eitaa logo
عصر ایرانیان
2.7هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
376 ویدیو
40 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
| معاهده های مجمل، تعهدات مهمل ✍️ محمد رضا طاهری ▫️ جلال آل احمد در جمله معروفی درباره اعدام شیخ فضل الله نوری می نویسد: “در آن روز بود که نقش غربزدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند. من نعش آن بزرگوار را بر سر دار همچون پرچمی می دانم که به علامت استیلای غرب زدگی پس از دویست سال کشمکش بر بام سرای این مملکت، افراشته شد.” 🔶 شیخ فضل الله نوری در برابر جریانی ایستاد که رهبر فکری آن ملکم خان بود با ایده محوری “اخذ تمدن غربی بدون تصرف ایرانی.” ایده ای که توسط سید حسن تقی زاده پیگیری شد: باید از فرق سر تا نوک پا فرنگی شد. 🔷 این ایده خطرناک که ایرانی حق تصرف در تمدن غربی را ندارد و حتی حق ندارد مشروطه غربی را مقید به مشروعه کند، ریشه در نادیده گرفتن ظرفیت های درونی جامعه ایران داشت. برخی از روشنفکران و دولتمردان آنچنان مرعوب و مفتون قدرت نظامی و تکنولوژی غرب شده بودند که فراموش کردند تمدن غربی تا چه حد وام دار دانش و تمدن شرقی از جمله ایران بوده است. 🔶 ایده نفی تصرف ایرانی ملکم خان را می توان آغاز تئوریزه کردن پارادایم تسلیم دانست. در خوشبینانه ترین حالت، حامیان این پارادایم معتقد بودند با تسلیم در برابر غرب می توان به پیشرفت دست یافت. اما زمان نشان داد که تمدن غربی مانند تمدن شرقی گشاده دست نیست که زکات دانش را نشر آن بداند و پیشرفت را برای همه انسان ها بخواهد. غرب همینکه از نردبان ترقی بالا رفت، آن را انداخت تا جایگاه برتر خود را تثبیت کند و به استعمار و غارت دیگر کشورها پرداخت. 🔷 بر این اساس، اگر در خدمت این نظم قرار نداشته باشید و بخواهید مناسبات ناعادلانه این نظم را بر هم زده و از نردبان دانش بالا روید و تمدن خود را بنا کنید، با موشک و بمب افکن مواجه خواهید شد. 🔶 اما با وجود افول قدرت تمدنی غرب، پارادایم تسلیم همچنان مرعوب و مفتون آن است. یکی از وجوه این واقعیت تلخ را می توان در معاهده های مجملی مشاهده کرد که طرف غربی تعهداتی مهمل می دهد و طرف ایرانی ضمانت هایی مفصل. از عهدنامه مجمل تا برجام بیش از دویست سال است که پارادایم تسلیم، حق تصرف خود را حتی در معاهدات نیز نادیده گرفته است و گویا همیشه فرانچسکوهایی حضور دارند تا تعهداتی متقن را برای ایران دیکته کرده و تعهداتی مهمل را برای خودشان مکتوب کنند. 🔷 تجربه دویست ساله گواهی می دهد که چنین معاهدات و توافقاتی یکی از ابزارهای تقویت و تحکیم نظم استعماری در منطقه و جهان است و هیچ آورده ای برای ایران نداشته است. امری که امید می رود در داستان توافق با آژانس تکرار نشود. چرا که توافقاتی که در این نظم استعماری صورت می گیرد، توافقاتی با تعهدات یکسویه است که گام به گام شما را به عقب می راند و هیچ پیشرفتی در آن وجود ندارد. @asreiranian_ir
| تاریخ زیاده خواهی؛ نگاهی به تراژدی داکوتا ✍️ محمد رضا طاهری ▫️ حدود ۱۷۰ سال پیش، یعنی اواسط قرن نوزدهم، قبیله ای به نام داکوتا در منطقه مینه سوتای آمریکا سکونت داشتند. این قبایل با کمبود شکار و غذا مواجه شدند که البته رد پای مهاجران اروپایی، که دولت آمریکا را شکل داده بودند، و تاجران خز در آن قابل مشاهده بود. 🔶 این وضعیت بد اقتصادی همراه شده بود با تهدید نظامی دولت آمریکا برای تصاحب زمین های حاصل خیز مینه سوتا. سران قبایل تصمیم به مذاکره با آمریکا گرفتند تا هم از جنگ اجتناب کنند و هم گرهی از مشکلات شان باز شود. الکساندر رمزی، سیاستمدار آمریکایی و نخستین فرماندار منطقه مینه سوتا آنان را به میز مذاکره فراخواند و تهدید کرد که در صورت امتناع، حمله نظامی خواهد کرد. 🔷 مذاکرات آغاز شد و در سال ۱۸۵۱ معاهده travers de sioux امضا شد. بر اساس این معاهده، قبایل داکوتا بیش از ۹۷ هزار کیلومتر مربع از زمین های خود را به دولت آمریکا فروختند، به ثمن بخس یک میلیون و ششصد هزار دلار! شاید باور نکنید، ولی این قسمت خوب داستان است. دولت آمریکا حتی همین مبلغ ناچیز را هم هیچگاه پرداخت نکرد؛ رئیس جمهور آمریکا تصمیم گرفت هشتاد درصد این مبلغ، یعنی حدود یک میلیون و سیصد و شصت هزار دلار را در یک صندوق گذاشته و صرفا سود سالیانه پنج درصد آن، یعنی حدود ۶۵۰۰۰ دلار را پرداخت کند و اصل پول را هیچگاه پرداخت نکرد. 🔶 اما زیاده خواهی دولت آمریکا یا همان غاصبان اروپایی قاره آمریکا، پایانی نداشت و به همینجا ختم نشد. برای آن پنج درصد سود و سیصد هزار دلار باقیمانده هم برنامه ای چیده بودند. در جریان توافق، تاجری به نام ژوزف براون، شبیه همان فرانچسکوی خودمان، برگه سومی را به قرارداد اضافه می کند و از سران داکوتا می خواهد آن را امضا کنند. همه، به جز دو نفر، آن را امضا می کنند. سندی که ترجمه نشد و سران قبایل فکر می کردند که یک کپی از قرارداد اصلی است. اما واقعیت آن بود که در این سند که به سند تجار معروف شد، براون مبالغ هنگفتی از معاهده را به نفع خود و دیگر تجار آمریکایی مصادره کرد. 🔷 احتمال دارد برخی بگویند که درست است آمریکا زیاد خواه است، اما قبایل داکوتا توانستند خطر جنگ را از خود دور کنند. اما تاریخ نشان داده است که هیچگاه اظهار ضعف، تسلیم و امتیاز دادن مانع جنگ نشده است. وقتی قبایل داکوتا دیدند همه زمین های خود را از دست دادند و هیچ چیزی نصیب شان نشد، آنچنان کارد به استخوان شان رسید که چاره ای جز جنگ برای شان باقی نماند. معاهده آمریکایی، آنان را از شکارگاه شان محروم و به‌ دلارهای آمریکایی وابسته کرد که از سوی دولت آمریکا پرداخت می شد و سال به سال کاهش می یافت. به نحوی که در سال ۱۸۶۲ تقریبا قطع شد و به کمبود شدید غذا انجامید. اندرو مایر، تاجر آمریکایی که پرداخت اعتبار به قبایل داکوتا را قطع کرده بود، جمله معروفی دارد: “اگر گرسنه اند بگذار بمیرند!” 🔶 چاره ای جز جنگ باقی نمانده بود. اما دیگر دیر شده بود. داکوتا دیگر سرزمین خود را از دست داده بود و یک دهه بود که به دولت آمریکا وابسته شده بود. نتیجه جنگ چیزی جز شکست سنگین داکوتا نبود. تنها کاری که مذاکره و توافق با دولت آمریکا انجام داد آن بود که تصاحب زمین های مینه سوتا را پوشش قانونی داد و دولت آمریکا با دستکاری و فریب در قرارداد، به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکرد. و زمانی که داکوتا علیه این قرارداد ظالمانه قیام کرد، جای جلاد و قربانی عوض شده بود: این قبایل داکوتا بودند که توافق را زیر پا گذاشته بودند. 🔷 معاهده داکوتا تنها یکی از صدها معاهده ای است که نشان می دهد زیاده خواهی آمریکا حد یقف ندارد، و این بدان معناست که امتیاز دادن به آمریکا و غرب نیز حد یقف ندارد. این واقعیت در این جمله کوتاه خلاصه شده است که مسائل ما با آمریکا حل نشدنی است. هر یک قدم عقب نشینی، یک قدم پیشروی آمریکا و غرب را به دنبال دارد و هر امتیازی که داده می شود، امتیاز تازه تری خواسته می شود، شما را ضعیف تر می کند و دشمن را گستاخ تر. مسیری که انتهای آن تسلیم بی قید و شرط است و غارت بی حد و حصر. ✅ @asreiranian_ir
| طومار بلند بدعهدی های غرب ۲ ✍️ مسعود براتی ✔️ بخش اول ▫️ غرب همیشه در تعاملات خود با ایران چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی، بدعهدی را سرلوحه کار خود قرار داده است. در یک بررسی اجمالی تنها در یک مورد پرونده هسته‌ای، ۲۰ مورد بدعهدی بیّن و آشکار از سوی غرب مشاهده گردید. فرقی هم میان آمریکا و اروپا نیست. ▪️ مورد سوم: تصویب مجدد قانون تحریم ایران ISA برای ده سال 🔶 توافق برجام با امیدهای بسیاری در ایران همراه بود. البته بخش زیادی از این امیدها ناشی از ادعاهای تیم مذاکره کننده و دولت بود. ادعاهایی که خیلی مبتنی بر متن نبود و بیشتر برداشت‌های خوش‌بینانه طرف ایرانی از متن و یا تکیه بر گفته‌های شفاهی طرف مقابل در مذاکرات بود. برای همین پس از اجرای برجام چندین بار تیم مذاکره کننده بر اشتباه بودن عمل خود اذعان کرد. از مهمترین آنها اذعان ظریف به اشتباه خود در قضیه تصویب مجدد قانون تحریم ایران (ISA) بود. 🔷 ظریف در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در آذر ماه ۹۵ این چنین سخن می‌گوید: «این قضیه ماوقع بحث تمدید تحریم‌هاست یعنی که ما با یک صحبتی که با آقای کری کردیم براساس صحبتی که با آقای کری کردیم و قولی که آقای کری داد ما آمدیم یک موضع علنی گرفتیم من اشتباه کردم در این، رسما ما نمی بایستی براساس حرف این بابا (کری) می‌کردیم» 🔶 ظریف درباره موضوع تصویب مجدد قانون تحریم ایران صحبت می‌کند. طبق متن برجام و ماده ۲۶ آن دولت آمریکا متعهد شده بود که از بازگرداندن و یا اعمال مجدد تحریم‌هایی که طبق توافق برجام برداشته شده است، خودداری کند. در ماده ۲۶ این بیان آمده است: «دولت ایالات متحده آمریکا در چارچوب نقش رئیس جمهور و کنگره از بازگرداندن و یا تحمیل مجدد تحریم‌های مشخص شده در پیوست شماره ۲ خودداری می‌کند.» (متن ترجمه برجام، وزارت امور خارجه». اگر آمریکا به این تعهد وفادار می‌بود و همانطور که کری به ظریف گفته بود، در سال ۲۰۱۶ با پایان یافتن زمان قانون تحریم ایران ISA، دولت آمریکا باید مانع تصویب مجدد آن می‌شد. تصویب مجدد این قانون اعمال و تحمیل مجدد تحریم‌هایی بود که در برجام روی آن‌ها توافق شده بود. 🔷 آنچه که اتفاق افتاد کاملا متفاوت بود. کنگره آمریکا چند ماه مانده به پایان زمان قانون تحریم ایران، تصویب مجدد برای ده سال بعد را تصویب کرد. رئیس جمهور آمریکا یعنی آقای اوبامای مودب، از اختیاراتش برای وتوی این مصوبه استفاده نکرد. فقط از حق متوقف کردن استفاده کرد. از نظر ایران این یک نقض آشکار برجام بود. این را ظریف هم اذعان داشت و گفت « ما نیز تذکر داده‌ایم که تمدید این قانون مغایر برجام است». 🔶 آمریکا با نقض برجام و تصویب مجدد قانون تحریم ایران برای ده سال دیگر به دنیا نشان داد که توافق برجام خیلی محکم نیست. جالب اینکه از نظر زمانی مدت اعتبار قانون بیشتر از برجام بود. همچنین آمریکا با این کار اثبات کرد که در حفظ و اعمال تحریم‌ها بسیار جدی است. خصوصا اینکه تحریم‌های قانون آیسا در حوزه سرمایه‌گذاری بالادست صنعت نفت و گاز است، پیام روشنی به شرکت‌های نفتی داشت و برای همین در حوزه سرمایه‌گذاری خارجی برجام توفیقی نداشت. ✅ @asreiranian_ir
| انسان شناسی استعماری ✍️ محمد رضا طاهری ▫️ رفتار تحقیرآمیز با هیات اعزامی ایران به نیویورک ریشه های عمیق تاریخی و نظری دارد. اینکه آمریکا محدودیت‌های شدیدی را برای هیئت ایرانی وضع می کند، بی سابقه نیست. پیشتر حتی در مورد ظریف هم محدودیت‌های مشابهی اعمال شده بود و ظریف، وزیر امور خارجه وقت ایران، این اقدامات را «غیرانسانی» توصیف کرد و آن را نقض حقوق دیپلماتیک دانست. 🔶 بیائید از همین تعبیر «غیرانسانی» شروع کنیم و به سراغ حل یکی از پارادوکس ها و به تعبیر دقیق تر تضادهایی برویم که به تمدن غربی نسبت داده می شود. احتمالا دکتر ظریف چون چند سالی در آمریکا زندگی کرده است، گمان می کند آمریکائی ها وی را همانقدر انسان می دانند که فرضا یک اسرائیلی یا انگلیسی را. اما واقعیت آن است که هرگز چنین نیست. در آغاز اعلامیه استقلال آمریکا این جمله مشهور وجود دارد که «ما این حقایق را بدیهی می دانیم که همه انسان ها برابر آفریده شده اند.» 🔷 تضاد از اینجا آغاز می شود که اگر همه انسان ها برابر هستند، چرا چندین میلیون انسان به عنوان برده در بدترین شرایط به قاره آمریکا انتقال داده شد؟ و چرا میلیون ها سرخپوست را قتل عام و زمین هایشان غصب کردند؟ جالب است بدانید زمانی که تامس جفرسون در حال نوشتن این بند از اعلامیه بود که همه انسان ها برابر آفریده شده اند، حدود دویست برده داشت و معتقد بود که سیاهان و سفیدها نمی توانند به عنوان افرادی برابر با هم همزیستی داشته باشند و اگر سفیدها قیمومیت سیاهان را بر عهده نداشته باشند، جنگی نژادی رخ خواهد داد که نتیجه آن غلبه سیاهان بر سفیدها است. 🔶 این پارادوکس در این تصور ریشه دارد که در تمدن غربی، سیاهان، سرخپوستان و آسیائی ها به همان معنایی انسان هستند که یک اروپایی انسان است. اما شواهد متعدد نشان می دهد که از منظر انسان سفیدپوست اروپائی، بقیه نژادها فروتر و پست تر هستند. گاه از تعبیر وحشی برای توصیف آنها استفاده می کنند و گاه از تعابیری مثل نیمه شیطان و نیمه کودک. این تعبیر دوم را رودیارد کیپلینگ، شاعر انگلیسی در شعر معروف “تکلیف مرد سفید” بکار می برد. در این شعر که در سال ۱۸۹۹ منتشر می شود، کیپلینگ انسان های سفید را مکلف می کند تا قیمومیت نیمه شیطان ها-نیمه کودک ها را به عهده گیرند، که اشاره وی به مردم فیلیپین بود که در جنگ با امریکا بودند. 🔷 تئودور روزولت، سی و دومین رئیس جمهور آمریکا که در آن زمان فرماندار بود، با تایید محتوای این شعر، آن را درست و متناسب با سیاست توسعه طلبانه آمریکا دانست. این نگرش تحقیرآمیز منحصر در شاعران و سیاستمداران نبود، و در واقع این فیلسوفان و اندیشمندان بودند که برترانگاری انسان غربی را نظریه پردازی و توجیه کردند. 🔶 برای مثال امانوئل کانت، فیلسوف نامدار روشنگری معتقد بود تفاوت میان نژاد سیاه و سفید از لحاظ توانائی های ذهنی به گستردگی تفاوت میان رنگ های آنهاست. و در جایی دیگر می گوید: “نژاد بومیان آمریکایی قابل آموزش نیستند. آنان هیچ نیروی محرکی ندارند، زیرا که فاقد عاطفه و شور هستند… اما نژاد سیاه‌پوستان… می‌توان گفت کاملاً در نقطه مقابل قرار دارند؛ آنان سرشار از عاطفه و شور هستند، اما فاقد ظرفیت برای درک والاتر.” 🔷 فردریش هگل، دیگر فیلسوف برجسته آلمانی نیز می نویسد: ” سیاهان، انسان طبیعی را در وحشی ترین و رام‌نشده‌ترین حالت خود به نمایش می‌گذارند… در این نوع شخصیت، هیچ‌چیز هماهنگ با انسانیت یافت نمی‌شود.” از این دست نقل قول ها فراوان است. این ها نظریاتی بودند که برای توجیه تحقیر، استعمار، برده داری، غارت منابع و تصاحب سرزمین مستعمرات بکار می رفت. 🔶 با این توصیف به نظر می رسد این تضاد حل شده باشد که چگونه تمدن غربی از حقوق انسان دم می زند و در عین حال تاریخی دارد سرشار از نسل کشی، برده داری و غارت منابع دیگر کشورها. تمدن غربی، تمدنی است که بر برترانگاری انسان غربی استوار است. دیگر انسانها هنوز در مراحل ابتدایی انسانیت بسر می برند، و به گفته کیپلینگ، نیمه شیطان-نیمه کودک هستند و از همین رو باید تحت قیمومیت انسان غربی باشند. آنها ساکنان یک سرزمین هستند نه صاحبان آن و لذا حق ندارند مانع استفاده دیگران از منابع آن شوند. 🔷 با این مقدمات شاید بخشی از این مساله که چرا رژیم صهیونیستی به نمایندگی از تمدن غربی، هزاران انسان را قتل عام و زمین های آنان را غصب می کند‌، هیچ خط قرمزی ندارد، به خاک ایران تجاوز می کند و دانشمندان ایرانی را هدف قرار می دهد، و هیچ صدایی از حامیان نظم حاکم بلند نمی شود، روشن شده باشد. ایران نماینده تمدن نوظهوری است که نظم استعماری کهن و مبتنی بر برترانگاری انسان غربی را به چالش کشیده است و این بزرگ ترین تهدید وجودی برای تمدن و نظم غربی است. ✅ @asreiranian_ir
| جهان علیه جنایات صهیونیستی ⭕️ موج انزجار جهانی، از سالن‌های سازمان ملل تا استادیوم‌های فوتبال ✍️ یاسر سالک نیا ✔️ بخش اول ▫️ در حالی که صدای بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، در سالن مجمع عمومی سازمان ملل متحد طنین‌انداز می‌شد، صندلی‌های خالی و فریادهای اعتراضی، تصویری تلخ از انزوای فزاینده این رژیم را ترسیم می‌کرد. صدها نماینده از کشورهای گوناگون جهان، از آمریکای لاتین تا آفریقا و آسیا، سالن را ترک کردند و پیامی قاطع فرستادند: جهان دیگر تحمل جنایات ضدبشری و سیاست‌های جنگ‌طلبانه رژیم صهیونیستی را ندارد. 🔶 این رویداد، که تنها یکی از نمادهای یک اجماع جهانی رو به رشد علیه تل‌آویو است، همزمان با تظاهرات گسترده شهروندان آمریکایی در خیابان‌های نیویورک و موافقت اکثریت اعضای اتحادیه فوتبال اروپا (یوفا) برای تعلیق تیم‌های اسرائیلی از رقابت‌های قاره‌ای، به اوج رسید. در این گزارش، بر اساس گزارش‌های تازه از خبرگزاری تسنیم، به بررسی این موج جهانی انزجار می‌پردازیم – موجی که از دیپلماسی تا ورزش، مرزها را درنوردیده و رژیم صهیونیستی را در تنگنایی بی‌سابقه قرار داده است. ▪️ صحنه‌ای از انزوا: خروج دسته‌جمعی از مجمع عمومی سازمان ملل 🔷 ساعت ۱۰ صبح به وقت نیویورک، ۴ مهر ۱۴۰۴، سالن مجمع عمومی سازمان ملل متحد، که نماد دیپلماسی جهانی است، به صحنه‌ای از اعتراض تبدیل شد. بنیامین نتانیاهو، که با پرونده‌ای زیر بغل و نگاهی مصمم بر پشت تریبون ایستاده بود، کلماتش را آغاز کرد. اما پیش از آنکه جمله اول به پایان برسد، موجی از حرکت ایجاد شد. نمایندگان کشورهای جهان، از برزیل و آرژانتین در آمریکای جنوبی گرفته تا ترکیه و اندونزی در خاورمیانه و آسیای جنوب شرقی، صندلی‌های خود را ترک کردند. 🔶 فریادهایی مانند “کشتارگر!” و “عدالت برای غزه!” سالن را پر کرد و دوربین‌های رسانه‌ای، لحظه‌ای را ثبت کردند که به سرعت در شبکه‌های اجتماعی به نمادی از مقاومت جهانی بدل شد. به گزارش خبرگزاری تسنیم، این اقدام بی‌سابقه، بیانگر “عمق نفرت و انزجار جهانیان از صهیونیست‌ها” بود. صدها نفر از نمایندگان، با سر دادن شعارهای محکومیت، محل اجلاس را ترک کردند و این حرکت اعتراضی، “پیام روشنی از انزجار بین‌المللی از جنایات ضدبشری رژیم صهیونیستی و سیاست‌های جنگ‌افروزانه این رژیم” مخابره کرد. نتانیاهو، که سخنرانی‌اش بر دفاع از اقدامات رژیم در غزه متمرکز بود، ناگهان با سالنی نیمه‌خالی روبرو شد. تنها تعداد محدودی از نمایندگان غربی، عمدتاً از ایالات متحده و چند کشور اروپایی، باقی ماندند، اما حتی در میان آن‌ها، نشانه‌هایی از نارضایتی مشهود بود. 🔷 این رویداد، یادآور لحظاتی تاریخی در دیپلماسی است. در سال ۱۹۷۴، زمانی که یاسر عرفات، رهبر سازمان آزادی‌بخش فلسطین، در همین سالن سخن گفت، نتانیاهو و متحدانش سالن را ترک کرده بودند. حالا، چرخش نقش‌ها کامل شده: این بار، قربانی انزوا، خود رژیم صهیونیستی است. تحلیل‌گران دیپلماتیک می‌گویند این خروج دسته‌جمعی، نه تنها نمادی از شکست سیاست‌های نتانیاهو است، بلکه نشان‌دهنده تغییر موازنه قدرت جهانی است. سازمان ملل، که سال‌هاست با وتوهای مکرر ایالات متحده در شورای امنیت فلج شده، حالا در مجمع عمومی – جایی که اکثریت مطلق با کشورهای جنوب جهانی است – صدای غزه را تقویت می‌کند. بیش از ۱۳۰ کشور، از جمله اعضای جنبش عدم تعهد، پیشتر قطعنامه‌هایی برای توقف فوری حملات به غزه تصویب کرده‌اند، و این خروج، گام عملی‌تری در این مسیر است. 🔶 اما این انزوا، تنها به دیپلماسی محدود نمی‌شود. همزمان با این صحنه در داخل سالن، خیابان‌های نیویورک به کانون خشم مردمی بدل شده بود. هزاران شهروند آمریکایی، که بسیاری از آن‌ها از جوامع یهودی ضدصهیونیستی، مسلمانان، لاتین‌تبارها و فعالان حقوق بشر بودند، مقابل ساختمان سازمان ملل جمع شده بودند. پرچم‌های فلسطین در هوا موج می‌زد و شعارهایی مانند “نتانیاهو، قاتل!” و “غزه زنده بماند!” اکو می‌شد. پلیس نیویورک، که برای کنترل جمعیت به شدت بسیج شده بود، با چالش روبرو بود، اما تظاهرکنندگان با نظم و همبستگی، پیام خود را رساندند: حضور نتانیاهو در خاک آمریکا، توهینی به وجدان بشری است. ✅ @asreiranian_ir
| یک عمر و یک عبرت ✍️ مسعود براتی ▫️ ده سال یک عمر است. این جمله رهبر انقلاب در گفتگوی اخیر با مردم ایران بود. ایشان فرمودند: «آن وقت، وقتی مسئولین کشور آمدند پیش ما گفتند «ده سال»، من گفتم «ده سال» یک عمر است،‌ چرا «ده سال» را شما قبول میکنید؛ گفتند چنین، چنان، بنا شد «ده سال» را هم قبول نکنند، امّا به هر حال قبول کردند.» 🔶 از زمانی که برجام متولد شد بیش از ده سال گذشته است. چند روز دیگر از روز تصویب برجام ده سال می‌گذرد. ده سال از روزی که مردم ایران به انتظار نتایج سیاست مذاکره برای رفع تحریم نشسته بود. در دو سال ابتدایی دولت روحانی که دولت تلاش خودش را برای رسیدن به یک توافق با آمریکا گذاشته بود، وعده‌های زیادی به مردم داده شده بود. اصلی‌ترین وعده بهبود یافتن وضعیت اقتصادی مردم بود. این جمله روحانی را همه به یاد دارند که گفت: «آنچنان رونق اقتصادی ایجاد کنم و آنچنان از درآمد مردم را سرشار کنم که مردم به ۴۵ هزار تومان (یارانه) نیاز نداشته باشند.» اما هیچ‌گاه این لحظه فرا نرسید. 🔷 مردم در قمار عاشقانه روحانی و ظریف با آمریکا، ده سال یعنی یک عمر را از دست دادند. روحانی و ظریف نه از جیب خودشان بلکه روی عمر مردم ایران قمار کردند. آنها هر توافقی را بهتر از عدم توافق می‌دانستند. ظریف کمپین نه به عدم توافق «No To No Deal» راه انداخته بود. برایشان مهم نبود که از جیب مردم ایران چقدر خرج می‌کنند. تعهدات طولانی مدت و برخی هم بدون انتها پذیرفتند و از آن طرف تعهداتی که به راحتی نقض می‌شد را به عنوان امتیاز به مردم ایران فروختند. 🔶 حال در نقطه‌ای که زمان ارتقای سطح آگاهی مردم است و نتیجه یک تصمیم و انتخاب را می‌توانند درک کنند، عده‌ای به دنبال پنهان کردن گذشته از چشم مردم هستند تا نگذارند مردم از گذشته خود درس بگیرند تا در آینده تصمیم‌ها و انتخاب‌های بهتر انجام دهند. آنها نگران هستند که اگر مردم بر اساس تجربه خود و درسی که از آن می‌گیرند، انتخاب کنند دیگر فضایی برای قدرت یافتن آنها وجود نداشته باشد. لذا تمام تلاش خودشان را برای اختلال در دستگاه محاسباتی مردم انجام می‌دهند. اما ضروری است که در این لحظات با بازخوانی گذشته، نسبت به آینده درس‌های لازم را دریافت کنیم تا عمری که از مردم ما صرف این تجربه شده است (تجربه اعتماد و خوش‌بینی به آمریکا و متحدانش) به عبرتی موثر تبدیل شود. این اتفاق سبب خواهد شد تا در آینده مردم تصمیم‌های درست گرفته و مسیر پیشرفت را طی کنند. 🔷 ده سال هم برای یک فرد و هم برای یک ملت زمان کمی نیست. وقتی که مختصات این ده سال را بررسی می‌کنیم تاسف بیشتری نیز خواهیم خورد. در طول دهه ۹۰ که جولان رویکرد مذاکره برای رفع تحریم بوده، رشد اقتصادی کشور تقریبا هیچ بوده است. یعنی اقتصاد ایران در سال ۱۴۰۰ همان اندازه بوده است که در سال ۱۳۹۰ بوده است. کیک اقتصاد ایران بزرگ نشده بود. این نتیجه انتخاب‌های نادرست در آن ده سال بوده است. وقتی ظرفیت‌های یک ملتی ده سال معطل و اسیر تحولات خارجی باشد،‌ نه تنها رشد نمی‌کند بلکه درجا و حتی عقب‌گرد خواهد داشت. 🔶 حالا فرض کنید برجام نبود. مانند تجربه سه ساله دولت شهید رئیسی چیزی نزدیک به ۵ درصد رشد اقتصادی مستمر می‌شد ایجاد کرد. آن زمان اقتصاد ایران ۵۰۰ میلیارد دلار بود و می‌توانست در ۱۴۰۰ به ۷۴۰ میلیارد دلار برسد. ۲۴۰ میلیارد افزایش حجم اقتصاد. اما با مسیر برجام حجم اقتصاد ۳۸۳ میلیارد دلار شد. (منبع: بانک جهانی). برجام سیاست خارجی ایران را به گروگان گرفته بود و اجازه نمی‌داد سیاست خارجی بر اساس واقعیت‌های بین‌المللی تنظیم شود. در دوره نزدیک به ۳ سال دولت رئیسی تلاش‌های خوبی شد، هرچند همان زمان هم برجام مشغولیت‌های بدون نتیجه‌ای برای ایران داشت. برجام سیاست خارجی ایران را کانالیزه کرد. همه توجه‌‌ها را به غرب معطوف کرد. 🔷 در طول این‌ سال‌ها یعنی از ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۵ تحولات مهمی در صحنه بین‌الملل رقم خورد که به سبب نگاه برجام زده، در ایران درست دیده نشد. خیزش چین و طرح ابتکاراتی مانند یک کمربند یک جاده از نمونه‌های مهم آن بود. دولت روحانی سرمست از دست آورد برجام و امیدهای کاذب بازگشت اروپاییان، بی‌مهری‌های زیادی به چین داشت و فرصت حضور در چنین ابتکار عملی که منجر به ورود سرمایه خارجی و ارتقای جایگاه بین‌المللی ایران می‌شد، از دست رفت. برجام و ده سال عمر آن برای مردم ایران به یک عبرت تبدیل شده است و البته اثرات خود را داشته و در آینده نیز خواهد داشت. به امید خدا در آینده با استفاده از این تجربه تلخ مسیر رو به رشدی داشته باشیم. ✅ @asreiranian_ir
| چرا اثر واقعی اقتصادی اسنپ بک اندک است و چطور میتوان اثر روانی آن را مدیریت کرد؟ ✍️ میثم ظهوریان ▫️ آنچه با عنوان اسنپ بک در متن برجام گنجانده شد، شامل بازگشت سه دسته تحریم شامل تحریم‌های ثانویه آمریکا، تحریم‌های اتحادیه اروپا و قطعنامه‌های سازمان ملل است. نکته این است که این سه دسته از لحاظ اثر اقتصادی به هیچ عنوان با یکدیگر هموزن نیستند و تحریم‌های ثانویه آمریکا با فاصله بسیار زیاد و قوانین تحریمی اتحادیه اروپا در درجه بعدی اثر بیشتری از قطعنامه های شورای امنیت دارند. 🔶 با توجه به فعال شدن کامل تحریم‌های آمریکا و اتحادیه اروپا ( حداقل از سال ۹۷) فعال شدن ماشه فاقد هر گونه اثر افزایشی بر کارکرد اقتصادی این دو دسته تحریم است. لذا اثر فعال شدن ماشه محدود به قطعنامه‌های شورای امنیت است که ضعیفترین گروه در این دسته است. آنچه در مورد اثر واقعی قطعنامه‌های شورای امنیت نیز وجود دارد شامل دو محور عمده است: ▪️ اول ماده ۱۵ قطعنامه ۱۹۲۹ که امکان درخواست بازرسی از کشتی ها در دریای آزاد را فراهم می‌کند. ▪️ دوم ماده ۸ همین قطعنامه که تحریم تسلیحاتی ایران را از کشورها درخواست می‌کند. 🔷 در مورد ماده ۱۵ نکته این است که این ماده در دوره اعتبار قطعنامه ۱۹۲۹ یعنی بین سال‌های ۸۹ تا ۹۴ حتی یک بار نیز اجرایی نشده است و اولاً محدود به کشتی‌های حامل اقلام تحریمی است و ثانیاً منوط به کسب اجازه از کشور صاحب پرچم کشتی و ارائه ادله معتبر شده است. 🔶 در مورد ماده ۸ نیز با عنایت به اینکه عمده واردات تسلیحاتی ایران از دو کشور چین و روسیه انجام می‌شود، بیانیه مشترک ایران و این دو کشور مبنی بر عدم به رسمیت شناختن بازگشت قطعنامه‌ها تا حد زیادی زهر و اثر این بند را خنثی می‌کند. عدم به رسمیت شناختن ساز و کار ماشه توسط چین و روسیه همچنین مانع شکل‌گیری کمیته تحریم ۱۷۳۷ که ساز و کار تصمیم گیری آن مبتنی بر اجماع است خواهد شد و بر همین اساس عملاً افزایشی در تحریم‌های ایران مبتنی بر قطعنامه‌های ششگانه اتفاق نخواهد افتاد. 🔷 لذا در عمل آنچه در مورد اثر اقتصادی اسنپ بک وجود دارد، عمدتاً اثر روانی انتظارات حاصل از آن بر متغیرهایی مانند نرخ ارز و سرمایه‌گذاری ثابت است که می‌تواند بخش زیادی از تورم طبیعی آینده را نیز در زمان حال پیش خور کند. مهمترین اقدام در جهت کاهش اثر روانی انتظارات اقتصادی نیز می‌تواند تاکید بر همان موضع ذکر شده در بیانیه سه جانبه یعنی عدم به رسمیت شناختن اصل فعال شدن ساز و کار ماشه است. به ویژه نشر مطالب و ادعاهای نادرستی مانند مشروعیت بخشی قطعنامه ها به حمله نظامی به ایران در حالیکه کلیه قطعنامه‌هایی شش گانه ذیل ماده ۴۱ منشور سازمان ملل که حمله نظامی را نفی می‌کند صادر شده است، می‌تواند از جمله عوامل تشدید کننده انتظارات سیاسی و تورمی باشد. ✅ @asreiranian_ir
| توهم گلابی برجام، حقیقت انجیر استهبان ✍️ مسعود براتی ▫️ یکشنبه ۶ مهر ۱۴۰۴ روز متفاوتی بود. ساعت سه و سی دقیقه بامداد اطلاعیه شورای امنیت سازمان ملل درباره بازگشت قطعنامه‌ها علیه ایران صادر شد. الجزیره در خبر فوری خودش آن را پوشش داد. ذهنم درگیر این موضوع بود و سفر شیراز که در پیش داشتیم. قرار بود بعد از شیراز به شهر استهبان برویم. شهر انجیر ایران و یا بزرگترین انجیرستان دیم جهان. 🔶 برنامه دکتر جلیلی در دانشگاه علوم پزشکی شیراز پرحاشیه بود. آنجا بود که دکتر جلیلی اعلام آمادگی برای مناظره با روحانی را اعلام کرد. در شبکه‌های اجتماعی و گروه‌های پیام‌رسان طوفانی به پا شد. تقریبا کسی انتظار نداشت دکتر جلیلی به این صراحت و شدت پاسخ بدهد. در روزهای آینده درباره دلایلش می‌نویسم. به هر حال بعد از برنامه دانشگاه به سمت استهبان به راه افتادیم. 🔷 حدود دو ساعت و اندی فاصله بود. از چند کیلومتری مانده به شهر درخت‌های کاشته شده انجیر در اطراف جاده چشم‌نوازی می‌کرد. تا چشم کار می‌کرد درخت‌های انجیر دیده می‌شد. حتی روی کوه‌ها که در دو طرف جاده با فاصله دیده می‌شدند، درخت‌های انجیر مثل فرشی گسترده شده بود. عکس‌های هوایی اینجا را قبلا دیده بودم که هر درخت انجیر نقطه‌ای سبز دیده می‌شد و در تمام منطقه این نقاط سبز تقریبا منظم، حضور داشتند. همین تصویر حکایت از عزم و انگیزه مردم این منطقه داشت. 🔶 به استهبان رسیدیم و بعد از توقفی کوتاه در دفتر امام جمعه جوان و پرانگیزه شهر به مسجد جامع استهبان رفتیم. قرار بود برنامه‌ای متفاوت اما مهم در مسجد برگزار شود. ما با ادبیات خودمان می‌گفتیم جلسه کارگروه تخصصی انجیر دولت سایه؛‌ یعنی قرار بود درباره مسایل و راه‌کارهای افزایش تولید و تجارت انجیر استهبان صحبت شود. اساسا حضور دکتر جلیلی در استهبان برای همین بود. برگزاری چنین جلسه‌ای که مسایل تاحدی تخصصی در آن مطرح می‌شود در حضور عموم مردم استهبان و در مسجد جامع شهر، ابتکار نویی بود. همین نو بودن سبب شده بود برخی با این ایده مخالفت کنند. استدلال این بود که مردم حوصله این بحث‌ها را ندارند. اما انجیر مساله همه مردم استهبان است. مساله‌ای ریشه‌دار در تاریخ و فرهنگ استهبان و گفتگو درباره این مساله هرچند تخصصی برای همه مردم استهبان جذابیت داشت. 🔷 ابتدا امام جمعه خیر مقدمی گفت و درباره اهمیت مساله انجیر برای شهر و مردم صحبت کرد. فهمیدم انجیر برای مردم استهبان فقط اقتصاد نیست، هویت و فرهنگ و تاریخ آنهاست. بعدش چند نفر از تاجران و باغداران و فعالان این حوزه صحبت کردند. بیشتر از مشکلاتشان گفتند و تقاضای یاری برای حل آنها داشتند. پیشنهادهایی هم داشتند که گفتند. قرار بود چند نفر دیگر هم صحبت کنند اما گویا از وفاق حاکم بر کشور کمی نگرانی داشتند و نمی‌خواستند هزینه‌ای برایشان ایجاد شود. 🔶 دکتر جلیلی بعد از صحبت آنها، سخنانش را شروع کرد. مانند همیشه به ظرفیت‌های فراوان ایران و یک جهان فرصت اشاره کرد و انجیر استهبان را مصداق آن دانست. ظرفیتی که از سوی مردم استهبان به خوبی درک شده و مورد استفاده قرار گرفته است. با استفاده بهینه از آب و خاک که نوعی شکرگذاری نعمت‌های خداوند است. دکتر جلیلی بعد از تبیین مولفه‌های اصلی از آقای عزیزی دبیر کارگروه‌های دولت سایه خواست تا نتایج بررسی‌ها و راه‌کارهای موجود برای حل مشکلات بیان شده که مانع افزایش تولید و تجارت انجیر را برای مردم تشریح کند. ارایه راه‌کار برای مشکلاتی که در ذهن مردم پیچیده و یا بدون راه حل باشد، فضای فکری مردم را تحت تاثیر قرار می‌دهد. مردم عمیقا درک می‌کنند که بن‌بستی در کار نیست. 🔷 جوانی در میانه صحبت مشکلات از سوی فعالان شهر به دکتر جلیلی گفته بود «واقعا این مشکلات راه حل دارد؟»‌ احتمالا او نیز در فضای شبکه‌های اجتماعی مطالبی که ناامیدی را به بهانه‌های مختلف رواج می‌دهند، زیاد دیده بود و ذهنش از وجود راه حل ناامید شده بود. وقتی جو عمومی کشور نمی‌شود و نمی‌توانیم باشد، یک جوان در استهبان هم ذهنش مسموم می‌شود. صحبت‌های آقای عزیزی همان راه‌حل‌هایی بود که گم‌شده ذهن آن جوان و شاید خیلی از مردم استهبان بود. همه حاضران در مسجد جامع استهبان دیدند که مشکلاتشان بدون راه حل نیست. بن‌بست نیست. این از ثمرات برگزاری جلسات دولت سایه در میان مردم است. مردم باید ببینند مشکلات؛ کوچک یا بزرگ راه حل دارد. بن‌بستی در کار پیشرفت کشور وجود ندارد. چند وقت پیش هم تجربه‌ای شبیه به این در موضوع چالش آب داشتیم. 🔶 در ۶ مهر ۱۴۰۴، غرب‌گرایان ایران به دلیل مرگ برجام عزادار بودند، اما مردم استهبان با شنیدن مشکلات و راه‌حل‌ها، در ذهنشان مسیرهای پیشرفت ترسیم شد؛ سرمایه‌گذاری روی توهم گلابی برجام به بن‌بست می‌انجامد، اما تکیه بر واقعیت‌هایی مثل انجیر استهبان مسیر توسعه را هموار می‌کند. ✅ @asreiranian_ir
| به کدامین مصلحت؟! ✍ مسعود براتی ▫️ مجمع تشخیص مصلحت نظام عضویت ایران در معاهده CFT را تصویب کرد. در اردیبهشت ماه قبل از حمله رژيم صهیونیستی و آمریکا به ایران هم عضویت ایران در معاهده پالرمو را تصویب کرد. یعنی اعضای مجمع عضویت در این دو معاهده استعماری که مورد مطالبه FATF بوده است را به مصلحت نظام اسلامی تشخیص دادند. سوال مهم البته همین جا شکل می‌گیرد که «کدامین مصلحت؟!» 🔶 دولت پزشکیان برای تصویب دو معاهده همان ادله دولت روحانی را مطرح می‌کرد. ادله‌ای تکراری که البته بسیار هم محل اشکال است. دولت پزشکیان مدعی است که با تصویب دو معاهده مذکور ایران از فهرست سیاه FATF خارج می‌شود و با خروج از فهرست سیاه، روابط بانکی ایران با خارج بهبود پیدا می‌کند. همچنین ایرانی‌ها می‌توانند بدون محدودیت در خارج فعالیت بانکی داشته باشند. در کنار این‌ها بهانه‌زدایی از دشمنان و جلوگیری از متهم شدن ایران به حمایت از تروریسم را مطرح می‌کردند. این‌ها مهمترین ادله دولت بود. 🔷 همه ادله فوق محل اشکال و ایراد است. تصویب دو معاهده به معنای خروج ایران از فهرست سیاه نیست. بیانیه FATF تاکید کرده اگر دو معاهده بر اساس استانداردهای FATF تصویب بشود (یعنی حق شرط‌های مورد پذیرش FATF داشته باشد) آن وقت درباره ایران تصمیم‌گیری می‌شود. یعنی تازه بعد از تصویب دو معاهده در پلنری FATF موضوع ایران مطرح و تصمیم‌گیری می‌شود. تصمیم‌گیری در پلنری برای ایران با وضعیت اعضا نتیجه‌اش همین الان هم مشخص است. 🔶 همچنین بیانیه‌های FATF تاکید دارد که تکمیل برنامه اقدام ۴۱ بندی، شرط لازم برای خروج از فهرست سیاه است. دو معاهده تنها دو مورد از ۴۱ مورد برنامه اقدام هستنند. از سال ۹۵ تا الان که ۹ سال می‌گذرد، FATF تنها ۱۵ مورد را از ایران پذیرفته است. با فرض پذیرش دو معاهده هم هنوز ۲۴ مورد دیگر باقی می‌ماند. ۲۴ موردی که هیچ مانعی برای انجام آنها و پذیرش از سوی FATF نبوده است. پس روشن است که شرط لازم برای خروج از فهرست سیاه که تکمیل برنامه اقدام به گونه‌ای که FATF بپذیرد، محل تردید جدی است. برای همین تردید جدی بود که برخی پیشنهاد می‌کردند که تصویب دو معاهده آخرین اقدام باشد. 🔷 مورد دیگر بی‌فایده بودن حتی خروج از فهرست سیاه بعد از بازگشت قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران است. بخش مهمی از اقدامات مقابله‌ای توصیه شماره ۱۹، در مفاد دو قطعنامه آخر وجود دارد. یعنی با فرض موفقیت تکمیل برنامه اقدام (که بسیار بسیار بعید است) و رضایت FATF و موافقت با خروج از فهرست سیاه، محدودیت‌های تغییری نمی‌کند. سوال این است که کدام مصلحت این تصویب را پشتیبانی می‌کند؟ 🔶 این‌ها یک طرف، در طرف دیگر ماجرا ما تهدیدهای مستمر آمریکا را هم داریم. در دو هفته اخیر ترامپ دوباره درباره ایران صحبت کرده است. یکی در مجمع عمومی سازمان ملل که ایران را بزرگترین کشور حامی تروریسم معرفی کرد و مورد بعدی در دیدار با نتانیاهو بود که گفت احتمال دارد ایران به صلح ابراهیم بپیوندد. در این شرایط که آمریکا و رژیم صهیونیستی به صورت مستمر ایران را تهدید می‌کنند و حتی آمریکا اینگونه گستاخی می‌کند و احتمال می‌دهد ایران رژیم صهیونیستی را به رسمیت بشناسد در چارچوب توافق صلح ابراهیم، تصویب معاهده CFT یک پیام ضعف جدی به آمریکا و رژیم صهیونیستی خواهد بود. 🔷 در منطقه هم آمریکا در حال فشار بر مقاومت حماس برای پیروزی رژیم صهیونیستی در غزه است با طرح ۲۰ ماده‌ای که ترامپ ارایه کرده است. همچنین طرح خلع سلاح حزب‌الله لبنان با فشار آمریکا در لبنان در حال پیگیری است. در قضیه پالرمو هم همین اشتباه رخ داد. زمانی که ترامپ در منطقه خلیج فارس ایران را تهدید و تحقیر کرد، مجمع تشخیص عضویت ایران در معاهده پالرمو را تصویب کرد. این یک پیام ضعف جدی بود که دیدیم در کمتر از یک ماه آمریکا و رژیم صهیونیستی به ایران حمله کردند. 🔶 موضوع بهانه‌زدایی هم که بحث نخ‌نما و قدیمی است. بهانه‌زدایی روی دیگر تنش‌زدایی است. یعنی از ترش ایجاد تنش و یا بهانه گرفتن دشمن، گام به گام عقب‌نشینی صورت گیرد. روشن است که بهانه‌ گرفتن دشمن تمامی ندارد و هر روز یک بهانه جدید می‌تواند تولید کند. عقب‌نشینی به دلیل بهانه‌گیری دشمن، تصویر «تهدیدپذیری» از ایران ایجاد می‌کند. این مسیر انتها ندارد و برای حفظ وضع موجود باید مستمر و فزاینده به دشمن امتیاز داده شود. 🔷 به هر حال طبق قانون اساسی مرجع تشخیص مصلحت مجمع تشخیص است و الان این مجمع عضویت در CFT را تصویب کرده است. اما مشخص است که مصلحت در اینجا اشتباه تشخیص داده شده است. این تصویب حتما هزینه‌هایی علیه منافع ملی ایجاد می‌کند. خوب است که مجمع تشخیص ادله خود برای تصویب این معاهده را منتشر کند تا بیشتر مشخص شود که «کدامین مصلحت» سبب تصویب CFT شده است. ✅ @asreiranian_ir
| سطح خارجی و داخلی تجربه ده سال برجام ✍️ مسعود براتی ✔️ بخش اول ▫️ «تجربه‌ها را فراموش نکنیم، این تجربه ده سال گذشته را فراموش نکنیم.» این تاکید ویژه رهبر انقلاب در سخنان اول مهر بود. سوال مهم این است که چگونه این توصیه باید از سوی ما عمل شود. برای جلوگیری از فراموش نکردن تجربه ده سال برجامی باید آن را بازخوانی و برای مردم روایت کرد. این ده سال برجامی در دو سطح قابل بازخوانی و روایت کردن است. یکی در سطح خارجی و در نسبت با آمریکا و دیگری در سطح داخلی و گزاره‌هایی که جریان غرب‌گرا برای مردم بیان کرد و اجازه یافت که با آمریکا وارد مذاکره و توافق و اجرای توافق شود و همچنین نقش سایر جریان‌های سیاسی که با آنها همدست شدند. 🔷 در سطح خارجی بازخوانی سیاست‌ها، اقدامات و گفتارهای آمریکایی‌ها و در کنار آن کشورهای اروپایی خوب است. آمریکا بعد از انتخاب گزینه فشار حداکثری علیه ایران که با عنوان «تحریم‌های فلج کننده» در دوره اوباما اجرایی شد، همیشه از اولویت داشتن دیپلماسی سخن می‌گفت. هدف دولت آمریکا این بود که سیاست‌های ایران در برنامه هسته‌ای‌، منطقه و نظامی خودش را علت وضعیت ایجاد شده و تحریم‌های فلج کننده معرفی کند. یعنی هدف آمریکا این بود که دیگران باور کنند ایران مقصر است و اگر ایران تغییر رفتار بدهد، آنها نیز از اقدامات خصمانه و اعمال تحریم‌های فلج کننده، دست خواهند برداشت. پس برای این اتفاق ایران باید مذاکره جدی کند و به توافق برسد تا تحریم‌ها برداشته شود. 🔶 در سال‌های ۹۰ تا ۹۲ که مسیر مذاکرات رسمی میان ایران و ۱+۵ مطابق میل آمریکایی‌ها پیش نمی‌رفت، با تلاش تیم سیاست خارجی اوباما و واسطه‌گری عمان، مذاکرات محرمانه از مسیر وزیر خارجه وقت، علی‌ اکبر صالحی، آغاز شد. به نظر می‌رسد هدف اصلی آمریکایی‌ها از مذاکرات عمان نه رسیدن به یک توافق بلکه ایجاد شکاف میان سیاست‌مداران ایرانی بود. مذاکرات عمان بدون نتیجه بود اما در طرف ایرانی این انگاره تثبیت شد که با آمریکایی‌ها می‌توان به توافق رسید و مشکل سخت‌گیری طرف ایرانی است. یعنی همان چیزی که آمریکا می‌خواست: ایران مقصر است. صالحی در کتاب راز سربه مهر اشاره می‌کند که تلاش زیادی برای گسترش این ایده در چند ماه آخر دولت احمدی‌نژاد انجام داده است. 🔷 اما بعد از آنکه در ایران با انتخاب حسن روحانی، رویکرد تغییر کرد و ایران سر میز مذاکره حاضر شد، آمریکا گام به گام تصویر واقعی خودش را نشان داد و از رفع تمام تحریم‌ها که در عمان وعده داده بود به رفع موقت برخی از تحریم‌ها در برجام رسید. یک فرایند فزاینده در کاهش سطح تعهدات و همچنین نقض تعهدات طی کرد که در نهایت یک سال و چهار ماه بعد از استقرار ترامپ در کاخ سفید از برجام خارج شد. بازخوانی رفتار طرف آمریکایی در طول ده سال گذشته و بعد از توافق برجام به خوبی نشان می‌دهد که فریب طرف ایرانی، تنظیم توافق به گونه‌ای که راه‌های فرار برای عدم اجرای تعهدات وجود داشته باشد و بدعهدی از مولفه‌های ثابت رفتار آمریکا در برابر ایران بوده است. در همین ایام هم توافق قاهره موید همین موضوع است. ✅ @asreiranian_ir
| از روستا بیاموزید ⭕️ درس‌های روستا برای مدعیان توسعه ✔️ بخش اول ▫️ روستا درسهایی برای توسعۀ ایران دارد. روستاهای شگفتی داریم که در کشت و کار و صنعت و تولید سرآمدند، روی همین حساب جلیلی می‌گفت: «هر روستا یک سلول جهش». اما روستا صرفا سلول جهش اقتصادی ایران نیست. روستا چشمۀ جوشش فرهنگ ایران نیز هست. به روستا به چشم الگوی فرهنگی توسعه بنگرید. روستا کانون توسعۀ فرهنگی ایران است؛ چنان که بوده، چنان که باید. 🔶 نسخه‌های ماشینی توسعه شاید بتن بریزند، اما تمدن نمی‌سازند. بتن‌ریزان می‌توانند صدها طبقه روی هم سوار کنند، یا ده‌ها صدطبقه را کنار هم شهرک کنند. اما این کافی نیست تا این بتن‌زار، شهر بیاورد، تمدن بشود. آن گاه هم که آسیب‌های فرهنگی در همین بتن‌زارها بیرون زد، باز دست به بتن می‌برند تا مسجدی را بتن‌ریزی کنند. ولی این به شهر روح نمی‌دمد. در این شهرک زندگی انسان‌ها و کاروبارشان به هم گره نخورده، چون انسان‌های آن به هم پیوند نخورده‌اند. از این اجتماع گسسته، جامعۀ جهش در نمی‌آید. بتن تمدن نمی‌آورد. 🔷 تمدن از نسبت مردم با هم می‌جوشد. مثلاً تمدن بازاری غرب انسان‌ها را با آز به زراندوزی به هم می‌دوزد. هر که سود می‌خواهد، نیاز دیگری را در بازار پاسخ دهد تا سود بگیرد. اینگونه، یک جامعه را به هم می‌اندازد تا از کشمکش آز و نیاز این و آن پیش برود. غربگرایان از تمدن غرب همین پویایی آز و نیاز در بازار را می‌بینند. الگوهای غربگرایان برای توسعه با همین سودا به هوای مداخله در جامعۀ فرهنگی ایران افتاده‌اند. با همین نگاه ناقص، شهر خوابگاه کارگر است، نه محلۀ زندگی. پیشه یعنی مزد در ازای کار، نه مسئولیت یک انسان در برابر دیگران به خاطر خدا. توسعه سرریز انبوه دارایی بادارهاست بر سر ندارها، نه رشد و پیشرفت با جوشش و جهش. مقالۀ امروز دکتر محمدرضا طاهری را که خوانده‌اید؟ 🔶 تمدن ایرانیان اما از تدین آنها برمیخیزد. انسان‌شناسی بازاری به طبیعت انسان می‌نگرد که هلوعت و حرص و آز او را می‌بیند. اما سود و آز تنها سائق انسان نیست. انسان‌شناسی اندیشۀ اسلام در کنار طبیعت به فطرت انسان نیز می‌نگرد. فطرت انسان همان ذات عین فقر اوست که پذیرای هر خیری است که از رب در یابد. به همان میزان، میل دارد به دیگران نیز خیر برساند. همین است که از سرشت او جوانمردی و فروتنی و یاریگری و دوستی سر می‌زند. نسبت این انسان با خود و خویشان و پیرامون را نه آز به سود بیشتر، که پیوند او با خدا رقم می‌زند. این همان معنای تدینی تمدن ایرانیان است. از اینجاست که می‌گوییم روستا درسهای زیادی برای توسعۀ تمدنی دارد. 🔷 روستاهای ایران یک گواه برای توسعۀ سیاسی ایرانیان‌اند. به انقلاب اسلامی بنگرید: امام وقتی در نوفل لوشاتو اشاره‌ای میکند، در روستاها همپای شهرها راهپیمایی میشود. صمد همسر دختر شینا از همانجا به دیدار امام میرود و سردار جنگ میشود. گنجهای گنجان بیرون میریزد. قاسم از قنات ملک حاج قاسم سلیمانی میشود. این شعر نیست. این بازخوانی اجتماعی یک وجه از توسعۀ تمدنی است که به یاد می‌آورد روستایی در بیداری سیاسی چقدر پیشگام بوده است. واقعیتی به‌مراتب پیشتازتر از تخیلات نویسندگان چپ از پیشاهنگی شهروندان شهرک‌های صنعتی! ✅ @asreiranian_ir
| توافق برای ویرانی ⭕️ نگاهی به توافق های ماکیاولیستی ✍️ محمدرضاطاهری 🔶 ماکیاولی را احتمالا خیلی ها می شناسند و یا لااقل نامش را شنیده اند. وی پدر اندیشه سیاسی مدرن است. نیکولو ماکیاولی، مورخ، فیلسوف و سیاستمدار ایتالیایی در دوران رنسانس، بویژه در کتاب معروف شهریار، یکی از پایه های تمدن مدرن غرب را در قلمرو حکمرانی و سیاست ورزی پی ریزی می کند: جدایی سیاست از دین، اخلاق و حقیقت. 🔷 او در واقع معمار نظم سیاسی مدرن غربی است و کتاب شهریار، مانیفست این نظم کهن است. البته در مقاطعی بویژه بعد از جنگ جهانی دوم، غرب تلاش کرده است تا چهره ماکیاولیستی خود را با نقابی از صلح طلبی و آزادی خواهی بپوشاند، اما در چند سال اخیر و بویژه از عملیات هفت اکتبر بدین سو، این نقاب به طور کامل از چهره تمدن غربی برداشته شد، چرا که تمدن سلطه گر غربی با تهدید وجودی از سوی محور مقاومت و نظم های نوظهور مواجه شد. 🔶 بیایید فقط دو پاراگراف از فصل هجدهم کتاب شهریار را بخوانیم تا یکی از مهمترین ویژگی های نظم غربی که بویژه امروز با آن درگیر هستیم، روشن شود. ماکیاولی می نویسد: “تجربه نشان داده است که پادشاهانی که کارهای بزرگ انجام داده اند، ارزش چندانی برای عمل به تعهدات خود قائل نبوده اند و آنهایی که ذهن ها را فریب می دادند بر کسانی که به تعهداتشان پایبند بوده اند، غلبه کرده اند.” 🔷 وی در ادامه دو شیوه سیاست ورزی را از هم متمایز می کند: سیاست ورزی با قانون که آن را انسانی می نامد و سیاست ورزی با زور که آن را حیوانی نام می نهد. از آنجا که به زعم ماکیاولی، سیاست انسانی کارآمدی لازم را در وصول به اهداف مان ندارد لاجرم باید از سیاست حیوانی استفاده کرد. جالب است که وی به دو حیوان اشاره می کند که باید مبنای سیاست ورزی باشد: شیر و روباه. 🔶 سیاست فریب روباه و سیاست زور شیر، برای قرن ها دستور کار تمدن مدرن غربی بوده است. فقط نگاهی کوتاه به توافقات و معاهدات قدرت های غربی در طول تاریخ کافی است تا روشن سازد که سرانجام این توافقات یا نقض عهد بوده است یا ویرانی. از توافقات با بومیان سرخپوست آمریکا گرفته تا توافق با لیبی و برجام خودمان و مذاکرات مسقط، و امروز طرح صلح آمریکایی برای غزه. توافق های ماکیاولیستی، مظهر سیاست فریب روباه هستند که هر گاه منافع سردمداران نظم استعماری ایجاب کند، نقض می شوند. 🔷 این توافق ها هیچ صلح و امنیتی را به دنبال ندارند، بلکه مقدمه ویرانی هستند، چرا که فقط طرف مقابل ملزم به اجرای آن است. دست طرف مقابل را با توافق می بندند، او را خلع سلاح می کنند، و سپس پروژه ویرانی و غارت آغاز می شود. اما در وضعیت بزنگاهی امروز که چهره عریان و خشن نظم کهن اشکار شده است و حتی در کشورهای غربی نیز مورد اعتراض و چالش قرار گرفته است، در دوران بزنگاهی که نظم استعماری در ضعیف ترین شکل خود قرار دارد، توافق های ماکیاولیستی یک کارکرد خیلی مهم به عهده دارند و آن مشروعیت بخشی و تحکیم و تقویت نظم ناعادلانه حاکم است. 🔶 این خطرناک ترین نقشی است که سیاست فریب ماکیاولی در این بزنگاه ایفا می کند. اینکه گفته می شود یا حماس طرح صلح را می پذیرد یا درهای جهنم باز می شود، نشان از نیاز مبرم نظم رو به افول به توافق های ماکیاولیستی ولی مشروعیت بخش دارد. راه حل مشخص است، باید به سوی نظم ها و تمدن های نوظهور و بدیل رفت که جدایی ماکیاولیستی میان سیاست، اخلاق، دین و حقیقت را از میان بر می دارد. مادامیکه این نظم استعماری کهن بر منطقه حاکم باشد، نه تنها هیچ توافقی، صلحی به دنبال نخواهد داشت، که مقدمه ای برای غارت، ناامنی و ویرانی بیشتر خواهد بود. ✅ @asreiranian_ir