eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
11.8هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
5.2هزار ویدیو
115 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
سخت ترین لحظه عمر از زبان خودش (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🔸هرگاه از كاری يا چيزی نگران بودی، صد آيه از هر جای قرآن كه خواستی بخوان، سپس سه بار چنين دعا كن؛ اَللّهُمَّ اكْشِفْ عَنّي الْبَلاءَ یعنی: خدايا بلا را از من بردار 🔹امام رضا علیه السلام 📖 اصول كافی ج2 ص621 (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🌹 🔘 داستان کوتاه روزی پدر خسته از کار به خانه برگشت. پسرش از او پرسید: پدر حقوق شما چقدر است؟؟؟ پدر پاسخ دارد: "حقوق من در یک ساعت بیست دلار است." پسرک سرش را پایین انداخت و گفت:"پس لطفا ده دلار به امانت به من بدهید." پدر عصبانی شد و گفت: "حتما بازهم می خواهی اسباب بازی بخری. من هر روز به سختی کار می کنم، اما تو فقط به خودت فکر می کنی، برو و بخواب!" پسرک جواب نداد و به اتاق خود برگشت. پدر نشست. چند دقیقه دیگر آرامش پیدا کرد، متوجه رفتار خشن خود با پسرش شد، با خود فکر کرد شاید پسرک واقعا چیزی لازم دارد. پس وارد اتاق پسرش شد و با صدای ملایم پرسید: "عزیزم ؟ خواب هستی؟" پسرک جواب داد:" نه بابا." پدر گفت:" ببخشید، عزیزم، نباید عصبانی می شدم. این ده دلار را به تو می دهم تا آنچه می خواهی بخری." پسرک تشکر کرد و هیجان زده ده دلار را گرفت و از پشت متکای خود چند اسکناس دیگر بیرون آورد. پدر پولها را دید و گفت:"تو که پول داری، چرا بازهم از من گرفتی؟" و بازهم ناراحت شد. پسر بی توجه به حرف های پدر، باخوشحالی گفت: الان من بیست دلار دارم. می توانم یک ساعت کار شما را بخرم. لطفا فردا زودتر به خانه بر گردید تا شام را باهم بخوریم. مدت هاست که ما در کنار هم نبوده ایم." (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
‏وقتی قاتل‌ها و جانی‌ها را قصاص می‌کنند علیه دستگاه قضا هشتگ می‌سازند و جار و جنجال راه می‌اندازند وقتی به جای زندانی کردن یک نوجوان سنندجی به جرم نگهداری مواد مخدر، حکم جایگزین 160 ساعت خدمات در مرکز نگهداری سالمندان می‌دهند ‎ می‌شوند ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @DasTanaK_ir
🔻 سوال آیا نشستن بین دو سجده واجب است، یا به اندازه‌ای که سر از مهر برداریم کافی است؟ آیا ترک آن موجب بطلان نماز می‌شود؟ ✅پاسخ نشستن بین دو سجده در نماز –واجب یا مستحب- واجب است؛ یعنى بعد از تمام شدن ذکر سجده اول، باید نشست تا بدن آرام گیرد و دوباره به سجده رفت؛ پس اگر این کار عمدا ترک شود، نماز باطل است، ولی ترک سهوی آن، نماز را باطل نمی‌کند (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فردی در ترافیک جلوی ما بپیچید: احمق ما که جلوی دیگران میپیچیم: زرنگ کسی جواب تلفن ما را ندهد: بیمعرفت ما که جواب ندهیم: گرفتار فرد بلندتر از ما: دراز کوتاهتر از ما: کوتوله همکار جزئینگر: ایرادگیر و وسواسی ما جزئی نگرتر باشیم: دقیق فردی لیوان آب ما را چپه کرد : کور پای ما به لیوان دیگری خورد: شعور ندارد لیوان را سر راه قرار داده. به کجا چنین شتابان⁉️ دنیای قضاوتهایمان یعنی تحلیل رفتار و گفتار دیگران بر اساس رفتارهای خودمان به خود بیاییم ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
📚 زکات طلا 💠 سؤال: آیا به زنان و یا تعلق می‌گیرد؟ ✅ جواب: به طور كلى طلای اگر به شکل سكه در معاملات رایج باشد، زکات دارد، البته باید يك سال در ملك انسان بوده و به رسيده باشد؛ بدین جهت در زمان ما که سكه رايج معاملى محسوب نمى‌شود، زكات ندارد. (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
6.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محمد بنا قهرمان کشتی فرنگی و مربی تیم ملی: قهرمان اصلی شهدا هستند 💬 #daily.mamad (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
به مناسبت علیه‌السلام 🔻نجات زندانی از زندان ابن‌زیات توسط جواد الائمه(علیه‌السلام) علی‌بن‌خالد (زیدی‌مذهب) می‌گوید: در سامرا بودم که شنیدم مردی را از طرف شام با زنجیر بسته و آورده و در زندان ابن‌زیّات زندانی کرده‌اند، و شایع شد که او ادعای پیامبری کرده است. به‌خاطر کنجکاوی به در زندان رفتم و به زندانبانان پولی دادم و به ملاقات وی رفتم. وی را مردی با درک و فهم یافتم. پس گفتم: داستانت چیست؟ گفت: من در شام، جایی که می‌گویند سر مبارک امام حسین(علیه‌السلام) آنجا نصب شده، پیوسته عبادت می‌کردم تا اینکه شبی در همان موضع، رو به محراب، ذکر خدا می‌گفتم که دیدم شخصی مقابلم آشکار شد و به من گفت: «برخیز»! پس برخاستم و با من کمی راه رفت. ناگهان خود را در «مسجد کوفه» یافتم. به من گفت: این مسجد را می‌شناسی؟ گفتم: آری، این مسجد کوفه است. پس به نماز ایستاد و من هم با او نماز خواندم و برگشت و من هم به دنبال او برگشتم. بازهم مرا کمی راه برد و خود را در «مسجد النبی» یافتم. به رسول خدا سلام کرد و من هم همین‌طور، و نماز خوانده خارج شدیم! بار سوم نیز مرا کمی راه برد که دیدم در «مسجد الحرام» هستم! پس خانه کعبه را طواف کرد و من هم با او طواف کردم و بیرون آمدیم. و باز کمی راه رفتیم خودم را در شام، همان‌جا که قبلاً عبادت می‌کردم دیدم. به‌ناگاه آن شخص از نظرم ناپدید شد. از این مسأله تعجب کردم. یک سال از آن جریان گذشت. سال بعد دوباره همان شخص را دیدم و خوشحال شدم و باز کارهای سال قبل را تکرار کرد! اما وقتی که خواست از من جدا شود به او گفتم: به کسی که تو را به این کارها قادر کرده سوگند می‌دهم که خود را به من معرفی کنی! گفت: من محمدبن‌علی‌بن‌موسی [جواد الائمه] هستم. این خبر بالا گرفت تا اینکه به محمدبن‌عبدالملک زیات (وزیر معتصم عباسی) رسید، پس مرا گرفت و به غل‌وزنجیر بست و به عراق روانه کرد و همان‌طور که می‌بینی در اینجا زندانی شدم و چیزی را که نگفته و ادعا نکرده‌ام به من نسبت می‌دهند! گفتم: آیا جریانت را به ابن‌زیات بنویسم؟ [شاید واقع جریان را بفهمد تجدید نظری کند] گفت: بنویس. پس من از طرف او داستانش را به ابن‌زیات نوشتم و فرستادم. وقتی نامه برگشت دیدم پشت نامه نوشته بود: «به همان شخصی که در یک شب تو را از شام به کوفه و از کوفه به مدینه و از آنجا به مکه برده است، بگو تو را از زندان خارج کند!» علی‌بن‌خالد می‌گوید: من ناراحت شدم و دلم به حال او سوخت. روز بعد، صبح زود به زندان رفتم تا حال او را جویا شوم و وی را به صبر دعوت کنم که ناگهان دیدم عدۀ زیادی از مردم و سربازان و نگهبانان زندان جمع شده‌اند! پرسیدم: چه خبر شده؟ گفتند: آن شخصی که از شام آورده شده بود و ادعای پیامبری می‌کرد، امشب گریخته است. نمی‌دانیم آب شده به زمین رفته یا به هوا پرواز کرده است؟ علی‌بن‌خالد که تا آن زمان، زیدی‌مذهب بود، با دیدن این قضیه شیعه اثنی‌عشری شد و عقیده خوبی پیدا کرد. الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۳۸۰ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
🔻 سوال آیا نشستن بین دو سجده واجب است، یا به اندازه‌ای که سر از مهر برداریم کافی است؟ آیا ترک آن موج
جلسه استراحت یعنی: نشستنِ نمازگزار بعد از سجده دوم (پیش از قیام) در رکعاتی که تشهد ندارد. نظر مراجع تقلید درباره متفاوت است: سیستانی، صافی: اگر جلسه استراحت انجام نشود، به‌احتیاط واجب نماز باطل می‌شود. خویی، تبریزی، شبیری، وحید، فاضل، مکارم: اگر جلسه استراحت انجام نشود، نماز صحیح است. امام، رهبری، بهجت: اگر جلسه استراحت انجام نشود، نماز صحیح است ولی از نظر حکم تکلیفی به‌احتیاط واجب باید جلسه استراحت انجام شود. (برگرفته از سایت در) (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🏴صلوات خاصه امام جواد علیه السلام بسم الله الرحمن الرحیم اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى عَلَمِ التُّقَى وَ نُورِ الْهُدَى وَ مَعْدِنِ الْوَفَاءِ وَ فَرْعِ الْأَزْكِيَاءِ وَ خَلِيفَةِ الْأَوْصِيَاءِ وَ أَمِينِكَ عَلَى وَحْيِكَ‏ اللَّهُمَّ فَكَمَا هَدَيْتَ بِهِ مِنَ الضَّلاَلَةِ وَ اسْتَنْقَذْتَ بِهِ مِنَ الْحَيْرَةِ وَ أَرْشَدْتَ بِهِ مَنِ اهْتَدَى وَ زَكَّيْتَ بِهِ مَنْ تَزَكَّى‏ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ وَ بَقِيَّةِ أَوْصِيَائِكَ إِنَّكَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ 📚 @DasTanaK_ir
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
#احکام_سجده جلسه استراحت یعنی: نشستنِ نمازگزار بعد از سجده دوم (پیش از قیام) در رکعاتی که تشهد ندار
🔻تفاوت احکام وضعیه و تکلیفیه کارهای ما دارای دو نوع حکم می‌باشند: حکم وضعی و تکلیفی مثلاً می‌گویند: اگر شخصی در ماه رمضان به خداوند دروغ ببندد، تکلیفاً کار حرامی مرتکب شده و وضعاً روزه‌اش باطل می‌شود. اما اگر فتوایی را به‌دروغ به مجتهدی نسبت بدهد، از نظر تکلیفی کار حرامی کرده؛ اما حکم وضعی ندارد. 🔹معنای حکم تکلیفی 🔻فقط به «وجوب و استحباب و اباحه و کراهت و حرمت» حکم تکلیفی گفته می‌شود. واجب، عملی است که حتماً باید انجام شود. مستحب، عملی است که انجام‌دادنش بهتر است. مباح، عملی است که انجام‌دادن و انجام‌ندادنش مساوی است. مکروه، عملی است که انجام‌ندادنش بهتر است. حرام، عملی است که نباید انجام شود. 🔹معنای حکم وضعی 🔻هر حکمی غیر از احکام تکلیفی، حکم وضعی نام دارد. (برگرفته از سایت در) (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b