نتیجه بداهه گویی شب سه شنبه
عرض سلام و ادب دارم خدمت همه عزیزان گروه
امشب هم بداهه گویی داریم
#قافیه_در
#ردیف_نیاوردم
مرا این سو و آن سو می برد با خود
هنوز از کار دل سر در نیاوردم
#محمدعلی_ساکی
🪷 🪷 🪷 🪷 🪷 🪷 🪷 🪷
🌵 🌵 🌵 🌵 🌵 🌵 🌵 🌵
دلم را پر بده عشقم برای تو،
ادای عشق او را در نیاوردم
#سمیه_غلام_رضا_پور
اگر چه ابری ام اما برای تو
کویر خسته ،چشم تر نیاوردم
#فرزانه_قربانی
دو قسطم هی عقب افتاد و مسولش
تشر میزد چرا آذر نیاوردم!
شکسته قلک قلبم از این بابت
ولی روی خودم دیگر نیاوردم
#سماء
به یادش میسرودم شب به شب با اشک
غزلهایی که در دفتر نیاوردم
#معین_زاده
به حزبالله لبنان هدیهاش دادم
و دیگر اسم انگشتر نیاوردم
#معین_زاده
به جای ِجانِ ناقابل، چرا آن شب
برایش هدیهای بهتر نیاوردم؟
#معین_زاده
پشیمانم چرا وقتی جوان بودم
دوسه تا بچه ی دیگر نیاوردم
#مصطفی_زاده
چرا خواهر ندارد دختر نازم؟
چرا شش دختر دیگر نیاوردم؟
#معین_زاده
فرا می خوانی ام هر روز و شب اما
نمی دانم چرا پر در نیاوردم
«««
ببخش آقای من این سرگرانی را
برای یاری ات یاور نیاوردم
«««
برای آنکه قربانت شود جانم
به جز یک جثهٔ لاغر نیاوردم
#حسنی
حرای چشم خود را گشتم و جز اشک
برایت آیه ای بهتر نیاوردم
#فرزانه مومنی
مگر من از سفرهای بهارانه
گلاب ناب از قمصر نیاوردم؟
#غلام_رضا_پور
دری بر آسمان وا می کند شاعر
نمی دانم چرا پر در نیاوردم
#نیره_جهانشاهی
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
حالا برای تصویر دوم
ای غول سیاهِ پستِ دودآلوده
جای تو در آسمان ایران جان نیست
پ.ن:(این عرصه ی پرواز خوش سیمرغ ست)
#فاطمه_اسلامی
دریا بزن موجی بر این کابوس آتش
خاموش کن داغ ِدل ِایران ما را💔
#طاهره_مصطفی_زاده
بندر به دل سوختگان تو قسم
یک ایران دلش برای تو تپید
#صاد_حبیبی
بوی باروت ، اسکله ، شرجی
باز عطر شهید می آید
هرچه باشد وطن که بیدار است
سنگری نو پدید می آید
#غلامرضاپور
بندر در آتش سوخت ای باران کجایی
#فاطمه_موسی
تابکی با خیال تو هرشب بشکنم
بغض بی حسابم را
بنویسم دوخط ازین هجران
سرنهم بر غم تو خوابم را
دلم از دوری تو پرخون و
چشم بارانیم بدر خسته
زندگی همبدون تو درد است
همه در ها بروی او بسته
باغرور شکسته ام چه کنم
که چنین در مسیر غم افتاد
خسته شد زین همه پریشانی
دل دیوانه در ستم افتاد
خون شده واژه های اشعارم
وصل در آن دوجمله ی خالی است
درعوض چند بیت اش از هجران
چقدر خوش نشسته وعالی است
غزلم ناتمام و دل مانده
روی دستم کنار دوری تو
آسمانم همیشه بارانی است
گله دارد زمن صبوری تو
قصه های شبم که تکراری است
داستانی که نیمه جان دارد
دل تنگم به عادتش باقی است
چشم در راه بی گمان دارد
بی صدا مانده از درون زخمی است
این دل سرسپرده ی مجنون
درد او بی دوا ودرمان است
شب هجران واین دل پر خون
---------
#صدیقه_شاداب _نیک
-------------
اگرچه سهم من از سرزمین من کفن است
مرا صلابت این خاک عینِ جان و تن است
به حال خویش نمیگریم از فُزونی داغ
غریب هستم و از من غریبتر وطن است
سری به صفحهی اخبار میزنم سر صبح
"وطن دِلی است که در حال منفجرشدن است"
کدام گوشهی ایران به خون خضاب شده؟
صدای آتش و دود از کدام شهر من است؟
بگو بلند بگریند ماهیان خلیج
در این عزا که هوا نیز تیرهپیرهن است
نظر بدوز به دریا و هیچ چیز نپرس
که موج راوی این قصهی کمرشکن است
صدای نالهی دَمّام و سنج میآید
بهار در قُرقُ گریههای مرد و زن است
سکوت کن وطن! ای پارههای پیکر من!
که مرگ آه! فقط مرگ با تو همسخن است
تو مادری و به آغوش میکشی همه را
و روی دامن تو عادتم گریستن است
#سعید_مبشر
#سماء.س.ح
ممنونم بخاطر انتخاب شعری تون
ایران تسلیت
------
میان دود و آتش مانده بندر
درون شعله سرکش مانده بندر
دوباره شط خون بر پاست این جا
خداوندا مشوش مانده بندر
-------
#صدیقه_ شاداب نیک
------------