9.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۶۳ ساله های محبوب❤️
📚 @DasTanaK_ir | داناب
7.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محمد رضا رنجبر؛
فلسفه رنج اینه که لذت بیشتری ببری
فرزندانتان را رنج لذتی تربیت کنید نه لذت رنجی
ان مع العسر یسرا
📚 @DasTanaK_ir | داناب
یک زن تبریزی امروز سرویس جواهراتی به ارزش یک میلیارد و ۷۵۰ میلیون تومان به جبهۀ مقاومت در لبنان اهدا کرد 👏
🔻از چندطریق میتونید واریز کنید
1⃣ روش مستقیم از درگاه بانکی که در سایت رهبر هست به حساب ایران همدل واریز کنید👇
https://farsi.khamenei.ir/irane-hamdel/
2⃣ روش واریز به کارت و یا شماره شبای #ایران_همدل واریز کنید. روی شماره کارت بزنید کپی میشه
6037998200000007بنام ایران همدل ( پویش دفتر رهبری برای کمک به لبنان) این پیام رو برای دیگران ارسال کنید 🙏
هدایت شده از مرکز مدیریت حوزه علمیه اصفهان
💠کارگاه سواد رسانه
📜با موضوع:
شیوه پاسخ به شبهات فضای مجازی
👤با حضور:
حجت الاسلام محمد قربانی مقدم
📆 سه شنبه ۱۴۰۳/۸/۱
🕰ساعت ۱۶
🕌اصفهان،شهرک ولیعصر ،مقابل بیمارستان میلاد_ مدرسه علمیه جامعه المهدی (عج)
📍موقعیت روی نقشه:
https://nshn.ir/rbZyERexleSi
#مدرسه_علمیه_جامعه_المهدی
📌کانال اطلاع رسانی #مرکز_مدیریت_حوزه_علمیه_اصفهان
@esfhozeh 📌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️لحظه هلاکت فرمانده تیپ ۴۰۱ زرهی ارتش رژیم صهیونیستی در کمین مرگبار مقاومت
🔹ارتش رژیم صهیونیستی از کشته شدن فرمانده تیپ ۴۰۱ خود در اردوگاه «جبالیا» واقع در شمال نوار غزه خبر داد.
🔹این فرد «احسان داكسا» نام دارد که پس از پایان جنگ سال ۲۰۰۶ ارتش اسرائیل با حزبالله، درجه ژنرال گرفته بوده است.
📚 @DasTanaK_ir | داناب
🟢 در آستانه طلوع خورشید ، ستارگان یک به یک غروب میکنند ....
📚 @DasTanaK_ir | داناب
دعای غریق
عبد اللّه بن سنان نقل میکند که: امام صادق عليه السلام فرمود: بزودى در شبهه اى خواهيد افتاد و بدون نشانه اى نمايان و امامى رهنما خواهيد ماند. از اين شبهه رهايى نمى يابد مگر آن كس كه دعاى غريق را بخواند. عرض كردم: دعاى غريق چگونه است؟ فرمود: مى گويى: «يا اللّه ، يا رحمن، يا رحيم، يا مقلّب القلوب ثبّت قلبى على دينك؛ » «ای خدا! ای بخشنده! ای مهربان! ای که دگرگونی دل ها به دست توست! قلب مرا بر آیین خویش استوار فرما!»
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: سَتُصِيبُكُمْ شُبْهَةٌ فَتَبْقَوْنَ بِلاَ عَلَمٍ يُرَى وَ لاَ إِمَامٍ هُدًى وَ لاَ يَنْجُو مِنْهَا إِلاَّ مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ اَلْغَرِيقِ. قُلْتُ: كَيْفَ دُعَاءُ اَلْغَرِيقِ؟ قَالَ: يَقُولُ:
«يَا اَللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ »
📗 كمال الدين ج2 ص351
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتی بخاطرت حاضر نیستند زیر بارون وایسن
#تلنگر
📚 @DasTanaK_ir | داناب
🟢 روی شانه های خود چه چیزهایی حمل می کنید؟
🆔 @dastanak_ir
🟡 کشاورز فقیری برغالهای را از شهر خرید. همانطور که با بزغاله به سمت روستای خود باز میگشت، تعدادی از اوباش شهر فکر کردند که اگر بتوانند بزغاله آن فرد از بگیرند میتوانند برای خود جشن بگیرند و از خوردن گوشت تازه آن بزغاله لذت ببرند. اما چگونه میتوانند این کار را عملی کنند؟ مرد روستایی قوی و درشت هیکل بود و این اوباش ضعیف نمیتوانستند و نمیخواستند که به صورت فیزیکی درگیر شوند. برای همین فکر کردند و تصمیم گرفتند که از یک حقه استفاده کنند.
وقتی مرد روستایی داشت شهر را ترک میکرد یکی از آن اوباش جلوی او آمد و گفت: «سلام، صبح بخیر» و مرد روستایی هم در پاسخ به وی سلام کرد. بعد آن ولگرد به بالا نگاه کرد و گفت: «چرا این سگ را بر روی شانههایت حمل میکنی؟»
مرد روستایی خندید و گفت: «دیوانه شدهای؟ این سگ نیست! این یک بز است.»
ولگرد گفت: «نه اشتباه میکنی، این یک سگ است و اگر با این حیوان بر روی دوش وارد روستا شوی مردم فکر میکنند که دیوانه شدهای.»
🆔 @dastanak_ir
مرد روستایی به حرفهای آن ولگرد خندید و به راه خود ادامه داد. در راه برای اطمینان خود، پاهای بز را لمس کرد و خیالش راحت شد که حیوان روی دوشش بزغاله است. در پیچ بعدی اوباش دوم وارد عمل شد و دوباره سخنان دوست اوباش خود را تکرار کرد. مرد روستایی خندید و گفت: «آقا این بزغاله است و نه یک سگ.»
ولگرد گفت: «چه کسی به تو گفته است که این بزغاله است؟ به نظر میرسد کسی سر تو کلاه گذاشته باشد. این یک بز است؟» و به راهش ادامه داد.
روستایی بز را از دوشش پایین آورد تا ببیند موضوع چیست؟ اما آن قطعاً یک بز بود. فهمید هر دو نفر اشتباه میکردند اما ترسی در وجودش افتاد که شاید دچار توهم شده است. آن مرد همانطور که داشت به سمت روستای خود برمیگشت نفر سوم را دید که گفت: «سلام، این سگ را از کجا خریدهای؟»
مرد روستایی دیگر شهامت نداشت تا بگوید که این یک بز است. برای همین گفت: «آن را از شهر خریدهام.»
مرد روستایی پس از جدا شدن از نفر سوم، ترسی وجودش را گرفته بود. با خود فکر کرد که شاید بهتر باشد این حیوان را با خود به روستا نبرد چرا که شاید مورد سرزنش قرار بگیرد. اما از طرفی برای خرید آن حیوان پول داده بود. در همین زمان که دودل بود، اوباش چهارم از راه رسید و به مرد روستایی گفت: «عجیب است! من تا به حال کسی را ندیدهام که سگ را بر روی دوش خود حمل کند. نکند فکر میکنی که این یک بز است؟»
مرد روستایی دیگر واقعاً نمیدانست که این حیوان بز است و یا یک سگ. برای همین ترجیح داد خود را از شر آن حیوان خلاص کند. اطراف را نگاه کرد و دید کسی نیست. بز را که فکر میکرد دیگر سگ است آنجا رها کرد و به روستا برگشت. ترجیح داد از پول خود بگذرد تا اینکه اهالی روستا او را دیوانه خطاب کنند. با این حقه اوباشها توانستند بز را به راحتی و بدون هیچ گونه درگیری تصاحب کنند.
شما روی شانههای خود چه چیزهایی حمل میکنید؟ آیا به آنها باور دارید؟ چگونه به آن باور رسیدهاید؟
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
♨️♨️ اعتراض عضو شورای شهر اصفهان به موازی کاری در شهر؛
🔺شهردار اصفهان درباره راه اندازی میز فرهنگ توضیح دهد
برای مطالعه خبر بالا روی لینک زیر کلیک کنید👇
🔗 hamraznews.ir/26297
📍کانال اطلاعرسانی حجتالاسلام مهروی پور عضو شورای اسلامی شهر اصفهان را دنبال کنید 👇👇
🆔 eitaa.com/mehravipur