مسک 52.pdf
1.51M
#مسک
پنجاه و دومین شماره نشریه مسک منتشر شد
📚 @DasTanaK_ir
طنز 😂🤣😆
🔹خانومی تعریف میکرد: من و همسرم با هم بگو مگو کردیم؛ از دست شوهرم ناراحت شدم و با سرعت از اتاق خارج شدم.
لباسم رو از پشت گرفت و مانع خروجم شد.
در حالیکه من به شدت ناراحت بودم گفتم:
ولم کن...
بخدا نمیخوام حرفاتو گوش بدم؛
سعی نکن منو راضی کنی بمونم؛
من خیلی از دستت ناراحتم..
نمیخوام حتی صداتو بشنوم حتی یک کلمه، پس خواهش میکنم ولم کن...
وقتی سرم رو به عقب برگردوندم دیدم پیراهنم به دستگیره درب گیر کرده و شوهرم سر جای خودش نشسته و از خنده روده بر شده..!😂
خدا هیچکسو اینجوری ضایع نکنه!
ــــــــــــــــ
🔹یارو تو سرپايينى دنبال اتوبوس ميدويد!
یکی از مسافرا ازپنجره سرشو مياره بيرون با خنده ميگه:
فكر نكنم برسى !😏
یارو ميگه:
نرسم که بیچاره اید ، راننده منم😂
ــــــــــــــــ
زندگیمون الان بین ۲بیت شعر گیر کرده😴
سعدی میگه: برخیز و مخور غم جهان گذران😨😦
تا پا میشم حافظ میگه: بنشین و دمی به شادمانی گذران😦😥😠
فعلا نیم خیز موندیم تا تکلیفم تو بیت بعدی روشن بشه!😀😆😂
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
8.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید سلیمانی خطرناکتر برای دشمنان از سردار سلیمانی💓
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
#اگر_زینب_نبود
سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ
پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود
چشمه فریادمظلومیت لب تشنگان
در کویر تفته جا می ماند اگر زینب نبود
زخمه زخمی ترین فریاد در چنگ سکوت
از طراز نغمه وا می ماند اگرزینب نبود
در طلوع داغ اصغر استخوان اشک سرخ
در گلوی چشمها می ماند اگر زینب نبود
ذوالجناح دادخواهی بی سوارو بی لگام
در بیابان ها رها می ماند اگر زینب نبود
در عبور بستر تاریخ، سیل انقلاب
پشت کوه فتنه جا می ماند اگر زینب نبود
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
هدانا_عظمت_زینب_کبری_مقام_معظم_رهبری_علی_فانی.mp3
5.84M
🏴 #وفات_حضرت_زینب(س)
♨️عظمت زینب کبری(س)
👌 #پادکست بسیار شنیدنی
🎤 #مقام_معظم_رهبری
🎤 #علی_فانی
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
12.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ویدئویی نادر از مرحوم آیتالله حاج سید عبدالکریم کشمیری که حاکی از پیشبینی ایشان از وقوع انقلاب اسلامی و پیروزی امام خمینی بر رژیم ستمشاهی و برقراری حکومت اسلام در ایران است.
پ.ن:
صدای نفسزدنهایی که در طول فیلم به گوش میرسد صدای اذکار تنفسی آیتالله کشمیری است؛ ایشان در هر بار نفسکشیدن، ذکر شریف #یا_حی را میگفتند به این روش که با هر دم، حرف "یا" و با هر بازدم، اسم "حی" را بر زبان جاری میکردند و بدینترتیب در تمام ساعات و حتی در حال تنفس عادی هم مشغول به ذکر خدا بودند.
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
✂️ برشی از یک کتاب
#اثبات_وجود_خدا
دکتر پیتر : دلیل شما بر وجود خداوند چیست ؟
علامه : #عقل_سالم ، این عالم را جلوگاه #نظم می داند و از آن جا که #نظم ، از خودِ اشیای ناآگاه تولید نمی شود ، پس این کارگاهِ هستی ، ناظمی دارد که در لغتِ ادیان #خدا نامیده می شود .
دکتر پیتر : پس چرا عده ای او را ( خدا را ) قبول ندارند ؟
علامه : در دنیا آنهایی که وجود خدا را انکار می کنند ، دو تکیه گاه بیشتر ندارند :
۱- #ایراد_گرفتن به دلایل اثبات کنندگانِ وجود خدا
۲- محسوس نبودنِ خدا ؛ یعنی اینکه ما خدا را احساس نمی کنیم ( با حواس پنجگانه ) و نمی بینیم ، پس خدا وجود ندارد .
درباره اولین تکیه گاهشان باید گفت ، ایراد گرفتن به دلیل ، خودش دلیل نیست ؛ پس به تکیه گاه دوم آنها میپردازیم و میگوییم : اگر محسوس نبودنِ یک حقیقت ، دلیل بر #نیستی و #نبودن آن باشد ، پس اولین حقیقتی که باید انکار شود ، همین قوانین اداره کننده طبیعت است ( مثل جاذبه ) که هرگز محسوس نیستند ، بلکه ما با #عقل و #علم ، آنها را درک میکنیم و پی به وجود آن قوانین می بریم .
📚 تکاپوی اندیشه ها ، محمد تقی جعفری ، جلد ۱ ، ص ۹۳
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
هدایت شده از سخنان دکتر قربانیمقدم
شیطان و انسان.mp3 - حجتالاسلام دکتر قربانی مقدم.mp3
9.9M
#جمعههای_مهدوی
🔹 با توجه به اینکه شیطان در زمان ظهور توسط امام زمان علیهالسلام کشته میشود:
۱. آیا انسانها به انجام کار زشت، وسوسه نمیشوند؟
۲. چرا خدای سبحان شیطان را زودتر از بین نبرد و این همه به او فرصت گمراه کردن انسانها را داد؟
🎙 حجتالاسلام دکتر قربانی مقدم
📚درسها و سخنرانیها👇
✅ @ghorbanimoghadam_ir
امیرالمومنین روی قبر سلمان فارسی چه شعری نوشتند؟
اصبغ بن نباته مي گويد: همين که سلمان از دنيا رفت و هنوز ما جنازه ي او را از قبرستان برنداشته بوديم، ناگهان مردي را سوار بر استر ديديم که خيلي غمگين بود.از استر پياده شد و بر ما سلام کرد و ما جواب سلام او را داديم، گفت: «در مورد غسل و نماز وکفن و دفن جنازه ي سلمان، جديت و شتاب کنيد.» ما او را کمک کرديم، او براي حنوط و کفن و دفن، کافو آورده بود. به دستور او آب آورديم، او جنازه ي سلمان را غسل داد وکفن کرد و نماز بر جنازه خوانديم و جنازه را دفن نموديم.
آن مرد، اميرمؤمنان علي عليه السلام بود که خودش لحد قبر سلمان را چيد و قبر را پوشانيد. حضرت علی (علیه السلام) در آخر کار با دست خود بر روی قبر سلمان شعر زیر را نوشتند:
وفدت علی الکریم بغیر زاد
من الحسنات والقلب السلیم
وحمل زاد اقبح کل شیی
اذا کان الوفود علی الکریم
ترجمه: بدون هیچ زاد و توشه ای از حسنات و قلب سلیم بر شخص کریمی وارد شدم و حمل زاد و توشه زشت ترین کار است؛ اگر میهمان شخص کریمی باشید
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
#مهدویت
#ملاقات_با_امام_زمان
📚 @dastanak_ir
یکی از هموطنان ایرانی یک سال در ایام محرم به انگلستان سفر کرده بود. یک روز که به منزل یکی از دوستان دعوت شده بود وقتی وارد حیاط منزل شد، با تعجب دید که آنجا نیز بساط دیگ و آتش و نذری امام حسین (علیهالسلام) برپاست، همه پیراهن مشکی بر تن کرده و شال عزا به گردن آویخته و عزادار حضرت سید الشهداء اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) هستند. در این میان متوجه یک زوج جوان که خیلی عاشقانه در مجلس امام حسین (علیهالسلام) فعالیت میکردند، شد و وقتی از حال آنها جویا شد، متوجه شد که آن دو مسیحی بودهاند و مسلمان شدهاند و هر دو پزشک هستند. مرد متخصص قلب و عروق و زن هم فوق تخصص زنان.
برایش جالب بود که در انگلستان، برخی از مردم این طور عاشق اهل بیت (علیهالسلام) باشند و مخصوصاً دو پزشک مسیحی، مسلمان شوند و با این شور و حال و با کمال تواضع در مجلس امام حسین (علیهالسلام) نوکری کنند. کمی نزدیکتر رفت، با آن زن تازه مسلمان شروع به صحبت کردن نمود و از او پرسید که به چه علت مسلمان شده و علت این همه شور و هیجان و عشق و محبت چیست؟، او گفت: «درست است، شاید عادی نباشد، اما من دلم ربوده شده، عاشق شدم و این شور و حال هم که میبینی به خاطر محبت قلبی من است.» از او پرسید: «دلربای تو کیست؟ چه عشقی و چه محبتی!؟»
پاسخ داد: «من وقتی مسلمان شدم، همه چیز این دین را پذیرفتم، به خصوص این که به شوهرم خیلی اطمینان داشتم و میدانستم بیجهت به دین دیگری رو نمیآورد. نماز و روزه و تمام برنامهها و اعمال اسلام را پذیرفتم و دیگر هیچ شکی نداشتم. فقط در یک چیز شک داشتم و هر چه میکردم دلم آرام نمیگرفت و آن مسئله آخرین امام و منجی این دین مقدس بود که هرچه فکر میکردم برایم قابل هضم نبود که شخصی بیش از هزار سال عمر کرده باشد و باز در همان طراوت و جوانی ظهور کند و اصلاً پیر نشود. در همین سرگردانی به سر میبردم تا اینکه ایام حج رسید و ما هم رهسپار خانه خدا شدیم. شاید شما حج را به اندازه ما قدر ندانید. چون ما تازه مسلمانیم و برای یک تازه مسلمان خیلی جالب و دیدنی است که باشکوهترین مظاهر دین جدیدش را از نزدیک ببیند.
وقتی اولین بار خانه کعبه را دیدم، به طوری متحول شدم که تا به آن موقع این طور منقلب نشده بودم. تمام وجودم میلرزید و بیاختیار اشک میریختم و گریه میکردم. روز عرفه که به صحرای عرفات رفتیم، تراکم جمعیت آن چنان بود که گویا قیامت برپا شده و مردم در صحرای محشر جمع شده بودند. ناگهان در آن شلوغی جمعیت متوجه شدم که کاروانم را گم کردهام، هوا خیلی گرم بود و من طاقت آن همه گرما را نداشتم، سیل جمعیت مرا به این سو و آن سو میبرد، حیران و سرگردان، کسی هم زبانم را نمیفهمید، از دور چادرهایی را شبیه به چادرهای کاروان لندن میدیدم، با سرعت به طرف آنها میرفتم، ولی وقتی نزدیک میشدم متوجه میشدم که اشتباه کردهام. خیلی خسته شدم، واقعاً نمیدانستم چه کنم. دیگر نزدیک غروب بود که گوشه ای نشستم و شروع کردم به گریه کردن، گفتم خدایا خودت به فریادم برس! در همین لحظه دیدم جوانی خوش سیما به طرف من میآید. جمعیت را کنار زد و به من رسید. چهرهاش چنان جذاب و دلربا بود که تمام غم و ناراحتی خود را فراموش کردم. وقتی به من رسید با جملاتی شمرده و با لهجه انگلیسی فصیح به من گفت: «راه را گم کرده ای؟ بیا تا من قافلهات را به تو نشان دهم.» او مرا راهنمایی کرد و چند قدمی بر نداشته بودیم که با چشم خود «کاروان لندن» را دیدم! خیلی تعجب کردم که به این زودی مرا به کاروانم رسانده است. از او حسابی تشکر کردم و موقع خداحافظی به من گفت : «به شوهرت سلام مرا برسان». من بی اختیار پرسیدم: «بگویم چه کسی سلام رسانده؟» او گفت : «بگو آن آخرین امام و آن منجی آخرالزمان که تو در رمز و راز عمر بلندش سرگردانی! من همانم که تو سرگشته او شده ای!» تا به خودم آمدم دیگر آن آقا را ندیدم و هر چه جستجو کردم، پیدایش نکردم. آنجا بود که متوجه شدم امام زمان عزیزم را ملاقات کردهام و به این وسیله طول عمر حضرت نیز برایم یقینی شد.
از آن سال به بعد ایام محرم، روز عرفه، نیمه شعبان و یا هر مناسبت دیگری که میرسید من و شوهرم عاشقانه و به عشق آن حضرت خدمتش را میکنیم و آرزوی ما دیدن دوباره اوست.»
منبع: کتاب ملاقات با امام زمان در عصر حاضر، ابوالفضل سبزی
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
12.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واکنشهایی زیبا از امام خمینی در برابر گفتهها و تعریف های دیگران از ایشان
#خیلی_زیبا
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
گربه در حال بالا آمدن است یا پایین رفتن؟
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b