🌷شهید نظرزاده 🌷
میگفت : قیافه ام خوب نیست اگه #شهید بشم کسی برام پوستر نمیزنه....😊 #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری 🌹🍃🌹🍃 @
🔸شیخ هادی هیچوقت #بیکار نمی ماند. از لحظه لحظه ی وقتش استفاده می کرد👌 در کارهای #عمرانی خستگی را نمی فهمید. مثل بولدوزر کار می کرد. وقتی کار عمرانی تمام می شد🚫 به سراغ کارهای #فرهنگی می رفت.
🔹بعد به آشپز خانه جهت پخت غذا🍲 کمک می کرد و .. با آن بدن نحیف اما همیشه اهل کار💪 و فعالیت بود. هیچگاه احساس خستگی نمی کرد چون #خالصانه و فقط برای خدا♥️ کار می کرد.
__________
💠 #امام_رضا علیه السلام:
♦️آنکه #ازخدا توفيق بخواهد، اما تلاش نكند❌ خود رامسخره كرده است.
⚜مَن سَألَ اللّه َ التَّوفيقَ و لَم يَجتَهِد فَقَدِ استَهزَأَ بِنَفسِهِ.
📚بحارالانوار، جلد۷۸، صفحه۳۵۶
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍ #یاد_خوبان 🍂 روحالله به خانمها خیلی احترام میگذاشت و در حالی که نگاهش همیشه به زمین بود، سعی م
💠برشی از کتاب #دلتنگ_نباش
می ترسم اگه بفهمن طراحی و خطاطی بلدم، من رو ببرن تو قسمت #فرهنگی.
من آدم #نظامی ام. دوست دارم تو همین قسمت بمونم. اصلا فکر میکنی برای چی هنر رو ول کردم⁉️ درصورتی که واقعا درسم خوب بود.
چون حس کردم دانشگاه هنر من رو از #امام_حسین(ع) دور می کنه، اما سپاه نه، #سپاه داره من رو به اون چیزی که دوست دارم می رسونه😍 راه سپاه راه امام حسینه
_اینجوری که میگی به #هنر علاقه داشتی💖 پس برات سخت بوده که بخوای ولش کنی، نه؟
+آره سخت بود یه روز تو نمازخونه دانشگاه هنر که بودم، نشستم باخودم فکر کردم💬 گفتم الان اینجایی که وایسادم چقدر با امام حسین (ع) #فاصله داره؟
دیدم خیلی فاصله دارم💕 این فاصله به جایی رسیده بود که انگار لبه #پرتگاه بودم. کافی بود فقط یک قدم، فقط یک قدم بردارم تا همه چیز نابود بشه💥موقعیت همه چیزم برام فراهم بود، اما من راه امام حسین (ع) رو انتخاب کردم✅ دل کندم از اونجا.
#شهید_روح_الله_قربانی
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠ #اینک_شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 0⃣5⃣ #قسمت_پنجاه 📖مجبور ش
❣﷽❣
📚 #رمان
#اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
1⃣5⃣ #قسمت_پنجاه_ویکم
📖ایوب که به در رسید، نگهبان آن را بسته بود و داشت #اشکهایش را پاک میکرد. ایوب میله ها را گرفت. گردنش را کج کرد. و با گریه گفت: شهلا......تورا ب خدا......من را ببر #توروبخدا.....من را اینجا تنها نگذار😢
📖چادرم را گرفتم جلوی دهانم تا صدای گریه ام بلند نشود😭 نمیدانستم چه کار کنم. اگر او را با خود میبردم حتما به خودش صدمه⚡️ میزد. قرص هایش را انقدر کم و زیاد کرده بود که دیگر یک ساعت هم #ارام و قرار نداشت. اگر هم میگذاشتمش آنجا ...
📖با صدای ترمز ماشین🚙 به خودم امدم، وسط خیابان بودم، راننده پیاده شد و داد کشید: های #چته خانم؟ کوری؟ ماشین به این بزرگی را نمیبینی؟😡
توی تاکسی یکبند گریه کردم تا برسم خانه.
📖انقدر به این و آن التماس کردم تا اجازه دهند #مسئول_بنیاد را ببینم. وقتی پرسید "چه میخواهید؟" محکم گفتم: میخواهم همسرم♥️ زیر نظر بهترین پزشک های خودمان در یک #اسایشگاه خوش اب و هوا بستری شود که مخصوص جانبازان باشد
📖دلم برای زن های #شهرستانی میسوخت که به اندازه ی من سمج نبودند. به همان بالا و پایین کردن های قرص ها💊 رضایت میدادند. مسئول بنیاد نامه ی درخواستم را نوشت. ایوب را فرستادند ب اسایشگاهی در #شمال، بچه ها دو سه ماهی بود که ایوب را ندیده بودند.
📖با اقاجون رفتیم دیدنش. #زمستان بود وجاده یخبندان. توی جاده گیر کردیم. نصف شب🌙 که رسیدیم، ایوب از #نگرانی جلوی در منتظرمان ایستاده بود. اسایشگاه خالی بود.
📖هوای شمال توی ان فصل برای #جانبازان شیمیایی مناسب نبود. ایوب بود و یکی دو نفر👥 دیگر، سپرده بودم کاری هم از او بخواهند. انجا هم کارهای #فرهنگی میکرد. هم حالش خوب شده بود و هم دیگر سیگار🚬 نمیکشید
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
7⃣6⃣1⃣ به یاد #شهید_حجت_اسدی 🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
8⃣4⃣2⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰هر بار با شنیدن اخبار جنگ #سوریه خیلی ناراحت میشد😔 و میگفت: چرا من باید اینجا پیش زن و فرزندم باشم و شیعیان جای دیگر زیر بار #ظلم قرار بگیرند. قبل از رفتن به سوریه خیلی دوست داشت هر جا درگیری باشد، برای دفاع👊 از #اسلام برود. سالها پیش به صورت داوطلبانه برای دفاع از حرم امام حسین (ع) و امام علی (ع) در زمان حمله آمریکا به شهرهای نجف و کربلا به عراق رفت و با متجاوزان جنگیده💥 بود.
🔰با اینکه زیاد در خانه نبودند اما من به ایشان خیلی وابسته💞 بودم این وابستگی بعد از ازدواج روز به روز بیشتر شد همین حس را هم #اقاحجت نسبت به من داشتن. دید ایشان نسبت به یک خانم بسیار خوب بود👌 هیچ وقت به من دستور نمیداد، در این 15 سالی که با وی زندگی کردم بیشتر اوقات در ایام عید و مراسمات خانه نبود🚫 هر بار 40 روز من #تنها در خانه میماندم و شهید به فعالیتهایشان در عید و مراسمات مذهبی میرسید اما با بازگشت از سفر به حدی در خانه به من پر و بال میداد که این تنهایی جبران میشد😍
🔰17 بار کربلا رفته بود و در زمانی که برای ساخت #موکب در ایام پیاده روی🚶♂ اربعین به کربلا میرفت تمام زحمات بچهها به دوش من بود، میگفت: که اگر شما نبودی امکان اینکه من به این فعالیتهای مذهبی و #فرهنگی خود برسم، وجود نداشت. آقاحجت من را هم در #ثواب کاراهایش شریک میکرد این بار هم امیدوارم در ثواب شهادتش🌷 من را بینصیب نگذارد.
🔰آخرین باری که برای موکب زنی اربعین رفت 38 روزکربلا حضور داشت و دلش برای بچهها تنگ شده بود💔 چند روز زودتر قبل از #اربعین برگشت. این اواخر یک حال و هوای دیگری داشت و مدام بی قرار بود💓 و خیلی در خانه راه میرفت.
🔰آقاحجت هیچ وقت عکس📸 من را در گوشی تلفن خود نگه نمیداشت اما پیش از رفتنش به من گفت #چادرت را سر کن تا باهم عکس بگیریم، میخواهم در سوریه که دلم تنگ شد به عکس شما نگاه کنم☺️
#شهید_حجت_اسدی
#شهید_مدافع_حرم🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔹متواضع بود ودرگیر عناوین نبود. بااینکه جزء #نخبگان واستعدادهای برتر حوزه بود👌 واساتیداو به استعداد
💢سعید از #نوجوانی اهل مسجد، خواندن زیارت عاشورا📖 و دعای توسل بود و گاهی اوقات برای اقامه نماز تکبیر هم میگفت از زمانی که نماز به وی واجب شد تمام سعیش براین بود که نمازهایش را در مسجد🕌 بخواند. قرآن #حفظ میکرد.
💢وقتی با #سعید هیات میرفتیم این قدر اشک میریخت😭 که چشمهایش مثل کاسه خون سرخ میشد. ولی #آرام و بی صدا مانند سیل بهار اشک میریخت. آن قدر آرام که کسی متوجه نمیشد
💢به تفریح اهمیت میداد✅ وقتی برای انجام کار #فرهنگی و تبلیغی به دانشگاه باهنر رفته بود، تعدادی از دانشجویان را برای خوردن غذا با هزینه خودش به پیتزا فروشی🍕 دعوت کرده بود و در معروف ترین پیتزا فروشی #کرمان از آنها پذیرایی کرده بودند. خیلی دست و دل باز بود. اهل حساب کتاب مادی نبود به مسائل #بالاتری می اندیشید👌
#شهید_سعید_بیاضی_زاده
#شهید_مدافع_حرم 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌾در همان سالی که #جنگ تحمیلی شروع شد در کوت#عبدالله به دنیا آمد.😍 کمسنتر از آن بود که بتواند در دفاع مقدس شرکت کند اما وقتی به سن جوانی رسید و #موسم دفاع از حرم را پیش رو دید،
🌾دیگر صبر نکرد و لباس رزم 🧥پوشید و بهعنوان یک فعال #فرهنگی در شهرستان کارون خوزستان فعالیت میکرد. سجاد بارها در جبهه مقاومت اسلامی حضور یافت تا اینکه روز پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶به فیض شهادت نائل آمد. 🕊✨
🌾از #شهید باوی دو فرزند به نامهای فاطمه ۱۳ ساله و #محمدعلی ۱۰ ساله به یادگار مانده است. مردی که بزرگ بود ولی دنیا را کوچک میدیدتو آسمانی و من ؛⚡️
ریشہ در زمین🌍 دارم
همیشہ #فاصلہای هست
داد از ایـن دارم . . .
#شهید_سجاد_باوی🌷
#ایام_شهادت
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
☆بنام خدا☆
🍃وقتی تو بچه سن! بودی، پایت به حوزه باز شد. به مشهد رفتی، درس خواندی و فعالانه در تکاپو بودی.
🍃سال ۴۳ وقتی ۱۸ سال داشتی، در شب ولادت امام جواد(ع) بدست شهید #عبدالکریم_هاشمی_نژاد معمم شدی.
گویا در آن جلسه #آیت_الله_خامنهای و آیت الله واعظ طبسی و دیگر بزرگان حضور داشتند. از آن به بعد حضرت آیت الله خامنهای تو را "#شیخ_بچه "صدایت میزد☺️
🍃کم سن و سال بودی و زیرک.
تو به دست جسورترین و شجاعترین مرد معمم شدی و پا به مبارزه گذاشتی.
🍃از تو زیاد خواندهام. تو در #حرم_امام_رضا(ع)، آن زمانی که برقهای حرم قطع میشد، #اعلامیه امام را در هوا پخش میکردی.
🍃پای منبر آیت الله خامنهای و شهید هاشمی نژاد #خطابه میخواندی.
در جایی خوانده بودم، ۱۴ بار توسط #ساواک بازداشت شده بودی. الان اِسمت بر دیوار زندان مخوف ساواک حک شده است.
🍃در جایی خوانده بودم، ۲۰۰ #مقالهی مذهبی، اجتماعی و فرهنگی نوشتهای، سراغ مقالات رفتم، تعدادی را در نشریات دهه ۴۰ و ۵۰ پیدا کردهام. میتوانم به جرات بگویم مقالاتِ تو، الان قابل انتشار است. دغدغه های تو برای نسلهای آینده بود.
🍃آنقدر دغدغههای #فرهنگی و سیاسی داشتی، زمانی که انقلاب پیروز شد، بدنبال مجوز نشریه رفتی و توانستی در همان اوایل انقلاب، #نشریه_پیام_مستضعفین را در منطقهی مازندران و گرگان به چاپ برسانی.
🍃تو #اولین_فرماندار روحانی بودی. یعنی تا آن زمان یک روحانی به سِمَت فرماندار انتخاب نشده بود. فرماندار شدی و خیلی برای آبادانی شهر و روستا تلاش کردی. فرمانداری جای کوچکی برای تو بود.
🍃به #وزارت_خارجه رفتی تا بتوانی با کشورهای مسلمان گفت و شنود داشته باشی. در عکسها دیدهام به نیجریه، کنیا، آفریقا و ... رفتهای.
🍃سال ۱۳۶۴ وقتی رزمندگان در عملیات والفجر ۸ پیروز شدند، همراه #شهید_محلاتی و حدود ۴۰ نفر از کارمندان وزارت خارجه، مجلس و ... به منطقه اعزام شُدید. قـرار بود #اول_اسفند شما با هواپیما به سوی اهواز پرواز کنید. اما تو و دوستانت
در #آسمان_اهواز پر کشیدین و آسمانی شدین🕊
🍃حضرت آیت الله خامنهای عزیز درباره ی تو چنین نوشت: «شهید عزیز، آقای شیخ محمد علی روحانیفرد، روحانی مبارزی که زندگی و مرگش در راه خدا و در خدمت انقلاب بود» سید علی حسینی خامنهای۶۵/۰۱/۳۰
بیادت هستم❤️
🌺به مناسبت سالروز #تولد #روحانی_شهید_محمدعلی_روحانی_فرد
📅تاریخ تولد : ۳ مرداد ۱۳۲۵
📅تاریخ شهادت : ۱ اسفند ۱۳۶۴
📅تاریخ انتشار : ۳ مرداد ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزارشهدای ایلوار، کردکوی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
◇بسم الله الرحمن الرحیم◇
🍃شهید #مرتضی_لبافی_نژاد ،کسی که در آزمون #بورسیه نفر اول شد اما #عشق به #وطن و مردمش او را مجاب کرد که بماند. در #سربازی هم کارش درمان محرومان بود و مرهم بود بر روی زخمهای مردمانش.در دوره دانشجوییاش #انجمن_اسلامی دانشکده را تأسیس کرد و در فعالیتهای #فرهنگی و #اجتماعی حضور فعال و کارآمد داشت.
🍃او تنها یک #پزشک نبود. این را از وصیتنامهای که نوشته میتوان فهمید از دغدغهای که برای تربیت فرزندش بعد خود داشت تا زمانیکه دستگیر شد و #سازمان بهخاطر اینکه او فردی #فعال در صحنه #سیاسی و پرتلاش بود نتوانست بیشتر از شش ماه او را در زندان نگه دارد و بعد از مدتی او را به جوخه #اعدام سپردند و او به #شهادت رسید. #همسر او هم که همراه با او به زندان افتاده بود به مدت یکسال در زندان ماند...
🍃پس از شهادتش هیچ نام و نشانی از مزارش وجود نداشت تا #پیروزی_انقلاب که ساختمانهای #ساواک به دست مردم افتاد،
در آنجا اسنادی پیدا کردند که مشخص میکرد مرتضی بعد از شلیک چند تیر به دریاچه نمک در قم انداخته شده بود و هیچ خبری از پیکر نبود و امروز به پاس خدمات و #فداکاریها و ازخودگذشتگیهای او برای #میهن و ملتش نام و یادش همیشه در دلهامان زنده و در یادهایمان #جاودان باقی خواهد ماند.
✍️نویسنده: #فاطمه_زهرا_نقوی
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_مرتضی_لبافی_نژاد
📅تاریخ تولد : ۱۴ آذر ۱۳۲۳
📅تاریخ شهادت : ۴ بهمن ۱۳۵۴
📅تاریخ انتشار : ۱۳ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : نامشخص
🕊محل شهادت :تهران
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📜فرازی از #وصیت_نامه شهید سیاهکالی
💠اگر پشتیبان #ولایت باشیم
🔸وای از روزی که آنان که ولایت دارند قدر آن را ندانسته و بی راهه🔀 بروند زیرا تا مادامی که پشتیبان #ولایت باشیم و ره رو این مسیر همیشه سرافرازیم و نوک پیکان ارتش و سپاه ولی عصر (عج ) ان شاالله...
🔸زیرا نقطه #قوت ما ولایت است و نقطه ضعف ما نیز بی توجهی به این امر، زیرا ما آنچنان که لازم است باید به حدود و ثغور آن توجه کرده✅ و خود را ذوب در این امر بدانیم.
🔸اما می نویسم تا هر آنکس که می خواند یا می شنود بداند شرمنده ام از این که یک جان♥️ بیشتر ندارم تا در راه ولی عصر (عج ) و نایب بر حقش #امام_خامنه ای ( مدظله العالی) فدا کنم و با یقین به این امر که خونم موجب سعادتم می شود و تعالی روح و شرابی است طهور که به قول حضرت علی اکبر(ع) شیرین تر از عسل، می روم تا به تأسی از مولایم اباعبدالله (ع) با خدایم عشق بازی کنم تا #عمق در خدا شوم.
🌿پیشگام بودن خواهران در جبهه ی #فرهنگی
اما یک نکته و آن این است اگر در حال حاضر در #جبهه_سخت تعدادی از برادران در حال جهادند دلخوش هستند که جبهه فرهنگی که عقبه هستند ، عقبه ای که تداوم جبهه سخت را شامل می شوند و عامل اصلی جهادگران جبهه سخت می باشد توسط تمامی جوانان رعایت می شود و امید است که #خواهران در این زمینه با #حفظ_حجابشان پیشگام این جبهه باشند ان شاالله...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سالروز_تولد #شهید_مرتضی_لبافی_نژاد 🌻 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
◇بسم الله الرحمن الرحیم◇
🍃شهید #مرتضی_لبافی_نژاد ،کسی که در آزمون #بورسیه نفر اول شد اما #عشق به #وطن و مردمش او را مجاب کرد که بماند. در #سربازی هم کارش درمان محرومان بود و مرهم بود بر روی زخمهای مردمانش.در دوره دانشجوییاش #انجمن_اسلامی دانشکده را تأسیس کرد و در فعالیتهای #فرهنگی و #اجتماعی حضور فعال و کارآمد داشت.
🍃او تنها یک #پزشک نبود. این را از وصیتنامهای که نوشته میتوان فهمید از دغدغهای که برای تربیت فرزندش بعد خود داشت تا زمانیکه دستگیر شد و #سازمان بهخاطر اینکه او فردی #فعال در صحنه #سیاسی و پرتلاش بود نتوانست بیشتر از شش ماه او را در زندان نگه دارد و بعد از مدتی او را به جوخه #اعدام سپردند و او به #شهادت رسید. #همسر او هم که همراه با او به زندان افتاده بود به مدت یکسال در زندان ماند...
🍃پس از شهادتش هیچ نام و نشانی از مزارش وجود نداشت تا #پیروزی_انقلاب که ساختمانهای #ساواک به دست مردم افتاد،
در آنجا اسنادی پیدا کردند که مشخص میکرد مرتضی بعد از شلیک چند تیر به دریاچه نمک در قم انداخته شده بود و هیچ خبری از پیکر نبود و امروز به پاس خدمات و #فداکاریها و ازخودگذشتگیهای او برای #میهن و ملتش نام و یادش همیشه در دلهامان زنده و در یادهایمان #جاودان باقی خواهد ماند.
✍️نویسنده: #فاطمه_زهرا_نقوی
#شهید_مرتضی_لبافی_نژاد
📅تاریخ تولد : ۱۴ آذر ۱۳۲۳
📅تاریخ شهادت : ۴ بهمن ۱۳۵۴
🥀مزار شهید : نامشخص
🕊محل شهادت :تهران
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠ #اینک_شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 0⃣5⃣ #قسمت_پنجاه 📖مجبور ش
❣﷽❣
📚 #رمان
#اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
1⃣5⃣ #قسمت_پنجاه_ویکم
📖ایوب که به در رسید، نگهبان آن را بسته بود و داشت #اشکهایش را پاک میکرد. ایوب میله ها را گرفت. گردنش را کج کرد. و با گریه گفت: شهلا......تورا ب خدا......من را ببر #توروبخدا.....من را اینجا تنها نگذار😢
📖چادرم را گرفتم جلوی دهانم تا صدای گریه ام بلند نشود😭 نمیدانستم چه کار کنم. اگر او را با خود میبردم حتما به خودش صدمه⚡️ میزد. قرص هایش را انقدر کم و زیاد کرده بود که دیگر یک ساعت هم #ارام و قرار نداشت. اگر هم میگذاشتمش آنجا ...
📖با صدای ترمز ماشین🚙 به خودم امدم، وسط خیابان بودم، راننده پیاده شد و داد کشید: های #چته خانم؟ کوری؟ ماشین به این بزرگی را نمیبینی؟😡
توی تاکسی یکبند گریه کردم تا برسم خانه.
📖انقدر به این و آن التماس کردم تا اجازه دهند #مسئول_بنیاد را ببینم. وقتی پرسید "چه میخواهید؟" محکم گفتم: میخواهم همسرم♥️ زیر نظر بهترین پزشک های خودمان در یک #اسایشگاه خوش اب و هوا بستری شود که مخصوص جانبازان باشد
📖دلم برای زن های #شهرستانی میسوخت که به اندازه ی من سمج نبودند. به همان بالا و پایین کردن های قرص ها💊 رضایت میدادند. مسئول بنیاد نامه ی درخواستم را نوشت. ایوب را فرستادند ب اسایشگاهی در #شمال، بچه ها دو سه ماهی بود که ایوب را ندیده بودند.
📖با اقاجون رفتیم دیدنش. #زمستان بود وجاده یخبندان. توی جاده گیر کردیم. نصف شب🌙 که رسیدیم، ایوب از #نگرانی جلوی در منتظرمان ایستاده بود. اسایشگاه خالی بود.
📖هوای شمال توی ان فصل برای #جانبازان شیمیایی مناسب نبود. ایوب بود و یکی دو نفر👥 دیگر، سپرده بودم کاری هم از او بخواهند. انجا هم کارهای #فرهنگی میکرد. هم حالش خوب شده بود و هم دیگر سیگار🚬 نمیکشید
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
'♥️𖥸 ჻
#بـشیـممثـلشهـدا
وقتی کارِ #فرهنگی را شروع میکنید
با اولین چیزی که باید مبارزه کنیم
خودمان هستیم..
وقتی که کارتان میگیرد و دورتان
شلوغ میشود تازه اول مبارزه است
اگر فکر کردید #شیطان بهراحتی
میگذارد شما برای حزبالله
نیرو جذب کنید..هرگز..
#شهید_مصطفیصدرزاده🖇🌿
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh