نیست... خون تپنده نظام اسلامی و روح حاکم بر ایران است. انقلاب فقه را از حجره‌های درس به میدان مبارزه با استکبار و استعمار کشاند و قانون اساسی سند گواه این تحول بزرگ شد. این متن مقدس ملی از تأمین اجتماعی تا مسکن از آموزش رایگان تا مالکیت عمومیِ منابع پرچم عدالت‌خواهی را در برابر نظام سرمایه‌مداری غرب و کمونیستی شرق به اهتزاز درآورده است. تمدن غرب با نقاب «علم» فریبی بزرگ را رواج داده... فریبی که ثروت را در انحصار نخبگان و فقر را تقدیر توده‌های مردم می‌داند. اما اسلام با فقه پویای خود این بازی شیطانی را برهم زده است. قانون اساسی ایران ترجمه عملی این نگاه انقلابی است: اقتصادی که در آن پیشرفت هم‌پیمان عدالت است. ولایت فقیه نگهبان این میثاق ملی است. هم از استبداد داخلی جلو می‌گیرد و هم از وابستگی به ابرقدرت‌ها. حالا نوبت حوزه‌های علمیه است که با سلاح اجتهاد پویا این انقلاب فکری را تکمیل کنند. هم «فریب بزرگ» سرمایه‌داری را افشا کنند و هم الگوی زندگی عادلانه را طراحی نمایند. آینده از آن تمدنی است که عدالت را از آرمان به واقعیت تبدیل کند. ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar
هدایت شده از دلاوارنامه
قسمت کنید نانِ به یغما نرفته را... .... صبح از لبه‌ تیغ فقه طلوع می‌کند عدالت، این آیه‌ آتشین بر سینه سنگین قوانین می‌تپد... تمدن غرب پشت ویترین های مجازی اش گرسنگی را با قاب طلا به نمایش گذاشته است! اما فقه ما با پنجه‌های خورشیدی اش پرده‌ این نمایش شیطانی را می‌درد... ای حوزه! ای جوانمرد کهن برخیز که وقت نبرد است وقتِ قلم زدن قانون بر مرکبِ خونِ شهیدان است وقتِ ساختنِ بهشت با آجرهای انقلاب ولایت چراغی است که هیچ بادی توان خاموش کردنش را ندارد پناهگاهی است در دل توفانِ استعمار قلعه‌ای است بر بلندای تاریخ... ما مردمِ این سرزمینِ قدسی اقتصاد را از انحصار اژدرها بیرون کشیده‌ایم نان را به یغما نرفته تقسیم می‌کنیم آسمان را قطعه‌قطعه نمی‌فروشیم... غرب زوزه می‌کشد در پشت مرزهای الکترونیکش ما اما با دلهای روشنمان قانون را از جنس نور می‌بافیم عدالت را با نفس‌های گرممان گرم نگاه می‌داریم... ای فقهِ زنده! ای شریعتِ پویا! بر شانه‌هایت بار امانتی سنگین است ما را رها مکن در این نبرد سترگ که فردا تمامی سیاره‌ها در مدار عدالت تو خواهند چرخید... و از منظومه تو شعر میخوانند و اینگونه است که یک تمدن می‌میرد و تمدنی دیگر از خاکسترهای ظلم جوانه می‌زند تمدن ما با ریشه‌هایش در اعماق تاریخ و شاخه‌هایش در فردای روشن... دلاوارنامه
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی : طوری باید جامعه را با اقتصاد اداره کرد که هر کسی در کنار سفره خودش بنشیند، نه اینکه برای دیگری کار کند و مزد بگیرد. حیثیت یک ملّت در سایه کرامت‌های آنهاست. ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar
27.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 جزئیاتی دقیق و شنیدنی از شریان‌های اقتصادی رژیم صهیونیستی 👤 حجت الاسلام دکتر سید محمدرضا رضی 🎓 مؤسسهٔ فرهنگی رسانه‌ای استاد فرج‌نژاد 📲 سایت| آپارات|ویراستی|ایتا
امشب با رفقا و خانواده‌ها رفتیم فیلم را دیدیم... فقط می‌توانم بگویم اعصابم خرد شد... ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar
اقتصاد فرهنگی
آدام اسمیت و اقتصاد وحشی امروز مخلوق تغییر در یک مفهوم بنیادین است. Natural law "قانون طبیعی" تا قب
از طبیعت تا بازار: خشکاندن ریشه‌های اخلاق در اقتصاد جدید! دیوید هیوم با شکافتن پیوند هست و باید نه یک کشف فلسفی که تفنگ آغازین پروژه‌ای سیاسی-اقتصادی را شلیک کرد. این گسست تصادفی نبود. لازمه ظهور نظم جدیدی بود که میخواست طبیعت را از بار اخلاقی خالی کرده و آن را به ابزاری برای توجیه روابط سلطه تبدیل کند. آدام اسمیت با آن ظاهر اخلاقی در واقع تطهیرکننده این پروژه بود. دست نامرئی او نه حکمتی الهی بلکه دستان آشکار سرمایه‌داری نوپا بود که می‌خواست خود را طبیعی و ناگزیر و حتی مطلوب جا بزند. قانون طبیعیِ در مفهوم قدیمی خود دستکم معیاری فطری یا الهی و یا حداقل اجتماعی و بین‌الاذهانی برای سنجش بی‌عدالتی‌ها داشت. اما قانون طبیعیِ جدید که اسمیت و لیبرالهای کلاسیک بنا نهادند دیگر هیچ بایدی از آن جنس در خود نداشت. بلکه مجموعه‌ای از بازارهای طراحی شده بود که خود را به‌جای سرنوشت نشاند. اینجا بود که اقتصاد از دانشی توصیفی درباره معیشت مردم به ایدئولوژی ارزشی مبتنی بر عرضه و تقاضا تبدیل شد و البته با کشیدن نقش مار عرضه و تقاضا خود را علم نامید. اسمیت با تبدیل انسان به ماشین مکنده حریص و طماع نه توصیفی بی‌طرفانه که پروپاگاندایی برای نظمی نوین ارائه داد. آیا واقعاً طبیعی است که انسان‌ها در حالی که دیگران گرسنگی می‌کشند مایحتاج مردم را احتکار کنند تا قیمت بالا برود؟ یا اینکه کارگران برای نان شب چهارده ساعت در کارگاه‌های گرم و تاریک عرق بریزند؟ نه اینها امری طبیعی نیست بلکه امری تاریخی و دستوری و محصولِ توازن قوای طبقاتی است که با زبان ریاضی و نمودار پوشانده شده است. اقتصاد سرمایه‌مداری جدید با شانه خالی کردن از اخلاق و ارزش‌ها و عدالت خود را علم خواند اما هرگز بی‌طرف نبود. قوانین آن را نه طبیعت که صاحبان سرمایه نوشته‌اند و هر بار که بحرانی مثل ۲۰۰۸ رخ می‌دهد، همان دست نامرئی ناگهان به دست آشکار دولت‌ها تبدیل می‌شود تا بانک‌داران را نجات دهد. پس اساسا مسئله بر سر کشف قوانین طبیعی نبود بلکه بر سر تغییر تعریف طبیعت بود تا هر آنچه سرمایه می‌خواهد عقلانی و اجتناب‌ناپذیر بلکه مطلوب قلمداد شود. این نه پیشرفت علم که عقلانی‌نمایی بی‌عدالتی بود. ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar
اقتصاد فرهنگی
از طبیعت تا بازار: خشکاندن ریشه‌های اخلاق در اقتصاد جدید! دیوید هیوم با شکافتن پیوند هست و باید نه
من هر بار این مقاله رو در کانالم می‌بینم با خودم میگم مگه میشه یه عده اینقدر نفهمن؟ بعد یاد این میفتم که از این علوم ذاتا مسموم همه چیز برمیاد... پ‌ن: مقاله نوشتن که خودخواهی و فردگرایی باعث افزایش خیرخواهی و کمک به دیگران و... میشه! شب جمعه‌ست به روح هیوم و اسمیت یه لعنتی بفرستید! ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar
هدایت شده از خبر فوری سراسری
♨️ (قسمت چهلم) «باید دنیا برای شما، مانند تفاله برگ‌هایی به نظر آید که با آنها دباغی می‌کنند (که بسیار بدبو، متعفن و بی‌ارزش هستند) یا (مانند) بقایای بریده‌شده‌ی پشمِ حیوانات که بر زمین ریخته می‌شود و هیچ کس به آن توجهی نمی‌کند، بی‌ارزش‌تر باشد. از کسانی که پیش از شما بوده‌اند، درس بگیرید، پیش از آنکه آیندگان از شما درس بگیرند و این دنیای پست و مذموم را رها کنید، چرا که افرادی که نسبت به این دنیا شیفته‌تر و شیدا‌تر از شما بودند، آن را ترک کردند.» (نهج‌البلاغه، خطبه ۳۲) شرح: در این بخش از خطبه، امام (علیه السلام) پس از ذکر گروه‌های پنجگانه، مردم را به زهد در دنیا دعوت می‌کند و بر این نکته تأکید دارد که تمام بدبختی‌ها و مشکلاتِ گروه‌های مذکور، ناشی از دنیاپرستی و وابستگی بی‌حد به دنیا است. حضرت با استفاده از دو تشبیه (تفاله‌های متعفّن برگ‌های دبّاغی و کُرکهای باقیمانده بعد از چیدن پشم)، دنیا را بی‌ارزش و نفرت‌انگیز توصیف می‌کند و می‌فرماید دنیا باید حتی از این‌ها نیز نزد شما کم‌ارزش‌تر باشد. از نگاه حضرت، دنیا باعث به وجود آمدن طغیانگرانی چون قارون و فرعون می‌شود و عشق به آن، سرچشمه‌ی همه خطاهاست. امام سپس به زودگذر بودنِ دنیا اشاره کرده و از مردم می‌خواهد که از تجارب گذشتگان درس بگیرند، تا آیندگان از آنها پند نگیرند. در ادامه، امام از بی‌وفایی دنیا سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که دنیا هیچ وفایی به دلبستگان خود ندارد. البته باید توجه داشت که منظور از «دنیا» در اینجا، نعمت‌هایی است که در مسیر طغیان و ظلم استفاده می‌شود، نه مال و مقام‌هایی که برای اهداف معنوی و بندگی خدا به کار می‌روند. 📌 بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا @fori_sarasari
هدایت شده از محسن قنبریان
حوزه ای مختص مذهب حقه یا برای تمدن اسلامی؟! (تمایز اصلی پیام آیت الله خامنه ای از سایر بزرگان و مراجع در یکصدمین سالگرد بازتاسیس حوزه قم) • حوزه های تشیع از مدینه تا کوفه تا خراسان و قم و نجف در مقابل دیگری ای تشکیل شده که: مذهب عامه (از حیث علمی) و سلاطین جور (از حیث عملی) بوده است. حفاظت از اصول و فروع مذهب حقه به لحاظ علمی و گسترش شعائر آن به لحاظ تبلیغی، اصلی ترین و مستمرترین وظیفه حوزه های شیعی در تاریخ بوده است؛ که در جای خود کاملا بجا و منطقی هم هست. • اما با برآمدن استعمار و فروپاشی عثمانی و هدف گرفته شدن کل امت اسلام برای جهانی کردن تمدن غرب، دیگریِ سابق (عامه/ سلاطین جور) نزد عالمان بصیر جای خود را به استعمار و غرب داد. در این دوره با تفرقه افکنی های بیرونی و سازمان یافته به قصد تجزیه و سیطره و تسلط مواجه ایم. لذا از کاشف الغطاء و میرزای قمی تا علماء مشروطه و اوج آن انقلاب اسلامی، صف بندی علمی، تبلیغی و کنشی تغییر محسوسی می کند. • البته این مواجهه با غرب استعماری هرگز به معنای نگاه پلورالیستی به مذهب حق و نایستادن بر سر هویت تشیع در اصول و فروع نیست. دگر اندیشی های روشنفکرانه چه آن که با تشیع زدایی در خدمت استعمار در آمد و چه آنکه به قصد مبارزه با غرب از اهمیت تشیع کاست، در اینباره مردود و خود دیگری ای برای آن نگاه اصیل است. لکن "جبهه بندیِ" جدید مقابل غرب (نه عامه) مختصات جدیدی در علوم و فنون حوزه اقتضاء دارد. مختصات جدید، ترکیب و صورت بندی برتر خود را شکل می دهد. و البته چون که صد آمد نود هم پیش ماست، شبهات علیه عقاید تشیع هم کنار شبهات کانت و هگل جواب می گیرد و... 🔅 بیانیه آیت الله خامنه ای -حتی در مقایسه با بیانات ارزشمند مراجع- این مختصات معاصر را جدی تر و پررنگ تر بیان کرد: ۱. از اول بیانیه، با نگاه تاریخی و موقعیت یاب این دوره ی حوزه را شناساند. حوزه قمِ معاصر را "پدیده ای بی نظیر در میانه حوادثی سهمگین" تصویر و آن حوادث سهمگین را هم "اقدامات دولتهای استعماری در منطقه غرب آسیا" نشان دادند. ۲. از عناصر تشکیل دهنده حوزه، عنصر سوم را دقیقا متوجه همین واقعیت جدید نشانه گرفتند و حوزه را "خط مقدم جبهه تقابل با تهدیدهای [آن] دشمن در عرصه های گوناگون" خواندند. (عنصر اول و دوم علم و تهذیب بود که غایات، آنها را جهت ویژه می دهند و این غایت جدید اقتضائات خاص خود را برآنها می نهد) ۳. نگرانی امام خمینی از تحجر و جدایی دین از سیاست را ذیل همین بخش بیان می کنند و جملاتی از منشور روحانیت امام را تکرار می کنند. کانه ارتجاع به موقعیت گذشته را تحجر دانسته و غایة القصوای حوزه را "صرفا" تقابل علمی و تبلیغی با عامه گرفتن را فروکاست از موقعیت جدید و رسالت عظیم حوزه می دانند! گرچه ناگفته پیداست تاکیدشان بر "سرمایه تشیع" در بیانیه مشعر به اصالت ها و حفاظت از هویت تشیع در اصول و فروع است، و با نگاه های پلورالیستی یا اصالت مبارزه با غرب به هر روش، هرگز قابل جمع نیست! لکن تمام البحث در غایت است همان که "اول الفکر و آخر العمل" است، "علت فاعلی" را تعین و "ماده و صورتِ تولید علمی و تبلیغ "را سامان تازه ای می دهد. ۴. دو عنصر دیگر تشکیل دهنده حوزه را دقیقا متناسب با این غایت جدید و بدون تقلیل و فروکاست به سابق می نگارد: • تولید و تبیین نظامات اجتماعی • نوآوری های تمدنی در چارچوب پیام جهانی اسلام به نظر حقیر نگاه به "ترکیب" بیانیه بعلاوه "پیوست تاریخی" آن، رمز اصلی فهم دقیق آن است و بدون این دو، تجزیه و تقلیل قطعی است. تنزیل اجزاء این منشور به "سامانه سابق حوزه ها" در بهترین و مترقی ترین حالت، چیزی بیش از فقه و معارف مقارن و معاصر نمی آورد! البته فاش پیداست بیان صریح تغییر غایت و تاثیرش بر مواد و صور حوزه (در علم و تبلیغ) فریادهای اهل ارتجاع و تحجر را در خواهد آورد؛ چنانچه در طول سالهای مبارزه در آورده و منشور روحانیت امام بی پرده بدان پرداخته است! ✍🏻 محسن قنبریان ۱۴۰۴/۲/۱۹ ☑️ @m_ghanbarian
هدایت شده از دلاوارنامه
به مناسبت سالگرد شهدای فردو مردمان روستایی به نام همیشه در آن دوردست ها جایی که بادها می‌ایستند و کوه‌ها قامت افراشته‌اند تا راز آسمان را در آغوش بگیرند اسرار کهن در گوششان زمزمه شده بود سرزمینی که هر سنگش رازی است نوشته به خون مادری با صبر نور می‌بافد هر گرهَش نامی است نوشته به زر این یکی پرواز است و این یکی عشق آن یکی دلیر و آن یکی... گرهی ناتمام... انتظاری است همیشه سبز... در گهواره‌ای که با لرزش قلب گنجشکان می رقصد و حالا باز باید برقصیم امشب هم عروسی است مثل هر شبِ هشت سال پشت سر عروس آزادی در حجله خون است... کوه بلندی فریاد زد دیدمشان پا بر زمین می‌کوبیدند چون رستمِ یک‌تنه در میدان اما دست‌هاشان پر از دانه‌های انار بود برای فرداهای نخستین کوه‌ها همپا می‌شوند سهند جام خود را از اشک پُر می‌کند سبلان سپیده‌اش را پیشکش می‌دارد و دماوند خشم مقدس خود را در ابرهایش می‌پیچاند رودخانه زمزمه می‌کند در آب‌هایم شسته شدند چهره‌هاشان را می‌شناسم آن یکی چشمانِ سیاوش را داشت و آن یکی موهایش بوی نانِ گندم می‌داد... مادری با چهل گیسوی سپید بر سکو نشسته است و باز می‌بافد هر گره روزنی است بر دیوار شب هر گلِ سرخش عاشقانه ای است و هر طاووسش غزلی و آن خطوط پیچان راه‌هایی است که به نور می‌رسند تا آنجا که آرش تیر می‌اندازد و هر تیرش ستاره‌ای می‌شود که بر پیشانی شب می نویسد ای همیشه من مرز را با نور کشیدم تو با خون اما هر دو یک سرودیم پاره‌ای از همان آتشِ جاویدان و این خون‌ها آن حرکتِ جوهری است که از اسفار اربعه می‌گذرد از خاک تا افلاک از افلاک تا خون از خون تا خلق با خلق تا ملکوت و اینک سیاوش در هر قطره باران زنده است و دریای نور می‌غلتد بر سینه‌ی تاریخ هر موجش حکایتی از شجاعت هر قطره‌اش گوهری از ایثار و آن کشتی‌های شکسته بر ساحل سکوت‌های پیروزمندانه‌ای هستند که دشمن هرگز نتوانست بخواند ای دشمن! تو با اعداد می‌سنجی؟ ما با ستاره‌ها حساب می‌کنیم هر گره این قالی صورتی‌فلکی است که راه را نشان می‌دهد مگر نخوانده ای؟ سعدی در گلستانِ خونش نوشته دیدم دختری را چشم‌هایش دو کوه نور بود قالی می‌بافت از تارهای خورشید و پودهایش را با نیایش می‌آمیخت گفتم: چه می‌بافی؟ گفت: نقشِ بهشت را که هر گرهَش، نامِ شهیدی است... و تو ای شهید نقش ناپیدای این قالی توی تو آن گرهی هستی که هرگز باز نمی‌شود تو بوی گلی هستی که از ریشه برمی‌آید تو آواز کودکانی هستی که از گهواره تا گورشان فقط یک پلک بر هم زدند اما هر صبح در گندمزارها می‌رقصند... تو آن نورِ سرخِ شرقی هستی که در هر ذره‌ات هم عقلِ سرخ می‌درخشد هم عشقِ ابدی تو یک سرودی که همانند رودی خروشان از چشم ها سرازیر می‌شود و سنگ‌ها می‌خوانند و درخت‌ها... و آفتاب بر پیشانی این سرزمین بوسه‌ای می‌زند که تا ابد می‌درخشد فردا آن کودکِ هرگز زاده نشده در بادها فریاد می‌زند که من در هر نسیم می‌لرزم و در هر برگِ انجیر پنجه می افکنم من آن نِدایم که می‌گوید ایران نه آغاز دارد نه پایان ایران فردو است ایران همیشه است دلاوارنامه