eitaa logo
گوهرشاد قم
357 دنبال‌کننده
728 عکس
196 ویدیو
5 فایل
این کانال جهت انتشار اشعار ،بداهه های زیبا و رویدادهای ایجاد شده در #انجمن_شعر_گوهرشاد_قم و معرفی بانوان شاعر کشور می باشد. ارتباط با ادمین @somayeh_kheradmand
مشاهده در ایتا
دانلود
تقدیم به روح شهید رئیسی عزیز دنیا به چشم زاهد تو دار محنت بود دلجویی از مردم برایت عین نعمت بود وقتی به روی کارگرها می‌زدی لبخند شادی خریدن بهترین نوع تجارت بود کفشت گلی می‌شد ، عبایت سر به سر خاکی میز ریاست هم برایت میز خدمت بود در باز می‌کردی به روی مردم محتاج گوش شنیدن داشتی هر وقتِ ساعت بود درد نهان مردمت را خوب می‌دیدی آنچه در این مدت ندیدی خواب راحت بود وقتی دل دریایی ات لبریز غم می‌شد راهی مشهد می‌شدی ، وقت زیارت بود با دولتت عکسی برای یادگاری نیست بعد از تو سهم سینه تنها آه حسرت بود آن شام که دلواپست بودیم دانستیم صبح شهادت در نگاهت صبح دولت بود 🕊@kaftarchahiemamreza🕊 ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
شعر کوتاهی که سال گذشته،بعد از آن اندوه طویل و باورنکردنی سرودم... ایران من بر ارتفاعاتت،هر دم شهیدی تازه می‌روید در ظلمت درًنده‌ی دنیا نور امیدی تازه می‌روید ای سوگوار رفتن فرزند اینک به اشک جاری‌ات سوگند بر جای‌جای دامن پاکت سرو رشیدی تازه می‌روید ای رد شده از بحر آتش‌ها بالیده با خون سیاوش‌ها بر پرچم بشکوه موّاجت سبز و سپیدی تازه می‌روید می‌آید آن روزی...که نزدیک است آن صبح پیروزی...که نزدیک است آنگاه در هر برگ تقویمت عید سعیدی تازه می‌‌روید @azam_saadatmand ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
▪️ اردیبهشت بود که مشهد دلش گرفت در روز عید با خبری بد دلش گرفت خادم ،حرم نبود ولیکن کبوتری از دور بال بال که میزد دلش گرفت مِه شد هوای قلب تمامی زائران گلدسته بغض کرد وَ گنبد دلش گرفت اما امام ، گرم به آغوششان کشید کوه از شکوه عرض خوش آمد ، دلش گرفت جنگل صبور بود ولی ابر گریه کرد سِیلی که ماند پشت همان"سد" دلش گرفت... ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
6.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 نماهنگ «هارداسان» با نوای حاج مهدی رسولی به مناسبت شهدای خدمت و سالگرد شهادت آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی منتشر شد. شهید جمهور ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
به نام خدا باران همان اشک خداوند است،در صحنتان بسیار می امد هرچند که رگ های ما می سوخت!،هرچند که رگبار می امد سیل آمد و یک شهر دریا شد، صدها کبوتر در دلم جا شد دیدم رواقت هم عزادارست!،سوز غمی انگار می امد اردیبهشتی روبه پایان بود،من در بهاری سرخ می دیدم هی لاله لاله، هرچه پروانه،پیوسته از دیوار می امد ما گم شده در تیره پستوها،در پایتختی از هیاهوها در نقطه های ساکت مرزی،باران خون این بار می امد مردی که سودای شهادت داشت،بر آستان حق ارادت داشت آن شب که از دریا روایت داشت،خونین تن از پیکار می امد باران و مه در جنگل و طوفان،باران می امد،وه! چه بارانی! آن مرد بارانی تر از باران ،ازقاب عکسی تار می امد دستان خاکی،بال و پر خاکی،چشمان خیس مهربان خاکی ان پر کشیده در شب باران،بارخت خون ازکار می امد زهرا سلیمی https://eitaa.com/shabenoghreie ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو بودی کسی که به آرامش عادت نداشت برای دل مردمش خواب راحت نداشت به روز فراق تو ای مرد مظلوم شهر نگاهی ندیدم که اشک ندامت نداشت تو رفتی ولی چشم بیدارت آخر نگفت چرا خستگی های تو استراحت نداشت؟ پر از حرف بودی ولی جز تبسم شدن لب تو جوابی برای اهانت نداشت رئیسی شبیه تو وقتی به دل می نشست نیازی که دیگر به میز ریاست نداشت گمانم که فهمیده بود آن شب آغوش کوه دلت آرزویی به غیر از شهادت نداشت . https://eitaa.com/kotahyepayizrabayadbebakhshi ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
آسمان مثل غم مکدر بود بارش ابرها مکرر بود کوه پر می شد از مهی سنگین دره، خمیازه‌ی عمیق زمین بالگردی به دست باد افتاد پاره شد در هوا تن فولاد بالگردی که مرد را می برد مرهم رنج و درد را می برد در اتاقک نشسته ابراهیم خویشتن‌دار و خسته ابراهیم مطمئن بود آخرین لحظه ست یا رضا گفت و چشم ها را بست زندگی روی دور تند افتاد خاطراتش مرور شد در یاد کودکی در محله‌ی نوغان مرگ بابا و گریه‌ای پنهان یادش آمد بساط کردن ها کار در کوچه‌ها تک و تنها دستمزدش که دست مادر داد خانه ای که همیشه بود آباد خاطرات زیارت خورشید معجزاتی که از رضا جان دید حجره اش، درس خارج حوزه گریه هایش از اول روضه یاد تهدید دائم ساواک کاست و نامه های مخفی ساک پخش اعلامیه به هر ترفند اینکه یک جا نمی‌شد اصلا بند لمس نور خلوص در جبهه لطف شمس الشموس در جبهه بحث های قضایی و مالی مجرمان بزرگ جنجالی لذت و درک گفت‌وگوی امام محو سید علی شدن آرام حکم تنفیذ و بوسه ی رهبر خدمت از جان به‌خاطر کشور مرد لبخند زد،نمی ترسید او پشیمان نبود بی تردید عاشقانه گذشت زندگی اش گرچه پایان نداشت خستگی‌اش ذهن او پر شد از زنی محروم کودکی پابرهنه و معصوم شرم آن پیرمرد سمنانی بغض ناجور مرد گرگانی مرد سید دلش شکست انگار گفت با خود که کار دارم کار آتش آمد...اتاق و کابین سوخت بال و پرهای مرغ آمین سوخت ضامن آمد مواظبش باشد مرد سید از افتتاح سد یعنی از سمت آب برمی‌گشت مثل سقای کربلا از دشت خادم آن‌دم به سوی آقا رفت با اشارات دست سقا رفت بر لبش خنده از رضایت بود آخرین خدمتش شهادت بود فاطمه اسلامی ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
آفتاب افتاده در مه نیست یاران را شکیب تا سحرگه بر لب عشاق بود امن یجیب چون که پشت ابر پنهان شد مه رخسار او در طلوع صبحدم سر زد همه انوار او ابر سرکش آن شبی افغان و زاری می نمود رعد می غرید و دائم بی قراری می نمود حکمت این بی قراری را ندانستم چه بود تا که باد صبحدم آورد با خود عطر عود چون وزرقان فاش کرد آن قصه ی جانکاه او کاروانی دل شد از هر گوشه ا یی همراه او چنگل و ابر و مه و بوران گرفته دامنش رعد و برق آسمان زد بوسه بر زخم تنش باده ی وصل آنچنان شیدا و مستش کرده بود بی خود از خود ، مست آن جام الستش کرده بود در دل آتش شد و سوزانده شد بال و پرش شد برون ققنوس برنا از دل خاکسترش عطرِ دود پیرهنش را تا به کنعان باد برد باد صرصر گلشن یعقوب دوران را فسرد آن که روزی با تبر می زد به بنیاد ستم تا قوی سازد ستون ها و بنای این حرم آن که نیش و طعنه و ترفندها خوارش نکرد خستگی ، شب زنده داری زار و بیمارش نکرد طور را موسی صفت پیمود آنشب بادپا داده سر لبیک گویان نغمه ی قالوا بلی خادم کوی رضا در شام میلاد رضا پیش اربابش نموده میز خدمت را بپا آن مجاهد. آن صدیقی که صداقت ذات اوست شاه و پیل روزگاران در حقیقت مات اوست مرز عشقش خارج از محدوده ی جغرافیا. هر کجا که ناله ایی می رفت تا عرش خدا عزم خود را جزم کرده با رفیق بی بدیل رقص در آتش نمود آن بت شکن همچون خلیل ریل خدمت را گذاشت و با شکوه پرواز کرد این صف میدان مین را با درایت باز کرد بمـ بروات ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
《حامیِ گلها》 تو رفتی و بهارم شد زمستان، سوزی از سرماست همه روزم مه‌آلود‌ست، یا این دیده نابیناست عروجت آسمان را غرق نور و مهربانی کرد نگاهت ای شهید راه خدمت وسعت دریاست فلک هر روز راه انداخت با ما بازیِ تلخی غم سردار و سنوار و غم جانسوز نصرالله‌ست غم غربت نشسته روی هر گلبرگ این گلها نوازش می‌کند ما را همان که مثل یک باباست برای باغبان بودی اَمین و حامیِ گلها چه مظلومانه رفتی، بعد تو این باغبان تنهاست پناهم شد در این غم‌ها کمی شعر رو غزل گفتن ولی تسکین نشد دردم، قلم مبهوت و بی‌نجواست. ✍ https://eitaa.com/sayeh_hoseinizadeh ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
به نام خدا شعر دیگری تقدیم به شهدای خدمت☘☘☘☘☘🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 بالگردی شتابان از آن جاگذر کرد قلب دنیا پی اش رفت و با ان سفر کرد لحظه ها در هم آمیختند و پس از ان ناگهان قلب ما را زمان شعله ور کرد یک خبر یا که تکرار حالی پریشان کودکان و زنان و تمام اهالی خاک شرقی وغربی، جنوبی ،شمالی هرکه امد پی ان فقط گریه می کرد جاده ها،دشت ها،خانه هاهم ان زن روستایی و ان مرد چوپان درسکوت درختان و در اوج طوفان در دل دره ها و مه و باد و بوران غرق در خون لباس شهیدان خدمت پر شد از خونشان چشمه ی چشمه ساران باز باران و باران و باران وباران دختری یادش آمد غم الودو دلتنگ چادری از بهاران گل،صورتی رنگ هدیه ای که فرستاده بود از مرامش آرزوی برآورده از مهربانی مثل آن یادگار قشنگ پدرجان آه ای دره هایی که انفاس غربت می وزد از شما سوی ما تاهمیشه مقصد بالگزدی به سوی خدا بود فصل کوچ از دل صخره ها پرگشودند زائران شهید وغریب خراسان https://eitaa.com/shabenoghreie ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
رواق چشم جهان داغدار قامت توست به هر طرف که نظر می‌کنم حکایت توست دوباره قرعه‌ی خدمت به نام تو افتاد بیا به سوی حرم موعد زیارت توست رواق‌ها همه آماده‌ی حضور توأند به اشتیاق نمازی که با امامت توست کنار شاه خراسان قرار می‌گیری ... مبارک است مقامت که مزد خدمت توست تمام عمر دویدی به شوق این ساعت بخواب کنج حرم! وقت استراحت توست عبای خاکی و عمامه‌ای که خونین است و زخم و رنج که میراثی از سیادت توست... گواه توست که بر وعده‌ات عمل کردی که قطره قطره‌ی خون تو صدق صحبت توست و داد غسل شهادت تن تو را باران... لقاء حضرت حق این چنین لیاقت توست هنوز هم نشده باورم خبرها را ! ولی دریغ! خبر حاکی از شهادت توست... ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom