eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
38.9هزار عکس
10.3هزار ویدیو
863 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
هر لحظه در مصیبت تو گریه میکنم بارانم و به غربت تو گریه میکنم گاهی مرید گریه ی یعقوب میشوم از شدت مصیبت تو گریه میکنم یک شب بدون گریه نخوابیده چشم من در حسرت زیارت تو گریه میکنم شبها ز سوز مقتل تو آه میکشم تا صبح سر به تربت تو گریه میکنم ای تکه تکه لب خشکیده ات، دلـم بر قصه ی شهادت تو گریه میکنم حتی عدو به لطف عمیمت امید داشت از این همه محبت تو گریه میکنم فردا که چشم امت جدت به سمت توست بر جلوه ی قیامت تو گریه میکنم خواندی به روی منبر نی، کهف و الرَّقیم یک عمر بر تلاوت تو گریه میکنم : دنیا، به گریه کردن من خُرده ای نگیر بعد از خنده به این لب حرام شد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
تو به نی هستی و من موی‌کنانم پسرم سرت از نیزه نیُفتد نگرانم پسرم به سرِ نیزه‌ی تو خیره شده چشم ترم بی سبب نیست اگر اشک‌فشانم پسرم تا نگاهم به سرت، بر سرِ نی می‌اُفتد قدکمان تر شود این قدِّ کمانم پسرم ارتفاعی که سرت رفته به نی تا به زمین کرده در پشتِ سرت فاتحه‌خوانم پسرم خوب شد جسم تو در کرببلا ماند، علی وَر نه زنجیر تو را.... لال زبانم پسرم نیزه‌داری که سرت را به رویِ نیزه زده میزند خنده بر این اشک روانم پسرم یا به نی خیره شوم یا که صدایت بزنم کعبِ نی میدهد هر بار تکانم پسرم کاش یک مرد سرت را به رویِ نی می‌بست برده این داغ زِ من تاب و توانم پسرم باد اگر آید و رأسِ تو بیُفتد چه کنم اوجِ این فاجعه را لطمه‌زنانم پسرم عمّه تا دید که من آتشِ زیرِ خاکم سرِ زخمیِّ عمو داد نشانم پسرم : گُذشت‌ کرد زِ شش‌ماهه‌اش به‌ خاطرِ دين مُريد‌ِ بودن‌ شد افتخارِ ... سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
چشم تو سمت من، دل من گير نيزه‌هاست اين سينه پاره پاره‌ی شمشير نيزه‌هاست عشقت مرا به كوچه و بازار می‌كشد زينب اسير رشته‌ی زنجير نيزه‌هاست سُرخی معجر من و پيشانی‌ات حسين اثبات آيه آيه‌ی تفسير نيزه‌هاست ای لاله‌ای كه خون چكد از ساقه‌ات هنوز اين زخمهای وا شده تقصير نيزه‌هاست قرآن مخوان دوباره كه يكبار ديده‌ام آن سنگها كه بابت تقدير نيزه‌هاست قرآن مخوان كه پيرزنی روي بامها در انتظار پاسخ تكبير نيزه‌هاست در بين راه نيزه‌ی تو ايستاده بود جا ماندن كه باعث تأخير نيزه‌هاست؟ گفتم كه چند لحظه بخوابم ولي نشد اين خواب هم تجسم تصوير نيزه‌هاست : 💔 من که ز آغاز عمر، بی تو نکردم سفر خیز و ببین یا اخا، با که سفر میکنم😭 سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
نفس از سینه به طرز دگری می آید هر دمم تازه تر از تازه تری می آید بیدلی می طلبد عشق حقیقی ورنه دعوی عشق ز هر بی جگری می آید جوری جنس، مرا فطرس دربارت کن به من انگار که بی بال و پری می آید خیمه ات سوخت، دلم سوخت، همه عالم سوخت شعله ی تو ز کدامین شرری می آید؟ کس ندانست که تو سوخته ای یا زینب اینقدر هست که بوی جگری می آید تو چه خورشیدجمالی که طلوع رخ تو اول طلعت سال قمری می آید تو مرا سوختی و من همه ی دنیا را آری از گریه کنان هم هنری می آید آب پاشی نشود پادری هر چشمی تا بدانند که یار از چه دری می آید : تا کی به تو از دور سَـــلامی برسانم؟ جانْ بی‌تو به‌لَب آمده، ای پاره‌ی جانم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
عاشق شدن، شاید، اگر، اما، نمی‌خواهد مجنون نمی‌گوید مرا لیلا نمی‌خواهد من آمدم دورت بگردم، برنگردانم شمعِ نگاهت گِردِ خود پروانه می‌خواهد دنیا برای اهل دنیا؛ من تو را دارم آن‌که تو را دارد دگر دنیا نمی‌خواهد امروز جایی نوکری کردم که اربابش هرچه شود، عذر مرا فردا نمی‌خواهد عاشق میان سینه دارد یک حُسینیه عاشق برای گریه کردن جا نمی‌خواهد هرکس که چای روضه را پَس میزند انگار در جنّت است و آب کوثر را نمی‌خواهد گریه کنت با دست، بر سر میزند یعنی از غُصه‌ی ذبح سرت، سر را نمی‌خواهد داغ به جانت آتش افکنده جسم تو دیگر تابش گرما نمی‌خواهد حداقل یک پارچه رویت بیندازند پوشاندن پیکر دگر فتوا نمی‌خواهد از کربلا تا کوفه و از کوفه تا به شام راهب فقط فهمید مویت شانه می‌خواهد : 💔 الا که تا سر نی بال و پر درآوردی بگو چگونه شد از دِیْر سر درآوردی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
نترس دختر خوبم خداکه هست هنوز کنار عمه برای تو جا که هست هنوز نترس عزیز دلم گرچه راه تاریک است سر حسین تو بر نیزه ها که هست هنوز ببین که بر سر آن نیزه یک قمر بالاست سر عمو است نگهبان ما که هست هنوز برای پیکر بر خاک مانده ی بابات کفن اگر که نشد بوریا که هست هنوز خدا کند به همین نیزه ها بماند سر تنور مانده و تشت طلا که هست هنوز گلایه میکنی از درد گوش و سیلی ها بدان که آبله و زخم پا که هست هنوز به شام می روی عمه خدا به خیر کند خرابه مانده و ظرف غذا که هست هنوز تو دختر زهـرایی قوی بمان عمه به پیش روی تو صد کربلا که هست هنوز : 🖤 ای که از قـافلـه ی شـامِ بلا جـا مـانـدی کمکم کن که من از قافله‌ی کرببلا جاماندم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
جگرم یاد حسین ریخت بهم یابن شبیب زخم شد از غم او پلکِ ترم یابن شبیب تهِ گودال که جای پسرِ زهـرا نیست جای قرآن که به زیر سمِ مرکبها نیست پیرُهن از تنِ بی سر شده در آوردند بی کفن در وسط دشت رهایش کردند حرمت مهریه ی مادرِ سادات شکست آب می خواست ولی نیزه دهانش را بست جد مظلوم مرا با لب عطشان کشتند مادرش دید و به گیسوی پریشان کشتند ناله زد مادر ما دست به مویش نزنید با تَهِ خنجر خود ضربه به رویش نزنید خبر از حرمت بوسیدن مادر دارید؟ پای خود را ز لبان پسرم بر دارید : دادم تورا قسم به نَخ چادری که سوخت شاید دلت بسوزد و یک دهی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
رسیده است بــه دادِ دلِ گـدا کـرمت  چقدر دستِ پُر است این  گدای با کرمت بودنِ بنده، مرا چه کرد همیشه  داشت  هوای  دلِ  مرا  کرمت اَزل اِلیَ الابد این ماجرای نوکرهاست نیاز داشتن از ما وَ از شما کرمت یکی دو مرتبه هم که نبوده  گرفته راهِ مرا نیز بارها کرمت تمام ارض و سماوات زیر دِینِ توأند که ابتدا کرمت هست و انتها  کرمت محیطِ عشق تماماً احاطه کرده ی توست حیات داده هر آنچه که هست را کرمت میانِ روضه کشاندی مرا بَها بدهی بهانه داد به دستِ خدای ما کرمت خدای گریه کُنانِ حسین را عشق است گذاشت کرب و بلا را جدا بَرا کرمت برای اینکه زیارت کنیم او را  هم بس است یک ، حرم، خدا، كرمت مسیر، "سِيرِ الیَ النور"  تا الیٰ حرمت پياده، "سِيرِ اِلىَ الله "  تا الىٰ كرمت حساب كن وَ ببين چند مرتبه شده كه مى آورد همه  را  سمتِ كـربلا كرمت همیشه برگِ براتِ حرم رسیده به ما  همیشه دستِ پُر است این گدای با کرمت : روزگاریست به رویای حرم دل بستم چقدر صحن تو زیباست مرا هم دریاب دست من نیست که این بیت شده ورد لبم حَرَمَـت قبلـه ی دلـهاست مـرا هم دریاب سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
روسیاه آمده در این دل شب در وا کن مهربان عیب نداردکه مرا دعوا کن قدرنشناس منم باهمه خوبم جز تو لااقل با من بد مثل خودم بد تا کن من خودم معترفم بنده ی ابلیس شدم بازهم مثل همیشه تو بیا حاشا کن یک بهانه بتراش و دل من را بشکن دل من سنگ شده زود مرا احیا کن به من بی سروپا ربط ندارد که نبخش نوکر فاطمه ام حال مرا رسوا کن چادر مادر من تابه قیامت کهف است پس مرا روز جزا کلب در زهرا کن نمک سفره ی او دست حسین است فقط داخل موکب او قلب مرا هم جا کن احتیاجی به کفن نیست فقط هرطوراست مرگ من را وسط کرب و بلا امضا کن اربعین پای پیاده تن خسته در عوض چهلمم قبر مرا رهگذر آقا کن : 💔 ز قیل و قال جهان خسته‌ام تو میدانی دلم هوای شبِ جمعه ی حرم دارد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
گفتـمت سر به سر نیزه نكن، حرف نزن سر به سر با دل آن هرزه نكن، حرف نزن گفتمت حرف نزن، قاتل امانت ندهد نوک سر نیزه امانی به دهانت ندهد دیدی آخر چه بلایی به سرت آوردند؟ آنچه ترس من از آن بوده سرت آوردند پیكرت روی تن خاک و سرت روی سنان گشته بازیچه ی یک عده از این سگ صفتان سـرت آئینه ی زیـنـب چه بلایـی آمد؟ آه، از حنجر خونین چه صدایی آمد قاری نیزه نشین، سنگ به لبهایت خورد "اَم حَسِبْ" خواندی و سنگ بررخ زيبايت خورد : چه صحنه های عجيبی عبور كرد ز چشمم پدر؛خرابه؛سه ساله؛كنار سر؛ شب جمعه سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
بس کن حسین سربه سر نیزه ها مکن بس کن حسین مادرمان را صدا مکن بس کن حسین هستی من، سایه ی سرم بس کن حسین جان من و جان مادرم ای کشته ی فتاده به هامون حسین من ای صید دست و پا زده در خون حسین من بس کن که این طائفه آبت نمی دهند اینها همه کر اند جوابت نمی دهند ای پاره پاره زیر لگدها رفو شدی در زیر چکمه های عدو زیر و رو شدی رحمی نمی کنند به تن نیمه جان تو دیدم زدند نیزه به سقف دهان تو گفتم مرو راهی گودال میشوی در زیر نعل تازه لگدمال میشوی گفتم مرو سرت ز قفا می برند حسین گرگان ز پاره های تنت می خورند حسین گفتم مرو ز داغ تو قلبم شود کباب گفتم مرو خانه ی عمرم شود خراب دیگر پس از تو هم قدم غصه ها شدم آری اسیر قافله ای بی حیا شدم : 💔 كارم این است كه سمت حرمت رو كنم و از همین دور سلامت بدهم گریه كنم😔 سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخیر
نگفته‌ام به کسی آنچه در دلم دارم ولی بدان که هزاران هزار غم دارم فروختم به غمت عیش روزگارم را ز برکت غَمِ تو خیر دَم‌به‌دَم دارم خوشم‌ به مرگ، اگر نیست زندگی با تو نفس برای چه وقتی که یار کم دارم؟ من آن‌ گدایِ بدِ بدحسابِ این شهرم که شب‌به‌شب ز درت خواهش کَرَم دارم به نامه‌ی عملم طعنه زد کسی، گفتم: اگرچه اهل گناهم، امید هم دارم حساب کار من افتاده است دستِ کریم ز برکتش روی هر غفلتم قلم دارم کسی مرا برساند به کربلایِ حسین هوای سینه‌زنی بینِ آن حرم دارم : 💔 ناخوش‌احوالم‌برایم‌استراحت لازم است نوکرت را چند‌روزی دعوتش‌کن‌ کـربلا سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخیر