#پیام_مخاطبین
✅ مادر#بزرگ
من یک مادربزرگم
خاطره ای از اولین نوه ام دارم که فکر می کنم ذهنیت غلط خیلی از خانواده ها رو اصلاح می کنه.
سال ۹۴ دختر بزرگمو عقد کردن. دو ماه از عقدشون نگذشته بود که مادر بزرگ دامادم مرحوم شدن.
یکی از رسومات غلطی که خانواده دامادم دارن اینه که برای احترام به خانواده مرحوم باید تا یک سال هیچ عروسی و مراسم شادی برگزار نشه.
یک ماهی از مراسم عزاداری گذشته بود که احساس کردم دخترم حالش مساعد نیست و هر روز به بهانه های مختلف با همسرش بیرون می رفتند و استرس شدیدی داشت.
تا اینکه یک روز جمعه مهمان داشتیم و دخترم با شکایت از دردی که درون شکم داشت از اتاقش بیرون اومد و وقتی پیگیر شدم گفت دکتر رفتیم و بعد از آزمایشات گفته ساک بارداری در درون شکم مشاهده شده. با شنیدن این خبر؛ دنیا روی سرم خراب شد.
خونسردی خودم و حفظ کردم و پرسیدم دکتر چه تجویز کرده؟ دخترم گفت دکتر گفته باید کورتاژ بشی و قلب جنین تشکیل نشده.
من با این حرف راضی نشدم و فردای اون روز با دخترم و دامادم رفتیم نزد دکتر خانوادگی مون و ماجرا رو براش توضیح دادیم.
دکتر فوراً دستور سونو داد و گفت همین امشب جواب و برام بیارید. پس از بردن جواب دکتر با تعجب گفت جنین سالم و رشد خوبی داره.
همونجا به دخترم و دامادم گفتم من اجازه نمیدم این بچه رو سقط کنین و پای همه حرف و حدیث ها هم هستم.
به مادر دامادم زنگ زدم و ماجرا رو توضیح دادم ایشون به خاطر عزادار بودن و اینکه نمی تونن با این شرایط مراسم عروسی بگیرن گفتن اگه دکتر پیشنهاد سقط داده این کار و انجام بدین اما من قبول نکردم.
خیلی دوران سختی بود ولی کمر همت بستم در طول مدت چندماه جهیزیه و سیسمونی مناسبی آماده کردم.
البته خیلی شرایط سخت بود ولی خدا بسیار بسیار در این راه همراهم بود و مشکلات و یکی پس از دیگری پشت سر گذاشتیم.
لازم به ذکر است که مراسم عروسی برگزار شد فقط با خانواده درجه یک داماد و فامیل عروس.
الان دو تا نوه دسته گل دارم که هر وقت اونا رو میبوسم بوی بهشت رو استنشاق می کنم. خدا را شاکرم به خاطر همه لطفش🤲
فقط خواستم به خانواده ها بگم اگه این شرایط براتون پیش اومد با جوونا همراهی کنین نه اینکه شمشیر رو از رو ببندید و جوونامون دست به کاری بزنن که قهر خدا شامل شون بشه.
#سبک_زندگی_اسلامی
#حق_حیات
#فرزندآوری
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075