eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
38.9هزار عکس
10.3هزار ویدیو
863 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
چه می شود که مجال عبادتی می شد نصیب حلقه به گوشت لیاقتی می شد قدیمها که کمی صاف و ساده تر بودم پس از شکستن دل استجابتی می شد چه خوب چشمه ی چشمم همیشه جاری بود همین که محضرتان عرض حاجتی می شد زمان شور حسینی شعور غالب بود میان سینه زنی ها کرامتی می شد خلاف حالت امروز طعم نان شبم شبیه طعم غذاهای حضرتی می شد به زیر بیرق عباس قد کشیدم من همیشه فرصت عرض ارادتی می شد به این گدای شکسته هنوز امیدی هست اگر که قسمتم آقا زیارتی می شد من و تو و حرم و لحظه های رویایی میان شاه و گدا گر رفاقتی می شد : 💔 چه داند آنکه ندارد خـبر ز عالم عشق که با خـیال تو بودن چه عالـمی دارد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
خورد در عالم ذر تا نظر ما به حسین حمدلله که شده گرم، سرِ ما به حسین فاطمه دست کشیده است به چشم تر ما گره خورده است اگر چشمِ تر ما به حسین یک شب آمد پی من گفت شما مال منی دیگر افتاد از آن شب گذر ما به حسین دل ما وادی امنش شده فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ به خدا سوخته مردم، جگر ما به حسین صد برابر شده این وسع کم ما به حسن سود خالص شده حتی ضرر ما به حسین چهارده قبله خدا خلق نموده اما انس دارد نفس بیشتر ما به حسین پدری کرده برای همه‎ی نوکرهاش بدهی داشت از اول پدر ما به حسین گریه کردیم و جراحات تنش بهتر شد جلوه کرده است در عالم هنر ما به حسین در حسینیه همه زائر ارباب شدیم وصل شد تا که دل یک نفر ما به حسین کاش در موقع تلقین گدا سر برسد آن زمانی که رسیده خبر ما به حسین اربعین باز می‎آییم حرم ان شاءالله منتهی می‎شود آخر سفر ما به حسین : 💔 دستگیری ز گدا گردن هر ارباب است کار ما دست تو آقاست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
جگرم یاد حسین ریخت بهم یابن شبیب زخم شد از غم او پلکِ ترم یابن شبیب تهِ گودال که جای پسرِ زهـرا نیست جای قرآن که به زیر سمِ مرکبها نیست پیرُهن از تنِ بی سر شده در آوردند بی کفن در وسط دشت رهایش کردند حرمت مهریه ی مادرِ سادات شکست آب می خواست ولی نیزه دهانش را بست جد مظلوم مرا با لب عطشان کشتند مادرش دید و به گیسوی پریشان کشتند ناله زد مادر ما دست به مویش نزنید با تَهِ خنجر خود ضربه به رویش نزنید خبر از حرمت بوسیدن مادر دارید؟ پای خود را ز لبان پسرم بر دارید : دادم تورا قسم به نَخ چادری که سوخت شاید دلت بسوزد و یک دهی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
از اتاقِ خلوتم، از حسّ و حالِ دور و بر با خودم آورده ام بغض گلو و چشم تر خسته از بارِ گناهم، شانه ام سنگین شده تو فقط از حال نامعلوم ِ من داری خبر سالها رزق مرا تا پشتِ در آورده ای سالها حاجت گرفتم دوستت دارم اگر نفْس از قبر و قیامت غافلم کرده حسین نیستم آماده! نزدیک است هر لحظه سفر توبه های نیمه کاره، قولهایِ سَرسری خیرهایم را مبدّل کرده همواره به شر خوش بحال آنکه حیرانت شد و جز تو ندید شد تمام تار و پودش از نگاهت شعله ور شک ندارم می پذیری مهربان، با جان و دل هرکه بردارد قدم سمت تو، حتی مختصر مثل آنها که به عشقت رفت از یادشان این وصیت را شنیدم از شهیدان مستمر هرکسی که چشم خود را بست از نامحرمان میشود در روضه رزق اشک چشمش بیشتر روضه گفتم! دل تکانی خورد و از داغت شکست یادِ آن ساعت که آمد مادرت بالای سر یاد آن ساعت که افتادی میان قتلگاه خواهرت افتاد بعد از تو میان دردسر همسرت را که نگو، دق کرد از داغ توو از غم ِ قنداقه و آغوش ِ خالی از پسر زیر لب با گریه شاید گفته باشد اینچنین حرمله گهواره اش را پس بده! با خود نبر : 💔 با گریه رو به کرب‌و‌بلا می‌دهم سلام دوری زِ تو امـانِ دلـم را بریده است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
رسیده است بــه دادِ دلِ گـدا کـرمت  چقدر دستِ پُر است این  گدای با کرمت بودنِ بنده، مرا چه کرد همیشه  داشت  هوای  دلِ  مرا  کرمت اَزل اِلیَ الابد این ماجرای نوکرهاست نیاز داشتن از ما وَ از شما کرمت یکی دو مرتبه هم که نبوده  گرفته راهِ مرا نیز بارها کرمت تمام ارض و سماوات زیر دِینِ توأند که ابتدا کرمت هست و انتها  کرمت محیطِ عشق تماماً احاطه کرده ی توست حیات داده هر آنچه که هست را کرمت میانِ روضه کشاندی مرا بَها بدهی بهانه داد به دستِ خدای ما کرمت خدای گریه کُنانِ حسین را عشق است گذاشت کرب و بلا را جدا بَرا کرمت برای اینکه زیارت کنیم او را  هم بس است یک ، حرم، خدا، كرمت مسیر، "سِيرِ الیَ النور"  تا الیٰ حرمت پياده، "سِيرِ اِلىَ الله "  تا الىٰ كرمت حساب كن وَ ببين چند مرتبه شده كه مى آورد همه  را  سمتِ كـربلا كرمت همیشه برگِ براتِ حرم رسیده به ما  همیشه دستِ پُر است این گدای با کرمت : روزگاریست به رویای حرم دل بستم چقدر صحن تو زیباست مرا هم دریاب دست من نیست که این بیت شده ورد لبم حَرَمَـت قبلـه ی دلـهاست مـرا هم دریاب سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
چه می شود که مجال عبادتی می شد نصیب حلقه به گوشت لیاقتی می شد قدیمها که کمی صاف و ساده تر بودم پس از شکستن دل استجابتی می شد چه خوب چشمه ی چشمم همیشه جاری بود همین که محضرتان عرض حاجتی می شد زمان شور حسینی شعور غالب بود میان سینه زنی ها کرامتی می شد خلاف حالت امروز طعم نان شبم شبیه طعم غذاهای حضرتی می شد به زیر بیرق عباس قد کشیدم من همیشه فرصت عرض ارادتی می شد به این گدای شکسته هنوز امیدی هست اگر که قسمتم آقا زیارتی می شد من و تو و حرم و لحظه های رویایی میان شاه و گدا گر رفاقتی می شد : 💔 چه داند آنکه ندارد خـبر ز عالم عشق که با خـیال تو بودن چه عالـمی دارد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
روسیاه آمده در این دل شب در وا کن مهربان عیب نداردکه مرا دعوا کن قدرنشناس منم باهمه خوبم جز تو لااقل با من بد مثل خودم بد تا کن من خودم معترفم بنده ی ابلیس شدم بازهم مثل همیشه تو بیا حاشا کن یک بهانه بتراش و دل من را بشکن دل من سنگ شده زود مرا احیا کن به من بی سروپا ربط ندارد که نبخش نوکر فاطمه ام حال مرا رسوا کن چادر مادر من تابه قیامت کهف است پس مرا روز جزا کلب در زهرا کن نمک سفره ی او دست حسین است فقط داخل موکب او قلب مرا هم جا کن احتیاجی به کفن نیست فقط هرطوراست مرگ من را وسط کرب و بلا امضا کن اربعین پای پیاده تن خسته در عوض چهلمم قبر مرا رهگذر آقا کن : 💔 ز قیل و قال جهان خسته‌ام تو میدانی دلم هوای شبِ جمعه ی حرم دارد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
التماست میکنم با من کمی تا کن حسین در میان خیل زوارت مرا جا کن حسین چند روزی میشود چندین گره پیش آمده جان مولا یک نظر کن این گره وا کن حسین اشک چشمم چند روزی میشود خشکیده است چشمه ی چشم مرا مانند دریا کن حسین قصه ی عشق من و تو قدمتش دیرینه است پس بیا در راه عشقمان تو غوغا کن حسین در کلاس تو ندارد دانشی این بی سواد پس بیا از دانشت من را تو برنا کن حسین من ارادت دارم آقا از قدیم بر ساقی ات یک نظر کن و مرا مجذوب سقا کن حسین پادشاهی میکنی بر عرشیان و فرشیان از کرم فکری به حال زار دنیا کن حسین بس در این دنیا بجز تو دیدم آقا کور شدم من تو را میخواهم و من را تو بینا کن حسین آری حقا من همانم کز گناه آلوده ام التماست میکنم با من کمی تا کن حسین : 💔 تو آرزوی بلندی و دست من كوتاه تو دوردست امیدی و پای من خسته‌ست سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
گفتـمت سر به سر نیزه نكن، حرف نزن سر به سر با دل آن هرزه نكن، حرف نزن گفتمت حرف نزن، قاتل امانت ندهد نوک سر نیزه امانی به دهانت ندهد دیدی آخر چه بلایی به سرت آوردند؟ آنچه ترس من از آن بوده سرت آوردند پیكرت روی تن خاک و سرت روی سنان گشته بازیچه ی یک عده از این سگ صفتان سـرت آئینه ی زیـنـب چه بلایـی آمد؟ آه، از حنجر خونین چه صدایی آمد قاری نیزه نشین، سنگ به لبهایت خورد "اَم حَسِبْ" خواندی و سنگ بررخ زيبايت خورد : چه صحنه های عجيبی عبور كرد ز چشمم پدر؛خرابه؛سه ساله؛كنار سر؛ شب جمعه سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
درمیان میکده ساغر بدردم میخورد باده وقتی میشودکوثربدردم میخورد دستهای خالیم خالی بماند بهتر است اینکه هستم پیش تونوکربدردم میخورد گریه وقتی میکنم دعایم میکند پس محرم چشمهای تر بدردم میخورد خوب میدانم که درتاریکی قبرم حسین دستمال گریه ام آخر بدردم میخورد بی خیال نسخه های بی دوای این و آن بوسه برشش گوشه ات بهتربدردم میخورد دخترت وقتی بخواهدخاک چادر پاره اش بیشتر از کیسه های زر بدردم میخورد دختر زهرا خودش زهراست ثابت میکنم دستهای کوچکش محشر بدردم میخورد گفت بابا از تمام یادگاریهای تو چادروسجاده ی مادر بدردم میخورد آستین پاره ام را نخ نماتر کرده اند حرف سوغاتی شده، معجربدردم میخورد مُردَمُو زنده شدم درکاخ مثل خواهرت دشمنت تاگفت این دختربدردم میخورد : 💔 گاهی به دیده اشک غم و گاه اشک شوق این است حال ما، زِ فراق و وصال تو سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
بس کن حسین سربه سر نیزه ها مکن بس کن حسین مادرمان را صدا مکن بس کن حسین هستی من، سایه ی سرم بس کن حسین جان من و جان مادرم ای کشته ی فتاده به هامون حسین من ای صید دست و پا زده در خون حسین من بس کن که این طائفه آبت نمی دهند اینها همه کر اند جوابت نمی دهند ای پاره پاره زیر لگدها رفو شدی در زیر چکمه های عدو زیر و رو شدی رحمی نمی کنند به تن نیمه جان تو دیدم زدند نیزه به سقف دهان تو گفتم مرو راهی گودال میشوی در زیر نعل تازه لگدمال میشوی گفتم مرو سرت ز قفا می برند حسین گرگان ز پاره های تنت می خورند حسین گفتم مرو ز داغ تو قلبم شود کباب گفتم مرو خانه ی عمرم شود خراب دیگر پس از تو هم قدم غصه ها شدم آری اسیر قافله ای بی حیا شدم : 💔 كارم این است كه سمت حرمت رو كنم و از همین دور سلامت بدهم گریه كنم😔 سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخیر
نگفته‌ام به کسی آنچه در دلم دارم ولی بدان که هزاران هزار غم دارم فروختم به غمت عیش روزگارم را ز برکت غَمِ تو خیر دَم‌به‌دَم دارم خوشم‌ به مرگ، اگر نیست زندگی با تو نفس برای چه وقتی که یار کم دارم؟ من آن‌ گدایِ بدِ بدحسابِ این شهرم که شب‌به‌شب ز درت خواهش کَرَم دارم به نامه‌ی عملم طعنه زد کسی، گفتم: اگرچه اهل گناهم، امید هم دارم حساب کار من افتاده است دستِ کریم ز برکتش روی هر غفلتم قلم دارم کسی مرا برساند به کربلایِ حسین هوای سینه‌زنی بینِ آن حرم دارم : 💔 ناخوش‌احوالم‌برایم‌استراحت لازم است نوکرت را چند‌روزی دعوتش‌کن‌ کـربلا سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخیر