eitaa logo
گوهرشاد قم
372 دنبال‌کننده
743 عکس
201 ویدیو
5 فایل
این کانال جهت انتشار اشعار ،بداهه های زیبا و رویدادهای ایجاد شده در #انجمن_شعر_گوهرشاد_قم و معرفی بانوان شاعر کشور می باشد. ارتباط با ادمین @somayeh_kheradmand
مشاهده در ایتا
دانلود
نتایج بداهه سه شنبه ۱ آبان؛ طبق سبک شعر: از همان اول تو تنها مرد میدان بوده ای عشق، کاری دست آدم های تنها می دهد با موضوعات دلخواهی: لبریز،شانه، ردپا تو هنوزم در غزل‌های من است را برای گریه می‌خواهم که نیست _________ من همان احساس کارونم که گاهی آب نیست بغض باران حسرتی بر ابر تنها می‌دهد... _____ پاییزم و از زخم تنهایی یک می‌خواهم یک قلب دریایی _______ در خواب و بیداری دنبال تو گشتم در آسمان بودی در اوج شیدایی __________ من نکردم جز همان کاری که تو می‌خواستی اینکه می‌گویی نبوده بوی حاشا می‌دهد __________ موی خود را شانه کردم بوی تو پیچید چون من که لبریز از تو شد جانم همیشه با تو ام _______ لبریز را با شانه‌ای آورده‌ام در شعر بنگر چه زیبا رد پا را کرده‌ام در شعر ________ شانه به شانه آمدی با من این جاده شد از رد پا لبریز _______ دلتنگ ردپای توام، زودتر بیا افتاده بر زمین سرِ من، شانه‌ات کجاست؟ لبریزم از شکایت این روزهای تلخ سنگ صبور! دوست من! خانه‌ات کجاست؟ ________ از همان سالی که مجنون واقعاً دیوانه شد طفلکی لیلای ما با او مدارا می‌کند _________ چون جنون دارد بدون فکر حرفی می‌زند چشم خود می‌بندد و ناگه دهان وا می‌کند... _________ شانه ات لبریز من شد چون سرم بر دوش توست رد پاهایم که نشان از بودن ما می دهد ___________ شانه به شانه با تو من خانه به خانه آمدم باز که پاک کرده ای تو ردپای مهر را __________ بی خیال لیلی و آن نازهای بد ادا بار مجنون کج شده عقبا به دنیا می‌دهد ___ از همان اول خودم فهمیدم این را عاقبت می کند بیچاره اش او هر دو دنیا می دهد _______ من که لبریزم از این احوالِ حیرانم ولی عشق امشب شانه‌هایت را نشانم می‌دهد _______ هی تپش،پشتِ تپش،هی اضطراب و اضطراب قلب من سی سال شد بی وقفه تنها می‌دود _____ رفته یادم قصه ی مجنونی خسرو چه بود؟ گفته بودی نوعروس خسروِ مجنون که بود _______ با خودت خوش باش و در تنهایی‌ات اندیشه کن شادی آن نوری است کو (که او) در فطرت ما می‌دود ______ دیگر از بندِ ردیف و قافیه بیرون شدم شعرم امشب بی‌محابا سازِ دیگر می‌زند ______ گر سلامش من کنم در لحظه ی دیدار او حضرت مولا جوابِ فردِ رسوا می دهد؟ ________ آه زیبای پر از غم، غزه جانم صبر کن پاسخ صبر تو را حق چونکه یکجا می دهد____________ می کُشد هی می کشد می کشد هی میکشد می کشد تا که ببیند می شود،پا می دهد ____ لبریز شد این را‌ه‌ها از رد پایت مهربان شانه‌به‌شانه با منی در کوچه‌های آسمان
نتیجه بداهه گویی شب سه شنبه عرض سلام و ادب دارم خدمت همه عزیزان گروه امشب هم بداهه گویی داریم مرا این سو و آن سو می برد با خود هنوز از کار دل سر در نیاوردم 🪷 🪷 🪷 🪷 🪷 🪷 🪷 🪷 🌵 🌵 🌵 🌵 🌵 🌵 🌵 🌵 دلم را پر بده عشقم برای تو، ادای عشق او را در نیاوردم اگر چه ابری ام اما برای تو کویر خسته ،چشم تر نیاوردم دو قسطم هی عقب افتاد و مسولش تشر میزد چرا آذر نیاوردم! شکسته قلک قلبم از این بابت ولی روی خودم دیگر نیاوردم به یادش می‌سرودم شب به شب با اشک غزل‌هایی که در دفتر نیاوردم به حزب‌الله لبنان هدیه‌اش دادم و دیگر اسم انگشتر نیاوردم به جای ِجانِ ناقابل، چرا آن شب برایش هدیه‌ای بهتر نیاوردم؟ پشیمانم چرا وقتی جوان بودم دوسه تا بچه ی دیگر نیاوردم چرا خواهر ندارد دختر نازم؟ چرا شش دختر دیگر نیاوردم؟ فرا می خوانی ام هر روز و شب اما نمی دانم چرا پر در نیاوردم ««« ببخش آقای من این سرگرانی را برای یاری ات یاور نیاوردم ««« برای آنکه قربانت شود جانم به جز یک جثهٔ لاغر نیاوردم حرای چشم خود را گشتم و جز اشک برایت آیه ای بهتر نیاوردم مومنی مگر من از سفرهای بهارانه گلاب ناب از قمصر نیاوردم؟ دری بر آسمان وا می کند شاعر نمی دانم چرا پر در نیاوردم ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
کِی خاک ز بوی گِل شدن خسته شده؟ با باد، نگاه پنجره بسته شده؟ رگبار شدید حاوی این خبر است باران به گل و گیاه وابسته شده باران و ... گل و ... پنجره باز است...ولی باور بکنید هوش مصنوعی نیست اَلَیسَ الصُّبحُ بِقَریب مسلمانان مسلمانی دل بی کینه میخاهد شبیه قطره ی باران صفای سینه میخاهد هوای هردو چشمانم چنان دلگیر وبارانیست دلم کرب وبلای یار، شب آدینه میخاهد ای ابر تیره ! خون گریه کم کن شاید پذیرا شد توبه ات را... باران! به کویر دل من سر نزدی آرام نیامدی چرا؟ در نزدی؟! من سنگ شدم کنار این سختی ها ای ابر چرا به سیم آخر نزدی؟ ۲-ای کاش به این پنجره باران بزند شبنم به دل خسته ی بی جان بزند در روز و شبِ کویریِ دلتنگی یاد تو سری به این بیابان بزند... ۳_باران مصنوعی، ایوان مصنوعی در گوشه ی عکسی، گلدان مصنوعی این هوش مصنوعی پر کرده دنیا را ترسم به بار آرَد یاران مصنوعی.. باران و گل و آب و هوا، مصنوعی‌ست عطر خوش این شکوفه‌ها، مصنوعی‌ست با دیدن تصویر به هوش آمده‌ایم این هوش طبیعی است یا مصنوعی‌ست؟ آسمان آب پاشش را پشت پنجره ی دلتنگی جا گذاشته بود. **** بغض آسمان پشت پنجره ی دلتنگی ترکید * رنگ صدای باران آبی تر از بهار است *** می شود از این اتاق تا خانه خورشید رفت؟ باران بیا تنم تو را می خواهد شکوفه آور لطیف گل اندام شکننده نسیمی خنک روی گونه ام کنار پنجره حس و حال عید در سبزه زار هایِ بهار پا به پایت از تپه ها بالا رفته و در دشت ها سرازیر می شدیم حس و حالم را دگر باره به من بده ریز ریز ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom