#گزارش | قهقرای روحانی
⭕️ روایتی از جیمی جامپ این روزهای سیاست
▫️ در حالی که سایه مکانیسم ماشه (اسنپبک) و دیگر اشتباهات قبلی حسن روحانی و محمد جواد ظریف در ایام بر سر پرونده هسته ای ایران سنگینی می کند و بهانه ای در دست طرف های اروپایی قرار گرفته است. حسن روحانی، بار دیگر با اظهارات جنجالی خود به میدان آمده است.
🔶 این بار، او نه تنها بر ضرورت مذاکره با غرب صحبت می کند، بلکه با لحنی تند، منتقدان داخلی را به سکوت دعوت کرده و ادعا میکند که اگر در سال ۱۴۰۰ فرصت احیای برجام از دست نرفته بود، ایران از این مساله ها رها میشد. از کدام مساله؟ همانی که برجام برای ما ساخته است! اما این غوغا، بیش از آنکه نشاندهنده عمق تحلیل سیاسی یا برخواسته از حقیقتی باشد، تلاشی آشکار برای دیده شدن است؛ تلاشی که روحانی را به مثابه “جیمیجامپ” سیاست ایران جلوه میدهد – آن کسی که ناگهان در میانه رویدادها میپرد و در حالی که نقشی در آن ندارد، سر و صدایی به پا میکند، اما در نهایت جدی گرفته نمیشود و تنها به حاشیه رانده میشود.
🔷 نکته قابل توجه در این میان فضا دادن به این مرا ببینید بازی هاست و شاهد آنیم که امثال حسن روحانی که دیگر نقشی هم در هیچ سطحی ندارند به واسطه همین سخنان و تیتر روزنامه های وابسته در این ایام برای دیده شدن دست به هر کاری می زنند تا به فراموشی سپرده نشوند ولو با نقش جیمی جامپی به آن توجه شود دقیقا مانند کاری که روزنامه سازندگی در روز گذشته برای روحانی و ظریف انجام داد و با تیتر یک کردن او سعی در ضریب دادن به این جیمی جامپ این روزهای سیاست ما داشت.
🔶 آیا این روایت، چیزی بیش از یک تلاش ناامیدانه برای احیای چهرهای است که سالها از صحنه سیاست کنار گذاشته شده؟ جز این است که حسن روحانی، که پس از پایان دوره ریاستجمهوریاش، به دلیل عملکرد بشدت ضعیفش به حاشیه رانده شده بود، حالا با تکرار شعارهای قدیمی مانند “مذاکره با ۱+۴” و انتقاد از “کاغذپارهبودن قطعنامهها”، میخواهد دوباره در مرکز توجه قرار گیرد؟
🔷 بله امروز کسی نمی تواند این مساله را تکذیب کند که روحانی همواره به دیده شدن به هر قیمتی علاقه مند بوده و به بیان سازندگی همواره از غوغا لذت می برده است اما کدام غوغا؟ غوغا در رفتار و اعمال یا غوغا در سخنان شاذ و صحبت های عجیب و غریب ! غوغای روحانی همواره در دومی بوده است چرا که در کلان سیاست و نگاه سیاسی و اقتصادی هرگز توانمندی برای ارائه مطالب درست یا اجرای آن را نداشته اما به جایش در صبح روز گرانی بنزین می توانسته به دوربین ذل بزند و بگوید خودم هم صبح جمعه فهمیدم! غوغای روحانی در بازی با اعصاب مردم بوده است و اینکه در مقابل نقد ها مردم را به جهنم حواله می داد! به آنکه نگران و یا ناراحت از این کار باشد چرا که رویکرد او یعنی جیمی جامپیسم اساسا از دیده شدن به هر قیمیتی استقبال می کنند ولو به قیمت تمسخر توسط مردم یا ناراحتی آن ها باشد!
🔶 غوغای روحانی در وعده های دروغی بود که داده شد، وعده های که هرگز انجام نشد! نه مشکل حل شد نه تحریم ها بالمره لغو گشت و نه باغ برجام گلابیی داد اما باغ وعده های روحانی برای او 8 سال ریاست جمهوری را در پی داشت! اساسا یکی دیگر از خصلت های جیمی جامپ ها همین مساله است: ادعاهای بزرگ در عین ناتوانی ! یک جیمی جامپ حتی زیر توپ هم نزده باشد اما مدعی باشد که بهترین بازیکن قرن است!
🔷 اگر امروز رسانههای غربگرا از غوغای روحانی سخن میگویند، باید گفت این غوغا جز خسارت و زیان برای کشور چه داشت؟ مخالفان بگویند جز رشد منفی اقتصادی، تورم سرسامآور و «دهه سوخته» دهه نود، چه دستاوردی نصیب ملت شد؟ پارادایم تسلیم روحانی سالها خسارت به بار آورد. حالا که سرنوشت برجام به پرده آخر رسیده و اروپاییها از مفاد پذیرفتهشده توسط تیم روحانی سوءاستفاده میکنند، زمانه پاسخگویی این رویکرد است .
#روزنامه_سازندگی #پارادایم_تسلیم #حسن_روحانی
✅ @asreiranian_ir
#سرمقاله | معاهده های مجمل، تعهدات مهمل
✍️ محمد رضا طاهری
▫️ جلال آل احمد در جمله معروفی درباره اعدام شیخ فضل الله نوری می نویسد: “در آن روز بود که نقش غربزدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند. من نعش آن بزرگوار را بر سر دار همچون پرچمی می دانم که به علامت استیلای غرب زدگی پس از دویست سال کشمکش بر بام سرای این مملکت، افراشته شد.”
🔶 شیخ فضل الله نوری در برابر جریانی ایستاد که رهبر فکری آن ملکم خان بود با ایده محوری “اخذ تمدن غربی بدون تصرف ایرانی.” ایده ای که توسط سید حسن تقی زاده پیگیری شد: باید از فرق سر تا نوک پا فرنگی شد.
🔷 این ایده خطرناک که ایرانی حق تصرف در تمدن غربی را ندارد و حتی حق ندارد مشروطه غربی را مقید به مشروعه کند، ریشه در نادیده گرفتن ظرفیت های درونی جامعه ایران داشت. برخی از روشنفکران و دولتمردان آنچنان مرعوب و مفتون قدرت نظامی و تکنولوژی غرب شده بودند که فراموش کردند تمدن غربی تا چه حد وام دار دانش و تمدن شرقی از جمله ایران بوده است.
🔶 ایده نفی تصرف ایرانی ملکم خان را می توان آغاز تئوریزه کردن پارادایم تسلیم دانست. در خوشبینانه ترین حالت، حامیان این پارادایم معتقد بودند با تسلیم در برابر غرب می توان به پیشرفت دست یافت. اما زمان نشان داد که تمدن غربی مانند تمدن شرقی گشاده دست نیست که زکات دانش را نشر آن بداند و پیشرفت را برای همه انسان ها بخواهد. غرب همینکه از نردبان ترقی بالا رفت، آن را انداخت تا جایگاه برتر خود را تثبیت کند و به استعمار و غارت دیگر کشورها پرداخت.
🔷 بر این اساس، اگر در خدمت این نظم قرار نداشته باشید و بخواهید مناسبات ناعادلانه این نظم را بر هم زده و از نردبان دانش بالا روید و تمدن خود را بنا کنید، با موشک و بمب افکن مواجه خواهید شد.
🔶 اما با وجود افول قدرت تمدنی غرب، پارادایم تسلیم همچنان مرعوب و مفتون آن است. یکی از وجوه این واقعیت تلخ را می توان در معاهده های مجملی مشاهده کرد که طرف غربی تعهداتی مهمل می دهد و طرف ایرانی ضمانت هایی مفصل. از عهدنامه مجمل تا برجام بیش از دویست سال است که پارادایم تسلیم، حق تصرف خود را حتی در معاهدات نیز نادیده گرفته است و گویا همیشه فرانچسکوهایی حضور دارند تا تعهداتی متقن را برای ایران دیکته کرده و تعهداتی مهمل را برای خودشان مکتوب کنند.
🔷 تجربه دویست ساله گواهی می دهد که چنین معاهدات و توافقاتی یکی از ابزارهای تقویت و تحکیم نظم استعماری در منطقه و جهان است و هیچ آورده ای برای ایران نداشته است. امری که امید می رود در داستان توافق با آژانس تکرار نشود. چرا که توافقاتی که در این نظم استعماری صورت می گیرد، توافقاتی با تعهدات یکسویه است که گام به گام شما را به عقب می راند و هیچ پیشرفتی در آن وجود ندارد.
#پارادایم_تسلیم #غربزدگی #تمدن_غربی
✅ @asreiranian_ir