eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
31هزار عکس
8.8هزار ویدیو
217 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
#در_محضر_شهید 3⃣3⃣ 💢بسیار به پدر و مادر احترام ڪــنید و به دیدار اقوام و دوستان بروید از #فقرا و نی
‌2⃣2⃣2⃣ 🌷 ...💕 🔹تازه از برگشته بود و... حدود ۲۰سالش بود… که اومدن ...💕 هنوز کاری هم پیدا نکرده بود... یادمه مراسم خواستگاری...💕 بابام ازش پرسید... " از کجاست…؟" گفت:"من روی پای خودم هستم و… از هر جا که باشه نونمو در میارم..." 🔸حالت خیلی به دلم نشست وقتی... میدیدم که چطور با خونوادم... در مورد صحبت میکنه... با هم که صحبت میکردیم گفت: " شما از هر چیزی واسم مهمتره..." 🔹واسه عقد که رفتیم...💕 دست خطی نوشت و خواست که کنم... نوشته بود... "دلم نمی‌خواهد یک تار موی شما را نامحرمی ببیند…❤" ... 🔸منم امضاش کردم... مادرم از این موضوع شد و گفت... این پسر خیلی ... ولی من ناراحت نشدم... چون میدونستم که میخواد زندگی کنه...💕 🔹واقعاً هم باهاش...💕 بهم مزه میداد... تا قبل شروع زندگی مشترک...💕 میرفتم... میخواستم بدم ولی... وقتی که با ازدواج کردم...💕 بچه دار هم که شدیم... اونقده تو خونه بودم... که دلم نمیخواست جایی برم... 🔸تا جایی که همه بهم میگفتن... "تو چی از خونه میخوای… که به کنجش…؟!" جو خونه‌مونو اونقد دوست داشتم... که نمیخواست رهاش کنم... موندن تو اون واسم لذت بخش بود... تا حدی که حتی تصمیم گرفتم... جای ادامه تحصیل و بیرون رفتن از خونه... بیشتر بمونم تو خونه و... باشم و یه ...💕 ✍ همسر شهید 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
همسر #شهید: سال 85 که رفتیم #عقد کنیم یک #دستخطی نوشت و خواست آن را #امضا کنم. داخل کاغذ نوشته بود،دلم نمی‌خواهد یک تار #موی شما را #نامحرمی ببیند من هم امضا کردم. #شهید_مهدی_قاضی_خانی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠معرفی کتاب5⃣1⃣ 📗 بابا مهدی 🌷☘🌷☘ 🔰محتوا:  📖 کتاب «بابا مهدی» تلاش کرده تا در قالب #خاطراتی کوتاه،
🕊🌹🕊🌹🕊 خیلی دوست داشت جزو #مدافعین_حرم اعزام شود اما گفته بودند چون 3 فرزند دارد نمیشود، او هم #شناسنامه را طوری کپی کرد که مشخص نشود سه تا بچه داره #شهید_مهدی_قاضی_خانی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🕊🌹🕊🌹🕊 خیلی دوست داشت جزو #مدافعین_حرم اعزام شود اما گفته بودند چون 3 فرزند دارد نمیشود، او هم #شناس
9⃣2⃣3⃣ 🌷 🌷یک روز ظهر با داخل ساندویچی کوچکی رفتیم تا ناهار بخوریم. ساندویچ را سفارش دادیم و نشستیم.روبه روی مان دو با سر و وضع خیلی ساده نشسته بودند و از چهره شان معلوم بود آدم های هستند. 🌷متوجه شدم آقا مهدی رفته تو فکر💭، گفتم:مهدی تو فکری؟گفت:هیچی فکر کنم این دوتا خانم که رو به رومون نشسته اند،پول💰 ساندویچ ندارن.گفتم:از کجا فهمیدی؟ 🌷گفت:آخه ساندویچ شون رو نصف کردن و هرکدوم پول هاشون رو گذاشتند روی هم، 💥اما باز مثل این که پولشون کافی نیست. 🌷بعد دیدم اقا مهدی از جا بلند شد و رفت کنار صندوقدار🗃 ساندویچی و گفت: من ایام ،هرکی توی ساندویچی داره ساندویچ میخوره،مهمون منه😍 و پول ساندویچش رو من ! 🌷خوشا زبانی که شهدا را یاد کند با ذکر یک 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
در قاب__دلم عڪـس جمـــ❤️ـــال #تُ نهادم #شهید_مهدی_قاضی_خانی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNaz
🌷 🔸یہو وسط حرفـش میگفت: "خانـــــوم...❤️ اگـہ مݧ شدم بہم افتخار کن..."☺️ 🔹مـیگـفـتـم:"وا بـہ چـے افتخار کنم…؟! بـہ ایݧ کـہ شوهـر نـدارم…؟!"😞 میـگفـت: "بـہ ایݧ افتخار کـݧ کـہ من همه رو و... 🔸بـہ خاطر همـہ مردم میرم..😊. اگـہ نرم دشمن میاد داخل خاکموݧ... پیـش از ما هـم اگه شـہدا🌷 نمیرفتݧ... حالا ما هـم نمیتونستـیم تو امنـیت و آرامـش زندگـے کنیم..."🙂 🔸روز آخرے کـہ میخواست بره گفت: "بیایـیـد وایسید عکس بگیریم…📸 کولـہ شو کـہ برداشت... رفتم آب و بیارم... فضا یـہ جورے بود😢... 🔹فکر میـکردم ایݧ حالات فقط مخصوص فیلمـا 📺و تو کتاباست... احـسـاس میکردم... مهدی بالــ🕊 درآورده داره میـره... 🔸از بـس کـہ بود... ساکـشو خودم جمع کردم... قرار بـود ۴۵ روزه بره و برگرده ⚡️ولـے.. ۲۱ روزِ بعد 🌷شد... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎥 #ببینید 🌺قصه نهال ڪوچولو دختر شهید مدافع حرم "مهدی قاضی خانی: و درخواست عمامه از رهبر انقلاب از ز
نهال! رو دیدی چےگفتی بهشون؟ گفتم کلاهتُ مامانت برات درست کرده؟ گفت آره گفتم میدی بہ من؟ گفت این مال منه یکی دیگه برات میخرم! گفتم پس بخری هـا☺️😊 آقا هم براش یه کلاه صورتی فرستاد☺️😍 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
نهال! #آقا رو دیدی چےگفتی بهشون؟ گفتم کلاهتُ مامانت برات درست کرده؟ گفت آره گفتم میدی بہ من؟ گفت این
#حق_الناس یک بار در خیابان به همراه همسرم بودم که دیدم آقامهدی یک #جاروی بزرگ شهرداری دستش گرفته و دارد #خیابان را جارو می‌زند. علت را که جویا شدم، گفت که پشت نیسانش بار #شیشه داشته، موقع حرکت، شیشه‌ها #شکسته و خرد شده‌اند و کف خیابان ریخته‌اند. من به آقامهدی گفتم: "ولش کن! #آبرومون میره، خود شهرداری میاد تمیز می‌کنه." ولی به حرفم توجهی نکرد و بعد از این‌که خیلی اصرار کردم، گفت: " اگه این شیشه‌ها توی لاستیک ماشین مردم فرو بره، #حق‌الناس گردنمه و فردای قیامت آبرومون می‌ره." #شهید_مهدی_قاضی_خانی 🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#حق_الناس یک بار در خیابان به همراه همسرم بودم که دیدم آقامهدی یک #جاروی بزرگ شهرداری دستش گرفته و
2⃣1⃣8⃣ 🌷 ✍به روایت همسر‌ 🔹 بلد بود و همه دوره هایش را کامل گذراند. هر سال حرکات راپل انجام می داد و می گفت بگذار مردم در این جشن🎊 با شادی شرکت کنند. حتی وقت اسباب کشی داشتیم او می رفت . من هم وقتی می دیدم این کارها برایش است خوشحال می شدم☺️. 🔸در سرمای سخت ❄️دوره راپل را گذرانده بود با اینکه به شدت هم بود. در یکی از تماس هایش📞 بهم گفت خیلی سرده، وقتی کنار بخاری♨️ می ایستادم یادش می کردم و با خود می گفتم یعنی الان در این سرما چکار می کنه و چطور طاقت میاره⁉️ 🔹پرچم حرم (ع) را آوردند هیئت. آن را امانت گرفت و برد چند تا از روستاهای تا مردم آنجا هم تبرکی دست بزنند👌 و حاجت بگیرند. می گفت بگذار آنها هم شوند. شاید امکانش نباشد بروند اما با همین دلشان❤️ آرام شود. 🔸یا مثلا در پی این بود که در روستای ما دفن شود⚰ و بابت همین خیلی نامه نگاری کرد📬. روستای ما افراد سن بالا زیاد داره مهدی می رفت می گرفت تا یاد شهدا در روستا زنده بماند👌. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🕊🌹🕊🌹🕊 خیلی دوست داشت جزو #مدافعین_حرم اعزام شود اما گفته بودند چون 3 فرزند دارد نمیشود، او هم #شناس
: بسیار به .و.مادر احترام ڪــنید و به دیدار اقوام و دوستان بروید، از و نیازمندان دل جویی ڪنید، را سرلوحه زندگی قرار بدهید. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#ڪلام_شهید: بسیار به #پدر.و.مادر احترام ڪــنید و به دیدار اقوام و دوستان بروید، از #فقرا و نیازمندا
2⃣2⃣8⃣ 🌷 💠آچار فرانسه پایـگاه 🔹مهـدی از پانزده سالگی ڪہ وارد# بسیج شد تا سی سالگی‌اش کہ به رسید🌷 در همه احوالات و ایام در فعالیت‌ های مختلف بسیـج شرڪت داشت👌. 🔸چه زمانے ڪہ پدرش بخـاطر تصادف💥خانه نشین شده بودو باید خرج خانه را می‌داد ، چه زمانے ڪہ ازدواج ڪرد💍 و باید زندگی‌اش را سر و سامان می داد و چه زمانےکہ بچه دار شد👶 و باید سه فرزند کوچکش را بزرگ می‌کرد. 🔹هیچ‌گاه نشد را فراموش ڪند❌. اینطور نبود ڪہ بگوید من ازدواج ڪردم باید کمتر بیام و یا اینکه بگوید من ڪار دارم و باید به بچه‌هام برسم و از این توجیـهات ... نه🚫! هرجا و فعالیتـی بود، مهــدی هم بود✅ ؛ بقول معروف، پایگاه بسیـج بود☺️! 🔸همیشه می‌گفت:من پایگاه بسیجم ، اگه بچه‌های بسیـج ، رفقـای من نبودند👥 ،بارها منحـرف شده بودم🚷 و راهم ڪج شـده بـود. 📚 ڪتاب بابا مهـــــدی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
نهال! #آقا رو دیدی چےگفتی بهشون؟ گفتم کلاهتُ مامانت برات درست کرده؟ گفت آره گفتم میدی بہ من؟ گفت این
* * 🌷ما از لحاظ کم و کسری نداشتیم❌ نمی گویم درآمدش آنچنانی بود ⚡️اما همینی که روزی مان کرده بود بخشی را به موسسه ای کمک می کرد بدون اینکه کسی بداند. 🌷بعد از تماس گرفتند📞 که فلانی هر ماه مبلغی می کرده اما این ماه پولی واریز نشده که پدرش گفت پسرم . به نقل از همسر پ ن: عکس شهید قاضی خانی با سه فرزندشان 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh