eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)💠
11.8هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
5.5هزار ویدیو
124 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
2.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | موضوع انشاء: علم بهتره یا ثروت؟! 🔶 برگرفته از مجموعه به مناسبت روزجهانی علم درخدمت صلح و توسعه 📚 براساس استنادهای کتاب (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
💥قضا شدن نماز صبح 🔸مردي تصميم داشت به سفر تجارت برود خدمت امام صادق عليه السّلام که رسيد درخواست استخاره اي کرد، استخاره بد آمد، آن مرد ناديده گرفت و به سفر رفت اتّفاقاً به او خوش گذشت و سود فراواني هم برد امّا از آن استخاره در تعجّب بود پس از مسافرت خدمت امام صادق عليه السّلام رسيد و عرض کرد: يابن رسول الله ! يادتان هست چندي قبل خدمت شما رسيدم برايم استخاره کرديد و بد آمد، استخاره ام براي سفر تجارت بود به سفر رفتم و سود فراواني کردم به من خوش گذشت. 🌷امام صادق عليه السّلام تبسّمي کردند و به او فرمودند: در سفري که رفتي يادت هست در فلان منزل خسته بودي نماز مغرب و عشايت را خواندي شام خوردي و خوابيدي و زماني بيدار شدي که آفتاب طلوع کرد و نماز صبح تو قضا شده بود؟ عرض کرد : آري . حضرت فرمودند: اگر خداوند دنيا و آنچه در دنياست به تو داده بود جبران آن خسارت (قضا شدن نماز صبح) نميشد.📗 جهاد با نفس/ج۱/ص۶۶ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
ملاقات اموات با بستگان 📚 @DasTanaK_ir مرحوم کلینی (ره) نقل می کنند : اسحاق بن عمار از امام کاظم علیه السلام پرسید : آیا میت خانواده خود را ملاقات می کند؟ حضرت فرمودند : بله ، اسحاق می پرسد : مدت اين ملاقات چه مقدار است؟فرمود: مقدار اين ملاقات وابسته به اندازه فضائل و نيكى هاى آنان است، برخى از مردگان در هر روز با خويشاوندان خويش ملاقات دارند و برخى از آنان در هر دو روز و برخى ديگر هر سه روز... قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع يَزُورُ الْمُؤْمِنُ أَهْلَهُ فَقَالَ نَعَمْ فَقُلْتُ فِي كَمْ قَالَ عَلَى قَدْرِ فَضَائِلِهِمْ مِنْهُمْ مَنْ يَزُورُ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَزُورُ فِي كُلِّ يَوْمَيْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَزُورُ فِي كُلِّ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ.... (الكافي، ج3، ص: 231) 👈شب جمعه شادی روح اموات، شهدا، علما امام راحل و حاج قاسم 👈 پاسخ‌به‌شبهات‌فــجازی👇 https://eitaa.com/joinchat/1042808834C1d4becaa06
📚 کاشت ناخن مصنوعی و حکم وضو، غسل و نماز با آن 💠 سوال: ۱. آیا کسی که برایش ضرورت ندارد و به دلیل عدم امکان یا ضرر یا مشقت زیاد، هنگام یا ، را برنخواهد داشت، جایز است اقدام به کاشت ناخن کند؟ ۲. کسی که بدون ضرورت ناخن مصنوعی کاشته است، وظیفه اش نسبت به وضو یا غسل و نماز چیست؟ جواب: ۱) در فرض سؤال کاشت ناخن جایز نیست. ۲) اگر برداشتن ناخن مصنوعی ممکن باشد، وضو یا غسل با آن باطل است و در نتیجه نماز هم باطل است و چنانچه برداشتن آن تا پایان وقت نماز ممکن نباشد یا مشقت غیر قابل تحمل داشته باشد، باید علاوه بر وضو یا ای، تیمم کند و بعد از برداشتن ناخن، بنا بر احتیاط واجب قضای نمازها را نیز بخواند. (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
حاج آقای ‍ قرائتی: بزرگواری تعریف میکرد: پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ، در شش سالگی که کمی خواندن و. نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست ( در بزم غم حسین مرا یاد کنید ) بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟ روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!! وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد : در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند از قضا نامزدم سرویس زیبا و‌ بسیار گرانی را انتخاب کرد ، من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم!! ناگهان پدرت گفت: حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد. من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !! بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد. گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته، آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم. وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد : آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند، من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است حواله‌ی آقا امام حسین علیه السلام است ، لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !! تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید، و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!! (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
✅ کهن‌ترین سروده‌های فارسی در ستایش امام رضا (ع) گویا کهن‌ترین سروده در ستایش امام رضا (علیه السلام) در ادبیات فارسی، متعلّق به سنایی (شاعر عارف‌مسلک و برجستهٔ سدهٔ پنجم و اوایل ششم) است: دين را حَرَمی‌ست در خراسان دشوارِ تو را به مَحشَرْ آسان از خاتَمِ انبيا در او تن از سيّدِ اوصيا در او جان مِهرش سببِ نجات و توفيق كینش مددِ هلاك و خذلان همواره رهش مسيرِ حاجت پيوسته درش مُشيرِ غُفران چون كعبه پُر آدمی ز هر جای چون عرش پُر از فرشته هَزْمان¹ هم فرِّ فرشته كرده جِلوه هم روحِ وصی در او به جولان اندر پدرت وصیِّ احمد بيتی‌ست مرا به حَسبِ امكان تضمين كنم اندرين قصيده كين بيت فروگذاشت نتوان: ای كينِ تو كفر و مِهرت ايمان پيدا به تو كافر از مسلمان در دامنِ مِهرِ تو زدم دست تا كفر نگيردم گريبان ۱- هزمان: هر زمان (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
👈 منبع علم ائمه علیهم السلام چیست؟ 🔸 از حضرت علی علیه السلام پرسش شد: «هَلْ عِنْدَکمْ شَی ءٌ مِنَ الْوَحْی»؟ آیا به شما اهل بیت وحی نازل می‌شود؟ فرمود: «لا وَالَّذی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسْمَةَ»، نه، قسم به آن که دانه را شکافت و آدمی را آفرید «الّا انْ یعْطِی اللهُ عَبْداً فَهْماً فی کتابِهِ»‏ مگر آنکه خداوند بنده‏ای را مورد عنایت قرار دهد و فهم قرآن نصیب او گردد. 🔹 از این جمله پیداست که علی علیه السلام علم جوشان و فراوان و حیرت‏ انگیز خود را تنها از دولت قرآن و چشمه پر فیض قرآن دارد؛ این معنویت قرآن است که از باطن و ملکوت بر دل پاک علی(ع) سرازیر شده است. 📗 استاد شهید مرتضی مطهری، شش مقاله، مقاله الهامی از شیخ‌الطائفه، ص۲۳۲ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
یکی از رفقا رفته بود سایت دیوار یه اطلاعیه همینطوری زده بود که یه خونه هست با ۱۰ میلیون پیش و ۲۰۰ اجاره تو قم... میگفت در عرض ده دقیقه ۶۰ نفر تو چت، پیام دادن ما خونه میخوایم و چهار نفرم زنگ زدن... 🔻نفر اولی که زنگ زد گفت طلبه‌ام با دوتا بچه‌، یک هفتس جا نداریم و تو جمکرانیم. تو رو خدا بده بما. 🔻نفر دوم خانوم یکی از شهدای مدافع حرم بود که گفت تا آخر ماه باید تخلیه کنم. 🔻سومی، گفت بدش من ۴۰ میلیون. یعنی چهار برابر قیمت. می‌گفت ۵ تا بچه دارم هر جا رفتم خونه بهم ندادن. 🔻نفر چهارم گفت اثاثیه‌م تو کوچه‌س تا جا پیدا کنم. این اتفاق همزمان بود با این قضیه که فردی در تهران شناسایی شد، حدود ده‌هزار منزل مسکونی خالی داره. فقط خالی‌هاش انقدره... حضرت نوح (ع)، حدود ۲۵۰۰ سال عمر کرد. که حدود ۹۵۰ سالش دوران نبوتش بود. بهش گفتن آخه یه خونه‌ای چیزی بساز، می‌فرمود، دنیا خیلی کوتاهه، ارزش ساختن خونه نداره. میگن اواخر عمر یه آلونک ساخت وقتی می‌خوابید، پاهاش بیرون آلونک قرار میگرفت. وقتی هم ملک‌الموت اومد جانش رو بگیره، گفت میتونم برم تو سایه؟ وقتی رفت تو سایه فرمود، کل عمرم اندازه همین فاصله که از آفتاب اومدم تو سایه گذشت. یکی نبود بگه، آخرالزمان یه سری آدما میان، شاید ۷۰سال هم عمر نکنن. بعد یه سریاشون میرن بُرج میسازن، یه سری ده‌هزارتا ده‌هزارتا خونه خالی دارن... یه داستان زیبا هم خاتمه بحثم بگم تو یه روستایی یه آدم مومنی کلی زمین و باغ و گوسفند داشت. قحطی اومد همه چیشو از دست داد. دیدن اصلا ناراحت نیست. بهش گفتن چرا بیخیالی؟ گفت تا الان خدا با این باغ و گوسفندا روزیمو میداده، از الان به بعد هم میده. خدا باید الان فکر کنه چجوری روزیمو بده. من چرا ناراحت باشم. تو رزق و روزی به خدا اعتماد کنیم... ✍ حسین دارابی (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b