eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
31هزار عکس
8.9هزار ویدیو
217 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴وقتی همه سربازانت برای #شهادت لبخند میزنند؛ #سردار تنها تو میدانی چه #حسرتی دارد جا ماندن از #شهدا شهیدان: #مصطفی_صدرزاده #نادر_حمید #مهدی_صابری 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍁در یکى از دورهمى های💫 پارک لاله, حرف این به میان آمد که چرا برای #طلبگى آمده ایم. #مصطفی می گفت: دن
4⃣8⃣0⃣1⃣ ‌🌷 💠نجابت و حیای شهید 🔰دوستم گفت: سمیه، اون برادر👤 رو می‌بینی؟ اسمش س. می‌ره ی بسیج برادران. بگو این رو بگذاره تو ماشین🚙 🔰نگاه کردم. کنار پیاده رو زیر درخت🌳 بید مجنون ایستاده بودی☺️ آمدم جلو و گفتم: آقای صدرزاده، می‌شه این در🚪 رو بگذارین داخل وانت⁉️ ‌بی هیچ حرفی به کمک در را بلند کردید و گذاشتید داخل وانت. 🔰یادم نیست کردم یانه. وانت راه افتاد و من هم. بعدها بود که فهمیدم💭 عادت مرا تو هم داری: اینکه در کوچه یا خیابان🏘 یا هنگام صحبت با به زمین نگاه کنی یا به آسمان! 🔰مثل آن روزی که ی دوساله بغلم بود. از پارک🎡 برمی گشتم. گوشی ام📱 زنگ زد: کجایی ؟ _ پارک بودم، دارم میام. _ من جلوی در خونه م، صبر کن بیام برگردیم. 🔰فاطمه به بغل💞 می آمدم و به زیر بود. کفش های آشنایی دیدم که از جلویم گذشتند. کفش ها بودند با نوک گرد معمولی👞 از همان مدلی که می پوشیدی. تا به خودم بیایم از من دور شده بودی💕 به عقب برگشتم و صدایت زدم: ‌« کجا؟» _ اِ تویی عزیز😍 _ من نگاه نمی کنم، شما هم❓ ‌ ••• ‌‌ °•وصیت کرده بوده: بگویید از من راضی باشه. موقع خاک سپاری خاک را روی سرم بتکاند تا روی صورتم بریزد و جواز ورود من به بهشت🌸 شود... ‌‌ "همسر شهید" کتاب 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍ #برگی_از_خاطرات 🔹به شدت در مصائب و سختى‌هاى زندگى #توكل داشت. در زندگى پستى و بلندى‌هاى زيادى دا
🔸با پیشنهاد محمد بنا، سرمربی تیم ملی #کشتی فرنگی بزرگسالان، خانه کشتی محمد بنا مجموعه ورزشی آزادی تهران، به نام شهید کشتی‌گیر #مصطفی_صدرزاده نام‌گذاری خواهد شد. 🔹بر این اساس مراسم نام‌گذاری این خانه کشتی به نام این #شهید والامقام ساعت 10 صبح روز چهارشنبه 11 دی📆 ماه و همزمان با ولادت با سعادت #حضرت_زینب (س) با حضور خانواده معظم آن شهید گرانقدر، جمعی از قهرمانان و پیشکسوتان، اعضای تیم‌های ملی کشتی، مسئولان کشوری، لشگری و ورزشی و اصحاب رسانه🎥 در محل ورزشگاه آزادی #تهران، فدراسیون کشتی برگزار خواهد شد. 🔸فدراسیون کشتی از #جامعه_کشتی و ورزش کشور و اصحاب رسانه دعوت می‌کند تا در این مراسم فرهنگی، ورزشی حضور داشته باشند✅ #شهید_مصطفی_صدرزاده #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰در رثای شهيدی که حاج عاشقش بود؛ 🔹صحبت هاي حاج قاسم درباره شهيد : من واقعا" عاشقش بودم.. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
2⃣3⃣3⃣1⃣#خاطره_شهید🌷 💢بارها شده بود از #ابوعلی میخواستم از #شهادت_سید_ابراهیم بگه، چون میدونستم لحظ
❄️💥❄️💥❄️ 🌴صبح 🌤زود یکی از خیلی که رفت و آمدی با هم نداشتیم آمده بود برای تشییع .برایم بود که چطور ما را پیدا کرده و سر از اینجا درآورده. تعریف کرد: 🌴که از حضرت عباس (ع)حاجتی داشتم قبل از پسرتان خواب عباس(ع)را دیدم.توی خواب حضرت به من گفتند:نماینده من در روز تاسوعا 🏴داره میاد پیشم.برید پیش اون.وقتی بیدار شدم متوجه منظور عباس(ع)نشدم. 🌴دوباره ‌‌‌دیدم،اینبار مادر مرحومم رو دیدم.گفت:چرا نرفتی پیش نماینده حضرت عباس(ع) و بعدش عکس🖼 رو نشونم داد. بعد از بیدار شدن با پرس و جو# فهمیدم که از فامیلای خودمون هست این شهید. بنقل از مادر مدافع حرم🌷 🌷 (سیدابراهیم) 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❄️💥❄️💥❄️ 🌴صبح 🌤زود یکی از #اقوام خیلی #دورمان که رفت و آمدی با هم نداشتیم آمده بود برای تشییع #مصطف
9⃣3⃣3⃣1⃣🌷‍ ⚜ 🔰هرچه تقویم 📆را زیر و رو کردم تولد تا شهادتش در 🚩خلاصه می شود. را ورق زدم فهمیدم مادرش ، او را نذر حضرت عباس کرده بود. هایش برای نبودن در ، کار دستش داد .بی قراری اش با چهارشنبه های نذر و روضه هیئت بیشتر شد ،پرنده قلبش💞 خانه به خانه پرید تا در طواف عمه سادات آرام گرفت. 🔰عشق به شهید در دلش جوانه زد و سبب شد تا نام جهادی را انتخاب کند .شاید هم ابراهیم شد تا نفسش را قربانی کند . گذشت از دنیا و تعلقاتش حتی از همسر و فرزندانش. دلش در گرفتار شده بود . اما گاهی ترکش های☄ پا و پهلویش او را مجبور به برگشت می کرد. 🔰در مجروحیت هم آرام و قرار نداشت. سرزدن به خانواده و یاد کردن دوستان شهیدش مرهم دل تنگی هایش بود.مردانه پای قولش می ماند. با عهد کرد هرکس زودتر شد سفارش دیگری را پیش کند . با شهادتش رفیق جامانده را کرد و ابوعلی هم به کاروان عشاق🌸 پیوست .🕊 🔰مصطفی در صدر قلب💓 ها بود چه در سوریه که از محبتش به او گفت و چه در که با کارهای فرهنگی اش نوجوان و جوان خاطر خواهش بودند.او مرد ماندن نبود. از سفره پاسداری از حرم، می خواست .در روز شهید شد ، 🔰روز چهارشنبه که نذر سقای کربلا بود برگشت و چه برگزار کرد آن روزبا آمدنش . تقویم را ورق می زنم.امسال هم چهارشنبه است. سید ابراهیم تو را قسم به چهارشنبه های ابوالفضلی ات نگاهی کن به ما بلاتکلیف.⚡️ ✍نویسنده : منتظر به مناسبت سالروز تولد 🌸 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
∞💎🌿∞ 🌼آنها ... 🌿بارِ #سفر ، 🌼بستند و رفتند ... . 🌸و ما #امّا دل💓 ‌بسته شدیم به #مسافرخانه دنیا . .
🕊🍂 🕊🍂 🖋 🌼 💭با اینکه فرماندهی تیپ شده بود و کل نیرو ها زیر نظرش بود، همیشه گوشه می خوابید. یک شب🌙 برای آب خوردن به سمت نمازخانه رفتم دیدم دارد شب میخواند... 🔗آنقدر محو با خدا بود که متوجه حضورم نشد. نماز شبش که تمام شد کنارش نشستم و گفتم: خب آقاجان، ما بعد از کلی کار کردیم. توی کوه و جنگل🌴 بالا و پایین کردیم و خسته شدیم. 🗯کمی هم کن شما فرمانده مایی، باید آماده باشی!لبخندی ☺️زد و گفت: خدا به ما به جون بخشیده، باید رو فداش کنیم... جز این باشه رسم آزادگی نیست 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🥀ارزش شما خیلی بالا است چون اینها شهیدان دفاع از حریم اهل‌بیتند؛ خیلی مهم است. امام خامنه ای" مدظله العالی" 💎شهدای مدافع حرم 1 آبان ماه 🌷شهید مدافع حرم 🌷شهید مدافع حرم 🌷شهید مدافع حرم 🌷شهید مدافع حرم 🌷شهید مدافع حرم 🌷شهید مدافع حرم 🌷شهید مدافع حرم 🌷شهید مدافع حرم 🌷شهید مدافع حرم 🌷شهید مدافع حرم شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🦋✨🦋✨🦋 🌻خاص #بودن یعنی: با #شهدا بودن در مسیر #شهدا بودن عطر🌸 #شهدا را داشتن رنگ #شهدا را داشتن 🌻
🔰ناله جامانده ها به گوش می رسد. حسرت بر دلشان و بغض دلتنگی💔 بر گلویشان مهمان شده است. شهادت را هنوز باور نکرده اند و جای خالی سیدابراهیم تلنگر دل های شکسته است. اشک می ریزند😭و میان هق هق هایشان، دعای روسفیدی می کنند🤲 🔰دلتنگی های همسر💞 روح الله از پشت گوشی و حرف های زندگی اش برای آرام کردنش قصه هرروز دمشق است. تمام شده و روح الله بار سفر برای بازگشت بسته است💼 🔰دقایق آخر است و فرمانده گردان امام حسین آرزوی شهادت🌷 را تا می کند و در چمدان امید می گذارد برای بازگشت مجدد به سرزمینی که برای آرزویش آمین می گوید. را میگویم. مدافعی که میخواهد قبل از رفتن، امانتی های لشکر را تحویل دهد مبادا مدیون شود 🔰قدم بر می دارند👣 برای برگشت اما دل کندن از سرزمینی که صدای از آن به گوش می رسد سخت است😔 سنگینی دل کندن همچون وزنه ای به پایشان زنجیر شده است. هوای دلشان ابری شده و برای آرزوی چندسالشان می خوانند. به قول روح الله اگر خدا بخواهد جلوی مقر هم شهادت روزی می شود🕊 🔰دعایشان مستجاب شد. ماشین منفجر شد💥 بوی می آمد وآتش روضه در دلشان زمزمه میشد. بقیه که آمدند به یاد ناله کردند😭 حاج عمار از روضه علمدار گفت و های قطع شده. نوحه خواند و به رسم کربلا تکه های بدن را روی پتو جمع کرد. امان از دل عمار و روضه 😞 🔰حرف از که می شود دل می لرزد و چشم بر جای خالی می بارد. او هم سوخت. در شب جمعه ای، شد. حال، دست قطع شده و انگشترش💍 روضه روزهای بدون او شده است😭 شکر خدا مونده توی دستت شکر خدا که اونطرف‌ها نیست ✍نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز شهادت و 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃ما نسل شهید ندیده ای بودیم اما خبر نداشتیم که ندیده و رفیق نشناخته هم هستیم اما واقعه مقدس دفاع از حرم خوب تلنگری شد برای ما ندید بدید ها تا هم شهیدها را ببینیم در کنار خودمان و هم لمس کنیم رفاقت و را از نزدیک! البته خیلیها را دیدیم و خیلی ها را هم نه. 🍃فریادهای محمد را در تشییع پیکر مطهر مصطفی هر کس شنید و دید به ظاهر و به حکم زمانه باید چیزی کاملا معمولی را می دید و می شنید اما زمان به ما نشان داد که اگر کسی به چشم خدابین و گوش خداجو، آن صحنه و آن فریادها را میدید و می شنید،درک می کرد که دارد یک را در حال یک گفتگوی کاملا رفاقتی می بیند. 🍃محمد با بی تابی تمام، از رفیق خدایی اش، ، میخواست تا سلامش را به حضرت زهرا سلام الله علیها برساند و مدتی بعد معلوم شد مصطفی هم رفاقت را برای محمد تمام کرده است و سلامش را به حضرت رسانده است چرا که فکر میکنم به دو ماه نکشید و محمد جواب سلامش را گرفت و در پر کشید. 🍃محمد آژند شهیدی بود که هم در کنارمان دیدیمش و هم با رفتارش رفاقت را که اکسیر عاقبت بخیری است جرعه جرعه به ما چشاند. ✍نویسنده: 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢٧ تیر ۱٣۵٩ 📅تاریخ شهادت : ٢۱ دی ۱٣٩۴ 📅تاریخ انتشار : ۲۶ تیر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید: بهشت رضوان کهنز 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♡ 🍃هرچه تقویم را زیر و رو کردم تولد تا شهادتش در خلاصه می شود. را ورق زدم فهمیدم مادرش، او را نذر حضرت عباس کرده بود. 🍃حسرت هایش برای نبودن در ، کار دستش داد. بی قراری اش با چهارشنبه های نذر و روضه هیئت بیشتر شد، پرنده قلبش خانه به خانه پرید تا در طواف عمه سادات آرام گرفت. 🍃عشق به شهید در دلش جوانه زد. نام جهادی را انتخاب کرد.شاید هم ابراهیم شد تا اسماعیل نفسش را قربانی کند. گذشت از دنیا و تعلقاتش حتی از همسر و فرزندانش. 🍃دلش در گرفتار شده بود. اما گاهی ترکش های پا و پهلویش او را مجبور به برگشت می کرد. در مجروحیت هم آرام و قرار نداشت. سرزدن به خانواده و یاد کردن دوستان شهیدش مرهم دل تنگی هایش بود. 🍃مردانه پای قولش می ماند. با عهد کرد هرکس زودتر شهید شد سفارش دیگری را پیش کند. با شهادتش رفیق جامانده را کرد و ابوعلی هم به کاروان عشاق پیوست. 🍃مصطفی در صدر قلب ها بود چه در سوریه که از محبتش به او گفت و چه در که با کارهای فرهنگی اش نوجوان و جوان خاطر خواهش بودند. 🍃او مرد ماندن نبود. از سفره پاسداری از حرم، می خواست. در روز شهید شد، روز چهارشنبه که نذر سقای کربلا بود برگشت و چه هیئتی برگزار کرد آن روزبا آمدنش. تقویم را ورق می زنم.امسال هم چهارشنبه است. سید ابراهیم تو را قسم به چهارشنبه های ابوالفضلی ات نگاهی کن به ما بلاتکلیف. ✍نویسنده : 🌹به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ 📅تاریخ شهادت : ۱ آبان ۱۳۹۴ ( ۹ محرم ۱۴۳۷) 📅تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت رضوان 🕊محل شهادت : حلب، سوریه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh