داناب (داستانک+نکاتناب)
🟡 عقاب هستید یا مرغابی؟ مطلب بعدی را بخوانید... 📚 @DasTanaK_ir | داناب
🟡 عقاب هستید یا مرغابی؟
🟢 وقتی شما به شهر نیویورک سفر کنید، جالب ترین بخش سفر شما هنگامی است که پس از خروج از هواپیما و فرودگاه، قصد گرفتن یک تاکسی را داشته باشید. اگر یک تاکسی برای ورود به شهر و رسیدن به مقصد بیابید شانس به شما روی آورده است. اگر راننده ی تاکسی شهر را بشناسد و از نشانی شما سر در آورد با اقبال دیگری روبرو شده اید. اگر زبان راننده را بدانید و بتوانید با او سخن بگویید بخت یارتان است و اگر راننده عصبانی نباشد، با حسن اتفاق دیگری مواجه هستید. خلاصه برای رسیدن به مقصد باید از موانع متعددی بگذرید.
□هاروی مک کی می گوید: «روزی پس از خروج از هواپیما، در محوطه ای به انتظار تاکسی ایستاده بودم که ناگهان راننده ای با پیراهن سفید و تمیز و پاپیون سیاه از اتومبیلش بیرون پرید، خود را به من رساند و پس از سلام و معرفی خود گفت: «لطفاً چمدان خود را در صندوق عقب بگذارید.» سپس کارت کوچکی را به من داد و گفت: «لطفاً به عبارتی که رسالت مرا تعریف می کند توجه کنید.»
●بر روی کارت نوشته شده بود: «در کوتاه ترین مدت، با کمترین هزینه، مطمئن ترین راه ممکن و در محیطی دوستانه شما را به مقصد می رسانم.»
○من چنان شگفت زده شدم که گفتم نکند هواپیما به جای نیویورک در کُره ای دیگر فرود آمده است. راننده در را گشود و من سوار اتومبیل بسیار آراسته ای شدم. پس از آنکه راننده پشت فرمان قرار گرفت، رو به من کرد و گفت: «پیش از حرکت، قهوه میل دارید؟ در اینجا یک فلاسک قهوه معمولی و فلاسک دیگری از قهوه مخصوص برای کسانیکه رژیم تغذیه دارند، هست.»
■گفتم: «خیر، قهوه میل ندارم، امّا با نوشابه موافقم». راننده پرسید: «در یخدان، هم نوشابه دارم و هم آب میوه.». سپس با دادن یک بطری نوشابه، حرکت کرد و گفت: «اگر میل به مطالعه دارید مجلّات تایم، ورزش و تصویر و آمریکای امروز در اختیار شما است.»
□آنگاه، بار دیگر کارت کوچک دیگری در اختیارم گذاشت و گفت: «این فهرست ایستگاههای رادیویی است که می توانید از آنها استفاده کنید. ضمناً من می توانم درباره بناهای دیدنی و تاریخی و اخبار محلی شهر نیویورک اطلاعاتی به شما بدهم و اگر تمایلی نداشته باشید می توانم سکوت کنم. در هر صورت من در خدمت شما هستم.»
●از او پرسیدم: «چند سال است که به این شیوه کار می کنید؟» پاسخ داد: « دو سال». پرسیدم: «چند سال است که به این کار مشغولید؟» جواب داد: «هفت سال». پرسیدم: «پنج سال اول را چگونه کار می کردی؟» گفت: «از همه چیز و همه کس، از اتوبوسها و تاکسی های زیادی که همیشه راه را بند می آورند، و از دستمزدی که نوید زندگی بهتری را به همراه نداشت می نالیدم. روزی در اتومبیلم نشسته بودم و به رادیو گوش می دادم که وین دایر شروع به سخنرانی کرد. مضمون حرفش این بود که مانند مرغابیها که مدام واک واک می کنند، غرغر نکنید، به خود آیید و چون عقابها اوج گیرید.
○پس از شنیدن آن گفتار رادیویی، به پیرامون خود نگریستم و صحنه هایی را دیدم که تا آن زمان گویی چشمانم را بر آنها بسته بودم. تاکسیهای کثیفی که رانندگانش مدام غرولند می کردند، هیچگاه شاد و سرخوش نبودند و با مسافرانشان برخورد مناسبی نداشتند. سخنان وین دایر، بر من چنان تاثیری گذاشت که تصمیم گرفتم تجدید نظری کلی در دیدگاهها و باورهایم به وجود آورم.»
■پرسیدم: «چه تفاوتی در زندگی تو حاصل شد؟» گفت: «سال اول، درآمدم دوبرابر شد و سال گذشته به چهار برابر رسید.
□نکته ای که مرا به تعجب واداشت این بود که در یکی دو سال گذشته، این داستان را حداقل با سی راننده تاکسی در میان گذاشتم امّا فقط دو نفر از آنها به شنیدن آن رغبت نشان دادند و از آن استقبال کردند. بقیه چون مرغابیها، به انواع و اقسام عذر و بهانه ها متوسل شدند و به نحوی خود را متقاعد کردند که چنین شیوه ای را نمی توانند برگزینند….»
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
حسن روحانی، رییس جمهور سابق کشورمان گفت: سال ۱۴۰۰ به نتایج درخشانی رسیدیم ولی خودخواهیها مانع به نتیجه رسیدن نتایج شد.
وی گفت: تلاش کردیم تا قتل هابیل توسط قابیل رخ ندهد، ولی متاسفانه برخی با گذاشتن بیل در اختیار قابیل، تلاشهای ما را ناکام گذاشتند.
روحانی دستهای خودش را نشان داد و گفت: ما هر کاری که از دستمان برآمده بود برای کشتی نوح کردیم. من خودم رفتم تا پسر نوح را دوش بگیرم و به کشتی بیاورم ولی متاسفانه او تندروی کرد.
او گفت: تیم ما به سراغ ابراهیم رفته بود تا آن ماجرا را برای بتها به وجود نیاورد، متاسفانه گوشش بدهکار نبود و باعث شدن برای اولین بار آتش گلستان شود.
روحانی افزود: ما حتی آقای ظریف را برای مذاکره با برادران یوسف فرستادیم، کارشکنی برخی در اینکه یوسف را بخریم باعث دوری یوسف از پدرش شد.
روحانی با اشاره به شرارت فرعون در قتل پسران بنی اسراییل گفت: من خودم توی رودخانه نجات پیدا کردم وگرنه معلوم نبود با این حجم دشمنیها با ملت، چه بلایی سر ما میآمد.
وی گفت: اگر لوط به حرف من گوش میکرد مردمش نجات پیدا میکردند، ولی حیف که او میخواست مردم را با زور به بهشت ببرد.
او با اشاره به عیسی مسیح گفت: متاسفانه خطر نفوذیها را به او گوشزد کرده بودیم، تندروهای درون حواریون او را به کشتن دادند.
وی در مورد جنگ احد گفت: عموی پیامبر را در حالی از دست دادیم که فرصت طلایی مذاکره روی کوه وجود داشت. اگر تندروی سپاه ابوسفیان نبود قطعا پیروز صلح بودیم.
روحانی با اشاره به تجربه موفق مذاکره در جنگ صفین با معاویه در قالب حکمیت گفت: متاسفانه این تجربه درخشان که باعث خوابیدن آتش فتنه در ممالک اسلامی شد هیچ وقت دیگر تکرار شد. وی افزود: ما خودمان چنین طرحی داشتیم ولی از آنجایی که عمر و عاص زودتر قرآن را سر نیزه کرد، فکر کردیم میخواهند آن پیروزی را به نام خودشان بزنند. برای همین گفتیم صلح برای ما مهمتر است و فشارها را برای قبول کردن حکمیت بیشتر کردیم.
🔸محمدحسین صادقی
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
به مناسبت فرا رسیدن #دهه_کرامت
محمد بن سنان ميگويد: در روزگار هارون به امام رضا عليه السلام عرض كردم: «شما خود را به اين امر (امامت) مشهور ساختهايد و جاي پدر نشسته ايد، در حالي كه از شمشير هارون خون ميچكد! »
فرمود: «آنچه مرا بر اين كار بي پروا ساخته سخن پيامبر است كه فرمود: «اگر ابوجهل يك مو از سر من كم كرد گواه باشيد كه من پيامبر نيستم. » و من ميگويم: «اگر هارون يك مو از سر من كم كرد گواه باشيد كه من امام نيستم. »
و همچنان شد كه امام ميفرمود؛ زيرا هارون هرگز فرصت نيافت خطري متوجه امام سازد، و بالاخره به جهت اغتشاشاتي كه در شرق ايران رخ داده بود، هارون مجبور شد خود با سپاهيانش به سوي خراسان برود و در راه بيمار شد، و در سال ۱۹۳ هجري در طوس مرگش فرا رسيد.
📚 [زندگانی چهارده معصوم علیهم السلام : قسمت مربوط به حضرت امام رضا ( علیه السلام )]
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
داناب (داستانک+نکاتناب)
. 🟢 ضرب المثلهای جزء بیست و هفتم هر کسی را بهر کاری ساختند (و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون) ذار
.
🟡 ضرب المثلهای جزء بیست و هشتم
سخن در گوشی کار شیطونه (انما النجوی من الشیطان) مجادله ۱۰
سگ زرد برادر شغال است (الم تر الی الذین نافقوا یقولون لاخوانهم الذین کفروا) حشر ۱۱
اگر لالایی بلدی چرا خوابت نمیبرد (لم تقولون مالا تفعلون) صف ۲
به عمل کار برآید به سخنران نیست صف ۲
دو صد گفته چون نیم کردار نیست صف ۲
رطب خورده منع رطب چون کند؟ صف ۲
دروغگو دشمن خداست (والله یشهد ان المنافقین لکاذبون... هم العدو فاحذرهم) منافقون ۱ تا ۴
دم به تله نمیدهد(اتخذوا ایمانهم جنه فصدوا عن سبیل الله) منافقون ۲
اجل که آمد در نمیزند (و لن یوخر الله نفسا اذا جاء اجلها) منافقون ۱۱
با خدا باش و پادشاهی کن (و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بالغ امره) طلاق ۳
خدا وسیله ساز است (ان الله بالغ امره قد جعل الله لکل شئ قدرا) طلاق ۳
هر که بامش بیش، برفش بیشتر (لینفق ذو سعه من سعته و من قدر علیه رزقه فلینفق مما آتاه الله) طلاق ۷
هشتش گیر نه است (و من قدر علیه رزقه) طلاق ۷
از پس هر گریه آخر خندهای است(سیجعل الله بعد عسر یسرا) طلاق ۷
برگرفته از کتاب گلستان ضرب المثلهای قرآنی، الهی دوست
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🟡 فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت. استاد به او گفت که دیگر شما استاد شدهای و من چیزی ندارم که به تو بیاموزم.
🟢 شاگرد فکری به سرش رسید. یک نقاشی فوقالعاده کشید و آن را در میدان شهر قرار داد. مقداری رنگ و قلمی هم در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی میبینند یک علامت × بزنند و غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد.
🔸استاد به او گفت: آیا میتوانی همان نقاشی را برایم بکشی؟ شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر به همراه رنگ و قلم قرار داد، ولی متنی که در کنار تابلو قرار داد این بود که: "اگر جایی از نقاشی ایراد دارد با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید!"
غروب برگشتند و دیدند که تابلو دست نخورده مانده است. استاد به شاگرد گفت: بیشتر انسانها قدرت انتقاد دارند ولی شهامت اصلاح نه...!
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
7.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 حرکت عجیب آیت الله بهجت در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها
🟡 ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها و آغاز دهه کرامت مبارک باد🌺
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
21.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کمکم داریم به سالروز پرواز اردیبهشت نزدیک میشم 😭😭
🟢 در دهه کرامت این نماهنگ زیبا را ببینیم
رو سپید
رضا هلالی
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🟢 شعر بسيار زيبا به ترتیب حروف الفبا در وصف حضرت #فاطمه_معصومه سَلامُ اللّهِ عَليهَا:
ا) ای خاک درت تاج سَرم خواهر سلطان
ب) بیمه شده با فیض دَمت کشورِ ایران
🌷
پ) پیوسته به پابوسِ تو آیند ملائک
ت) تردید ندارم که توئی مریم دوران
🌷
ث) ثابت قدمم کرده دعاهای تو بانو
ج) جبریل بَرد سجده به خاکِ تو کماکان
🌷
چ) چون بوسه زنم بر در و دیوار حریمت
ح) حس میکنم اینجاست همان مرقدِ پنهان
🌷
خ) خوبانِ جهان در حَرمَت جمله گدایند
د) دم می زند از نام تو سلطانِ خراسان
🌷
ذ) ذکرش همه دم نَقلِ کرامات تو گشته است
ر) رَه یافته هر کس که در آن روضهی رضوان
🌷
ز) زوّار تو آری همه از اهل بهشتند
ژ) ژرف است کلامِ تو چنان آیهی قرآن
🌷
س) سائل نکند ثانیه ای رو به اجانب
ش) شد زانکه نمکگیر تو ای حضرتِ باران
🌷
ص) صحن تو جَلا داده دل و دیده ی ما را
ض) ضمناً شده حاتم ز کراماتِ تو حیران
🌷
ط) طوفِ حَرمت را ز خدا خواسته مریم
ظ) ظاهر شده تا اینکه مقاماتِ تو بر آن
🌷
ع) عمریست که از قلبِ محبانِ خود از لطف
غ) غم بردهای ای مرجعِ تقلیدِ كريمان
🌷
ف) فرمود چه خوش عالمی از جنس حقیقت
ق) قم گشته ز فیض حَرمت مرکز ایمان
🌷
ک) کی دم بتوان زد ، زِ تو با مصرع شعری
گ) گر إذن به شاعر ندهد خالقِ منان
🌷
ل) لطف و کرم و جود تو هرگز مگذارد
م) محشر بشود دیده ی ما چون همه گریان
🌷
ن) نتوان که مرا خواند غلامِ تو یقیناً
و) وقتی که غلامانِ تو هستند فقيهان
🌷
ه) هستیِ غریب الغربا ، عمهی سادات
ی) یک لحظه از این بی سر و پا روی مگردان
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
نقدپذیری
🟡 «برنارد شاو» نمایشنامهنویس برجسته ایرلندی که به شوخطبعیهای عالمانه شهرت دارد در محفلی از یک تابلوی نقاشی ایراد گرفته و آن را نقد کرد. نقاشی که تابلو از آثار او بود از نقد برنارد شاو برآشفت و به او گفت: شما که در همه عمرتان حتی یک تابلوی نقاشی هم خلق نکردهاید، چگونه به خودتان اجازه میدهید تابلوی مرا نقد کنید؟!
برنارد شاو در پاسخ گفت: من طعم و مزه اُملت را خیلی بهتر از مرغ درک میکنم درحالی که تخمها را مرغ گذاشته است!
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن.wav
21.05M
هوش مصنوعی و خلاصه محتوای کتاب طرح کلی اندیشه اسلام حضرت آقا:
آخرین باری که #شگفت_زده شدید، چه زمانی بوده است؟
برای من، پس از مدتها، امروز و همین ساعاتی قبل!
وقتی که یکی از همکاران، یک سرویس جدید #هوش_مصنوعی را نشانمان داد که فایل PDF یک #کتاب را از شما میگیرد و چکیده آن را به صورت یک #پادکست صوتی از قول دو نفر که با صدای کاملا #طبیعی صحبت میکنند، به شما پس میدهد!
همه اینها #رایگان و از همه عجیبتر، با پشتیبانی از زبان #فارسی!
درست مانند یک #برنامه_رادیویی کوتاه و #جذاب که یک کتاب و چکیده آن را به شنونده معرفی میکند.
به عنوان نمونه، به دوستم گفتم که کتاب «#طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن» اثر #رهبر را به عنوان ورودی به این برنامه بدهد... نتیجه، همین فایل صوتی است که در بالا آمده... حیرتانگیز است! و حتی #ترسناک!
✍بینام
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
دومین کرکس!
🟡 در دهه 1990، عکسی از یک کرکس که منتظر مرگ دخترکی گرسنه برای خوردن جسد او بود، به طور گسترده ای منتشر شد. این عکس در سال 1993 در طول قحطی سودان توسط کوین کارتر، عکاس خبری اهل آفریقای جنوبی، گرفته شد و بعداً برای این 'عکس شگفت انگیز' جایزه پولیتزر را کسب کرد.
اما، در حالی که از کوین کارتر برای 'مهارت عکاسی استثنایی' اش در شبکه های خبری و تلویزیونی بین المللی سراسر جهان تمجید میشد، ثمره این دستاورد و شهرت تنها چند ماه بیشتر طول نکشید، زیرا بعداً افسرده شد و خودکشی کرد!
افسردگی کوین کارتر زمانی آغاز شد، که در یکی از این مصاحبه ها (برنامه تلفنی)، کسی تماس گرفت و از او پرسید که برای دخترک چه اتفاقی افتاد؟ او به سادگی پاسخ داد: "من منتظر نماندم تا بعد از این عکس ببینم چه اتفاقی می افتد، چون باید به پروازم میرسیدم!!"
سپس تماس گیرنده گفت: "من به شما می گویم که در آن روز دو کرکس وجود داشت و یکی دوربین داشت."
این موضوع که مثل خوره به جان کارتر افتاده بود، منجر به افسردگی شد و او در نهایت خودکشی کرد. کوین کارتر می توانست هنوز زنده باشد و حتی شهرت بیشتری داشته باشد، اگر فقط آن دخترک را برداشته و به مرکز تغذیه سازمان ملل متحد که سعی داشت به آنجا برسد، برده بود یا حداقل او را به جایی امن برده بود.
"او برای عکاسی زمان داشت، اما هیچ وقتی برای نجات زندگی دختر نداشت."
این وضعیت برای شما آشنا نیست؟!
#غزه
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🟡 تی دستهدار!
🟢 گفت: از شلیک موشک مقاومت یمن به فرودگاه بنگوریون در فلسطین اشغالی چه خبر؟ اعلام شده که این موشک خسارتهای جانی و مالی فراوانی به بار آورده و بدجوری صهیونیستها را به وحشت انداخته است.
گفتم: «بنیگانتز»، مسئولیت شلیک موشک را متوجه ایران کرده و نوشته است؛ «این یمن نیست. این ایران است که به سمت اسرائیل موشک شلیک کرده است»!
گفت: حیوونهای وحشی با نسبت دادن موشکها به ایران، میخواهند روی ضعف و ناتوانی خود سرپوش بگذارند. تازه یمن اعلام کرده «از ۲۷ اردیبهشت به بعد علاوه بر کشتیهای عازم اسرائیل و کشتیهای جنگی آمریکا، تمام کشتیهای تجاری آمریکا در دریای سرخ و بابالمندب و کانال سوئز و دریای عمان را هم مورد حمله قرار میدهد».
گفتم: کانال «سهام نیوز» که از خارج کشور اداره میشود، نظر یکی از مدعیان اصلاحات که خیلی کشته و مرده آمریکاست را نقل کرده که نوشته است؛ «اصابت موشک حوثیها به فرودگاه بنگوریون به نظرم روند مذاکرات را به مرز تخریب میرساند»!
گفت: یعنی این یارو مدعی اصلاحات و آن کانال خارجنشین سهام نیوز مثل همیشه با متهم کردن ایران، توی دامن آمریکا و اسرائیل غش کردهاند!... اصلا این جماعت چیزی از غیرت و آزادگی و وطن و... به گوششان خورده؟!
گفتم: به یارو گفتند با «وطن» جمله بساز. گفت؛ رفتم حمام «وتنم» را شستم! گفتند؛ منظورمان وطن با ط دستهدار است. گفت؛ اتفاقا من هم با تی دستهدار تنم را شستم!!
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b