هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
در تابستان استاد «بصیرت رسانهای» شوید
دورههای #رایگان آموزشی
بورسیهٔ سازمان تبلیغات اسلامی
🎙باتدریس: استاد محمد کهوند
🔸برخی از سرفصلها:
▫️شناختِ دستهای پشتِ پردهٔ رسـانهها
▫️شناخت ارکان و لایههای فضای مجازی
▫️منظومهٔ فکری امامین انقلاب در رسانه
▫️راهـکارهای مدیریت رسـانه در خانواده
▫️پاسخ شبهات مهم دربارهٔ فضای مجازی
🔸مزایا:
▫️عضویت در شبکهٔ مبلغان بصیرترسانهای
▫️ایجاد بسترهای برای تدریس و پژوهش
▫️معرفی رسمی برای تبلیغهای میدانی
▫️مـحتواهای ترویجی برای تــدریس
▫️اردوهای علمـی پژوهشـی رایگان
▫️ثبت رسمی فعالیتهای تبلیغی
🔴 فرصت و ظرفیت محدود 🔴
📝 اطلاعات بیشتر و ثبتنام 👇
🆔 Basiraterasane
📲 شناسهٔ پشتیبان👇
🆔 @P_Basirat_R
🔹تا استادی همراهتان هستیم🔹
سه استوری زیبا درباره
دروغ، غیبت، تهمت
📚 @DasTanaK_ir
لاتی که به وسیله آیتالله قاضی نماز شب خوان شد!!
📚 @DasTanaK_ir
4.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥خاطره جالب عطاران از نظم عالی در اروپا...
📚 @DasTanaK_ir
#داستانک
درویش تهی دست
درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشارهای به او کرد . کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند .
کریم خان گفت : این اشاره های تو برای چه بود ؟
درویش گفت : نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم .
آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده ؟کریم خان در حال کشیدن قلیان بود ؛ گفت چه میخواهی ؟
درویش که دید قلیان زرکوب و ارزشمندی جلوی کریم خان است گفت : همین قلیان ، مرا بس است!
چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت . خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد ! پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد!
روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت .
ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشارهای به کریم خان زند کرد و گفت : نه من کریمم نه تو ؛ کریم فقط خداست ، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست . . .
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
19.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از عادتهای عجیب تا باورهای غلط در دوران فراموش نشدنی کرونا
📚 @DasTanaK_ir