3.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️مراقب بازی خطرناک《مافیا》باشیم
🔸چندی پیش به دعوت بچههای فامیل، و احتمالا به دلیل روانشناس بودن، دعوت به انجام بازی مافیا شدم.
🔹وقتی توضیحات بازی را شنیدم، تمایل زیادی به بازی کردن نداشتم، ولی به اصرار بچهها وارد بازی شدم.
🔸همیشه خدا خدا میکردم که نقش 《شهروند》به من بیفتد و ناچار به بازی در نقش 《مافیا》نشوم. لطف خدا هم با من یار بود و در دستهای متوالی شهروند بودم، اما در بسیاری مواقع بچهها تصور میکردند من مافیایی هستم که نقش شهروند را خوب بازی میکند! وقتی بازی تمام میشد نقشم لو میرفت و بقیه میفهمیدند من 《خودم》هستم!
🔹آخرین باری که بازی مافیا را انجام دادم، اولین باری بود که نقش مافیا به من خورد! واقعا نمیتوانستم با آن ارتباط بگیرم و بعد از آن بازی بود که متوجه شدم این بازی ای نیست که در شأن انسان باشد و دیگر هرگز آن بازی را تجربه نکردم.
🔴 مراقب باشیم: نقش بازی کردن های ما، ممکن است خیلی زودتر از آنچه تصور میکنیم جزئی از شاکله و شخصیت مان شوند. این، سوای تأثیرات دیگر روانشناختی و اجتماعی و فرهنگی خطرناک این بازی است.
✍️دکتر محسن عزیزی ابرقوئی؛ روانشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه قم
#یادداشت #روانشناسی_و_سیاست
🎓 مؤسسهٔ فرهنگی رسانهای استاد فرجنژاد
📲 سایت| آپارات|ویراستی|ایتا
💠نَفَسِ عدالت: از ساحلِ ناوگانِ صُمود تا وجدانِ تاریخ
✏️ دکتر محمد کرمی نیا
🔸آنچه امروز در امواجِ خفتهٔ مدیترانه و دریایِ شرقیِ دلها میگذرد، فراتر از یک حرکتِ اعتراضی یا یک عملیاتِ بشردوستانه است؛ این نمایشِ جمعیِ اراده، بازتابِ پرسشی است که همواره در بطنِ تاریخِ سیاسی و اخلاقی انسان باقی مانده: محبوس ماندنِ حق در برابر قدرتِ ظالم؛ و تکلیفِ وجدانِ آزاده در برابر آن. وقتی یک فعالِ برزیلی - تیاگو آویلا - بر پهنهٔ کشتی میایستد و میگوید «ما از مردمِ فلسطین دست نخواهیم کشید»، این فقط بیانیهای سیاسی نیست؛ این دعوتی است به بازخوانیِ اخلاقِ جمعی، به یادآوریِ پیوندِ میان ایمانِ عملی و عدالتِ تاریخی.
🔹در این دعوت، سه لایهٔ فلسفی تنیدهاند. نخستین لایه، پرسش از معنای «همبستگی». همبستگی زمانی ارزشی است اخلاقی که از مرزهای قومی، مذهبی و ملی عبور کند و به عنوانِ اظهارِ وجودِ انسانیِ مشترک عمل نماید. وقتی صدای یک شیعه از خطابِ علیبنابیطالب به سمتِ مسئلهٔ فلسطین انعکاس مییابد، یا وقتی فعالانِ غیرمسلمانِ جهانی با کشتی بهسوی غزه میروند، نشان میدهد که باورِ به عدالت میتواند مرزها را درنوردد و اتحادِ اخلاقی شکل دهد؛ اتحادِی که مبتنی بر فهمِ مشترک از کرامتِ انسان است، نه صرفاً تشابهِ ایدئولوژیک.
🔸لایهٔ دوم، مفهومِ «طهارت و ناپاکی» در سخنِ آیتالله حائری شیرازی است: ایدهای معنادار که جامعه را به آئینهای تبدیل میکند که در آنِ واحد، پاکی و پلشتیِ درون و بیرون بررسی میشود. این سخنْ هشدار است نسبت به سادهسازیِ دوگانهٔ دوست - دشمن؛ گویا آنچه موجب مشروعیتِ مبارزه میشود، نه صرفِ تعلقِ جغرافیایی یا دینی، که سلامتِ اخلاقیِ کنشگران و جوامع است. این سخن ما را به بازبینیِ خویشتن فرا میخواند: آیا عدالتخواهی ما محصولِ تعهدِ واقعی به حق است یا فقط پوششی برای منافعِ گروهی؟ آیا آنچه «با ما» میماند، ناشی از وفاداری به انسانیت است یا تعلقاتِ سیاستزده؟
🔹سومین لایه، آموزهٔ مسئولیتِ تاریخی است که از شهید مطهری تا امام خمینی بازتاب مییابد: اینکه مسئلهٔ فلسطین تنها مسئلهٔ یک سرزمین نیست، بلکه آزمایشی برای اخلاقِ امتِ معاصر است. مسئولیتی که از کلام به عمل منتقل میشود، زمانی قدرت مییابد که کنشِ فردی در چارچوبِ جمعی سازمان یابد. همین نقطه است که حرکتِ ناوگانِ صُمود اهمیت مییابد؛ زیرا نشان میدهد که سخنِ فلسفی میتواند به فعلِ سیاسی تبدیل شود و از سطحِ شعار به سطحِ مواجههٔ واقعی با ساختارهای قدرت برسد.
🔸اما چیزی که این وضعیت را پیچیده و درعینحال امیدبخش میکند، تضادِ بین سکوتِ نهادهای بینالمللی و بروزِ اخلاقِ عمومیِ جهانی است. این تضاد به ما یادآوری میکند که مشروعیتِ اخلاقی لزوماً از سازوکارهای رسمی استخراج نمیشود؛ گاهی از متنِ مقاومتِ مدنی و از جایی برمیخیزد که تاریخ، با همهٔ تناقضهایش، دستِ انسانِ خسته را میگیرد و به او توانِ ایستادگی میبخشد. این حقیقتِ تلخ و شیرین است: تلخ از آن جهت که نشان از شکستِ آرمانهای بینالمللی دارد؛ شیرین از آن جهت که ایمانِ انسانی هنوز میتواند ابزارِ تغییر باشد.
🔹در این میان، خطرِ سادهسازی و افراط نیز جوامع را تهدید میکند. به همان اندازه که باید از کنشِ مشترکِ آزادگان تمجید کرد، باید مراقب بود که این همبستگی به محملی برای تقابلِ تند و خشونتبار تبدیل نشود یا به ابزارِ توجیهِ هر نوع اقدامِ بیپایه. عدالت، هرچند مستلزم مقاومت است، اما خود را در چارچوبِ اخلاقِ جهانی و کرامتِ انسانی تعریف میکند؛ نه در دامِ تفسیرهایِ انتقامجویانه.
🔸در نهایت، آنچه این روزها روی آب رخ میدهد، بیشتر از یک صحنهٔ سیاسی است؛ آزمونی است برای وجدانِ بینالمللی و برای ما که میخواهیم خود را وارثِ پیامِ انساندوستی بدانیم. پرسشِ بنیادین این است: آیا تاریخِ ما را به سویِ تعهدی تازه سوق خواهد داد یا بارِ کهنهٔ بیعملی را همچنان بر دوشِ نسلها خواهد گذاشت؟ پاسخ در عملِ فردی و جمعی نهفته است؛ در کشتیهایی که به سمتِ ساحلِ گرفتار میروند، در سخنانی که شجاعانه از مسئولیت یاد میکنند، و در شهریاریِ اخلاقی که باید از نو بنا شود.
🔹اینگونه است که مقاومتِ امروز، اگر بر پایهٔ اخلاق و خرد باشد، میتواند تبدیل به معلمِ فردا شود؛ معلمی که نه تنها تاریخِ یک ملت را، که چهرهٔ وجدانِ جهانی را نیز، دگرگون خواهد ساخت.
#یادداشت #صدای_غزه #کاروان_جهانی_صمود #شکست_حصر_غزه
🎓 مؤسسهٔ فرهنگی رسانهای استاد فرجنژاد
📲 سایت| آپارات|ویراستی|ایتا
🔴 جنگ الگوریتمی آمریکا و چین؛ وقتی خیابان مجازی هم به میدان خون تبدیل میشود!!
🔸اگر تیکتاک را فقط《اپ ویدئوی کوتاه》میدانید، پس هنوز درک نکردهاید که جنگ ابرقدرتها از موشک و ناو عبور کرده و رسیده به ۶۰ ثانیهای که جلوی چشمتان پخش میشود. تیکتاک همان《اینستاگرامِ توربو》شده است؛ اما بهجای فیلترهای لاکچری، یک خط تولید ۲۴ساعته از رقص، آواز، اعتراض، آموزش و حتی انقلاب به شما تحویل میدهد. تفاوتش؟ اینبار سرور در کالیفرنیا نیست، در پکن است و همین کافی است تا یک اپ سرگرمی به بمب ژئوپلیتیک تمامعیار تبدیل شود.
🔹این جمعه، وقتی ترامپ و شیء جینپینگ سرِ تیکتاک با هم حرف میزنند، بحث سرِ یک استارتاپ نیست؛ بحث سرِ یک کشور ۱۷۰ میلیوننفری امریکایی است که صبح تا شب در آن زندگی میکنند: میخندند، گریه میکنند، تبلیغ میکنند، رأی میدهند، رئیسجمهور انتخاب میکنند. واشنگتن خوب فهمیده که این《کشور مجازی》دیگر فقط سرگرمی نیست، یک میدان نبرد است؛ و مثل هر میدان نبرد، اول باید تکلیف فرماندهٔ آن روشن شود.
📌 آمریکا سه ترس بزرگ دارد:
1️⃣ ترس اول: چین با قانون امنیت ملی ۲۰۱۷ میتواند هر دادهای از مادر تیکتاک بخواهد؛ یعنی تمام شهروندان آمریکایی یک《فایل فشرده شده》روی سرورهای پکناند. اروپا، هند، اندونزی و حتی کانادا هم همین کابوس را درباره قانون امریکایی《کلود اکت》دارند که دادههایشان را تقدیم واشنگتن میکند.
2️⃣ ترس دوم: الگوریتم تیکتاک میتواند افکار عمومی آمریکا را《ریموت》کند؛ ویدئوهای ضدچین را کمرنگ کند و همانقدر که بخواهد، محتوای طرفدار پکن را پمپاژ کند. همان کاری که خیلیها معتقدند متا و اینستاگرام با اعتراضات تهران، استانبول یا بوگوتا انجام میدهند.
3️⃣ ترس سوم: تیکتاک میتواند از چهره و صدا تا ضربان قلب کاربر را ذخیره کند؛ یعنی یک《پرونده زیستی》بسازد. همان چیزی که اگر از گوگلمپ و فیسبوک بپرسید، آنها سالهاست درباره ما و شما کامل کردهاند.
🔹و حالا واشنگتن، همان کشوری که متمم اول قانون اساسیاش را مثل کتیبهٔ مقدس میخواند، آماده است تا ۱۷۰ میلیون آمریکایی را از بلندگویشان محروم کند. تیکتاک برای نسل Z همان خیابان مجازی است؛ جایی که معلم حقوقش را میگیرد، کارگر اعتراضش را فریاد میزند، لاتینتبار آهنگش را پخش میکند و حالا همان دولت میگوید:《آزادیتان محفوظ است، فقط خیابان را میبندیم!》
🔸درس تیکتاک روشن است: اگر ترامپ حق دارد بگوید《دادههایم نزد چین امن نیست》، پس ایران هم حق دارد بگوید《دادههایم نزد گوگل امن نیست.》اگر دولت آمریکا میتواند تیکتاک را مصادره کند تا《حریم خصوصی ملت آمریکا》حفظ شود، پس هر کشوری میتواند واتساپ را ملی کند تا حریم خودش را حفظ نماید.
🔹بنابراین جنگ آینده جنگ موشک نیست؛ جنگ الگوریتم است. سرنوشت ملتها در جایی رقم میخورد که سرورها هستند؛ در پکن، کالیفرنیا یا در خاک خودتان. تیکتاک فقط یک اپ نیست؛ یک هشدار است که میگوید: 《هر کس کنترل داده را بگیرد، کنترل آینده را میگیرد.》
🔸حکمرانان جمهوری اسلامی باید بدانند که درس تیکتاک روشن است: آیندهٔ دادهها، آیندهٔ قدرت است؛ سرنوشت ملت در دستان کسانی است که کنترل اطلاعاتشان را در خاک خود نگه دارند، نه در سرورهای دوردست.
✍️سجادیپناه
#یادداشت #جنگ_شناختی #جنگ_رسانه_ای
🎓 مؤسسهٔ فرهنگی رسانهای استاد فرجنژاد
📲 سایت| آپارات|ویراستی|ایتا
🔰وقتی «تروریست» جابهجا میشود؛ ضرورت دشمنشناسی در جهان وارونه
✍️ دکتر محمد کرمینیا
🔸یکی از بزرگترین بحرانهای زمانهٔ ما، بحران معناست؛ جایی که واژهها به گروگان گرفته میشوند و حقیقت از مسیر خود منحرف میشود. این روزها، وقتی فعالان آزادۀ ناوگان صُمود که با انگیزهای انسانی برای کودکان غزه دارو و غذا میبردند، توسط رژیم صهیونیستی بازداشت و «تروریست» خوانده میشوند، این بحران عریانتر از همیشه رخ مینماید. این وارونگی آشکار تنها یک حادثهٔ سیاسی نیست؛ بلکه نشانۀ ضرورت جدی دشمنشناسی در جهان امروز است.
🔹دشمنشناسی یعنی توانایی دیدن حقیقت ورای نقابها. دشمن امروز دیگر صرفاً در میدان جنگ و با ارتش و توپ و تانک ظاهر نمیشود؛ دشمن در زبان، رسانه و روایت نفوذ میکند. همان قدرتی که دهههاست مردم فلسطین را از خانه و زندگی محروم کرده، هزاران زن و کودک را کشته و با حمایت آمریکا و غرب به جنایت ادامه داده است، اکنون به یاری ماشین رسانهای خود، برچسب «تروریست» را بر پیشانی قربانیان میزند. این جابهجایی معنا، اگر از منظر دشمنشناسی بررسی نشود، ذهنها را به تسلیم واداشته و نسلها را در بیراههٔ دروغ تربیت میکند.
🔸شناخت دشمن، در این میدان، دیگر صرفاً یک وظیفهٔ سیاسی یا امنیتی نیست؛ یک ضرورت فلسفی و اخلاقی است. فلسفهٔ دشمنشناسی به ما میآموزد که قدرت، بیش از هر چیز در تصرف واژههاست: اگر بتواند «مقاومت» را «تروریسم» بخواند، اگر بتواند «نسلکشی» را «دفاع مشروع» معرفی کند، و اگر بتواند «اشغالگر» را «مدافع دموکراسی» بنامد، عملاً حقیقت را به اسارت کشیده است. از همینرو، نخستین سلاح آزادگان نه موشک و تانک، بلکه بازگرداندن معنا به جایگاه واقعی خود است.
🔹در اینجا دشمنشناسی یعنی پرسشگری دائمی از روایتهای مسلط. باید همواره از خود بپرسیم: چه کسی از این نامگذاریها سود میبرد؟ چرا قدرتهای غربی، که تأمینکنندهٔ اصلی مالی و نظامی اسرائیل هستند، هرگز در هیچ فهرست «تروریستی» قرار نمیگیرند، اما ملتهایی که برای آزادی خود میجنگند، به این عنوان برچسب میخورند؟ پاسخ روشن است: دشمنی که حقیقت را جعل میکند، همان دشمنی است که خون و خاک و آزادی ملتها را میبلعد.
🔸دشمنشناسی همچنین به ما هشدار میدهد که اگر معیارهای خود را بر اساس تعاریف غربی بنا کنیم، خواهناخواه به بخشی از پروژهٔ تحریف بدل میشویم. امروز برخی روشنفکران و جریانهای سیاسی در جهان اسلام، ناخواسته با پذیرفتن همین برچسبها، به صدای بلند دشمن تبدیل شدهاند. وقتی کسی به جای افشای جنایت اشغالگر، به تکرار روایت «مبارزه با تروریسم» میپردازد، در واقع در صف دشمن قرار گرفته است؛ هرچند نیتش هرچه باشد.
🔹از این منظر، ماجرا تنها فلسطین یا ناوگان صُمود نیست؛ مسئله، سرنوشت مفهوم حقیقت در جهان معاصر است. اگر واژهها یکبار در مورد فلسطین جابهجا شوند، بار دیگر در هر جای دیگر جهان هم میتوانند دستکاری شوند. بنابراین، دشمنشناسی یعنی هوشیاری در برابر این مهندسی زبان و این تولید وارونگی.
🔸در نهایت، دشمنشناسی هنر تشخیص است: تشخیص اینکه چه کسی حقیقت را میکشد و چه کسی برای حیات حقیقت فداکاری میکند. فعالان ناوگان صُمود با حضور خود نشان دادند که هنوز میتوان در برابر تحریفها ایستاد و با عمل انسانی، نقاب از چهرهٔ دشمن برداشت. وظیفهٔ اندیشمندان و آزادگان امروز این است که این حقیقت را با صدایی رساتر به جهان برسانند: تروریست واقعی همان قدرتی است که خانهها را ویران و کودکان را قتلعام میکند، نه آنان که برای نجات انسانیت دست به ایثار میزنند.
#یادداشت #دشمن_شناسی
🎓 مؤسسهٔ فرهنگی رسانهای استاد فرجنژاد
📲 سایت| آپارات|ویراستی|ایتا
📌«وحدت تا کجا؟»
🔸امروز، از هر کدام از مسئولین میپرسیم «آیا جنگ میشود؟» همه یک جواب میدهند. «اگر انسجام داخلی از بین برود، قطعا جنگ میشود»
⁉️انسجام داخلی یعنی چه؟
یعنی همهی آحاد ملت، «مردم» باشند، نه تودههای در کنار هم. مفهوم «مردم»، جمع فیزیکی تک تک افراد نیست. بلکه مردم یک موجود جدید است با خواصی متفاوت از آحاد افرادش. مثل یک ترکیب شیمیایی.
🔹«مردم» بمانیم یعنی، مانند یک پیکر واحد عمل کنیم. یعنی هر تهاجمی به هر بخشی از این پیکر، واکنش هماهنگ کل اعضای این پیکره را باعث شود.
«ایران» را تودهها نمیتواند حفظ کند.
🔸ایرانستان شدن ایران، یعنی قبل آن مردم توده توده شدهاند. حالا بر اساس هر ملاک و وجه تمایزی که میخواهد باشد. چه قومیت چه مذهب، و چه روبناییتر مثل انقلابی و غیر انقلابی. چه «انقلابی» و «انقلابیتر»
🔹دشمن هر زمان احساس کند که در لایهی عمیق ایران، ایرانستان شکل گرفته، با جنگ تحمیلی جدید، آن حقیقت پنهان را به ظهور میکشاند.
🔸بنابر این، راه حل یک چیز بیشتر نیست.
تمام اختلافات و تفاوتهای ما، «مردم» بودن ما را به هم نزند.
🔹جنگ بوسنی از همین جا شروع شد.
یوگسلاوی، در بطناش کشور واحد نبود. بلکه تجمع صربها و کرواتها و بوسنیاکهایی بود که به زور ژنرال تیتو با هم ملت شده بودند.
🔸اگر افغانستان بعد از خروج شوروی تفکیک «مجاهد» و «طالب» نمیشدند، آمریکا زورش به این مردم نمیرسید.
🔹سوریه هم همینطور. لبنان هم همینطور.
🔸لبنانِ طائفه محورِ گرفتار اسرائیل، با فهم وحدت از جانب بعضی شیعیان بود که به نیروی قدرتمند محور مقاومت تبدیل شد.
🔹آنجا که أمل و حزب الله خون هم را میریختند، سید حسن نصرالله فهمید که اگر أمل بر روی حزب الله سلاح کشید، حزب الله نباید سلاح بکشد، حتی اگر کشته شوند. آن روزها، سید فهمید که اگر روی أمل سلاح بکشید، شاید در مقابل أمل پیروز شود، اما میشود «حزبالله مهرهی طرح اسرائیل» نه حزب الله امت امام(ره).
🔸در قومِ «صبار شکور» ایران، «صبر»، یک راهبرد و واکنش آگاهانه و فعالانه است.
از روی ضعف و دستبستگی نیست. از روی فهمِ طرح و نقشهی دشمن است.
🔹دعوای کنسرت و حجاب و معیشت و دولت و ملت و مسئولین غلط است. نقد و مطالبهاش را هم تا آنجا باید عمق و شدت داد که «ما» از «مردم» بودن نیفتیم. تا مصداق «یخربون بیوتهم بایدیهم» نشویم. تا آن خانم بیحجابِ بیش فعالِ در کنسرت، یکی از خطاکارهای «مـــــٰـا مردم» باقی بماند نه یک غریبهی با «مَـــــــن مومن». چون ما اعضای پیکر امت اسلامیم حتی اگر خودش نداند.
چون اصل اسلام است. چون اصل جمهوریت و مردم است.
🔸«جهاد» امروز و «مقابله با طرح دشمن»، حفظ وحدت، مقابله با عوامل وحدت شکن، بلکه افزایش وحدت است.
🔹بقیه، همه حاشیههاییست که خطرناک است...بسیار خطرناک، مثل بعضی روضههای صد سال پیش، که با پول نذری سفارت انگلیس در حاشیهی مناطق اهل سنت برگزار شد تا مردم عراق، دو طائفهی شیعه و سنی شوند.
❗️این روزها را خیلی دقت کنیم. ما انقلابیها، نه منفعل باید بشویم و نه فعالانه بستر ورود دشمن را فراهم کنیم. و این کار ذکاوت مومنانه میخواهد.
✍️ م. حسینی
#یادداشت #وحدت
🎓 مؤسسهٔ فرهنگی رسانهای استاد فرجنژاد
📲 سایت| آپارات|ویراستی|ایتا
🔰دشمنی که صورت ندارد؛ دربارهی فلسفهی شناختِ شر
✍️🏻 دکتر محمد کرمینیا
🔹شناختِ دشمن، در سادهترین معنا، یعنی دانستن اینکه «چه کسی» در برابرِ ما ایستاده است؛ اما در افقِ فلسفه، شناختِ دشمن، شناختِ «نیستی» است که در لباسِ هستی ظاهر میشود. امام خمینی، در مرداد ۱۳۵۸، جملهای گفت که از دلِ سیاست فراتر رفت و در قلمروِ معنا نشست: «اسرائیل، دشمنِ بشریت است.»
🔸در این جمله، اسرائیل تنها نامِ یک رژیم نیست؛ نمادِ ارادهای است برای نابودیِ حقیقتِ انسان. این داوری نه از موضعِ قدرت، بلکه از منظرِ هستیشناسی صادر شد: از نگاهِ انسانی که در تاریکیِ جهانِ مدرن، شر را در چهرهی تمدن دید.
🔹دشمنِ انسان، همیشه با شمشیر نمیآید؛ گاه با لبخندِ تکنولوژی و زبانِ آزادی ظاهر میشود. شر، در روزگار ما، چهرهاش را پنهان کرده است. به نامِ صلح، جنگ میکند؛ به نامِ انسان، انسان را میکُشد. و این همان چیزی است که امام خمینی در آن جملهی کوتاه افشا کرد: دشمنِ بشریت، دشمنی بیچهره است؛ نیرویی که در هر ساختاری حلول میکند تا معنا را از درون تهی کند. اسرائیل، صورتِ تاریخیِ همین بیصورتی است.
🔸شناختِ دشمن، در معنای عمیقش، کاری است اخلاقی و وجودی. انسان تا وقتی نفهمد شر چگونه در او نفوذ میکند، نمیتواند در برابرش بایستد. ما دشمن را تنها در بیرون نمیبینیم؛ او درونِ ما نیز خانه میکند: در بیتفاوتی، در تماشا، در فراموشیِ دردِ دیگری. اسرائیل، اگر دشمنِ بشریت است، از آنروست که انسان را از انسان جدا میکند. کودکِ غزه را میکُشد، اما همزمان وجدانِ تماشاگرِ غربی را هم میمیراند. او فقط خانهها را ویران نمیکند؛ مرزهای احساس را نیز میسوزاند.
🔹امروز، چهلوشش سال پس از آن هشدار، جهان دارد معنای آن جمله را تجربه میکند. حقیقتی که سالها در غبارِ تبلیغات گم شده بود، اکنون خود را عریان کرده است. در خیابانهای اروپا و آمریکا، مردمانی ایستادهاند که نه مسلماناند، نه انقلابی، اما در برابرِ دروغ نمیتوانند خاموش بمانند. این بیداری، بازگشتِ وجدانِ جهانی است؛ وجدانِ خستهای که دوباره دشمنِ خود را شناخته است.
🔸شناختِ دشمن، بهمعنای نفرتورزی نیست؛ بهمعنای حفظِ مرزِ انسانیت است. هر فلسفهای، اگر نتواند میانِ خیر و شر تمایز بگذارد، به نسبیتِ مرگبار میرسد. شناختِ دشمن، یعنی نپذیرفتنِ این نسبیت. یعنی گفتنِ «نه» به جهانی که ظلم را طبیعی میپندارد. امام خمینی، در جملهی خود، همین «نه» را فریاد زد؛ نه به نظامی که حقیقت را ابزار میکند و انسان را کالا.
🔹محورِ مقاومت، در ژرفترین لایهاش، نه جنبشِ سیاسی، که تلاشی برای حفظِ این مرز است. از لبنان تا یمن، مردمانی برخاستهاند که هنوز میدانند معنا چیست. آنان جنگ نمیخواهند؛ اما سکوت در برابرِ نیستی را هم خیانت میدانند. ایمانِ آنان، پاسخِ متافیزیکیِ جهانِ بیمعناست.
🔸امروز، هرکه از فلسطین سخن میگوید، از انسان سخن میگوید. دشمن را شناختن، یعنی درک اینکه شر چگونه لباسِ عقل میپوشد و بر میزِ قدرت مینشیند. شناختِ دشمن، بهزبانِ دیگر، شناختِ خود است: اگر ندانیم در کجا انسانیت تهدید میشود، در حقیقت خود را نشناختهایم.
🔹امام خمینی، در آن یک جمله، نقشهی تمامِ قرن آینده را ترسیم کرد. و اکنون، در این جهانِ فروپاشیده از دروغ و نمایش، آن جمله معنایی تازه مییابد: اسرائیل، دشمنِ بشریت است؛ زیرا او، بیش از هرچیز، دشمنِ معناست.
#یادداشت #دشمن_شناسی
🎓 مؤسسهٔ فرهنگی رسانهای استاد فرجنژاد
📲 سایت| آپارات|ویراستی|ایتا
📌 آقای یحیی
🔸اتفاقی که یحیی سنوار در راس حماس محقق کرد، آثاری دارد، بدون شناخت آن آثار ، این دو سال جنگ شناخته نمیشود، بدون این دو سال جنگ حماس شناخته نمیشود و سنوار یافته نمیشود.
🔹هفت اکتبر اسراییل را به ۱۹۴۷ برگرداند، یعنی نقطه آغاز اسراییل. این را بارها از نتانیاهو و دیگر مسوولین اسراییل شنیده ایم که اسراییل در حال جنگ است نه برای طرح های غرب در منطقه، بلکه برای بقا. فقط ماندن.
🔸چرا جنگ اسراییل وجودی است؟ چون هفت اکتبر پایه های مشروعیت اسراییل را مثل دینامیت زیر یک پل بزرگ جهنمی، منفجر کرد. اسراییل جعلی چه پایه هایی داشت:
🔹اول اینکه جعل یک دولت ملت نیاز به همراهی افکار عمومی جهان داشت. دروغ هولوکاست اسراییل را در طرف مظلوم قرار میداد،این، ذهن مردم دنیا را آماده میکرد که غصب فلسطین را تحمل کنند.
دو سال صبوری غزه کاری کرد که اسراییل امروز در طرف ظالم نشسته در ذهن عموم مردم دنیا.
🔸حالا فکر کنید حماس چگونه توانست به گونه ای بجنگد که دو سال، دو ملیون مردم مظلوم غزه با او همراه باشند و صبر کنند؟ این اتفاقی است که بسیاری از سیاستمداران جهان را انگشت به دهان نگه داشته.
🔹پایه دیگر مشروعیت اسراییل دو بازوی قدرت افسانه ای او است، یکی بازوی امنیتی و دیگری بازوی نظامی.
هفت اکتبر هر دو را بی آبرو کرد. اما در این دو سال اینکه اسراییل نتوانسته اسرا را پیدا کند، و حماس را ریشه کن کند، یک آبرو ریزی بزرگ است هم برای اسراییل هم آمریکا. به نظراتان کشوری که مردمش وارداتی اند و به انگیزه امنیت وارد آنجا میشوند، آیا پس از این دو سال چگونه میتواند واردات مردم را ادامه دهد.
🔸همین امروز پیشنهادهای صلح ترامپ و نتانیاهو یعنی، زورشان به حذف حماس نرسید. زورشان به یافتن و برگرداندن اسرا نرسید. زورشان به تغییر اراده مقاومت نرسید.
🔹پایه دیگر مشروعیت اسراییل طرحی است که از ۱۹۴۷ تا امروز دنبال میکنند به نام طرح تطبیع یا عادی سازی، مدتی است ایده اسراییل بزرگ دوباره مطرح میشود، امارات و عربستان را برآشفته کرده، اسراییل حتی محمودعباس را هم به رسمیت نمیشناسد، رسما قطر را میزند، کل کشورهای عرب منطقه را به فکر پیمانهای تسلیحاتی بین دول اسلامی انداخته، عربستان و پاکستان گام عملی هم برداشته اند، اینها یعنی کل طرح تطبیع و عادی سازی هوا شده.
🔸یکی دیگر از داشته های اسراییل در منطقه، جریانهای اسلامی غربگرا و سازشکار، بود. این جریان ها رسما بی آبرو شدند. نه فقط در ایران بلکه در کل کشورهای اسلامی.
🔹یکی از مهمترین داشته های اسراییل لجنه های صهیونیستی داخل آمریکا بود که کاملا پشتیبان اسراییل بودند و هستند، خیلی جالب است که ترامپ در مصاحبه ای رسما اعلام کرد وضعیت اسراییل در سنای آمریکا هم با گذشته قابل مقایسه نیست. بسیاری از حتی نزدیکان به اسراییل دچار شک شدند، بسیاری از نخبگان آمریکا به این نقطه رسیدند که هزینه پشتیبانی از اسراییل به فایده اش نمیارزد، این اندیشه در حال فراگیری در بین مسوولین و نخبگان آمریکا است، این یعنی زدن فلسفه اسراییل ، برای آنکه آمریکا به مرور پشتیبانی اش را از او بردارد.
🔸حماس تمام طرحهای جبهه مقاومت را دچار سرعت کرده، جبهه مقاومت با محوریت ایران تبدیل به یک قدرت نوظهور شده. قدرتی که توان برپایی یک تمدن نو بر اساس تعریف جدیدی از انسان و جهان و تاریخ دارد. این آورده کمی نیست. تقریبا تمام حلقه های مقاومت مشغول رو نمایی از قدرت ابزاری و ایمانی خود هستند، حتی ایران.
🔹بازیهای کریدور ایمک و ارنج جغرافیای اقتصادی کشورهای منطقه به نفع غرب به هم خورد، چرا که امنیت اصلی ترین حلقه ها ی آن رسما به هم خورده است. شمایل سیاسی اقتصادی منطقه کاملا تغییر کرده در نسبتهای بین ایران و روسیه و چین و برخی مجموعه های نوظهور بین المللی مثل شانگهای و بریکس.
🔸این قدرت حماس فقط در سطح نظامی نیست. بلکه سیاسی، رسانه ای، امنیتی، دیپلماتیک، فرهنگی و غیر آنهم هست. اساس این قدرت معجزه گون سیصد و شصت درجه کجا است؟ جهاد مداوم بر اساس ایمان. این معجزه نور مقاومت ایمانی است.
همشهری
#یادداشت #مقاومت #یحیی_سنوار
🎓 مؤسسهٔ فرهنگی رسانهای استاد فرجنژاد
📲 سایت| آپارات|ویراستی|ایتا
🔰پایانِ افسانهی شکستناپذیری
✍🏻 دکتر محمد کرمینیا
🔸پس چه؟ آیا میتوان تصور کرد یحیی سنوار و محمد ضیف از آنچه پس از طوفانالاقصی بر غزه خواهد آمد بیخبر بودند؟ نه، آنها انسانهای مدبری بودند که با برنامهریزی دقیق و با توکل بر خدا، علیه رژیم صهیونیستی اقدام کردند. این این اقدام راهبردی نه فقط دانشی نظامی، که دانشی از پایداری و مقاومت بود؛ دانشی که نشان میدهد حتی در سختترین شرایط، ارادهٔ غزه زنده و استوار میماند و آیندهٔ این سرزمین را شکل میدهد. مردانی که عمرشان را در سایهی دیوارهای زندان گذراندند، بهتر از هر تحلیلگر و سیاستپیشهای میدانستند دشمنشان کیست و تا کجاست. آنها اسرائیل را نه از پشت میز و آمار و نقشه، که از پشت دیوار، از میان زخم و خون شناختند. درکشان از «واقعیت اسرائیل» نه در زبان سیاست، که در زبان رنج شکل گرفته بود. اما مسأله همینجاست: پیش از طوفانالاقصی، بسیاری میدانستند، ولی دانستن در میان غبار رسانه معنا نداشت. جهان پر بود از تصویرهایی که نمیگذاشت تصویر حقیقی دیده شود. غزه، در چشم جهان، صرفاً جغرافیایی کوچک بود با سرنوشتی بزرگتر از ظرفیت تصویر.
🔹طوفانالاقصی نه فقط مرزهای اسرائیل، که مرزهای ادراک جهانی را شکافت. دست اسرائیل را رو کرد؛ غبار را کنار زد؛ پردهی رسانهای را پاره کرد که سالها بر چهرهی حقیقت افتاده بود. در برابر دوربینها، نه هیمنهی امنیتی اسرائیل که عریانی هراسش آشکار شد. جهانیان دیدند آنکه دههها خود را شکستناپذیر میخواند، چگونه در برابر مردمانی برهنه از زر و زور، به لرزه افتاد. دیدند که تکنولوژی و زرادخانه، وقتی ایمان در برابرش بایستد، از درون میپوسد.
🔸اکنون پرسشی عمیق بر ذهنها سنگینی میکند: آیا خون هفتاد هزار شهید مظلوم غزه بینتیجه بود؟ اگر نتیجه را صرفاً در فتح سرزمین بجوییم، شاید برخی چنین بگویند. اما اگر معنا را در بیداری، مقاومت و سربلندی جستوجو کنیم، آشکار میشود که این خون نه تنها بینتیجه نبود، بلکه نماد پایداری غزه شد و نقطهی عطفی در تاریخ ادراک جهانی و توانایی انسان برای ایستادگی در برابر زور و ظلم بود. خون آن شهیدان نه برای فتح سرزمین، که برای فتح آگاهی ریخته شد. آنها با شهادت خویش، پردهی فریب را از چهرهی تمدنی برداشتند که خود را مهد انسانیت میخوانْد و در عمل، کودکان را زیر آوار میکُشت. از میان ویرانیهای غزه، جهانی تازه سر برآورد؛ جهانی که میفهمد معجزه دیگر در نان و عصا نیست، در دیدن است، در فهمیدن است، در بازگشتِ وجدانِ خفتهی انسان است.
🔹آیا گمان میکردید تمام هیمنهی تسلیحاتی و مالی و رسانهای غرب، با دوربین و خون صالح الجعفراویها در هم شکسته شود؟ صالحها نه با موشک که با تصویر مقاومت کردند؛ تصویری که دیگر سانسور را برنمیتابد. جهان فهمید که حقیقت، هرچند در محاصرهی آهن و آتش باشد، راهی برای ظهور پیدا میکند. آنها با گوشیهای ساده، با دستانی لرزان، روایتی را ثبت کردند که هیچ شبکهای توان دفنش را ندارد. حقیقت، با تصویرِ چشمانِ خستهی مادرانِ داغدیده و با صدای فریاد کودکانی که هنوز نمیدانند چرا بمب میافتد، به جهان بازگشت.
🔸چه کسی گفته در قرن بیستویکم خبری از معجزه نیست؟ معجزه، همین است که جهانی چنین بیجان، دوباره تکان بخورد. معجزه، آن است که در عصر بیاعتمادی، ایمان هنوز در میان آوار زنده بماند. معجزه، شکستِ اسرائیل نیست، بلکه شکستِ وهم شکستناپذیری اوست. اسرائیل شاید هنوز سرپا باشد، اما افسانهاش فروپاشیده. و افسانه، برای قدرت، همهچیز است.
🔹طوفانالاقصی، بیش از آنکه نبردی نظامی باشد، حادثهای متافیزیکی بود؛ برخورد دو نوع هستی: هستیِ مبتنی بر ایمان و هستیِ مبتنی بر تسلط. در آن سوی دیوار، انسانهایی که از نان محروم بودند اما از یقین نه؛ در این سو، جهانی که همهچیز داشت جز معنا. و این معناست که اکنون در حال بازگشت است؛ معنایی که به ما یادآوری میکند حقیقت، با عدد و آمار نمیمیرد.
🔸شاید در آینده، مورخان بنویسند که در سالهای پس از طوفانالاقصی، نظم جهان تغییر کرد. اما فیلسوفان خواهند گفت: آنچه واقعاً تغییر کرد، تصور انسان از خود بود. بشر، پس از غزه، دیگر نمیتواند با همان آرامش پیشین از عدالت، از تمدن، از حقوق بشر سخن بگوید. چرا که چشمانش تصویر حقیقت را دیده است.
🔹پس چه؟ آنها میخواستند غزه را نابود کنند، اما غزه نهتنها ویران نشد، بلکه ماندگار شد؛ ماندگار در ایمان، در مقاومت و در تواناییاش برای نشان دادن امکانِ معجزه در قرنی که گمان میرفت معجزه مرده است. و شاید همین، بزرگترین پیروزی غزه باشد؛ پیروزیای که افسانهٔ شکستناپذیری اسرائیل را فرو ریخت و نشان داد اراده و ایمان انسانی، هیچ قدرتی نمیتواند آن را نابود کند.
#یادداشت #مقاومت
🎓 مؤسسهٔ فرهنگی رسانهای استاد فرجنژاد
📲 سایت| آپارات|ویراستی|ایتا
🔘آقای سنوار و منطق ابلیس: فلسفۀ شهادت در برابر شرّ بیچهره
✍🏻 دکتر محمد کرمینیا
🔸نبودنت یکساله شد، آقای سنوار. یکسال از لحظهای که آسمانِ غزه، شاهدِ یکی از ژرفترین مواجهههای انسان با شر بود. شهادت تو صرفاً واقعهای نظامی نبود؛ رخدادی بود در مرز فلسفه و ایمان، جایی که انسان در برابر بیچهرهترین شکل قدرت ایستاد و از «بودن» معنای تازهای ساخت.
🔹در جهان امروز، دشمن دیگر چهره ندارد. او در قالب داده، در هوش مصنوعی و در ماشینی عمل میکند که میکُشد بیآنکه بیندیشد. شر در روزگار ما مکانیکی شده است؛ بیحس، بیتأمل و بیگفتوگو. و شهادت تو، در برابر همین شرِ بیچهره معنا یافت. آن ریزپرندهای که از آسمان فرود آمد، تجسّد همان عقل ابزاری بود که میخواهد انسان را از تاریخ حذف کند. اما تو، با پیکرِ زخمی و عصا در دست، با همان خونسردی اسطورهای، نشان دادی که روح هنوز میتواند در برابر ماشین بایستد.
🔸آقای سنوار در میدان، فیلسوفی بود که با عمل میاندیشید. او میدانست که دشمن، تنها اشغالگر زمین نیست؛ بلکه تصرفکنندهی معناست. دشمن میخواهد مفاهیم را از درون تهی کند: آزادی را به شعار، مقاومت را به خشونت، و انسان را به دادهی بیچهره بدل سازد. شهادت تو بازگرداندن معنا بود؛ بازسازی حضور در جهانی که از حضور میترسد.
🔹از هگل تا آرنت، فیلسوفان کوشیدند شر را توضیح دهند، اما کمتر کسی توانست چون تو، شر را شکست دهد. شر، در عصر مدرن، بیوجدان است؛ و وجدان، همان سلاحی بود که تو از آن ساخته شدی. تو، در لحظهی شهادت، مرز میان فنا و بقا را از میان برداشتی. در برابر تکنولوژیِ سردِ قدرت، تو به گرمای حضور بدل شدی. در جهانی که مرگ را از انسان جدا کردهاند، تو مرگ را دوباره به کرامت آغشته کردی.
🔸آقای شهید، فلسفۀ تو ساده بود: انسان، تا زمانی که معنا دارد، مغلوب نمیشود. و شهادت، اوجِ معناست. تو نشان دادی که در برابر دشمنِ بیچهره، بهترین پاسخ، بازگشت به چهرهی انسان است؛ انسانی که از آگاهی و ایمان ساخته شده است، نه از ترس و عدد.
🔹اکنون، یکسال پس از شهادتت، جهان هنوز در حال فهمیدنِ آن واقعه است. تو رفتی، اما اندیشهات ماند: اینکه قدرت، هرچقدر بیچهره شود، باز هم از حقیقتِ انسان شکست خواهد خورد.
🔸 آقای سنوار، شهادت تو نه پایان، بلکه پردهبرداری از ماهیت دشمن بود. و این، بزرگترین پیروزیِ یک انسان در برابر جهانِ سردِ ماشین است.
#یادداشت #یحیی_سنوار #مقاومت
🎓 مؤسسهٔ فرهنگی رسانهای استاد فرجنژاد
📲 سایت| آپارات|ویراستی|ایتا
🔰قدرتِ امید در زمانهی دروغ
✍🏻 دکتر محمد کرمینیا
🔸در جهانی که دروغ به زبان رسمی قدرت بدل شده و حقیقت تنها در حاشیهها نفس میکشد، سخن گفتن از امید، نوعی مقاومت است. بیانات امروز رهبر انقلاب در جمع جوانان برگزیدهی علمی و ورزشی، نه صرفاً بیانیهای سیاسی، که بازخوانی فلسفهی امید در برابر منطقِ سلطه بود؛ تلاشی برای نشاندادن چهرهی انسانی قدرت در زمانهای که قدرت از انسان تهی شده است.
🔹آنچه در کلام حکیم انقلاب برجسته بود، دعوت به بازشناسی قدرت از درون بود؛ قدرتی که نه از ثروت و جنگ، بلکه از ایمان و خودآگاهی برمیخیزد. در نگاه او، جوان ایرانی نماد همین خودآگاهی است: انسانی که در میانهی فشارها، ناامیدیها و تهاجم تبلیغاتی، میسازد، میآفریند و لبخند میزند. این جوان، پاسخ زندهی ملت به جنگ نرمِ افسردگی است.
🔸دشمن سالهاست میکوشد تصویر یک ملت خسته را بسازد؛ ملتی که از آینده خود ناامید و به شکست باور آورد. اما هر مدال، هر کشف علمی و هر گام رو به جلو، دیوار این روایت دروغین را فرو میریزد. در واقع، این پیروزیها صرفاً موفقیت فردی نیستند، بلکه بیانی از بیداری جمعیاند؛ اثبات اینکه جامعهای زنده است که هنوز به توانایی خود ایمان دارد.
🔹در سخنان امروز، تمایز میان دو نوع قدرت آشکار شد: قدرتی که از تحمیل و سلطه زاده میشود، و قدرتی که از خلاقیت و ایمان برمیخیزد. قدرت نخست، همان چهرهی آمریکایی جهان است؛ قدرتی که میکُشد تا زنده بماند. اما قدرت دوم، قدرتی است که میسازد تا زنده نگه دارد؛ نیرویی که در میدان ورزش، در آزمایشگاه و در خاک وطن جریان دارد. این تفاوت، در ظاهر سیاسی است اما در عمق، فلسفی است؛ زیرا یکسو بر ترس بنا شده و دیگری بر امید.
🔸اشاره به یاوهگوییهای رئیسجمهور آمریکا، بیش از آنکه نقدی سیاسی باشد، نشانهای از فروپاشی درونی تمدن غرب است. تمدنی که دیگر توان گفتوگو با حقیقت را ندارد و تنها با دروغ به حیات خود ادامه میدهد. وقتی قدرتی نمیتواند مردم خود را آرام کند اما میخواهد جهان را اداره کند، در واقع با بحران مشروعیت هستیشناختی روبهروست؛ همان لحظهای که ظاهر قدرت میدرخشد اما روح آن تهی است.
🔹در برابر این فروپاشی، رهبر انقلاب از «امید» بهعنوان جوهر قدرت سخن گفتند. امیدی که در فرهنگ ایرانی، نه احساس، بلکه کنش است؛ تلاشی مداوم برای ساختن در دل ویرانی. این امید، فلسفهی حیات ایرانی است؛ باور به اینکه آینده، نه هدیهی قدرتهای بیرونی، که حاصل ارادهی درونی انسان است. از همینجاست که ساخت موشک یا فتح المپیاد، هر دو چهرهی یک معنا مییابند: ظهور توانایی انسان ایرانی در لحظهای که دیگران تنها از محدودیت سخن میگویند.
🔸در میان جملات امروز، تأکید بر احترام به پرچم و سجده پس از پیروزی، یادآور پیوند میان قدرت و اخلاق بود؛ یادآوری اینکه پیروزی بدون فروتنی، پوچ است و توانایی بدون معنا، خطرناک. این همان نقطهای است که تفاوت میان انسانِ مؤمن و انسانِ مدرن شکل میگیرد: یکی در اوج قدرت، به خضوع میرسد، و دیگری در اوج رفاه، به پوچی.
🔹جهان امروز بیش از هر زمان دیگری از معنا تهی شده است. تمدن مسلط، بهظاهر پیشرفته اما در درون فرسوده است؛ زیرا ارزشها را با منافع جایگزین کرده است. در چنین جهانی، ملتهایی که هنوز به حقیقت، ایمان و عدالت باور دارند، نه در حاشیه، بلکه در مرکز تاریخ آینده ایستادهاند. ایران از این منظر، تنها یک کشور نیست، یک روایت فلسفی از انسانِ امیدوار است؛ انسانی که در برابر دروغ نمیمیرد، بلکه معنا میآفریند.
🔸آنچه امروز از زبان رهبر انقلاب شنیده شد، نوعی بازتعریف از نسبت انسان، قدرت و امید بود. او با زبانی ساده اما ژرف، نشان داد که قدرت حقیقی در تسلط بر دیگران نیست، در تسلط بر نفس است؛ و ملتی که بتواند بر ترس و ناامیدی غلبه کند، هیچ قدرتی قادر به تسخیرش نخواهد بود.
🔹در عصر ناامیدی، امید ایرانی تنها یک واکنش عاطفی نیست؛ استراتژی بقا و فلسفهی بودن است. و شاید معنای نهایی سخنان امروز همین باشد: در جهانی که حقیقت را به حاشیه راندهاند، هر جوانی که در ایران میاندیشد، میسازد و به فردا ایمان دارد، خود حقیقتی زنده است.
#یادداشت #جنگ_نرم #دشمن_شناسی
🎓 مؤسسهٔ فرهنگی رسانهای استاد فرجنژاد
📲 سایت| آپارات|ویراستی|ایتا
💢تفاوت آیت الله العظمی خامنه ای با دیگران
🔸من فکر میکنم چند دهه دیگر اگر سیاست پژوهان و مورخین سیاست بخواهند درباره آیت الله العظمی خامنه ای سنجش و قضاوتی داشته باشند بر روی تفاوت او با دیگران تاکید خواهند داشت.
🔹او پنجاه سال است که یک ایده ثابت دارد. یعنی آیت الله یک جای ثابت ایستاده و اجازه نمیدهد هیچ امری او را از ایده ثابت اش دور سازد. ۱. دشمن اصلی را بشناسید. ۲. ایران باید به پیشرفت و سپس قدرت پایدار برسد.
🔸سخنان روز گذشته رهبر همین است. او اصلا رژیم صهیونیستی را دشمن اول نمیداند. در سخنانش "دشمن اصلی" را معرفی میکند و آمریکا مخاطب قرار میدهد. دشمنی که چند هفته ایرانیان را در مواضع تحقیر کرد، آیت الله هم در خطابه و با فن بیان همیشگی اش پاسخ را داد. آقای خامنه ای هم در عمل و هم در بیان از اقتدار ایران کوتاه نمی آید. پیام ضعف صادر نمیکند. در این سن و با صدای گرفته در دیدار با جوانان قهرمان ورزشی و علمی همان حرفهای ثابت جوانی خودش را میزند. همان جلساتش در مشهد و خطبه های نمازجمعه اول انقلاب!
🔹اما دومی مهمتر است. او ایران را پیشرفته میخواهد. اصل ایده و پروژه او این است. پنجاه سال است که در این نقطه ایستاده است که با دین میشود به پیشرفت رسید. دقت دارد. تصور از آینده و آرزو می سازد. ایرانی رفتار میکند یعنی هم به زبان فارسی غیرت دارد، هم به ورزش باستانی ایران! هم به دستاورد علمی و ورزشی جوانان ایران. آنجا که دسترسی به واکسن خارجی در کرونا دارد صبر میکند تا واکسن ایرانی برسد. ایرانی بودن و وطن دوستی برای او یک نمایش سیاسی نیست. اصل است.
🔸رهبر ایده دارد. سیاست ورزی او با تولید حاشیه پیش نمیرود. سوار بر ذهن مردم با جنگ روانی نمیشود. دوگانه کاذب موشک و مردم نمی سازد. تمام این پنجاه سال منطق ثابت خودش را با قاطعیت و صداقت پیش برده است. حواسش پرت از ایده اصلی نمیشود. مردم را سرگرم فلان رقابت سیاسی یا انتقام از فرد و گروه نمیکند. وقایع کوی دانشگاه در تیر ۱۳۷۸، فتح سنگر به سنگر حجاریان، وقایع سنگین سال ۸۸، حضور روحانی در قدرت و آن ۸ سال سخت، وقایع ۱۴۰۱ همه و همه او را از ایده اصلی دور نمی سازود. کوتاه نمی آید. ایران باید به پیشرفت و قدرت پایدار در تمامی زمینه ها برسد.
🔹سخنان روز گذشته رهبری منطق قاطع و غیرقابل خدشه ای دارد. حتی ایرانیان مخالف هم از سر غیرت ملی نمیتوانند آن استدلال ها را رد کنند.
🔸در آینده دور مورخین منصف از او بعنوان آیت الله ایراندوست و قدرت ساز یاد خواهند نمود. برای چند دهه بعدتر هم قدرت تولید کرده است. اگر قدر بدانیم.
✍️علیرضا زادبر
#یادداشت #رهبری
🎓 مؤسسهٔ فرهنگی رسانهای استاد فرجنژاد
📲 سایت| آپارات|ویراستی|ایتا
🔰شهید بهشتی؛ تبلور حکمت امام (ره) و فلسفه دشمنشناسی در روزگار فتنه
🖋دکتر محمد کرمینیا
🔹شهید آیتالله دکتر محمدحسین بهشتی را نمیتوان بدون درک نسبت وجودی او با امام خمینی(ره) فهم کرد. او در مکتب امام بالید، در پرتو اندیشهی امام به خودآگاهی تاریخی رسید و در سایهی آن بصیرت، دستگاهی فکری ساخت که عقل و ایمان را بههم پیوند میداد. اگر امام خمینی پرچمدار بیداری امت بود، شهید بهشتی معمار فهم فلسفیِ این بیداری بود. امام، بهشتی را به ساحت تفکری فراخواند که در آن دشمنشناسی، نه یک مهارت سیاسی بلکه یک بینش الهی است؛ بینشی که انسان را در نسبت با حق و باطل تعریف میکند.
🔸در مکتب امام، دشمن پیش از آنکه یک نیروی خارجی باشد، تجسم جهل، سلطه و وابستگی است. شهید بهشتی این معنا را دریافت و آن را در زبان فلسفه و مدیریت اجتماعی ترجمه کرد. بهشتی از امام آموخته بود که استقلال، نه فقط در سیاست بلکه در روح و اندیشه انسان معنا دارد. از همین رو میگفت: «ما نباید به استعمارگران غرب و شرق اجازه دهیم که برای ما مهرهسازی کنند.» این سخن، نه اعتراض به یک قدرت سیاسی، بلکه اعلام موضع یک انسانِ آزاد در برابر تاریخِ سلطه است؛ انسانی که آزادی را در ایمان میجوید و قدرت را در آگاهی.
🔹پیوند میان امام و بهشتی، پیوند مکتب و تجسم است. امام، حقیقت انقلاب را بر پایه ایمان و عقل بنا کرد و بهشتی آن را در قالب ساختار، گفتوگو، نظم و اندیشه نهادینه ساخت. دشمنشناسی او ادامهی همان نگاه امام بود که هشدار میداد: دشمن، پیش از آنکه در مرزها بجنگد، در ذهنها نفوذ میکند. بهشتی این هشدار را به فلسفهای اجتماعی تبدیل کرد و گفت: «هر کس خط دارد، دشمن دارد.» خط او همان خط امام بود؛ خط حق، خط عدالت، خطی که از درگیری با دشمن نهراسید و از سازش بیزار بود.
🔸حادثه هفتم تیر، تنها یک فاجعه سیاسی نبود، بلکه تجلی ایمان و شناخت بود. آنان که زیر آوار ساختمان حزب جمهوری اسلامی مانده بودند، در واپسین لحظات، فریاد میزدند: «مرگ بر آمریکا، مرگ بر سازشکار.» و آیتالکرسی میخواندند. این ایمان، امتداد همان روحی بود که امام در جامعه دمیده بود؛ روحی که بهشتی آن را در قالب تفکر منظم، قانونگرایی و اخلاق اجتماعی بازتولید کرد.
🔹شهید بهشتی در منظومه فکری خود، ایمان را با عقل و سیاست را با اخلاق در یک مدار قرار داد. او به ما آموخت که مقاومت بدون نظم، شعار است و دشمنشناسی بدون قانون، انحراف. از همین رو در همه عرصهها ــ از قضاوت تا حزب، از حوزه تا دانشگاه ــ به نظم، تشکیلات و کار جمعی ایمان داشت. او میدانست که جامعهی پراکنده و بینظام، بهراحتی میدان نفوذ دشمن میشود.
🔸از امام خمینی آموخته بود که استقلال، در گرو ایمان و آگاهی است، و همین ایمان او را تا سرحد شهادت برد. در روزهای فشار و تهمت، بهشتی با همان آرامش عارفانه میگفت: «تا زندهایم، تحت هیچ شرایطی تسلیم آمریکا و اقمار اروپایاش نمیشویم.» این جمله، خلاصهی جهانبینی اوست: ایستادگی آگاهانه بر حقیقت، بیآنکه به نفرت سقوط کند.
🔹شهید بهشتی در امتداد راه امام، دشمنشناسی را با اخلاق عاشورایی معنا میکرد. در نگاه او، نبرد انقلاب، ادامهی نبرد عاشورا بود؛ همانگونه که میگفت: «ملت ایران در برابر یزیدیان، راهی را میرود که حسین رفت.» این سخن، نه استعاره، بلکه بیانی تاریخی است از نسبت ایمان و مبارزه. دشمن در برابر او، چهرهی تازهی همان باطلی بود که در کربلا ایستاد.
🔸فلسفهی سیاسی شهید بهشتی در پرتو مکتب امام، راهی است برای امروز ما. او به مسئولان و مردم میآموخت که دشمن را تنها در بیرون نبینند، بلکه در ضعف مدیریت، در نفاق، در بیقانونی و در غفلت از مردم نیز شناسایی کنند. او بر مدار قانون حرکت میکرد و ایمان داشت که قانونگرایی، دژ مستحکم انقلاب در برابر نفوذ دشمن است.
🔹رهبر معظم انقلاب، در ترسیم جایگاه او میفرمایند: «شهید بهشتی یک انسان معتقد، مؤمن، مخلص و جدی در کار بود؛ به آنچه میگفت معتقد بود و به آنچه معتقد بود، در عمل ملتزم بود. خطر را میشناخت اما بیمحابا در راه هدف پیش میرفت. منطقی بود و اصولگرا به معنای حقیقی؛ بر سر اصول با کسی ملاحظه نمیکرد.» همین روح استقامت بود که از او شخصیتی تاریخی و ماندگار ساخت. به تعبیر رهبر انقلاب، «او جزو نوادر زمان بود، پرچمی برافراشته در مسیر انقلاب، و حقاً سیّد شهدای انقلاب اسلامی و چشم و چراغ این ملت بود.»
🔸امروز در روزگار پیچیدهی فتنهها، بازگشت به اندیشهی شهید بهشتی، بازگشت به منطق امام و رهبری است؛ منطق استقامت، آگاهی و ایمانِ مسئولانه. بهشتی زنده است، زیرا راهش زنده است؛ راه عقل، ایمان و دشمنشناسی آگاهانه. او خود گفته بود: «ما راستقامتان، جاودانه تاریخ خواهیم ماند.» و چنین شد.
#یادداشت #دشمن_شناسی
🎓 مؤسسهٔ فرهنگی رسانهای استاد فرجنژاد
📲 سایت| آپارات|ویراستی|ایتا