🦋
به چایِ داغتر از خون سرخ در تنِ من
قسم که زادهی کوهاند خلقِ میهن من
#مهتا_صانعی
@darvazhe
🦋
🌹۱۳ فروردین سالروز شهادت سرلشکر زاهدی به همراه یارانش در کنسولگری ایران در سوریه و بازنشر شعری که سال گذشته سرودم:
خوش آمدی به وطن ای شهید ِ غربت شام
به قدّ و قامتت ای سرو ِ استوار سلام
خوش آمدی به تن غرق ِ خون ِ خویش و خوشا
رکوع و سجدهی تو بعد از آن قعود و قیام
به قصد ِ مقصد ِ خونبار ِ جبهههای جهاد
کدام جاده تو را هم کشید و برد کدام
نشسته در بر ِبانوی مهربان و صبور
به دست پاک تو دادند خشتِ آن در و بام
اگر به صورت ماه تو میزند لبخند
چه خانمیست که لبخند میزند به غلام
خوشا حضور تو در سنگر ِ نیایش و نور
خوشا عبور تو از سردر ِ خرابهی شام
بنوش و پاک بنوش از شراب چشمهی سرخ
خوشا شراب طهورای آن سبوی مدام
خوش آمدی به همین واژههای بیآغاز
به سطر آخر این شعر و والسلام و تمام
#مهتا_صانعی
#مکتب_شهادت
@darvazhe
🦋
صدای تو صدای تو
صدایت موج بیداریست
طنین گرم و گیرایش
رهایی از گرفتاریست
تو دلدار من و درّ من
و داراییام هستی
کنارت مهربان، این دل
کجا محتاج دلداریست
جوابم را بده عکسی بده
زنگی بزن ورنه
که کار تو به مصداق
مثلها مردمآزاریست
اسیر خواب غفلت بودم
و تو آمدی چون صبح
صدایم کردی و دیدم
صدایت موج بیداریست
#مهتا_صانعی
#درواژه_عاشقی
@darvazhe
🦋
#دیدار
☘️پروانگی را، حلقهداری را، صفا را
افروختن با دست همدستانهی شوق
شمع شبستان خدا را
همراه با جمع رفیقان
جُستن پلاک خانهی حجب و حیا را
جُستن نشان کوچهی خیرالنسا را...
#مهتا_صانعی
پن: در جمع دوستان و رفیقان نویسنده و در محضر بانوی آب
همسر شهید مدافع امنیت، شهید محمدصادق آرامی و بانو لیلا آرامی گوارای وجودمان....
✔️به تاریخ اول/ اردیبهشت/۱۴۰۴
@darvazhe
🦋
(این چند روز که گشتزنیمون در ادبیات و حرفهای نهفته این پوستر تمومی نداشت و هر کسی به زعم خود یا دوست داشت یا انتقاد کرد، من رو هم به تفکری وا داشت که بنویسم....)
💠پوستر رسمی سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، با نگاهی هنرمندانه و لطیف به مفهوم کتاب و نقش آن در جامعه، توجه بیننده را جلب میکند. در این تصویر، مردان در حال حمل و جابهجایی کتاب دیده میشوند، که میتواند نمادی از مسئولیت اجتماعی آنها در ترویج دانش و فرهنگ باشد.
✔️ زن حاضر در تصویر، کودکی را در آغوش دارد. این تصویر بهزیبایی نقش مادرانه، تربیت نسل آینده و پیوند نهاد خانواده با فرهنگ مطالعه را تداعی میکند. کودک در آغوش زن، بهنوعی خودِ کتاب است؛ یعنی کتاب از دل خانواده، مهر و تربیت متولد میشود.
🔹️در این برداشت، کتاب و کودک در تقابل نیستند، بلکه مکمل یکدیگرند. زن، به عنوان مادر، پایهگذار فرهنگ کتابخوانی در نسل آینده است و مردان، به عنوان تسهیلگران دانش، نقش بیرونی را در انتقال آن ایفا میکنند.
🔰در واقع، پوستر با زبانی نمادین میخواهد بگوید: برای رشد فرهنگ کتابخوانی، هم به زنان نیاز داریم که با عشق و تربیت، نسل اهل مطالعه بپرورانند، و هم به مردانی که با فعالیت اجتماعی، فضا و امکانات مطالعه را گسترش دهند.
💢این پوستر، نگاهی انسانی و تکمیلی به جامعه دارد، نه نگاهی تبعیضآمیز یا جنسیتی.
#مهتا_صانعی
@darvazhe
🦋
#یکصد_سالگی_حوزه
🔰شعری ناقابل در رسای این بانوی عظیمالشان عالِم حوزه علمیه بانوان:
بانوی مجتهده آه از جهاد شما
از اعتلای شما، از اجتهاد شما
ای زن که مثل تو را دیگر ندیده کسی
دلتنگتان شده است دارالعباد شما
بانوی پاکِ امین! در حجرههای امان
درسی گرفتهام از هر اعتقاد شما
خط کتاب شما بر حلقهی علماست
بر نیزهی شهداست نقش ِ مداد شما
این یا کریم غریب روی منارهی شهر
چیزی نخوانده به جز درس ِ معاد شما
بانوی مجتهده! دستم به دامنتان
امشب گشوده اگر باب المراد شما
#مهتا_صانعی
#مجتهده_بانو_امین
@darvazhe
هدایت شده از ✍ اشعار بانو نقیبی
⚘️
بسم الله الرحمن الرحیم
قسم به قلم و آنچه مینویسد
در ستایش آنان که بیادعا رفتند...
مجموعه شعر شهدای خدمت
با عنــــوان «سنگنوشته_دره_سرخ»
با سروده های ۱۰۲ شاعر،
روایتیست از شهــید آیتالله رئیسی و همراهانش.
این کتاب به کوشش؛
سرکار خانم #مهتا_صانعی
سردبیر مجلهی مجازی شاعران حوزوی،
از دوستان بسیار عزیزم گردآوری شده است.
پ.ن: افتخار بزرگی ست برای این کمترین، که شعر من هم در این کتاب هست.
✒️❥᭄➜@NegineNaghibi
⚘️
🦋 درواژه 🦋
از واژههای نثر تا شعر
مهتا صانعی
🦋 بله سال ۲۰۲۵ شد حالا میتونیم راحت بخوابیم داشتم به مرگ فکر میکردم کلی هم ازش نوشتم فردا به اشتر
🦋
یادتونه یه روز میخواستم از مرگ بنویسم و به اشتراک بگذارم
نوشته بودم اما دلم به انتشارش نبود... اما دیروز که یکی از بانوان محترمه و تأثیرگذار در عرصه مطالعات زنان به رحمت خدا رفتن، مجدد نوشتم و نوشتم.....
مرگ ترسناک است. نه چون پایان است، بلکه چون ادامهای ندارد. مثل نامهای که بیفرستنده مانده باشد، روی میز کسی که دیگر آنجا نیست. مرگ نقطه نیست، پاککنیست که روی تمام املاهای غلط و درست بیملاحظه میکشد. نه لحن میفهمد، نه نیت. فقط خط میزند.
مرگ یعنی دیگر کسی نیست که لواشکها را قاچ کند و بگوید این مال تو چون ترشتره. یعنی دیگر کسی نیست که حوصله داشته باشد به حرفهات گوش بدهد، حتی وقتی خودت هم حوصلهشان را نداری. یعنی چشمهایی که برق نخواهند زد وقتی میرسی، دستهایی که دیگر منتظر نخواهند ماند.
آدمها فکر میکنند مرگ ناگهانیست. نه، مرگ کمکم اتفاق میافتد. وقتی لباس محبوبت را میپوشی و کسی تحسینت نمیکند. وقتی آهنگی را گوش میکنی که با او خاطره داشتی و حالا فقط صداست، بیمعنا، مثل باران روی پنجرهای بینما.
مرگ یعنی همانقدر که سرد است، داغ هم هست. داغ نگاهی که دیگر نیست، داغ غذایی که دیگر برای تو پخته نمیشود. یعنی رد پای کسی که در برف نمانده. یعنی یخزدگی آهستهی خاطرهها. یعنی زمستانی که بوی پرتقال نمیدهد.
مرگ، یکبار نمیآید. بارها میآید. وقتی کسی اسمت را فراموش میکند. وقتی مادربزرگ دیگر نگران لباس گرم تو نیست. وقتی کوچهی بچگیات ساختمان شده و روی آن تاب بزرگ، حالا کولر گذاشتهاند.
من از مرگ نمیترسم. من از این میترسم که روزی، هیچچیزی برای دلتنگ شدن نداشته باشم. هیچ عطری، هیچ طعمی، هیچ کوچهای. من از مردن بدون خاطره میترسم... از اینکه مرگ، چیز زیادی برای بردن نداشته باشد.
#مهتا_صانعی
@darvazhe
هدایت شده از 🦋ساز غزل در هوای بارانی🦋
دستم به قلم آمد و نام تو درخشید #شهید
⚘️در ستایش آنان که بیادعا رفتند...
مجموعه شعر شهدای خدمت به چاپ رسید و این افتخار بزرگیست که اشعار من هم در این کتاب ماندگار عاشقانه به یادگار حک شد 😭 کتابی با عنــــوان👈«سنگنوشته دره سرخ» با سرودهٔ ۱۰۲ شاعر، روایتیست از شهــید آیتالله رئیسی و همراهانش❤️
سرکار خانم #مهتا_صانعی عزیز سردبیر مجلهی مجازی شاعران حوزوی، کمال تشکر رو دارم از شما بزرگوار که در گردآوری این مجموعه ارزشمند زحمات بسیاری کشیدین. مهرتون مانا و اجرتون با سیدالشهدا 🙏
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@ghazalmakerinrainyweather
هدایت شده از ادبی-اشراق
27.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زمین را میشکافد پرتویی از نور ایمانش
که بیرون میزند هر صبح خورشید از گریبانش
🎞شعرخوانی خانم #مهتا_صانعی
🔻۱ اسفند ۱۴۰۱
🔸به همت دبيرخانه بیست و هشتمین جشنواره شعر رضوی و اداره هنرهای ادبی؛ معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی
@eshragh_adabi
🦋 درواژه 🦋
از واژههای نثر تا شعر
مهتا صانعی
زمین را میشکافد پرتویی از نور ایمانش که بیرون میزند هر صبح خورشید از گریبانش 🎞شعرخوانی خانم #مهتا
🦋
✔️البته بعدها یه تغییراتی دادم:
زمین را میشکافد پرتویی از صبح ایوانش
که بیرون میزند هر لحظه خورشید از گریبانش
تمام آهوان مَستند از جام نگاه دوست
تمام دردها وصلاند بیمنت به درمانش
دخیل عشق میبندند زائرها به درگاهش
نمیماند کسی بیبهره از لطف فراوانش
نه تنها من که افتادم به زیر پای این سلطان
همه جَلدند مانندِ کبوترها به دامانش
به برق گنبدش هر دم نگاهم خیره میماند
تکانم میدهد با دست خود در مهد ایرانش
در این شبها که میگیرم نشانی تازه از خورشید
نشانم میدهد هر ذرهای سمت خراسانش...
#مهتا_صانعی
#یاامامالرئوف
@darvazhe
🦋
تو دل شلوغی نمایشگاه کتاب، میان نگاههای کنجکاو و دستهایی که دنبال دانایی میگردن، ایستاده بود؛ زنی با لبخندی آشنا، آنقدر صمیمی که انگار سالهاست میشناسیاش. لحظهای که دوربینت را بالا آوردی، فقط عکس نگرفتی، پلی زدی میان دل و دغدغهات.
او دل داد به حرفهایت؛ به نگرانیهایت برای زنانی که فرهنگ و آگاهی میتواند برایشان نجات باشد، قدرت باشد، چراغی در مسیر تاریک. کمکم از قاب دوربین بیرون آمدید و وارد قاب رفاقت شدید.
حرفهایتان گل انداخت، از کتاب گفتید، از زنان، از رشد، از امید...
این عکس فقط یک تصویر نیست؛ یک آغاز است، یک برخورد ساده که به نقطهای پر از مهر و گفتگو رسید. گویی فرهنگ، مثل همین نمایشگاه، بهانهای شد برای آشناشدن، برای همدلی، برای دیدن زنانی که در مسیر آگاهی ایستادهاند، با لبخند، با ایمان...
#مهتا_صانعی
#نمایشگاه_کتاب
#روایت
@darvazhe