eitaa logo
دشت جنون
6هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
3 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🕊🌹🌴🌹🕊🌷 زیباست اگر بگذارند مخصوص اگر بگذارند من از اظهار نظر های فهمیدم هم صاحب اگر بگذارند … ... میدونم کارم میدونم از حتی نباید به زبونم بیارم ... یه نیم هم به بکنید ... 🕊 🕊🌹 🕊🌹🕊 🌹 @dashtejonoon1🌹🌴
🌷🌺🌷🌼🌷🌺🌷 و باز بی وقفه ای که دست از سر برنمیدارند سلام ای غریبانه ی باز آئینہ، آب، سینے و چاے و نباٺ باز ‌‌‌و یاد با 🌹 @dashtejonoon1🌹🕊
🌺🍀💐🌼💐🍀🌺 یعنی تو ... تو یعنی ... و در کنج جا داری .. تا شود هر آنکه دید سلامتی و تعجیل در فرج و سلامتی نائب بر حقش 🌺@dashtejonoon1💐🌼
🇮🇷🌹🕊🇮🇷🕊🌹🇮🇷 🌹 🌹 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 اول ترم بود که تصمیم گرفتند ما را به اصفهان ببرند... به قول بچه ها سابقه نداشت تا به حال بخواهند اصفهان ببرند... بعد از چند روز برنامه فشرده و جلسه ، یک شب مسئول فرهنگی مان گفتند : شاید نرویم خیلی شکست انگار باید اول تا بشوی اجازه گرفتم و گفتم می‌خواهم چند خطی برای بخوانم السلام ای سوخته السلام ای حلقه آویخته سلام بر ای صحیفه ای لوح زرین ای معنای ، آن زمان که آفتاب سوخته ات را بر نهادی مهرت بوی می داد و بوی نینوا که کدامین پیامت را به می رساند . بغض عجیبی داشتیم انگار فقط منتظر یک جمله دیگر بودیم که همه ی بچه ها گریه کنند . بر روی تصویرتان روی دیوار های شهر غفلت پاشیدیم و پوستر نصب کرده ایم . دل نوشته ام که تمام شد بعد از مدتی مسئولان با رفتن به موافقت کردند . و بالاخره قبول کردند که ما به آنها برویم . 🌹 🌹🕊 🌹🕊🌹 🇮🇷 @dashtejonoon1🌹🇮🇷
🌹🕊🌺🕊🌺🕊🌹 دوباره ... دوباره نامه ... دوباره حرفای دلم روی کاغذ ... دوباره.... حنجره ام ، شما را فریاد میزند شما که تجلی هستید را طولانی می کنم شک ندارم شما برای شدم ، نیمه شبی دعا می کنید چراغ دلم را هر روز با یاد شما روشن می کنم یااااااااد امام وووووو دل ووووو می بره کَرررررربُلا..... و اتاقم را با و و چفیه های شما میکنم و همیشه بخاطر می سپارم چرا رفتند ای باید به شما زنجیر کنم بند را.... 🌺🌷 @dashtejonoon1 🌷
🌺🌸💐🍀💐🌸🌺 به روي نديده ات قسم چشمان عاشقم در پي واژه اي مي گردند تا را صدا كنند ... اما چه كند واژه ها و چه بي معناست هر واژه اي در برابر معناي وجودت ... از « م » مي چينم ... از « ه » را ... از « د » را ... و از گمگشته « ي » را ... و گاهي كه به اندازه ي تمام غروب ها مي گيرد ... و من از تراكم سياه ابرها مي ترسم ... و هيچ كس از تو نيست صدا مي زنم ... كجاست آن گمگشته مهرباني كه چراغ هدايت به دست در زمين دادگري كند ؟ كجاست ... ؟ مرا در ياب ... در هستم و خواهم بود ... بيا ... بيا ... دل شكسته ام را به تو مي سپارم ... دلدارم تو باش 🌴 @dashtejonoon1💐🌺
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 و باز بی وقفه ای که دست از سر برنمیدارند سلام ای غریبانه ی باز آئینہ، آب، سینے و چاے و نباٺ باز ‌‌‌و یاد با 🌹 @dashtejonoon1🕊🌹